آيه اكمال دين
آيه اكمال دين
آيه اكمال
آيه اكمال دين چيست؟ آيا اين آيه مربوط به حضرت على عليه السلام است؟ به چه دليل؟
آيه اكمال دين عبارت است از: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الاْءِسْلامَ دِيناً»84؛ «امروز كافران از غلبه بر دين شما مأيوس شدند، پس از آنان نترسيد و از من بترسيد! امروز دينتان را كامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دين اسلام را براى شما پسنديدم».
دلالت بر امامت
يك. مراد از امروز در آيه شريفه روز هجدهم ذى حجه يعنى غدير خم است. نزول آيه شريفه در روز غدير خم پس از معرفى و اعلام ولايت اميرمؤمنان عليه السلام در روايات مختلف شيعه و سنى آمده است.85
بنابراين از نظر تاريخى و شأن نزول آيه ارتباط آن با امامت و ولايت حضرت على عليه السلام روشن است. به ويژه آنكه پس از نزول اين آيه پيامبر فرمودند: «الله اكبر! بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودى خدا به رسالت من و ولايت على بعد از من»86.
دو. استاد مطهرى بر آن است كه افزون بر دلايل تاريخى و روايى، قرائنى در خود آيه وجود دارد كه ارتباط آن با مسأله امامت را تأييد مى كند. از جمله اين كه در طول مدت رسالت حضرت ختمى مرتبت قرآن مجيد همواره نسبت به خطر كافران هشدار داده و توطئه گرى و فتنه انگيزى بى وقفه آنان را گوشزد مى نمايد.87
اما در اين آيه بيانى كاملاً متفاوت با گذشته دارد و اعلام مى دارد كه ديگر جاى ترس از كافران نيست. زيرا آنان همه اميدهاى خود را بر باد رفته مى بينند و اگر خطرى هست كه حتما هست و بايد از آن ترسيد خطر داخلى است. لذا مى فرمايد از من بترسيد «واخشون».
توضيح اين فراز از آيه در پرتو آيه «إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» روشن مى شود. سنت الهى اين است كه اگر انسان در برابر نعمت هاى الهى سپاسگذارى نكند، آن را به درستى مورد توجه قرار نداده و از آن استفاده صحيح نكند و به كفران نعمت روى آورد، گرفتار نقمت و عذاب الهى خواهد شد.
بنابراين «از من بترسيد» يعنى از خودتان بترسيد كه در برابر اين وجه نهايى دين كه كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام كردم موضع درستى نگيريد و بر اثر اين ناسپاسى نتايج شوم و تلخى را براى خود رقم زنيد. بنابراين خطرى كه از اين پس شما را تهديد مى كند خطر خارجى نيست، بلكه خطر داخلى است. اين مضمون نشان مى دهد كه:
اولاً، آيه اكمال در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است.
ثانيا، مربوط به مسأله اى است كه با حفظ و رعايت آن اسلام براى هميشه محفوظ است و دين و امت اسلامى را از هر گزند خارجى مصون مى دارد. اما خطر برخورد ناصحيح داخلى در مورد آن وجود دارد و اين خطر زيان هاى بزرگى در پى خواهد داشت.
مجموع اين مضامين كاملاً با مسأله ارتباط تاريخى و شأن نزول آيه در باب امامت همخوانى دارد. خطر مورد اشاره آيه در دغدغه هاى آخر عمر پيامبر كاملاً نمودار است. شيعه و سنى نوشته اند پيامبر در روزهاى آخر عمر شريفشان به شدت نگران وضع آينده امت و فتنه هاى داخلى آن بودند.
ابومدله غلام عايشه مى گويد: در اواخر عمر پيامبر نيمه شبى ديدم كه آن حضرت وقتى همه در خواب بودند از خانه به طرف بقيع بيرون شد و من از دور در پى ايشان رفتم. ديدم براى اهل بقيع استغفار نمود. سپس به اين مضمون فرمود: «شما چه خوش رفتيد و هماى سعادت را در آغوش گرفتيد، اما اكنون فتنه هايى چون پاره هاى شب تار روى آورده است».88
علامه طهرانى به استناد آيات صريح قرآن در اين باره مى نويسد:
«آنچه مورد عداوت و دشمنى كفار بود دين اسلام بود نه خود مسلمانان، مگر به جهت دين شان كه دين حق بود و آخرين چيزى كه در زوال دين به آن اميد بسته بودند اين بود كه مى پنداشتند بعد از پيامبر چون دين قائم به امر ندارد از بين مى رود، ليكن ظهور اسلام تدريجاً و نفوذ آن در بين اهل اسلام و انتشار آوازه و اعتلاى كلمه آن با شوكت و قدرتى كه همراه بوده از آرزوهايشان نااميدشان ساخت و تنها چيزى كه به آن دلخوش بودند اين بود كه با رفتن پيامبر آئينش هم از ميان برود و اين زمانى محقق مى شود كه خداوند براى دين قائم به امرى معيّن نكند كه در حفظ و تدبير امورش جاى پيامبر بنشنيد و امت را بدان سمت هدايت و ارشاد نمايد.
و در اين صورت كه كفار مشاهده كردند دين از مرحله قيام شخصى به مرحله قيام نوعى منتقل شده است و در مراحل كمال خود از صفت حدوث پا در مرحله بقا مى گذارد يأس و نااميدى تمام وجودشان را فرا مى گيرد. اين است اكمال دين و اتمام نعمت. بنابراين ديگر جايى براى ترس از كفار نيست. بلكه بايد از من بترسيد. مراد اين است كه در همان چيزى كه بايد از كفار مى ترسيديد يعنى اين كه دينتان را از بين ببرند، اكنون بايد از من بترسيد كه با كفران اين نعمت دين از كفتان بيرون آيد و به جاى بهره مندى از مواهب آن دچار عذاب و گرفتارى و ذلت شويد».89
86. الغدير، ج 1، ص 231.
87. بنگريد: آل عمران3، آيه 61 و 100، بقره(2)، آيه 109 و 217، صف(61)، آيه 9 و 10.
88. بنگريد: شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 148-117.
89. بنگريد: علامه سيد محمد حسين حسينى طهرانى، امام شناسى، ج 8، ص 38 – 43.
منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، امـام شناسى.
ویژه نامه امامت پژوهی و فرقه های مذهبی
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات