آيا ممكن است در خروج سفيانى بدا حاصل شود؟
خروج سفيانى از علائم حتمى ظهور است. از امام صادق (ع) مشابه اين سؤال را پرسيدند، حضرت پاسخ دادند: «بلى». خداوند متعال برنامهاى را كه تنظيم مىكند حق دارد آن را جلو يا عقب بيندازد و هر تصرفى كه صلاح ديد در آن بنمايد. خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد: يهوديان گفتند: «دست خدا بسته است. [به آنها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل مىكند. بنابراين امكان بدا براى خداوند محفوظ است. اما در عين حال از حكمت او به دور است كه پيامبر رحمت (ص) و ائمه هدى (ع) با قاطعيت تمام بفرمايند: «مهدى بدون سفيانى نخواهد بود» ولى ناگهان موعدش كه رسيد خداوند روى ايشان را زمين بگذارد و غير از آن عمل كند. البته آنقدر اين احتمال بداء براى اصحاب ائمه (ع) به طور جدى بيان شده بود كه راوى از حضرت مىپرسد مىترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد كه ايشان جواب مىفرمايند: نه ظهور وعده الهى است و خداوند خلاف وعدهاش عمل نمىكند…
پاسخ تفصيلى اين است كه:
«بداء» در لغت به معناى ظهور و روشن شدن پس از مخفى بودن چيزى است و اصطلاحا به روشن شدن چيزى پس از مخفى بودن از مردم است بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتى مسئله اى را از زبان پيامبر يا ولى اى از اولياى خويش به گونه اى تبيين مى كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مى دهد. در قرآن آمده است: يمحوا الله ما يشاء ويثبت و عنده ام الكتاب. (1) خداوند هر چه را بخواهد محو يا ثبت مى كند در حالى كه ام الكتاب نزد اوست [و خود مى داند عاقبت هر چيزى چيست]. و در آيه اى ديگر: و بدا لهم سيئات ما كسبوا. (2) بدى هايى را خود كسب كرده بودند و براى آنها مخفى بود برايشان نمايان شد. و ايات ديگرى كه در اين زمينه وجود دارد. (3- 7)
لازم است اينجا يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:
1- لوح محفوظ
لوحى كه آنچه در آن نوشته مى شود پاك نشده و مقدرات آن تغيير نمى يابند چرا كه مطابق با علم الهى است:
بل هو قرآن مجيد* فى لوح محفوظ. (8)
بلكه آن قرآن مجيدى است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.
2- لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سننى از سنتهاى الهى سرنوشت شخص يا جريانى به شكلى خاص مى شود، با از بين رفتن آن سنتها و يا مطرح شدن سنتهاى جديد سرنوشت آن شخص و يا آن جريان تحت الشعاع سنتهاى جديد قرار مى گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگى فوت كند اما به واسطه صله رحم يا صدقه اى كه مى دهد، 30 سال به عمرش اضافه مى شود و تا 50 سالگى زنده مى ماند و يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطه گناه كبيره اى خاص 30 سال از عمرش كاسته مى شود در همان 20 سالگى مى ميرد. كه البته خداوند متعال از اول مى دانست كه بناست اولى 50 سال و دومى 20 سال عمر كند ولى براى روشن شدن اين سنتهاى الهى مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياى الهى (ع) بيان مى شود.
در قرآن كريم هم آمده است: يمحواالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب (9) و يا اين آيه: ثم قضى اجلا و اجل مسمى عنده. (10)
با توجه به اين دو لوح و مطالبى كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين سؤال به ذهن مى رسد كه: آيا ظهور حضرت مهدى (ع) و نشانه هايى كه براى آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلا مسئله اى به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستى اتفاق نيفتد و يا ظهور بدون تحقق نشانه ها رخ دهد يا خير همه نشانه ها بايد رخ دهند؟ در پاسخ به اين سؤال بايد نشانه هاى ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:
1. امور و علائم مشروط
2. امور و علايم حتمى. آنگونه كه امام باقر (ع) (11) امور را به موقوفه و حتميه و امام صادق (ع) به حتمى و غير حتمى تقسيم كرده اند. (12) مسئله بداء هم در چند زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدى (ع) ارتباط مى يابد:
نخست، نشانه هاى مشروط و غير حتمى ظهور
جز نشانه هايى كه صراحتا در احاديث به حتمى بودن آنها اشاره شده است، بقيه نشانه هاى ظهور همگى از امور موقوفه به شمار مى روند، چنانكه بزرگانى مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسى بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاى حتمى ظهور بقيه آنها بنا بر مشيت و اراده الهى ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدم و يا تاخر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مى آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونه ديگرى پديد آيند و يا اصلا رخ ندهند. البته بسيارى از رويدادهايى كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقق خويش نشده اند.
مثلا اگر در حديث به نزول بلايى (مشروط) اشاره شده باشد به واسطه توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تاخير رخ دهد و يا اصلا چنين بلايى به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود و يا اينكه با برخى اعمال صالح و يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تاخير كنند.
شايد بتوان علت بيان چنين اخبارى را اين دانست كه اگر مساله به اين شكل تبيين نمى شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمى شدند و بدان مبتلا مى گشتند اما پس از صدور حديث از ناحيه معصوم (ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثه ناگوارى ممانعت به عمل آورند و يا سبب حدوث اتفاقى خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملا صادق است به اين معنا كه شخص معصوم (ع) با اعلام نزول بلا و علت آن حجت را بر مردم تمام مى كنند كه شما با وجود آنكه مى توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوى خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است: خداوند متعال، به چيزى مثل بداء عبادت نشده است. (13)
دوم، علائم ظهور و امور حتمى
پنج مورد از نشانه هاى ظهور در بسيارى از روايات كه از حد تواتر گذشته است از جمله نشانه هاى علايم حتمى برشمرده شده اند:
خروج سيد خراسانى و يمانى، نداى آسمانى (مبنى بر حقانيت حضرت مهدى (ع))، شهادت نفس زكيه و فرو رفتن سپاهيان سفيانى در منطقه بيداء (بيابان بين مدينه و مكه). (14) اين نشانه هاى پنجگانه را احاديث از علايم حتمى شمرده اندو هيچ گونه احتمال بدايى در مورد تحقق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمى بودن آنها مى شد. اين نشانه ها شديدا با مساله ظهور ارتباط داشته و همگى مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگوارانى چون مرحوم آيت الله خويى در پاسخ به نويسنده كتاب سفيانى (15) و علامه سيد جعفر مرتضى عاملى، در كتاب خويش (16) و شيخ طوسى، در غيبت خويش نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحتها با تغيير شروط اخبارى كه به حوادث آينده مى پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند جز آن كه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمى است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين (ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مى كنيم و قاطعانه مى گوييم در آينده چنين خواهد شد. (17)
اشكال اساسى كه به اين نظر گرفته مى شود متكى به حديثى است كه نعمانى در كتاب خويش آورده است كه: محمدبن همام از محمد بن احمد بن عبدالله خالنجى از ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى نقل كرده اند كه گفته است: نزد امام جواد (ع) بوديم و صحبت از حتمى بودن آمدن سفيانى شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمى هم بداء رخ مى دهد؟ فرمودند: آرى. گفتم: مى ترسم در مورد خود حضرت مهدى (ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند: [ظهور] حضرت مهدى (ع) وعده الهى است و خداوند خلف وعده نمى كند. (18)
علامه مجلسى، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين توضيح را اضافه كرده اند كه: شايد محتوم معانى مختلفى داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخى از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثه محتوم و حتمى باشد و نه اصل تحقق آن، كه مثلا پيش از زوال كومت بنى عباس سفيانى جنبشهاى خويش را آغاز كند. (19) اين فرضيه چندان قابل قبول نيست چرا كه در صورت پذيرفتن آن، چه فرقى بين حتمى و غير حتمى خواهد بوده مضاف بر اين كه روايت از حيث سندى ضعيف است. (20) در ضمن نمى توان از آن همه حديث و روايتى كه به شدت بر حتمى بودن اين پنج نشانه امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تاكيد مى كنند، چشم پوشى كرد و به احاديث انگشت شمارى از اين دسته تمسك نمود چرا كه ممكن است در شرايط خاصى (به فرض قوت و اعتبار سندى آنها) معصوم (ع) مجبور شده باشند از روى تقيه، چينى سخنى بگويند.
به امام باقر (ع) در مورد حضرت مهدى (ع) گفتم: مى ترسم كه زود بيايند و سفيانى نباشد. حضرت فرمودند: والله نه. [سفيانى] از حتمياتى است كه حتما خواهد آمد. (21) امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفيانى از دسته حتمياتى است كه حتما خواهد بود (22).
و يا امام صادق (ع) فرمودند: از حتمياتى كه پيش از قيام حضرت مهدى (ع) خواهند بود [اينهاست]: شورش سفيانى، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيه و منادى كه از آسمان ندا در دهد (23). حمران بن اعين از امام باقر (ع) راجع به آيه: «ثم قضى اجلا و اجل مسمى عنده» (24) مى پرسد. حضرت مى فرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
– محتوم چيست؟
– جز آن نخواهد شد
– و موقوف؟
– مشيت الهى در رابطه آن جارى مى شود.
– اميدوارم كه سفيانى جزء موقوفها باشد.
– والله كه نه از محتومات است. (25)
سوم، بداء و قيام حضرت مهدى (ع)
ظهور حضرت حجت (ع) از امورى است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تاكيد شده و در حتميت آن ذره اى شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتى نظير آيه 55 سوره نور خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانروايان زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اى در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه «ان الله لايخلف الميعاد» (26) و خداوند در وعده خويش تخلف نمى كند، در آينده اى دور يا نزديك حتما چنين اتفاقى خواهد افتاد ان شاءالله… علاوه بر اينكه در موارد بسيارى رسول مكرم اسلام (ص) و معصومين (ع) شديدا تاكيد نموده اند كه: حتى اگر از عمر هستى بيش از يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولانى مى كند كه حضرت مهدى (ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدالت گردانند. (27)
پى نوشت ها:
1. سوره رعد (13)، آيه 39.
2. سوره زمر (39)، آيه 48.
3. سوره يوسف (12)، آيه 35.
4. سوره نساء (4)، آيه 35.
5. سوره آل عمران (3)، آيه 5.
6. سوره زمر (39)، آيه 47.
7. سوره رعد (13)، آيه 11.
8. سوره بروج (85)، آيه 22 و 21.
9. سوره رعد (13)، آيه 39.
10. سوره انعام (6)، آيه 2.
11. نعمانى، كتاب الغيبه، ص 204، بحارالانوار، ج 52، ص 249.
12. نعمانى، همان، ص 202.
13. كلينى، الكافى، ج 1، باب البدا، ح 1 شيخ صدوق التوحيد باب 54، ح 2.
14. شيخ صدوق، اكمال الدين، ج 2، ص 650، شيخ طوسى، الغيبه ص 267، نعمانى، الغيبه، ص 169 و 172 بحارالانوار ج 52، ص 204، اعلام الورى، ص 426 منتخب الاثر، ص 439 و 455.
15. محمد فقيه سفيانى، ص 102.
16. دراسته فى علامات الظهور، ص 60.
17. شيخ طوسى، الغيبه، ص 265.
18. نعمانى الغيبه، ص 205، بحارالانوار، ج 52، ص 250.
19. بحارالانوار، ج 52، ص 251.
20. رك: السفيانى و علامات الظهور، ص 102.
21. نعمانى الغيبه، ص 203 بحارالانوار، ج 52، ص 249.
22. نعمانى الغيبه، ص 204 بحارالانوار، ج 52، ص 249.
23. نعمانى الغيبه، ص 176، منتخب الاثر، ص 455.
24. انعام، ص 2
25. بحارالانوار، ج 52، ص 249.
26. سوره آل عمران، (3) ص 9.
27. رك: شيخ مفيدالارشاد، ج 2، ص 340، اعلام الورى، ص 401، بحارالانوار، ج 51، ص 133.
\vslhk