آثار و پیامدهای غیبت در روایات

آثار و پیامدهای غیبت در روایات
فهرست این نوشتار:
ماهيّت غيبت
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه كسى به حضرت زينالعابدين امام سجّاد عليه السلام عرض كرد: فلان كس شما را گمراه ومبتدع مىداند. حضرت فرمود: «حقّ همنشينى را رعايت نكردى كه سخن او را براى من گفتى. وحقّ مرا رعايت نكردى كه آنچه را از او نمىدانستم به من رساندى. مرگ در كمين همگان است وپس از مرگ محشور خواهيم شد. ووعدهگاه همه قيامت است وخداوند در ميان ما حكم خواهد كرد. غيبت نكن كه غذاى سگان جهنّم است».[1]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس در حقّ برادر مؤمن خود چيزى بگويد كه با چشمانش ديده وبا گوشهايش شنيده، از كسانى خواهد بود كه خداوند فرمايد: به يقين كسانى كه دوست دارند زشتىها در ميان مردم باايمان شايع شود، براى آنان در دنيا وآخرت عذابى دردناك است.[2] »[3]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غيبت آن است كه در مورد برادر مؤمن خود عيب وگناهى را بگويى كه خداوند بر او پوشانده است. وبهتان آن است كه در مورد او چيزى بگويى كه در او نباشد».[4]
4. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «غيبت از زنا بدتر است، زيرا زناكار توبه مىكند وخدا توبهاش را مىپذيرد، امّا توبه غيبتكننده قبول نمىشود، مگر زمانى كه آن شخص او را حلال كند».[5]
غيبت را ترك كنيد
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس به خدا ورسولش ايمان دارد، در مجلسى كه به امامى دشنام دهند، يا غيبت مسلمانى كنند، توقّف نمىكند».[6]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه با چشمان خود گناهى از او نديده باشى ودو شاهد عادل نيز بر ديدن گناه از وى گواهى ندهند، او عادل وگواهىاش قبول است؛ هر چند در واقع گناهكار باشد. وهر كس مسلمانى را غيبت كند به گناهى كه در آن مسلمان باشد (وشنونده از آن خبر نداشته باشد)، از تحت سرپرستى خداوند خارج مىشود وتحت سرپرستى شيطان درمىآيد. پدرم از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر داد كه فرمود: هر كس غيبت مؤمنى كند به چيزى كه در او باشد، خداوند در بهشت در ميان آنها جمع نكند. وهر كس غيبت مؤمنى كند به چيزى كه در او نباشد رابطه برادرى آنها بريده شود وجاى غيبتكننده در جهنّم است».[7]
مجازات غيبتكننده
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس غيبت مسلمانى كند، ثواب روزه ووضويش از بين مىرود وبويى از وى در روز قيامت برخيزد كه از بوى مردار بدتر باشد، به گونهاى كه موجب آزار همه اهل محشر شود. واگر پيش از توبه بميرد، چيزى را كه خدا حرام كرده، حلال كرده است».[8]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس سخنى در مذمّت مؤمنى بگويد تا عيب او را آشكار كند وشخصيّت او را درهم شكند واو را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از تحت سرپرستى خود بيرون كرده ودر سرپرستى شيطان وارد مىكند».[9]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس شخصى را در گناهى كه كرده رسوا كند، گويا خودش آن گناه را مرتكب شده است. وهر كس مؤمنى را به چيزى سرزنش كند، تا خود به آن آلوده نشود از دنيا نرود».[10]
4. در احاديث معتبر آمده است كه: «هر كس دو چهره ودو زبان داشته باشد، (يعنى در حضور مردم مدح وتعريف وتمجيدشان كند ودر غيبت آنها غيبتشان كند)، هنگامى كه در روز قيامت محشور شود دو زبان از آتش خواهد داشت كه يكى در پيش صورت وديگرى در پشت سر وى باشد ودر محشر ندا كنند كه اين شخص در دنيا دو چهره ودو زبان داشت».[11]
5. در حديثى مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «اى مردمى كه به زبان مسلمان شدهايد وهنوز ايمان در دلتان رسوخ نكرده است، مسلمانان را مذمّت نكنيد ودر مورد عيوب آنها جستوجو نكنيد كه هر كه در جستوجوى عيوب ديگران باشد، خدا او را رسوا مىكند، هر چند در خانهاش گناه كرده باشد».[12]
آثار ردّ غيبت وپاداش ترك آن
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس به برادر مؤمن خود احسان كند، يعنى در مجلسى كه او را غيبت مىكنند مانع اين كار شود واز او دفاع كند، خداوند متعال هزار نوع بدى را در دنيا وآخرت از او دور مىكند. واگر قدرت بر ردّ غيبت داشته باشد واين كار را نكند، هفتاد برابر گناه غيبتكننده در نامه اعمالش مىنويسند».[13]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس حرف بدى را كه در مورد آبروى برادر مسلمانش گفتهاند رد كند، البتّه بهشت را برايش مىنويسند».[14]
3. در روايتى صحيح آمده است كه امام باقر عليه السلام فرمود: «هر كس از برادر مؤمنش نزد او غيبت كنند واو را يارى كند، خداوند وى را در دنيا وآخرت يارى دهد. واگر قادر بر ردّ غيبت باشد واو را يارى نكند، خداوند او را در دنيا وآخرت پست وخوار گرداند».[15]
4. از امام حسن عسکرى عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس در مجلسى حاضر باشد وشخصى همچون سگ در آن مجلس متعرّض آبروى برادران مؤمن او شود وصاحب نفوذ باشد وبر آن ظالم رد كند وآبروى برادران مؤمن را نگاه دارد، خداوند متعال فرشتگانى را مأمور سازد كه براى انجام دادن حج، پيرامون بيتالمعمور اجتماع كنند در حالى كه آنها نيمى از ملائكه آسمانهايند به اضافه فرشتگان كرسى وعرش وآنها نصف ملائكه حجب هستند. واين فرشتگان همگى آن شخص را نزد خداوند مدح وستايش كرده وبراى او از خداوند تقاضاى رفعت منزلت وبلندى مرتبت مىكنند. وخداوند در پاسخ آنها فرمايد: به تعداد هر يك از شما كه به كمك او شتافتهايد، مانند عدد تمام شما از درجات بهشت وقصرها وباغها وبستانها ودرختان از آنچه خواهم كه عقل هيچ مخلوقى به آن نرسد براى آن شخص واجب كردم».[16]
5. از امام سجّاد عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس خود را از بدگويى در مورد آبروى مسلمانان نگاه دارد، خداوند گناهانش را در قيامت بيامرزد».[17]
استثنائات غيبت
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه فاسقى بهطور آشكار گناه كند وپروايى از معصيت نداشته باشد، حرمت ندارد وغيبتش (درباره همان گناه) حرام نيست».[18]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «سه گروه حرمت ندارند : بدعتگذاران، پيشوايان ظالم، فاسقانى كه بهطور آشكار گناه مىكنند».[19]
3. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس در مورد كسى چيزى بگويد كه مردم آن را بدانند، غيبت محسوب نمىشود».[20]
حفظ الغيب
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه برادران مؤمن شما غايب باشندازآنهايادكنيدبه بهترازآنچه دوست مىداريددرغيبت شمايادكنند».[21]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس اين سه خصلت را دارا باشد كه هرگاه سخن گويد دروغ نگويد، در معاشرت با مردم به آنها ظلم نكند، چون وعده دهد به وعدهاش وفا كند، چهار چيز درباره او لازم مىشود: واجب است عدالتش در ميان مردم آشكار گردد، مروّتش در ميان مردم هويدا شود، غيبت او بر آن مردم حرام است، اُخوّت او بر آنها واجب است».[22]
برادر مؤمن را تصديق كن
در حديث است كه محمّد بن فضيل به حضرت امام کاظم عليه السلام عرض كرد : چيزى از يكى از برادران مؤمن در مورد من نقل مىشود كه مورد رضايت من نيست. حقيقت ماجرا را از وى جويا مىشوم او انكار مىكند. در حالى كه گروهى از مردم مورد اعتماد آن مطلب را نقل كردهاند (چه كنم؟) حضرت فرمود: «در مورد حقّ برادر مؤمنات چشم وگوش خود را تكذيب كن. اگر پنجاه نفر شهادت دهند وسوگند ياد كنند واو انكار كند،
سخن او را تصديق كن وگفتار
آنها را نپذير ودر مورد او چيزى كه موجب نقص وعيبش باشد فاش نكن (البتّه اين در مورد مسائل اخلاقى است، ولى در مسائل حقوقى اگر دو شاهد عادل بر چيزى گواهى دهند پذيرفته مىشود)».[23]
سرزنش كردن وشماتت مؤمن
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در برابر بلايى كه بر برادر مؤمن تو نازل شده، اظهار شادى وشماتت نكن كه خداوند به او رحم كرده، بلا را از وى برطرف مىكند وآن بلا را بر تو فرو مىفرستد».[24]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس برادر مؤمن خود را به مصيبتى كه به آن مبتلا وگرفتار شده شماتت كند، از دنيا نرود تا به آن بلا مبتلا شود».[25]
3. در چندين حديث معتبر آمده است كه: نزديكترين حالت بنده به كفر آن است كه كسى با مؤمنى برادرى كند ولغزشها وگناهانش را در خاطر بسپارد تا روزى او را به سبب آنها سرزنش كند.[26]
4. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس مؤمنى را سرزنش كند، خداوند او را در دنيا وآخرت سرزنش مىكند».[27]
تهمت زدن وگمان بد بردن
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس برادر مؤمن خودرا متّهم سازد، ايمان در دلش گداخته شود، همانگونه كه نمك در ميان آبحل مىگردد».[28]
2. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «گمان بد در حقّ مردم، بدترين دروغهاست».[29]
سخنچينى
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «مىخواهيد به شما بگويم بدترين شما چه كسى است؟» عرض كردند: آرى اى رسول خدا. حضرت فرمود: «كسانى كه در ميان مردم سخنچينى مىكنند ودر ميان دوستان جدايى مىاندازند وبر افراد پاك عيب مىنهند».[30]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «بهشت بر سخنچينانحرام است».[31]
قهر وآشتى
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه دو تن با آزردگى وناراحتى وقهر از هم جدا شوند، يكى از آنها مستحقّ بيزارى ولعن الهى است. وچه بسا هر دو چنين استحقاقى داشته باشند». شخصى پرسيد: اگر يكى از آنها مظلوم باشد چرا مستحقّ نفرين است؟ فرمود: «زيرا براى آشتى قدم برنمىدارد. چرا به نزد ديگرى نمىرود وبه او هديهاى نمىدهد واز خطاى او نمىگذرد؟»[32]
2. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «قهر بيش از سه روز (در اسلام) نيست».[33]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «تا زمانى كه دو مسلمان از يكديگر آزردهخاطر وبا هم قهر باشند، پيوسته شيطان شادى مىكند وهنگامى كه كدورتها برطرف شود وبا همديگر آشتى كنند، زانوهاى شيطان مىلرزد وبندهايش از هم جدا شده وفرياد مىزند: واويلا، چه بلايى بر سر من آمد».[34]
4. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هرگاه دو مسلمان از هم دورى كنند وسه روز بگذرد وبا هم آشتى نكنند از اسلام خارج مىشوند ورابطه ايمانى آنها قطع مىشود. وهر كدام زودتر براى آشتى اقدام كند، در جهان آخرت زودتر به بهشت مىرود».[35]
[1] . احتجاج، ج 2، ص 45.
[2] . سوره نور، آيه 18.
[3] . كافى، ج 2، ص 357، ح 2.
[4] . همان، ص 358، ح 7.
[5] . علل الشرايع، ج 2، ص 557، باب 345، ح 1؛ الاختصاص، ص 226.
[6] . تفسير قمى، ج 1، ص 204؛ السرائر، ج 3، ص 639.
[7] . امالى صدوق، ص 102، ح 3.
[8] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 8؛ مكارم الأخلاق، ص 430.
[9] . كافى، ج 2، ص 358، باب الرّواية على المؤمن، ح 1.
[10] . همان، ص 356، ح 2.
[11] . خصال، ج 1، ص 81، ح 15؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 203، ح 5.
[12] . كافى، ج 2، ص 354، ح 2؛ امالى مفيد، ص 23.
[13] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 8؛ مكارم الأخلاق، ص 43.
[14] . ثواب الأعمال، ص 175.
[15] . محاسن، ص 103، ح 81؛ ثواب الأعمال، ص 178.
[16] . تفسير امام حسن عسكرى 7، ص 82.
[17] . صحيفة الرّضا 7، ص 85، ح 195.
[18] . امالى صدوق، ص 39، ح 7.
[19] . قرب الإسناد، ص 152، ح 632.
[20] . كافى، ج 2، ص 358، ح 6.
[21] . امالى طوسى، ج 1، ص 229.
[22] . كافى، ج 2، ص 239، ح 28؛ خصال، ج 1، ص 197، ح 24.
[23] . ثواب الأعمال، ص 295.
[24] . كافى، ج 2، ص 359، باب الشماتة، ح 1.
[25] . همان، ذيل حديث 1.
[26] . همان، ص 355، ح 6.
[27] . همان، ص 356، باب التغيير، ح 1.
[28] . همان، ص 361، ح 1.
[29] . مستدرک الوسائل، ج 9، ص 147، ح 13.
[30] . كافى، ج 2، ص 369، باب النميمة، ح 1.
[31] . همان، ص 369، باب النميمة، ح 2.
[32] . همان، ص 344، باب الهجرة، ح 1.
[33] . همان، ح 2.
[34] . كافى، ج 2، ص 346، ح 7.
[35] . همان، ص 345، ح 5.