وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آيا حجاب اسلامى يك حكم الهى است با يك حكم حكومتى

0

آيا حجاب اسلامى يك حكم الهى است با يك حكم حكومتى

آيا حجاب اسلامى يك حكم الهى است با يك حكم حكومتى؟ تاريخچه حجاب در اسلام از چه زمانى است؟ آيا كنيزان نيز داراى حجاب بوده اند؟ آيا تعيين تعزيرات و حدود براى متخلفين از حجاب امرى دينى است يا قوانين حكومتى؟

پاسخگويى به اين مطلب مهم، تبيين امور زير را ايجاب مى كند:

1 «حجاب»، در لغت به معناى پرده، حاجب و پنهان كردن است و در اصطلاح «پنهان كردن زن خود را از ديد مرد بيگانه است». آنچه دين اسلام بر زنان لازم دانسته، همان پوشش است كه در متون دينى و در كلام فقيهان، از آن به ستر، پوشش، ساتر و پوشاننده تعبير شده است.

حجاب و پوشش پيش از اسلام، در ميان برخى از ملّت‏ها- از جمله ايران باستان و قوم يهود و شايد در هند- مطرح و از آنچه كه در قانون اسلام آمده، سخت‏تر بوده است.(1)

اين دستور در دين اسلام، حدود سال‏هاى چهارم و پنجم تشريع گرديده است.(2)

2 حجاب حكم الهى و از احكام ضرورى اسلام به شمار مى‏آيد و شيعه و سنى بر آن، اتفاق نظر دارند. خداوند متعال در اين باره سه آيه‏(3) در شهر مدينه، نازل كرده و در دو مورد آن‏(4)، به مسأله پوشش بانوان اشاره كرده است. علاوه بر اين، احاديث بسيارى درباره اهميت و چگونگى حجاب نقل شده است. حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «پوشيدگى زن به حالش، بهتر است و زيبايى‏اش را پايدارتر مى‏سازد».(5)

ولى از آنجا كه انسان يك موجود اجتماعى است و جامعه بزرگى كه در آن زندگى مى كند از يك نظر هم چون خانه اوست، اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم كند شديدا مبارزه كرده است. بر همين مبنا حكومت اسلامى موظف است جلوى منكرات و بى حجابى را بگيرد، اين به معناى تحميل به حجاب نيست، بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيمارى هاى روانى و معنوى است و اين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است كه حاكمان اسلامى بايد آن را اجرا و براى سلامت روانى جامعه اسلامى بسترسازى نموده و موانع رشد فضايل انسانى را از بين ببرند. بنابراين حجاب از اين منظر حكم حكومتى نيز به شمار مى آيد.

لباس پوشيدن سابقه‏اى به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكى از مكاتب فكرى كه بر لزوم برهنه زيستى پاى مى‏فشارند، (1) همه افراد به نوعى آن را تجربه مى‏كنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست كم به سه نياز وى پاسخ مى‏دهد:

حفاظت در سرما و گرما و برف و باران

حفظ عفت و شرم

آراستگى، زيبايى و وقار

3 رابطه حجاب و پوشش اسلامى:

«حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است. (5) اين واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششى حجاب نيست. حجاب پوششى است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد ولى بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب (6) در قرآن‏ «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ… (7) چون از زنان پيغمبر (ص) متاعى خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيش‏تر به منظور مسائل سياسى و اجتماعى فرود آمده است (8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به كارگيرى كلمه «حجاب» (9) در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود (10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان مسلمانان به شمار مى‏رود» (11) و يا مدّعى شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است در حالى كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است.

در عهد جاهليت نيز- همان طور كه ويل دورانت مى‏گويد (12) و كتب تفسير شيعه و سنى (13) تأييد مى‏كند- اعراب چنين پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّهِ الْأُولى.» (14)

آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوه) و ازدواج (كتاب النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليت‏هاى اجتماعى نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليت‏ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد. (15)

4 ضرورت پوشش اسلامى در قرآن:

همانگونه كه ذكر شد، پوشش اسلامى از احكام ضرورى اسلام (16) است و هيچ مسلمانى نمى‏تواند در آن ترديد كند زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهى مى‏دهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سنى به اتّفاق به آن فتوا داده‏اند. همان طور كه نماز و روزه به دورانى خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاى عصرى بودن آن بى‏دليل و غير كارشناسانه مى‏نمايد.

خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان مى‏دهد از چشم چرانى اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ.

[اى پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براى پاكى و پاكيزگى‏شان بهتر است و خداوند بدانچه مى‏كنند، آگاه است».

«غضّ» در لغت عرب- چنان كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان (17) و راغب اصفهانى در مفردات (18) گفته‏اند- به معناى «كاستن» است و «غضّ بصر» يعنى كاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اين‏كه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است امّا با توجّه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن مى‏گردد مقصود آن است كه خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چرانى (19) بپرهيزند.

از سوى ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاكدامنى و حفظ آن از آلودگى به زنا و فحشا باشد ولى عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع) (20) اين است كه مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن كريم پاكدامنى و حفظ آن از آلودگى به فحشا است جز در اين دو آيه كه به معناى حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاكى روح مى‏داند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد- مانند «برتراند راسل» كه اين ممنوعيت را يك نوع محروميت و اخلاق بى‏منطق و به اصطلاح «تابو» (تحريم‏هاى ترس آور رايج در ميان ملل وحشى) مى‏داند- مى‏گويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اين‏كه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد، (21) واجب شده است. سپس در آيه بعد مى‏فرمايد:

«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِى الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏

[اى پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براى شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است و روسرى‏هاى خويش را به گريبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش‏ها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان مى‏كنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن، همه به سوى خدا توبه كنيد تا رستگار شويد».

در اين آيه خداوند تعالى، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش مى‏دهد:

پوشيدگى سر و گردن

پوشاندن زينت‏ها.

«خُمُر» جمع «خِمار» و به معناى روسرى و سرپوش (22) است. «جيوب» از واژه «جيب» به معناى قلب و سينه و گريبان است. (23) در تفسير مجمع البيان چنين مى‏خوانيم: زنان مدينه اطراف روسرى‏هاى خود را به پشت سر مى‏انداختند و سينه و گردن و گوش‏هاى آنان آشكار مى‏شد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گريبان‏ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد. (24) فخر رازى ياد آور مى‏شود: خداوند متعال با به كارگرفتن واژه‏هاى «ضَرب» و «عَلى» كه مبالغه در القا را مى‏رساند، در پى بيان لزوم پوشش كامل اين نواحى است. (25) ابن عبّاس در تفسير اين جمله مى‏گويد: «يعنى زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوى خود را بپوشاند». (26)

برخى ادّعا مى‏كنند، حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داريم ولى در هيج جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است نا درستى اين سخن آشكار مى‏نمايد زيرا، با چشم پوشى از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان حتّى قبل از نزول اين آيه موهاى خود را مى‏پوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشكل به شمار مى‏آمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سرى سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسرى جز آنچه بر سر مى‏افكنند و موها را مى‏پوشانند، معنايى دارد. افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است. (27) اگر قرار باشد مانند برخى از صحابه يا گروهى روشنفكر مآبان جديد فقط به قرآن اكتفا كنيم، در كشف جزئيات ضرورى‏ترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام مى‏مانيم.

در خصوص «زينت» پرسشى مهم مطرح است. آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسى (زينت‏هاى جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر مى‏گيرد يا تنها آرايش‏هاى متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل مى‏شود.؟ (28) در پاسخ بايد گفت: حكم كلى آن است كه خودآرايى جايز و خودنمايى در مقابل نامحرم ممنوع است.

آرايش امرى فطرى و طبيعى است (29) و حسّ زيبايى دوستى سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى‏شود. اين گرايش طبيعى، افزون بر آن كه آثار مثبت روانى در ديگران پديد مى‏آورد، به تحقق آثار گرانبهاى روانى در شخص آراسته نيز مى‏انجامد.

آراستن خود و پرهيز از آشفتگى و پريشانى در نظام فكرى و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايى نه دليل وارستگى از قيد نفس است و نه علامت بى‏اعتنايى به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزى و نظافت ظاهرى، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار مى‏سازد و زبان طعن و توهين دشمن را مى‏گشايد. (30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهره‏گيرى از مسواك و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست كردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤكد و برنامه‏هاى روزانه مسلمانان است. (31) حضرت امام حسن مجتبى (ع) بهترين جامه‏هاى خود را در نماز مى‏پوشيد و در پاسخ كسانى كه سبب اين كار را مى‏پرسيدند، مى‏فرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّى خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد. پس خود را براى پروردگارم زيبا مى‏سازم». (32)

بنابراين، خداوند زينت و خودآرايى را نهى نمى‏كند آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمايى و تحريك و تهييج به وسيله آشكار ساختن زينت در محافل اجتماعى است چنان كه مى‏فرمايد: « وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّهِ الْأُولى.» (33)

و نيز مى‏فرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ.» (34)

اين آيه زنان عرب را كه معمولاً خلخال به پا مى‏كردند و براى اين‏كه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاى خود را محكم به زمين مى‏كوفتند، از اين كار نهى مى‏كند. فقيه بزرگوار علامه مطهرى مى‏گويد: «از اين دستور مى‏توان فهميد هر چيزى كه موجب جلب توجّه مردان مى‏گردد، مانند استعمال عطرهاى تند و همچنين آرايش‏هاى جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور كلى زن در معاشرت، نبايد كارى بكند كه موجب تحريك و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.» (35)

در آيه 31 سوره نور مى‏فرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زينت‏هاى زن دو گونه است: يك نوع زينتى كه مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشكار است و پوشانيدن آن واجب نيست و نوع ديگر زينتى كه پنهان است مگر آن كه عمداً بخواهد آن را آشكار سازد مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البتّه استثناهايى دارد كه بعداً بيان خواهد شد. (36) قرآن كريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از كار افتاده كه اميد زناشويى ندارند، سهل‏گيرى كرده، به آن‏ها اجازه داده است روى سرها را برگيرند (37) ولى در عين حال آن‏ها نيز اجازه خودنمايى و تهييج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِى لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَهٍ». (38)

آيات ديگرى كه با صراحت كامل دستور پوشش اسلامى و فلسفه آن را بيان مى‏كنند، چنين است:

«يا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً.

اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏هاى (روسرى و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براى آن كه شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديك‏تر است و خدا آمرزنده و مهربان است. (39)

با اين حال، ممكن است گروهى از ارازل و اوباش به هتك حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند. در اين صورت، حاكم اسلامى وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد كند. بنابراين، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براى بانوان تنها يك توصيه اخلاقى نيست و حكمى اسلامى و حكومتى به شمار مى‏آيد: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِينَهِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً* مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً اگر منافقان و بيماردلان و كسانى كه در شهر نگرانى به وجود مى‏آورند، از كارهاى خود دست برندارند، ما تو را عليه آن‏ها بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط مى‏كنيم تا جز مدتى اندك در همسايگى تو زندگى نكنند از رحمت خدا دور گرديدند و هر كجا يافت شوند دستگير و به سختى گشته خواهند شد». (40)

در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجّه مى‏نمايد:

جلباب چيست و نزديك كردن آن يعنى چه؟

فلسفه پوشش اسلامى

مجازات افراد مزاحم

چه نوع پوششى توصيه شده است؟

در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به كتب لغت (42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايى (43) و فيض كاشانى (44) و اهل سنّت مانند قرطبى (45) صحيح‏تر به نظر مى‏رسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششى چادر مانند است نه روسرى و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اى است كه همه بدن را مى‏پوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسى و طبرسى فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏هاى كوچك كه آن‏ها را «خِمار» يا «مقنعه» مى‏ناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى‏كردند و روسرى‏هاى بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مى‏آمد. زنان با اين روسرى بزرگ كه جلباب خوانده مى‏شد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «رداء» كوچك‏تر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى‏پوشاندند. (46)

نزديك ساختن جلباب- «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ»- كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است. (47) يعنى چنان نباشد كه چادر يا رو پوش‏هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتى و رسمى داشته باشدو همه پيكرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند از نگاه چشم‏هاى نامحرم نمى‏پرهيزند و از مصاديق «كاسيات عاريات» (48) شمرده مى‏شوند. قرآن فرمان مى‏دهد: بانوان با مراقبت جامه‏شان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار مى‏آيند. تعليل پايانى آيه نيز بيانگر همين امر است يعنى آن پوششى مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد مى‏كند و ناپاكدلان را نوميد مى‏سازد. (49)

5 چرا پوشش ضرورت دارد؟

خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامى مى‏فرمايد: « ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ‏.» برخى اين آيه را چنين معنا كرده‏اند: «بدين وسيله شناخته مى‏شوند آزادند نه كنيز پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نمى‏شوند. بنابراين، در عصر حاضر كه مسأله بردگى از ميان گرفته، اين حكم نيز منتفى مى‏شود ولى بايد گفت: (50) ايجاد مزاحمت و آزار كنيزان نيز روا نيست. حقيقت آن است كه وقتى زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامنى را رعايت كند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتك حيثيت او را در خود نمى‏يابند. بيمار دلانى كه در پى شكار مى‏گردند، فرد داراى حريم را شكارى مناسب نمى‏بينند. در روايات آمده است: «المرأه ريحانه (51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلى ظريف است.» بى‏ترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نمى‏ماند. قرآن كريم، زنان ايده آل را كه در بهشت جاى دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه مى‏كند: « كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ.» (52) افزون بر اين، گاه آن‏ها را به جواهرات اصيلى چون ياقوت و مرجان كه جواهر فروشان در پوششى ويژه قرار مى‏دهند تا همچون جواهرات بَدَلى به آسانى در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان كاستى نپذيرد، تشبيه مى‏كند. (53) بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايى (54) همين تفسير را بر مى‏گزيند. استاد شهيد مطهرى در اين باره مى‏فرمايد: «حركات و سكنات انسان گاهى زبان‏دار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بى‏زبانى مى‏گويد: دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقيب كن گاهى بر عكس، با زبان بى‏زبانى مى‏گويد: دست تعرّض از اين حريم كوتاه است.» (55)

اما كنيزان از داشتن حجاب استثنا شده اند و لذا فقها فرموده است: كنيز چه در نماز و چه در غير نماز، واجب نيست سر، مو و گردن خود را بپوشاند.(6)

پى نوشت‏ها:

(7)

(1) (مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 21).
000 (2) بايد توجه داشت كه هر چند سال نزول آيات حجاب و پوشش، در كتب تفسير و تاريخ ثبت نشده است ولى با توجه به اينكه از يك سو اين آيات در سورهاى احزاب و نور آمده و سوره احزاب از نظر ترتيب نزول پيش از سوره نور و بعد از سوره آل عمران قرار دارد و از سوى ديگر طبق نقل تفسير نمونه سوره آل عمران در بين سالهاى دوم و سوم نازل گرديده است، مى‏توان به خوبى حدس زد كه سوره احزاب در سال‏هاى چهارم و پنجم نازل گرديده است. بنابر اين آيه حجاب در اين سال‏ها تشريع گرديده است. (محتواى اين سوره نيز مؤيد اين مسأله مى‏باشد).
000 (3) نور (24)، آيه 31 و احزاب (33)، آيه 59 و. 33
000 (4) نور (24)، آيه 31 و احزاب (33)، آيه. 59
000 (5) («صِيانَهُ الْمَرأَهِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها»: مستدرك الوسائل، ج 14، باب 70).
000 (6) (سيد روح الله موسوى خمينى، تحريرالوسيله، قم، بى تا، اسماعيليان سيد ابوالقاسم خويى، منهاج الصالحين، قم، 1410 ه. ق، مدينه العلم سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى، العروه الوثقى، تهران، 1399 ه. ق)
000 (7). 1 انسانيت از ديدگاه اسلامى، مصطفوى، ص. 129

2 نحل (16):. 80

3 سوره نور (24): 31 و 30 و 59 احزاب (33): 59 و. 60

4 سوره اعراف (7):. 26

5 ر. ك: المفردات فى غرائب القرآن، راغب اصفهانى و قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى.

6 در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامى، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور كه در خصوص پوشش اسلامى است.

7 احزاب (33):. 53

8 مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، ص. 74

9 واژه حجاب هفت بار در قرآن كريم به كار رفته است ولى هرگز به معناى حجابِ اسلامى مصطلح نيست.

10 مسأله حجاب، ص. 73

11 تاريخ تمدن ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و. 434

12 مسأله حجاب، ص. 22

13 ر. ك: تفاسير مجمع البيان (طبرسى) و كشّاف (ز مخشرى) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور.

14 سوره احزاب (33):. 33

15 مسأله حجاب، ص. 73 نيز ر. ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 401-. 403

16 اصل قانون حجاب اسلامى، صرفاً از ضروريات فقه نيست بلكه از ضروريات دين مبين است چه اين‏كه نصّ صريح قرآن بر آن گواهى مى‏دهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاى اختلاف برداشت و محل ترديد باشد.

17 مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، ج 7- 8، ص. 216

18 المفردات فى غريب القرآن راغب اصفهانى، ص. 361

19 مسأله حجاب، ص 125-. 128

20 تفسير مجمع البيان، ص 216 و. 217

21 مسأله حجاب، ص. 129

22 المفردات فى غرائب القرآن، ص 159 مجمع البيان، ص. 217

23 مجمع البيان، ص. 217

24 همان.

25 التفسير الكبير، ج 23، ص. 179

26 مجمع البيان، ص. 217 (قال ابن عبّاس: تفطّى شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).

27 ر. ك: تفسير الصافى، فيض كاشانى، ج 3، ص 430 و. 431

28 مسأله حجاب، ص. 131

29 علامه طباطبائى (ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف مى‏فرمايد: خداى متعال در اين آيه زينت‏هايى را معرفى مى‏كند كه براى بندگان ايجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زينت‏ها و استعمال و استفاده از آن‏ها ملهم كرده است و روشن است كه فطرت جز به چيزهايى كه وجود و بقاى انسان نيازمند آن است، الهام نمى‏كند. (ر. ك: الميزان، ج 8، ص 79)

30 آيين بهزيستى در اسلام، احمد صبور اردوبادى، ج 1 (جنس پوشاك)، ص. 57

31 حليه المتقين، محمدباقر مجلسى، ص 3- 5 و 10- 12 و 91-. 107

32 مجمع البيان، ج 4- 3، ص. 673

33 سوره احزاب (33):. 33

34 سوره نور (24):. 31

35 مسأله حجاب، ص 146-. 147

36 ر. ك: تفسير الصافى، ج 3، ص 430 و. 431

37 وسايل الشيعه، حر عاملى، ج 14، ص. 140

38 سوره نور (24):. 60

39 سوره احزاب (33):. 59

40 سوره احزاب (33): 60 و. 61

41 مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهى از منكر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشت خويش دست برندارند، بايد از جامعه اسلامى تبعيد شوند (مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حكومت اسلامى جاى مى‏گيرند و به حكم قرآن اعدام مى‏گردند. (الميزان فى تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362)

42 ر. ك: مسأله حجاب، ص 158 و 159 قاموس قرآن، قرشى، ج 2، ص 41 و. 42 (اين كتاب‏ها كلمات اهل لغت را ذكر كرده‏اند مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّى به المرأه رأسها و صدرها)

43 الميزان فى تفسير القرآن، ج 16، ص. 361 (هو ثوب تشتمل به المرأه فيغطّى جميع بدنها)

44 تفسير الصافى، فيض كاشانى، ج 4، ص. 203

45 الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، ج 14 ص. 156

46 درباره جلباب گفته‏اند: آن روسرى خاصى كه بانوان هنگامى كه براى كارى به خارج از منزل مى‏روند، سر و روى خود را با آن مى‏پوشند «الجلباب خمارالمرأه الذى يفطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجه» (التبيان فى تفسير القرآن، طوسى ج 8، ص 361 مجمع البيان، ج 8- 7، ص 578)

47 مجمع البيان، ص 580 الميزان، ج 16، ص. 361

48 زنانى كه ظاهراً پوشيده هستند ولى در واقع برهنه‏اند، روى عن رسول اللّه (ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كأسنمه البُخت المائله….» (ميزان الحكمه، رى شهرى، ج 2، ص 259)

49 مسأله حجاب، ص 160 و. 161

50 آسيب‏شناسى حجاب، ص 19

51 وسائل الشيعه، ج 14، ص. 120

52 سوره واقعه (56):. 23

53 گستره عفاف به گستردگى زندگى، حميده عامرى، كتاب زنان، شوراى فرهنگى اجتماعى زنان، ش 12، ص. 117

54 الميزان، ج 8، ص. 361

55 مسأله حجاب، ص. 163 /پرسمان.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.