وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چگونه خود را اصلاح كنيم؟ سلامت و بيمارى قلب چيست؟

0
حضرت آیت الله جوادی آملی
حضرت آیت الله جوادی آملی

 

اصلاح خويشتن

 

چگونه خود را اصلاح كنيم؟ سلامت و بيمارى قلب چيست؟

 

در پاسخ به پرسش فوق لازم است چند مطلب ذكر گردد:

 

1. تمام علومى كه در حوزه ها و دانشگاه ها مطرح است، مستقيم يا غير مستقيم به انسان شناسى نيازمند است. علومى كه در دانشگاه ها مطرح است يا انسانى است يا تجربى. اگر علوم انسانى باشد، بدون انسان شناسى به نتيجه نمى رسد؛ زيرا عنصر محورى علوم انسانى را هويت انسان تشكيل مى دهد. علوم تجربى مستقيما با انسان شناسى ارتباط ندارد ولى كارايى علوم تجربى درباره انسان است.

اگر يك مهندس بخواهد خانه سازى كند، شهرسازى كند، خيابان و بيابان را تنظيم كند، براى آن است كه انسان بهتر زندگى كند؛ و اگر كسى دريا شناس، اخترشناس، زمين شناس، گياه شناس، جانورشناس يا معدن شناس است، همه براى اين است كه انسان از آن ها بهتر بهره ببرد.

بنابراين، تمام علومى كه در حوزه و دانشگاه ها مطرح مى شود، بدون انسان شناسى سودمند نيست؛ يعنى يا خودِ آن علم ناقص است يا كارايى و كارآمدى اش. از اين رو، بخش وسيعى از آيات قرآن درباره حقيقت انسان است.

هويت انسان چيست؟ عوامل اصلى سازنده انسانيت انسان چه چيزهايى است؟ بيمارى هاى انسان چه چيزهايى است؟ باغبانان اين شجره طوبى چه كسانى هستند و راهزنان و راهنمايان او چه كسانى؟

قرآن در بخش وسيعى اين ها را مشخص مى كند. بنابراين، اگر ما خود را نشناسيم، از علومى كه فرا مى گيريم بهره اى نمى بريم.

2. در فرهنگ قرآن، انسان آن نيست كه فقط در تالار تشريح خلاصه شود. كارايى بدن و جسم در محدوده طب است. آن كه اين بدن را تدبير و هدايت و راهنمايى مى كند، جان آدم است. اين حقيقت را در علوم انسانى مى توان تشخيص داد نه در علوم تجربى.

3. همان طور كه اجرام گاه از درون آفت پيدا مى كنند و گاه از بيرون؛ گاه از دورن مشتعل مى شوند گاه از بيرون؛ ارواح نيز همين گونه اند. براى مثال، گاه آتشى از بيرون به پارچه اى سرايت مى كند و پارچه را مى سوزاند. گاهى هم آتش از درون است نه از بيرون. شناخت و درمان و مهار كردن آتش درونى آسان نيست.

در ارواح و جان ها هم همين طور است؛ مثلاً سنگ چخماق خودش آتش زنه است. طورى نيست كه كسى از بيرون به آن آتش بزند.

جريانى نورانى و شيرين از وجود مبارك اميرالمؤمنين (علیه السلام)  نقل مى كنيم تا ضمن آن تأثير تربيتى اش روشن شود.

در زمان خليفه سوم كسى نزد او آمد و گفت: شما مسلمان ها معتقديد بعد از مرگ، انسان ها يا پاداش مى بينند يا كيفر؛ اگر صالح هستند پاداش مى بينند و اگر ناصالح هستند، كيفر. من از كنار گورستان مى گذشتم، جمجمه كافرى را همراه آورده ام. به گمان شما كافر بعد از مرگ مى سوزد؛ ولى من هر چه به اين استخوان دست مى زنم سرد است و نشانه حرارت و سوختگى در آن نيست، پس آتش قبر كجا است؟

عثمان كه از درك اين معارف عاجز بود، گفت او را به على بن ابى طالب (علیهماالسلام) ارجاع دهيد تا حضرت مشكل را حل كند. وجود مبارك اميرالمؤمنين (علیه السلام) تشريف آوردند و آن شخص سؤالش را تكرار كرد: اگر در قبر اثرى از سوخت و سوز باشد، چرا استخوان سرِ اين كافر سرد است؟ وجود مبارك على (علیه السلام)  براى اين كه مسئله را مقدارى تنزل دهد، به دست اندركاران محفل فرمود: زند و مسعار حاضر كنيد. زند و مسعار مانند سنگ چخماق است كه وقتى به هم مى زدند جرقه و آتش توليد مى شد. قبل از اين كه كبريت اختراع شود، دامداران و ساربان ها در بيابان از همين ها استفاده مى كردند.

حضرت فرمود: به اين دو سنگ چخماق دست بزنيد، هر دو سردند. گفتند: بلى، چنين است. بعد فرمود: اين ها را به هم بزنيد. اين ها را بهم زدند، ديدند آتش و جرقه از درونشان توليد شد. فرمود: اگر گفته اند در قبر آتش هست، در قبر كسى را از بيرون نمى سوزانند. آتش از درون اين ها بر مى خيزد.

در امور معنوى نيز همين گونه است. گاهى انسان از بيرون آسيب مى بيند و مى سوزد و گاهى از درون. آتش بيرون بر جسم اثر مى كند و همه ما به خوبى آن را و راه فرار از آن را مى شناسيم. آن چه مهم است آتش درون است كه جان و روح ما را به آتش مى كشاند. جان ما در درون خود يا آفت زا است يا ان شاء الله نور به همراه دارد.

حالا برگرديم و همه اين بحث ها را به محضر قرآن ببريم كه اصل همه اين حرف ها و ريشه همه اين معارف در قرآن است. ذات اقدس اله هم درباره سوخت و سوز جسم سخن گفته و هم درباره سوخت و سوز جان؛ چنان كه درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن گفته است. درباره جسم فرمود: عده اى هيزم جهنم هستند: «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً».

قاسط يعنى كسى كه اهل قسط است و قسط يعنى ظلم و جور. اين در مقابل قِسط به معناى عدل و ميانه روى است. فرمود ظالمان هيزم جهنم هستند. خودِ اين ها سوخت و سوز جهنم را تأمين مى كنند، مواد خام سوخت و سوز جهنم، خودِ انسان تبهكار است.

عده اى از درون خود آتش توليد مى كنند كه از آن ها به وقود ياد مى كند. آن ها رهبران و ائمه كفرند كه در مورد آن ها فرموده است: «وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ»[124] اين ها آتش زنه اند، آتش گيرند و آتش شان از جاى ديگر نيست.

درباره روح و جان هم فرمود: عده اى دل هايشان چنين است: «نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»[125]؛ آتش خدا از دل آن ها شعله مى كشد.

4. ذات اقدس الهی هيچ كس را به صورت هيزم يا نظير سنگ چخماق كه از درون آتش داشته باشد، نيافريده است. خداى سبحان همه را پاك و شفاف و صاف آفريده است. اين مواظبت نكردن ها، مراقبت نكردن ها ـ اين كه انسان هر غذايى را بخورد، هر چيزى را نگاه كند، هر جايى برود، هر حرفى بزند، هر حرفى بشنود ـ كم كم به مشوش شدن آب كوثر درون مى انجامد.

جان انسان مانند درياى آب زلالى است كه اگر انسان با اعمال و افكار ناشايست خود آن را آلوده نسازد، بسيارى از اسرار عالم هستى در آن منعكس و متجلى مى شود.

اگر كسى خداى ناكرده كوشيد خيالات باطل، افكار حرام، و نفسانيات زشت را وارد درياى جان كند، مثل آن است كه آب شفاف را گل آلود كرده است. آب گل آلود چيزى را نشان نمى دهد. بعضى آب را، هم گل آلود كرده اند و هم مشوش. اين ديگر هيچ چيزى را منعكس نمى كند.

ذات اقدس اله به ما فرمود: من به شما سرمايه اى داده ام كه مانند آب پاك و شفاف و زلال است. اگر تدبّر كنيد ، مسئله براى شما روشن مى شود. تعبيرات مختلف قرآن مانند «يَعْقِلوُنَ، يَتَفَكَّرونَ، يَتَذَكَّروُنَ و يَتَدَبَّرونَ» براى همين است. فرمود اگر شما اين آب پاك جان را آلوده نكنيد، خيلى از اسرار در آن مى تابد و اگر خداى ناكرده آلوده يا مُشوش كرديد يا هم آلوده و هم مشوش كرديد، چيزى را نمى بينيد؛ «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ»[126].

اگر كسى بتواند اين كوثر را نگهدارى كند، نه بد كسى را بخواهد و نه به فكر تباه كردن خود باشد، اين شخص زلال مى ماند. وقتى زلال و شفاف ماند، بسيارى از اسرار برايش حل مى شود. بزرگانى كه مى بينيد به جايى رسيده اند از همين راه رسيده اند. غذاى حرام، فكر باطل، چاه كندن براى ديگران، زشت گفتن به ديگران و هتك حيثيت ديگران، هم آتش درون است و هم آلوده كننده كوثر جان.

خلاصه اگر ما چنين سرمايه اى را محافظت كنيم، هم در علوم انسانى كاميابيم و هم در علوم تجربى.

از پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  نقل شده است كه فرمود: انسان بايد در شبانه روز، به مدت نيم ساعت، يك ساعت، ده دقيقه، پنج دقيقه خلوت كند و خودش را حسابرسى كند كه من در اين 24 ساعت چه كرده ام؟

گاهى انسان در اواخر عمر خود آرزو مى كند يك لحظه زنده باشد و نفسى بكشد و حرفى بزند و ذكرى بگويد. همه ما موظفيم در شبانه روز چند لحظه اى خودمان را حساب كنيم كه من 24 ساعت عمر داده ام چه چيز گرفته ام؟

بزرگان مَثَلى ذكر مى كنند: كشاورزى چندين سال تلاش و كوشش كرد. بعد از 40 سال، وقتى در انبار را باز كرد، ديد چيزى در انبار نيست. فهميد موش دزدى در انبار بوده و همه محصول را برده است. وقتى در انبار قفل است و كسى نمى تواند از بيرون بدان دستبرد زند، معلوم مى شود در درون مشكلى داشته است. حرف جناب مولوى اين است:

گرنه موش دزد در انبارِ ماست

گندم اعمال 40 ساله كجاست؟

كسى چهل سال زحمت بكشد، الان به او بگويند چه دارى؟ آيا مى توانى به خدا بگويى اين ها را من براى تو انجام داده ام؟

فلان كار را براى اين كه نامى پيدا كنى انجام دادى؛ چهار نفر از تو تعريف كردند خوشت آمد يا دو نفر اعتراض كردند از صحنه خارج شدى، اين ها همه براى خودت بوده است. براى خدا چه كرده اى؟

آيا يك عمل نقد در دست ما هست كه بگوييم خدايا اين را براى رضاى تو انجام داده ايم؟ ما موظفيم هر روز اين حساب را داشته باشيم، براى اين كه موش دزد در زواياى درون دل ما بسيار است، از رشوه و عشوه و غيبت و تهمت و كبر گرفته تا ديگر بيمارى ها.

البته همه اين ها را مى شود اصلاح كرد؛ مخصوصا در دوران جوانى؛ براى مثال اگر ديديم يكى از رفقاى ما در المپياد موفق شد و گفتيم خدا را شكر، خدايا بر توفيقات او بيفزا و به ما نيز توفيق بده كه بهتر از او يا مثل او باشيم و سجده شكر به جاى بياوريم، بايد بدانيم كه موش دزد، به انبار وجود ما راه پيدا نكرده است.

اما اگر شروع كرديم به نق زدن ها و بدگويى ها و تهمت ها، بايد بفهميم كه موش دزد به درون ما راه پيدا كرده است. اين موش از درون اعمال را مى پوساند و از بين مى برد. اگر ديگرى ترقى كرد و ما خوشحال شديم و گفتيم لَكَ الحَمد، معلوم مى شود كه قلب ما شفاف است؛ اين استخر را كه زلال است، نه آلوده كرده ايم و نه شورانده ايم.

 

[124]. سوره بقره2: آيه 24.

[125]. سوره هُمَزه104: آيات 6 و 7.

[126]. سوره بقره2: آيه 18.

 

منبع: هدانا برگرفته از  «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها حضرت آیت الله جوادی آملی»

 

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.