وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

نشانه های منافقین در قران

0

نشانه های منافقین در قران

فهرست این نوشتار:

شرک، کفر و نفاق

نشانه‌های شرک، کفر و نفاق چیست؟ آیا درسته که بسیاری از مسلمانان شرک اخلاقی دارند؟

1- کفر در قرآن

منشأ کفر از دیدگاه قرآن، یا علل روان‌شناختی دارد یا دلایل معرفت‌شناختی.

در روایتی از امام باقر نقل شده است:

«هر چیزی که به انکار و نفی منجر شود، کفر است».[271]

آیات قرآن، نیز دلالت بر این حقیقت دارد که: «کافران یقین ندارند»[272] و «از عقل، برهان و تعقّل پیروی نمی‌کنند».[273]

بعضی از آیات، عامل اصلی کفر کافران را «جهل و نادانی آنان» تلقی می‌کند[274] و دسته‌ای از آیات، منشأ انکار آنها را «شک»[275] می‌داند. برخی از آیات نیز کافران را گروهی می‌داند که «از ظن و گمان» پیروی می‌کنند؛[276] اما مهم‌ترین علل روان‌شناختی انکار کافران تکبّر، خودبزرگ‌بینی و غرور برشمرده شده است.[277]

از دیدگاه قرآن، کافران علاوه بر آن‌که از برهان و دلیل پیروی نمی‌کنند؛ برای اثبات مدعای خود نیز دلیل و برهانی نمی‌آورند.[278]

گفتنی است در قرآن واژه «کفر» به معنای «فسق» نیز آمده است؛[279] چنان‌که انکار در مقام عمل هم گاهی کفر خوانده شده است.[280] مانند انکار نعمت‌های خداوند:

<هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ>[281] ؛

«[سلیمان گفت:] این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس می‌گزارد و هر کس ناسپاسی [و کفران نعمت] کند، بی‌گمان پروردگارم بی‌نیاز و کریم است».

در قرآن کریم از هدایت‌ناپذیری کافران از تعابیری چون: «ختم»،[282] «طبع»،[283] «صرف»،[284] «غلاف»،[285] «رین»،[286] «قفل»،[287] «تقلیب»،[288] «قساوت»[289] و «مرض»[290] استفاده شده است.

نتیجه آن‌که کفر در قرآن، به معانی متعدد آمده که یک معنای آن انکار خداوند متعال و آموزه‌های الهی است. ریشه این انکار هم در ناحیه «معرفت شناختی» است -که به جهل، شک و ظن اشاره شد-و هم در ساحت روان‌شناختی است که مهم‌ترین آن تکبّر و غرور تلقی گشته است.

2-شرک در قرآن

در یک برآیند کلی از دیدگاه قرآن، شرک به دو قسم اعتقادی و اخلاقی تقسیم می‌شود. امّا به یک نظر دقیق و ظریف، شرک اخلاقی نیز به شرک اعتقادی برمی‌گردد. از مجموع آیات قرآن، می‌توان نکات برجسته ذیل را در این‌باره برشمرد:

1. شرک‌ورزی، نشانه بی‌خردی است.[291]

2. پندار وجودِ همانند برای خدا، برخاسته از جهل و نادانی است؛ چه این‌که برای خدا شریک و همانند پنداشتن، با علم و اندیشه صحیح ناسازگار است.[292] ازاین رو، از نظر قرآن ریشه شرک، «ندانستن» است و مشرکان مردمی جاهل و نادان‌اند.[293]

3. بر اساس آیات قرآن، «توحید» شجره طوبایی است که برگ‌ها و شاخه‌های آن، اخلاق، عبادات و طاعت است؛ ولی «شرک» شجره خبیثه‌ای است که ریشه در جهنم دارد[294] و همواره آتش به بار می‌آورد و تمام شاخه‌های آن، معصیت و تمام برگ‌های آن گناه است.

4. از دیدگاه آیات، روی آوردن به مظاهر شرک، زمینه ساز غفلت از یاد خدا و ترک نماز است[295] و شرک به خداوند، آدمی را به دلهره و هراس گرفتار می‌سازد.[296]

3-نفاق در قرآن

در این خصوص، نکات فراوانی در قرآن آمده است که طرح تفصیلی آن ممکن نیست و در اینجا تنها به ذکر چند نکته اساسی، بسنده می‌شود:

1. از دیدگاه قرآن «نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است؛ یعنی، منافقان شهادت ظاهری می‌دهند، ولی در باطن منکرند.[297]

2. از دیدگاه قرآن جهل عامل اصلی نفاق است.[298]

3. شک نیز یکی از عوامل روی آوردن به نفاق است.[299]

4. قرآن کریم، همان‌طور که درباره کافران سخن از غرق شدن در گرداب خطاها دارد،[300] درباره منافقان نیز سخن از غوطه‌ور شدن در گرداب طغیان و کوردلی دارد؛[301] زیرا در جنگ «عقل و وهم»، اگر عقل به اسارت وهم درآمد، «وهم» میدان‌دار صحنه ادراکی نفس می‌شود و مجاری ادراک صحیح را می‌بندد. چنین انسانی هرگز به اندیشه صحیح راه نیافته، اندیشه‌های باطل، صحنه نفس او را آکنده می‌سازد و او در طغیان این اندیشه‌های واهی، با کوردلی حرکت می‌کند.[302]

5. از دیدگاه بعضی از آیات قرآن، منافقان در برخی از احکام با کافران شریک‌اند؛ مثلاً سقوط در آتش قهر خدا، هم به منافقان نسبت داده شده و هم به کافران.[303]

آن منافق، مشک بر تن می‌نهد
روح را در قعر گلخن می‌نهد
بر زبان، نام حق و در جان او
گندها از فکر بی‌ایمان او
ذکر با او همچو سبزه گلخنست
بر سر مبرز گلست و سوسنست
آن نبات آنجا یقین عاریست
جای آن گل مجلس‌ست و عشرتست
 [304] 

در برخی از آیات قرآن، منافقان از کافران بدتر تلقی شده‌اند.[305] سرّ این واقعیت آن است که: «اولاً، منافقان از کافران و مشرکان زیان‌بارتراند. ثانیاً، منافقان هر چند مانند کافران در درون منکر دین‌اند؛ ولی اهل کتمان، دروغ، خدعه و استهزا نیز هستند».[306]

[271]. میزان‌الحکمه، ج 8، ص 399، ح 17391.
[272]. طور (52)، آیه 36.
[273]. المیزان، ج 15، ص 222.
[274]. توبه (9)، آیه 97؛ اعراف (7)، آیه 138؛ احقاف (46)، آیه 23.
[275]. ابراهیم (14)، آیه 10.
[276]. بقره (2)، آیه 78.
[277]. نگا: اعراف (7)، آیه 77 – المیزان، ج 17، ص 402.
[278]. مؤمنون (23)، آیه 117.
[279]. آل عمران (3)، آیه 97؛ المیزان، ج 2، ص 202.
[280]. نحل (16) آیه 13؛ المیزان، ج 12، ص 315 و 31.

[281]. نمل (27)، آیه 40 و نیز نگا: ابراهیم (14)، آیه 7؛ بقره (2)، آیه 152.
[282]. بقره (2)، آیه 7.
[283]. نحل (16)، آیه 108.
[284]. توبه (9)، آیه 127.
[285]. بقره (2)، آیه 88.
[286]. متففین (83)، آیه 14.
[287]. محمد (47)، آیه 24.
[288]. انعام(6)، آیه 110.
[289]. بقره (2)، آیه 74.
[290]. بقره (2)، آیه 10.
[291]. بقره (2)، آیه 170.
[292]. بقره (2)، آیه 22.
[293]. روم (20)، آیات 30 – 32؛ یوسف (12)، آیه 39 و 40؛ بقره (2)، آیه 118 و 113.
[294]. صافات (37)، آیه 64 و 65.
[295]. مائده (5)، آیه 91.
[296]. بقره (2)، آیه 113.
[297]. منافقون (63)، آیات  – 3؛ آل عمران (3)، آیه 167 و المیزان، ج 9، ص 325 و ج 19، ص 278.

[298]. توبه (9)، آیه 97.
[299]. ص (38)، آیه 8؛ ابراهیم (14)، آیه 9.
[300]. بقره (2)، آیه 81.
[301]. بقره (2)، آیه 15.
[302]. نگا: تفسیر تسنیم،  2، ص 291.
[303]. نساء (4)، آیه 140.
[304]. مثنوی، دفتر دوم، ابیات 268 – 271.
[305]. نساء (4)، آیه 145.
[306]. تفسیر تسنیم، ج 2، صص 246 – 250.

  • منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى

حتما بخوانيد

ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.