وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

راههای گناه نکردن

0

راههای گناه نکردن

راهكارهاى دورى از گناه

پرسش 21 . مى دانم كه بارها به خطا مى روم، ولى نمى دانم چه چيزى مرا همچنان به بيراهه مى كشاند، چه كنم؟
«مى دانم و…» از مقوله شناخت و دانش است. اگرچه اين مرتبه براى بازداشتن آدمى از ارتكاب گناه، لازم است ولى كافى نيست. پس بايستى معرفت و شناخت همچون بذرى در جان نشانده شود.
اميرمؤمنان على عليه السلام فرموده اند: «آگاه باشيد با پرهيزكارى، ريشه گناهان را مى توان بريد و با يقين مى توان به برترين جايگاه معنوى دسترسى پيدا كرد.»142 ولى عمده ترين مانع تا رسيدن به اين منظور «غفلت» است. لذا به همه ما توصيه شده كه در ابتداى هر كارى «بسم الله…» بگوييم. اگر آن كار، پسنديده و خير باشد، نام خداوند، آن عمل را بالا برده، عاملش را ارتقاء روحى و معنوى مى بخشد و اگر عمل خلاف و گناهى باشد، نمى توان چنين كارى را با نام خدا انجام داد. در نتيجه بايد آن كار را ترك كرد.
در حوزه فكر و انديشه، ميل و گرايش نيز قضيه به همين منوال است با تمرين و ممارست بايد درون را از وساوس و اميال ناپسند عارى ساخت تا زمينه كج روى از بيخ و بن نابود گردد. ما اين مرحله را «مراقبت از خود» مى ناميم.
مرحله ديگر كه عامل مهمى در غفلت زدايى به حساب مى آيد، «ذكر خدا» است. نمازهاى پنج گانه بهترين نمونه ياد خداوند محسوب مى شود ولى بايد توجه نمود كه «ذكر خدا» در نماز خلاصه نمى شود هر توجهى كه ارتباط انسان را با خالق هستى، برقرار سازد و در افكار و اعمال و حالات شخصى اثر نيكو بر جاى گذارد، ياد خداوند محسوب مى شود.

 

حضرت على عليه السلامارزش ها و فوايد «ياد خدا» را اين گونه بيان مى نمايند كه: «خداوند پاك و با عظمت، ياد خود را روشنى بخش دل ها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوايى بشنود، و چشم پس از كم نورى بنگرد، و انسان پس از عناد و دشمنى، رام گردد»143.

از ذكر بسى نور فزايد مه را
در راه حقيقت آورد گمره را144

البته پيشنهاد راهى كه صد درصد گناه نكردن در تمام زندگى را تضمين كند آسان نيست؛ زيرا انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. البته با عزمى آهنين و مبارزه اى دائمى با نفس به تدريج مى توان به چنين جايگاه بلندى دست يافت.

 

اما جهت پيمودن مسيرى اطمينان بخش موارد زير بسيار سودمند است:
1. مطالعه پيوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قيامت.
2. مطالعه پيرامون عواقب وخيم گناهان.
3. ارتباط پيوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و… البته با توجه و حال.
4. داشتن حالت اِنابه، خضوع و تضرّع دائمى توبه و استغفار.
5. دورى از عواملى كه انسان را به گناه متمايل مى سازد؛ مانند محيط هاى آلوده به گناه و دوستان ناشايست.
6. استفاده از جايگزين هاى مناسب؛ مثلاً كسى كه در معرض انحرافات جنسى است بايد هر چه سريع تر ازدواج كند.
7. نشست و برخاست با افراد مؤمن و خداترس واقعى.
براى نمونه: بعضى از اصحاب به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مى گفتند: وقتى در محضر شما هستيم، خيلى به خداوند نزديك مى شويم، ولى وقتى از شما فاصله مى گيريم آلوده مى گرديم. فرمود: اگر شيطان ها به دور قلبتان گردش نمى كردند، شما هم آنچه را من مى بينم و مى شنوم ملاحظه مى كرديد!145
8. جديت در مبارزه با خواهش هاى نفسانى؛ كه پيروى از آن، به عنوان يكى از عوامل اساسى در شقاوت آدمى معرفى شده است.
اميرمؤمنان على عليه السلام در قسمتى از خطبه متقين146 مى فرمايد: «از دو چيز بيشتر از چيزهاى ديگر براى شما هراسانم: 1. پيروى از هواهاى نفسانى، 2. آرزوهاى طولانى و تمام نشدنى دنيا».
آرى! نفس امّاره دشمنى است كه هميشه با انسان در مبارزه است؛ همان دشمنى كه هيچ گاه خير و صلاح افراد بشر را نخواسته و نمى خواهد؛ همان موجودى كه بزرگان و مقرّبان الهى، چون يوسف صديق عليه السلام از شر آن به درگاه ربوبى پروردگار پناه بردند: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبِّى»147؛ «همانا نفس(سركش) بسيار به بدى ها امر مى كند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم كند.»
شايد با تذكر اين چند جمله كوتاه پاسخ اين سؤال هم بر ما روشن شود كه چرا از مبارزه با نفس امّاره به جهاد اكبر تعبير شده؟ زيرا كه مبارزه با شيطان و خواهش هاى نفسانى، هميشگى و دايمى است، برخلاف مبارزه با دشمنان بيرونى كه مقطعى و كوتاه است.148
كوتاه سخن اينكه: نتيجه جهاد با نفس اماره و پيروزى بر آن، رسيدن به نفس مطمئنه است كه رضايت بنده از خداوند و رضايت پروردگار را از او دربردارد! «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً…»149؛ «به سوى پروردگارت برگرد، در حالى كه راضى هستى، و خداوند نيز از تو راضى، پس داخل بندگان من شو و داخل بهشت من!»
سعادت را همانان در ربودند
كه عاشق جز به راه حق نبودند
به صافى در عمل چون چشمه ساران
به اخلاق الهى خوش گواران!

142. «الا و بالتقوى تقطع حمه الخطايا، و باليقين تدرك الغايه القصوى»، نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، خ157/5.

143. «انّ اللّه سبحانه و تعالى جعل الذّكر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره، و تبصر به بعد العشوه، و تنقاد به بعد المعانده»، نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، خ222/2.

144. ديوان شمس تبريزى مولوى، ص1312.
145. علامه تهرانى، لب اللباب.

146. خطبه 193، نهج البلاغه.

147. يوسف 12، آيه 53.

148. براى آشنايى بيشتر ر.ك: امينى، ابراهيم، خودسازى، انتشارات شفق.

149. فجر 89، آيات 30-27.

  •  منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، گناه و توبه.

حتما بخوانيد

ویژه نامه آداب و اعمال اسلامی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.