وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

نافرمانی مدنی و حکومت اسلامی

0

نافرمانی مدنی و حکومت اسلامی

 

پرسش: امروزه نافرمانى مدنى از ابزارهاى كودتاى مخملى شناخته مى شود با اين حال حكومت اسلامى بايد با نافرمانى مدنى چگونه برخورد نمايد؟

 

پاسخ:

دانشجوى گرامى براى دانستن راهكار هاى نظام جمهورى اسلامى ايران در مقابله با نافرمانى مدنى ابتدا لازم است كمى درباره نافرمانى مدنى توضيحاتى ارائه شود.

نافرمانى مدنى از نظر اصطلاحى عبارت است از: «هر اقدام قانون شكنانه آشكار و عمدى كه با هدف جلب توجه همگان به نامشروع بودن برخى قوانين يا نادرستى آن‏ها از جنبه اخلاقى و عقلانى، صورت مى‏گيرد» يا «اقدامى سياسى است كه در آن از اقتدار حكومتى به نشانه‏اعتراض اخلاقى، سرپيچى مى‏شود.»

واژه ديگرى كه از نظر معنا به نافرمانى مدنى نزديك است، عدم خشونت است. روش عدم خشونت در صدد است تا از طريق وسايلى چون تظاهرات صلح‏آميز واعتصاب‏هاى نشسته، مخالفت خود را آشكار كند.

در ادبيات سياسى، از نافرمانى مدنى، با تعابير ديگرى مانند مقاومت مخفى، مبارزه منفى، مبارزه بدون خشونت، مقاومت ملايم، نافرمانى عمومى و عدم اطاعت از حكومت يادمى‏شود. (مهدى نظرپور عضو هيئت علمى پژوهشكده تحقيقات اسلامى، فصلنامه حصون زير نظر ستاد نمايندگى ولى فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شماره 13)

بنا به نوشته هاى تاريخى تحصن مردم روم در اعتراض به وضعيت بد زندگيشان در 494 قبل از ميلاد نشان از قدمت تاريخى اين شكل از مبارزه دارد. اما امروزه به واسطه مبارزات گاندى و لوتركينگ، نافرمانى مدنى در جهان بيش از پيش شناخته شده است (پويا محموديان، روش هاى نوين مبارزات اجتماعى تولد مفهوم نافرمانى مدنى الكترونيك).

در دوران معاصر اين الگو را گاندى، رهبر استقلال هند بنيان نهاد. وى از طريق مبارزه منفى يا نافرمانى مدنى، استعمار انگليس را شكست داد وموفق به رهايى هند از يوغ بيگانگان شد. گاندى پس از آن به قهرمان مبارزه با استعمار شهرت يافت.. (مهدى نظرپور، همان)

همچنين اين شيوه درجنبش ضدنژادپرستى در آفريقاى جنوبى، جنبش حقوق مدنى آمريكا و جنبش‏هاى صلح طلب مورد استفاده قرار گرفته است. براى ر وشن شدن هر چه بيشتر نقش نافرمانى مدنى و برنامه هاى عدم خشونت در تغييرات سياسى اجتماعى نگاهى به تاريخ و شيوه هاى كاربرد اين شيوه در نهضت استقلال هند خود گوياى مساله مى باشد. چرا كه در اين نهضت گاندى با طرح برخى اصول كه همگى مبتنى بر عدم خشونت بود راهكارهايى براى مقابله با حكومت استعمار گر انگلستان ارائه كرد كه برخى از آنها عبارت بودند از: عدم قبول مشاغل ادارى، تحريم كالاهاى انگليسى، اعتصاب، تظاهرات و راهپيمايى، روزه‏دارى، عدم استقبال از مسئولان، دعوت مردم به عدم دريافت وام‏هاى دولتى، دعوت دانش‏آموزان ومعلمان به ترك كلاس‏ها، قبول نكردن مسئوليت‏هاى اجرايى و…. سرانجام نافرمانى مدنى گاندى از يك سو و جنگ جهانى دوم و ضعف روزافزون‏دولت انگلستان باعث شد كه نهضت استقلال هند در سال 1947 ميلادى به رهبرى گاندى به‏پيروزى برسد.

نتيجه اين كه گاندى با سادگى و صداقت و با روش مبارزه منفى و بدون توسل به زور، خشونت و كشتار، توانست بزرگترين قدرت استعمارى زمان خود را از پاى درآورد و بدين‏ترتيب به قهرمان مبارزه با استعمار در قرن بيستم تبديل شد و مردم شبه قاره هند را از يوغ‏استعمارگران رهايى بخشيد.

الگوى گاندى بعدها توسط افراد ديگرى نيز استفاده شد. يكى از اين افراد، هانتينگتون‏است. وى برخلاف گاندى، از الگوى مبارزه منفى براى سرنگونى دولت‏ها و نظام‏هاى‏سياسى مردمى كه زير بار سلطه آمريكا نمى‏روند، استفاده كرد و به دولتمردان آمريكا كمك‏كرد تا در اين گونه كشورها از طريق عوامل خود، نظام موردنظر را روى كار آورند. نمونه‏بارز اين كشورها، گرجستان، اوكراين، روسيه سفيد، روسيه و… مى‏باشند كه آمريكا قصد داردبا اين شيوه، دولت‏هاى اين كشورها و از جمله جمهورى اسلامى ايران را سرنگون كند. (مهدى نظرپور، همان)

بنابر اين شيوه نافرمانى مدنى اگر چه شيوه اى است كه در ادبيات سياسى جهان بيشتر و پيشتر توسط مبارزان حق طلب و آزادى خواه به كار گرفته شده است اما اين نوع مبارزه به تدريج از شيوه اى در جهت خدمت به استقلال طلبى و آزادى خواهى ملتها خارج شد و در خدمت نظام سلطه جهانى قرار گرفت و امروزه نيز در خدمت جنگ نرم و در راستاى تلاش ابرقدرتها براى تسلط بر دنيا و كسب منافع نامشروع خويش مورد ارزيابى قرار مى گيرد. به تعبيرى انديشه مبارزات خشونت پرهيز كه منشا نظرى آن روش و منش مهاتما گاندى ج‏و نه آرمان و هدف او ج بوده يك ويترين ايدئولوژيك خوشنام است كه در پس خود كودتاهاى مخملى را توجيه مى كند. پشت اين ويترين زيباى انديشه پرهيز از خشونت روشنفكران دولتى آمريكا مانند جين شارپ ايستاده اند روشنفكرانى كه سالها در مركز امور بين المللى دانشگاه هاروارد پروژه مجازات هاى غير خشونت آميز را رهبرى مى كردند و اكنون نيز در كسوت مديريت موسسه آلبرت انيشتين در شهر بوستون ايالات متحده لقب نسخه غير خشونت آميز سازمان سيا را نصيب خود كرده اند. (پيام فضلى نژاد، شواليه هاى ناتوى فرهنگى ص 19)

در ايران اسلامى نيز پس از اينكه دشمنان نظام اسلامى از شكست جمهورى اسلامى در جنگ هشت ساله تحميلى نا اميد شدند و نبرد سخت را براى شكست دادن چنين قدرتى ناكافى دانستند به جنگ در عرصه فرهنگى اجتماعى روى آوردند كه از آن به نام جنگ نرم ياد مى شود و يكى ازراهكارهاى اين جنگ نافرمانى مدنى مى باشد. تئورى هاى انديشه نافرمانى مدنى كه ريشه در انديشه هاى افرادى همچون جين شارپ و دستيارش رابرت ل. هلوى و… دارد با فاز تاخيرى سى ساله به ايران راه يافت و انجمن هاى دانشجويى در دانشگاههاى ايران چون انجمن مطالعات توسعه گفتمان حقوقى در دانشگاه علامه طباطبايى باحضور رامين جهانبگلو (جاسوس سرويس هاى اطلاعاتى و مامور اجراى پروژه جنگ نرم و برنامه هايى از قبيل نافرمانى مدنى كه در سال 1384 توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگير و به جرايم خود اعتراف كرد) سمينار «عدم خشونت از منظر فلسفه وحقوق» را به مثابه نسخه كپى بردارى شده از طرح موسسه آلبرت انيشتين در فوريه سال 1990 سامان مى دادند. در همين زمان بود كه به مرور كتابهايى همچون جامعه مدنى، مبارزه مدنى اثر جين شارپ روانه بازار شد و برخى نشريات از جمله هفته نامه شهروندامروز به بهانه نشر پرونده اى درباره انقلاب هاى مخملى تئورى هاى جين شارپ را براى براندازى نرم منتشر كرد و حتى به شرح و تكميل آن پرداخت (همان ص 20) در اين كتاب جين شارپ 198 دستور العمل براى مبارزات به اصطلاح مدنى با حكومت كه مبتنى بر نافرمانى مدنى مى باشد ارائه كرده است كه اين دستور العمل ها بعد ها توسط برخى فعالان سياسى در داخل كشور مطرح شد و در دورانهاى اخير به ويژه بعد از فتنه هاى بعد از انتخابات رياست جمهورى سال 88 كه اكثر اين فعالان سياسى از كشور خارج شدند رسما و علنا ضمن نام بردن از جين شارپ اين دستور العمل ها را براى فروپاشى نظام جمهورى اسلامى ايران به مردم داخل كشور توصيه نمودند.

در زمينه نقش خود دولت ايالات متحده آمريكا در زمينه جنگ نرم و كودتاى مخملى در ايران لازم است اين نكته را گوشزد نمايم كه نقش اين كشور آشكارتر از آنست كه نيازى به دليل و برهان داشته باشد اما براى اثبات هر چه بيشتر اين مساله و به عنوان تاييد بر سخنان ما در زمينه نقشه دشمنان براى اجراى انقلابهاى مخملى در ايران نقل مصاحبه جرج سوروس مولتى ميلياردر مجارى الاصل كه موسس بنياد زنجيره اى سوروس بوده و طراح و حامى مالى انقلابهاى مخملى در كشورهاى مختلف بوده است خالى از لطف نيست كه در آن گفته است: كشورهاى بعدى هدف انقلاب رنگى حكومت هاى قزاقستان، روسيه سفيد، قرقيزستان، ازبكستان، آذربايجان، ايران و تاجيكستان هستند (داوود رنجيران، جنگ نرم، تهران، نشر ساحل انديشه ص 116).

به منظور اجراى اين ترفند دولت ايالات متحده شگردهاى مختلفى را اجرا مى كند كه يكى از آنها حضور در برخى از كشورهاى همسايه براى هدايت جنگ نرم مى باشد كه در باره ايران اين اقدام از طريق دولت امارات متحده عربى صورت مى گيرد چنانكه نيكلاس برنز معاون وقت وزير امور خارجه آمريكا در مورد اين كشور مى گويد: امارات پنجره آمريكا به سوى ايران است تا بتوانيم ايران را آزاد سازيم همچنان كه لتونى پنجره پيروزى و آزادى ما در شوروى بود. (همان، ص 138)

بر اساس همين استراتژى نيز در حال حاضر كشور امارات به عنوان پايگاه اصلى راهبرى جنگ نرم آمريكا عليه ايران تبديل شده است و مديريت عالى جنگ به عهده اليزابت چنى (دختر ديك چنى) و مديريت عمليات آن با سرهنگ اطلاعاتى و بازنشسته نيروى هوايى آمريكا رابرت هلوى مى باشد. در همين زمينه نشريه فايننشال تايمز مى نويسد: اپوزيسيون ايرانى در حال مطالعه و فراگيرى تكنيك هاى جنگ نرم هستند كه مبدع آن آمريكاست و در براندازى صربستان، اوكراين و گرجستان تجربه موفقى داشت. مركز بين المللى برخورد نرم به رياست پيتر اكمن و جك دووال و رابرت هلوى كارگاه هاى آموزشى تكنيك هاى فوق را براى ايرانيان برگزار مى كنند. در اين رابطه‏NGO برگ سفيد تركيه نيز با دعوت از دانشجويان ايرانى به خصوص دانشجويان قوم گرا از چند سال پيش با كمك اساتيد آمريكايى، هندى و صربستانى آموزش هايى را در دستور كار خود قرار داده است.

در اين آموزش ها ضمن تدريس انقلاب هايى مانند انقلاب پدر در صربستان صراحتا از انقلاب مخملى تاسال 2010 در ايران و چند كشور ديگر نام برده شده است. (همان، ص 142)

با مشخص شدن ماهيت مراكزى كه برا ى انقلابهاى مخملى از طريق تاكتيكها يى همچون نافرمانى مدنى برنامه ريزى مى كنند ماهيت و علت اقدامات كسانى همچون محسن سازگارا كه در برابر صفحه تلويزيون بى بى سى ضمن نام بردن از جين شارپ به عنوان استاد خويش به تجويز نسخه هايى كه وى در كتاب خويش در راستاى اقدامات و شيوه هاى عملى نافرمانى مدنى از آنها نام برده مى پردازد نيز مشخص مى گردد.

در زمينه نقش بارزتر دولت آمريكا در زمينه جنگ نرم عليه جمهورى اسلامى ايران گزارشى در سال 2007 از شبكه تلويزيونى اى بى سى پخش شد كه در آن آمده است: جرج بوش يك حكم رياست جمهورى پنهانى را امضاء كرده كه سازمان جاسوسى آمريكا را مامور ايجاد يك عمليات سياه پنهانى براى بى ثبات سازى دولت ايران مى كند كه اين عمليات ها بر اساس گفته مقامات اطلاعاتى كنونى و يا سابق شامل يك ستاد هماهنگ از بنگاههاى خبر پراكن و تبليغات چى، تهيه و تنظيم مقالات روزنامه هاى مخالف، دست كارى و تغيير در پول در گردش ايران و تراكنش هاى بانكى بين المللى و….

همچنين در ماه مى سال 2007 روزنامه ديلى تلگراف چاپ لندن گزارش كرد: جان بولتون فاش كرد كه حمله نظامى آمريكا به ايران گزينه آخرى است كه پس از شكست تحريم هاى اقتصادى و تلاش براى ايجاد يك انقلاب در ايران وجود دارد. اين در حالى بود كه دو هفته پس از انتشار اين خبر روزنامه ديلى تلگراف به طور مستقل گزارش شبكه تلويزيونى اى بى سى را تاييد كرد كه در رابطه با امضاى اسنادى از سوى بوش بود كه به سيا ماموريت مى داد تا از طريق ايجاد جنجال هاى تبليغاتى و انتشار اطلاعات دروغ موجبات براندازى دولت ايران را فراهم كند. (همان ص 179)

اين در حالى است كه مردم ايران اسلامى بسيار هوشيارتر از دشمنان بوده و علاوه بر اينكه در پيروزى انقلاب اسلامى و تثبيت آن نقش فعال و موثرى داشته اند در تداوم آن نيز نقش مستقيم دارند بنابر اين توطئه ها و ترفندهايى كه دشمنان وابسته به غرب و به ويژه آمريكا براى براندازى نظام اسلامى طراحى كرده بودند بار ديگر نقش بر آب شد و مردم مومن و انقلابى ايران اسلامى با حضور در صحنه دفاع از نظام اسلامى در جريان حضور 85 درصدى در پاى صندوق راى و بعد از آن تظاهراتهاى حمايت از نظام اسلامى در راهپيماييهاى روز قدس، 9 دى و 22 بهمن سال 88 نه بزرگ و تاريخى به دشمنان نظام اسلامى و افرادى كه در پى وابسته كردن ايران به نظام سلطه جهانى هستند گفتند. در واقع يكى از ضرورى ترين پيش نيازها براى پيروزى نافرمانى مدنى عدم حضور مردم در صحنه و به اصطلاح سطح مقبوليت پايين مردمى مى باشد كه اين امر در پيروزى نهضت ضد استعمارى هندوستان به رهبرى گاندى با توجه به عدم مقبوليت دولت استعمار گر انگليسى در هند نقش موثرى ايفا كرد و حتى در انقلابهاى مخملى كه از سوى آمريكا در كشورهاى عمدتا رها شده از بلوك شرق سابق انجام شد با توجه به ساختارهاى غلط بر جامانده از دوران ديكتاتورى حزبى دوران جنگ سرد و عدم دخالت كافى مردم در نظام سياسى كشورشان نقش آفرينى كرد و باعث تسريع در پيروزى انقلاب مخملى در اين كشورها با توسل به شيوه نافرمانى مدنى شد اما در ايران اسلامى كه مردم حتى در كم حضورترين انتخاباتها از پر حضورترين انتخاباتهاى غرب مشاركت بيشترى داشته اند اين پيش زمينه وجود نداشته فلذا روياى تحقق خواسته هاى دشمنان در پرتو نافرمانى مدنى رويايى است كه باحضور مردمى و پشتوانه مردمى نظام اسلامى غير قابل تعبير مى باشد. اما در هر صورت اين به معناى اين نيست كه نظام اسلامى كاملا بيمه شده و هيچ دغدغه اى نبايد نسبت به اين برنامه ها و توطئه ها داشته باشد بلكه نظام همواره در معرض آسيب بوده و لازم است راهكارهايى براى مصون ماندن از خطراتى كه از اين ناحيه آن را تهديد مى كند انجام دهد.

برخى از مهمترين اين راهكارها عبارتند از:

* تلاش براى تقويت مقبوليت مردمى نظام در كنار تقويت مشروعيت نظام اسلامى و تشريح مبانى نظرى و عملى مقبوليت و مشروعيت درسطح جامعه كه بزرگترين ضامن حفظ نظام اسلامى و بيمه گر آن در برابر انواع توطئه هاى داخلى و خارجى مى باشد چرا كه همانگونه كه گفته شد مهمترين پيش زمينه موفقيت نافرمانى مدنى عدم اتكاى حكومتى كه مورد نافرمانى قرار مى گيرد به مردم و به اصطلاح عدم مقبوليت مردمى يا ضعيف بودن مقبوليت مردمى آن است كه آن را در برابر هر گونه اقدامى سست و ضربه پذير مى كند بنابر اين لازم است نظام اسلامى ضمن آسيب شناسى خود فرآيندهايى كه منجر به كاهش مقبوليت مردمى نظام شده و منجر به همراهى جامعه با طرح هاى نافرمانى مدنى و سرانجام موفقيت آن در جامعه مى شود را شناسايى كرده و با آنها مقابله كند اين فرآيند ها مى تواند امورى همچون موارد زير باشد:

بى توجهى به خواسته هاى مشروع و قانونى شهروندان كه براى اين منظور نظام اسلامى لازم است تلاش كند تا در جامعه همگان به خواستهاى مشروع و قانونى خود از طريق راهكار هاى قانونى برسند و در اين راستا زمينه هاى تحقق اين حقوق و مجارى تحقق عينى آنها فراهم گردد. از جمله اين راهكارها تشكيل و گسترش اصناف و به طور كلى نهادهاى مدنى صنفى (نهادهاى صنفى كه از سويى با زيرمجموعه هاى همان اصناف در ارتباط هستند و از سويى واسطه ميان حكومت و صنف مربوطه هستند) و سپردن برخى تصميم گيرى ها به اين اصناف و نهادها و تعامل با آنها در راستاى حل معضلات و مشكلات مربوط به آن صنف مى باشد اين قبيل اقدامات ضمن كاهش تمركزگرايى دولت در تصميم گيرى ها باعث مشاركت اصناف و نهادهاوبخشهاى مختلف جامعه در تصميم گيرى ها شده و با اتخاذ تصميمات واقعى ترى كه در مجموع به سود حكومت و صنف مربوطه مى باشد باعث رضايتمندى اصناف مختلف و جلوگيرى از بروز زمينه هاى سوء استفاده اغيار مى گردد.

اطاله رسيدگى به كارهاى مردم در ادارات دولتى و نهادها و در يك كلمه ضعفهاى موجود در نظام بروكراسى كشور كه باعث نارضايتى شهروندان از رسيدگى سريع به كارهاى آنها در اين سازمانها و نهادها شده و در نهايت باعث دلگير شدن آنها از كل حكومت و نظامى كه اين حكومت بر آن مبتنى است مى گردد و باعث مى شود تا برخى از فرصت طلبان از اين آب گل آلود به ماهى گرفتن خود مشغول شوند. براى اين منظور لازم است نظام اسلامى به اصلاح نظام بروكراسى و ادارى كشور پرداخته و از طريق راهكارهايى همچون گسترش دولت الكترونيك و نيز تقويت فرهنگ تكريم ارباب رجوع و نظارت بر حسن اجراى اين قانون زمينه رضايت مندى مردم را فراهم نمايد.

عدم رسيدگى به وضعيت معيشتى و حقوق كارگران و كارمندان (همچون عدم پرداخت كارگران كه گاه تا مدتها تعويق افتاده و فرياد اعتراضشان را بلند مى كند) كه باعث مى شود تا بهانه اى در دست برخى بيمار دلان عمدتا مرتبط با بيگانگان افتاده و خواستهاى به حق و صنفى افراد را در قالب منافع سياسى خود مطرح كنند و از اين خواسته ها پلى براى تحقق اهداف نامشروع خود بزنند كه نمود عينى اين جريانات مساله تحصن فرهنگيان محترم در سالها اخير، اعتراضهاى صنفى رانندگان اتوبوس در شهر تهران، اعتراضهاى مكرر كارگران برخى كارخانه ها به دليل عدم پرداخت حقوق چندين ماه آنها و… مى باشد كه در هر كدام از اينها دشمنان تلاش كردندبا سوء استفاده از فضاى به وجود آمده زمينه اى براى تحقق نافرمانى مدنى بر عليه نظام ايجاد نمايند كه البته با هوشيارى صاحبان حق نتوانستند به اهداف خود برسند اما با اين حال براى جلوگيرى از اين سوء استفاده ها لازم است نظام اسلامى باايجاد سازوكارهايى ضمن اينكه خواسته هاى به حق اقشار مختلف جامعه را مورد توجه قرار دهد و اجازه ندهد وضعيت معيشتى كارگران و كارمندان جامعه به سطحى برسد كه باعث بروز چنين رفتارهايى از جانب آنها گردد از افتادن فرصت و بهانه به دست مخالفان نيز جلوگيرى نمايد.

و….

برخى راهكار هاى ديگر نيزبراى جلوگيرى از ايجاد و موفقيت نافرمانى مدنى عبارتند از:

* حفظ وحدت و انسجام داخلى به ويژه در ميان مسئولين و نخبگان جامعه چرا كه عدم وحدت و انسجام در جامعه باعث فروپاشى سامان سياسى اجتماعى جامعه شده باعث بروز درگيرى هاى جناحى و گروهى در جامعه شده و نتيجه آن بر زمين ماندن كارهاى مردم و پر رنگ شدن مسائل حاشيه اى و توقف كارهاى مربوط به جامعه به ويژه در زمينه سازندگى جامعه شده و در نهايت باعث دلزدگى مردم از رهبران جامعه و ايجاد زمينه هاى بروز نافرمانى مدنى مى شود.

* ارتقاى سطح آگاهى و بصيرت سياسى مردم به منظور شناخت دوست و دشمن و نيز شناخت فرصتها و شرايط و مقتضيات هريك از اين شرايط و فرصتها براى اتخاذ تصميمات درست در زندگى و عمل سياسى خود و مهمتر از همه بالابردن آگاهى مردم تا جايى كه هوشيارى و دشمن شناسى آنها امكان سوءاستفاده از آنها توسط دشمنان را از بين ببرد.

* مقابله با جنگ رسانه اى دشمنان و تبليغات غلط آنان در جامعه با استفاده از ظرفيتهاى تبليغاتى جامعه از قبيل راديو، تلويزيون، روزنامه، فضاى مجازى و…

* تقويت اعتماد متقابل ميان مردم و مسئولين كه برخى راهكارهاى عينى آن در بالا ذكر شد.

* افشاى نقشه هاى شوم و پليد دشمنان و نيز افشاى چهره هاى مخفى شده در زير نقاب هاى زيباى دشمنان خارجى و فريب خوردگان داخلى كه اخيرا رسانه ملى با استفاده از اسناد و مدارك موجود به اين كار اقدام كرده و باعث روشن شدن ماهيت برخى مدعيان حقوق ملت و ميزان صداقت آنان و يا وابستگى آنان به بيگانگان شده است.

اتخاذ سياست هاى متعادل و متوازن توسط سياستمداران به گونه اى كه بين هويت اسلامى و هويت ايرانى، بين امنيت و آزادى و بين آرمانگرايى و واقع گرايى تلائم برقرار شود و ضمن ارائه جامعه اى الگو، الهام بخش، فعال و موثر درجهان اسلام جلوى هر گونه سوء استفاده دشمنان نيز گرفته شود.

* استفاده از ظرفيت هاى قانونى براى برخورد با هنجار شكنان و برهم زنندگان نظم و امنيت عمومى جامعه به ويژه با توجه به اينكه پس از برآورده كردن مطالبات قانونى مردم و نيز اثبات پشتيبانى مردمى نظام اسلامى از طريق شركت پرشور در انتخاباتها و راهپيماييهاى حمايت از نظام و نيز افشاى ماهيت افراد دخيل در ناآرامى ها و ميزان وابستگى آنان به محافل وابسته به نظام سلطه مشخص مى شود كه افرادى كه با ادعاى حمايت از خواستهاى مردم به نافرمانى مدنى فرمان داده و به اخلال در نظم و امنيت عمومى و برهم خوردن آرامش مردم جامعه مشغولند يا كسانى هستند كه نه تنها در پى خواستهاى قانونى و مطالبات مشروع شهروندان نيستند بلكه همانگونه كه سران و رهبرانشان اعتراف كرده اند مجريان طرحهاى ديكته شده از سوى سرويس هاى جاسوسى و اطلاعاتى غرب بوده فلذا اين قبيل افراد توطئه گرانى هستند كه در صدد سلب آرامش از جامعه مى باشند فلذا طبق بديهى ترين حقوق اساسى و نيز قانون نظام اسلامى بايد با آنها برخورد سخت صورت گيرد و يا جزء افرادى هستند كه فريب خورده دسته اول هستند كه بازهم دستگاه قضايى ضمن برخورد با آنها به تناسب فريب خوردگى و اظهار ندامت آنان طبق قانون و مقررات با آنان برخورد مى نمايد كه نمونه عينى آن برخورد با آشوبگران فتنه هاى سال 88 بود كه پس از اثبات فريب خوردگى آنان توسط برخى جريانات سياسى و نيز اظهار ندامت آنان در د ادگاهها اخيرا محكوميت آنان طى نامه اى كه رئيس قوه قضائيه به مقام معظم رهبرى نوشته بودند طبق سازوكار قانونى موردعفو قرار گرفت.

دوست عزيز به منظور آشنا شدن شما با برنامه هايى كه در راستاى پروژه جنگ نرم و برنامه هاى براندازى از طريق راهكار هاى غير خشونت آميز در جمهورى اسلامى ايران در سالهاى اخير اجرا شده است مى توانيد به كتاب شواليه هاى ناتوى فرهنگى نوشته پيام فضلى نژاد كه از سوى روزنامه كيهان چاپ شده است و نيز كتاب جنگ نرم اثر داوود رنجبران چاپ ساحل انديشه تهران مراجعه فرماييد. در پايان اميدوارم كه پاسخ ما قانع كننده ذهن جستجوگر شما بوده باشد در غير اين صورت مى توانيد موارد ابهام آميز را با دوستان و همكاران ما در اين مركز بار ديگر مطرح نمائيد تا در حد و توان خود بتوانيم پاسخگوى شما باشيم.

پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.