وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

منظور از ستارگان بازگشت کننده و پنهان شونده

0

منظور از ستارگان بازگشت کننده و پنهان شونده

پرسش : منظور از «ستارگان بازگشت کننده و پنهان شونده» چیست؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

پاسخ اجمالی

بسیاری از مفسرین ستارگان بازگشت کننده و پنهان شونده را که خداوند به آن ها قسم یاد کرده – مطابق حدیث حضرت امیر(ع)- به عطارد، زهره، مریخ، مشترى و زحل تفسیر می کنند، که حرکت شان روی خط مستقیم نیست و در طلوع و غروب شبانه شان از الگوی واحدی در تنظیم فاصله هایشان پیروی نمی کنند. همچنین می توان پنهان شدن آنها را به معنای قرار گرفتن شان در شعاع خورشید یا استقرار در برخی صور فلکی که منجربه ناپیدا شدنشان می شود دانست. به هر حال این تعبیر در سوگند الهی به هدف تحریک اذهان به تفکر بیشتر انجام گرفته است.

پاسخ تفصیلی

در آیات 15 و 16 سوره«تکویر» مى خوانیم: (قسم به ستارگانى که باز مى گردند)؛ «فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّس»(1).
(حرکت مى کنند و از دیده ها پنهان مى شوند)؛ «الْجَوارِ الْکُنَّس».
«خُنَّس» جمع «خانس» از ماده «خنس» – بر وزن شمس – در اصلبه معنى انقباض، بازگشت و پنهان شدن است، و شیطان را از این جهت «خَنّاس» مى گویند که خود را مخفى مى کند، و هنگامى که نام خدابرده شود منقبض مى شود، همان گونه که در حدیثآمده است: «اَلشَّیْطانُ یُوَسْوِسُ اِلَى الْعَبْدِ فَاِذا ذُکِرَ اللّهُ خَنَسَ»؛ (شیطان پیوسته بندگان خدارا وسوسه مى کند و هنگامى که خدارا یاد کنند بر مى گردد). (2)
«جَوار» جمع «جاریه» به معنى رونده سریع است.
«کُنَّس» جمع «کانس» از ماده «کنس» – بر وزن شمس – به معنى مخفى شدن است و «کِناس» – بر وزن پلاس – به لانه پرندگان، مخفیگاه آهوان و حیوانات وحشى گفته مى شود.

در این که: منظور از این سوگندها چیست؟

بسیارى از مفسران معتقدند: اشاره به پنج ستاره سیاره منظومه شمسى است، که با چشم غیر مسلح دیده مى شود (عطارد، زهره، مریخ، مشترى، و زحل).
توضیح این که: اگر در چند شب متوالى چشم به آسمان بدوزیم، به این معنى پى مى بریم که ستارگان آسمان دسته جمعى تدریجاً طلوع مى کنند و با هم غروب مى نمایند، بى آن که تغییرى در فواصل آنها به وجود آید، گوئى مرواریدهائى هستند که روى یک پارچه سیاه در فواصل معینى دوخته شده اند، و این پارچه را از یک طرف بالا مى آورند و از طرف دیگر پائین مى کشند، تنها پنج ستاره است که از این قانون کلى مستثنا است، یعنى در لابلاى ستارگان دیگر حرکت مى کنند، گوئى پنج مروارید ندوخته روى این پارچه آزاد قرار گرفته اند، و در لابلاى آنها مى غلطند!
اینها همان پنج ستاره بالا است که عضو خانواده منظومه شمسى مى باشند، و حرکات آنها به خاطر نزدیکیشان با ما است، و گرنه، سایر ستارگان آسمان نیز داراى چنین حرکاتى هستند، اما چون از ما بسیار دورند ما نمى توانیم حرکات آنها را احساس کنیم، این از یکسو.
از سوى دیگر: توجه به این نکته لازم است که: علماى هیئت این ستارگان را «نجوم متحیره» نامیده اند؛ زیرا حرکات آنها روى خط مستقیم نیست، و به نظر مى رسد مدتى سیر مى کنند، بعد کمى بر مى گردند، دو مرتبه به سیر خود ادامه مى دهند که درباره علل آن در «علم هیئت» بحث هاى فراوانى شده است.
آیات فوق ممکن است اشاره به همین باشد که: این ستارگان داراى حرکتند «الجَوار» و در سیر خود رجوع و باز گشت دارند «الخُنَّس» و سرانجام به هنگام طلوع سپیده صبح و آفتاب مخفى و پنهان مى شوند، شبیه آهوانى که شب ها در بیابان ها براى به دست آوردن علف و خوراک مى گردند، و به هنگام روز از ترس صیاد و حیوانات وحشى در «کناس» خود مخفى مى شوند «الکُنَّس».
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از «کُنَّس» پنهان شدن آنها در شعاع خورشید است، به این معنى که به هنگام گردش در اطراف خورشید، گاه به نقطه اى مى رسند که در کنار خورشید قرار مى گیرند و مطلقاً پیدا نیستند، که علماء نجوم از آن تعبیر به «احتراق» مى کنند، و این نکته لطیفى است که با توجه و دقت در وضع این ستارگان روشن مى شود.
بعضى نیز «کُنَّس» را اشاره به قرار گرفتن این ستارگان در برج هاى آسمانى مى دانند، که شباهت به پنهان شدن آهوان در لانه هایشان دارد، البته معلوم است که سیارات منظومه شمسى منحصر به این پنج ستاره نیستند، و سه ستاره دیگر به نام هاى «اورانوس»، «پلوتون» و «نپتون» وجود دارد که تنها با دوربین هاى نجومى قابل مشاهده اند و با کره زمین مجموعاً نُه سیاره منظومه شمسى را تشکیل مى دهند – البته بسیارى از این سیارات نُه گانه «قمر» یا «قمرهائى» دارند که حساب آنها از این جمع جدا است – .
ضمناً، تعبیر به «جوارى» جمع «جاریه» که یکى از معانى آن کشتى هاى در حال حرکت است، تعبیر لطیفى است که شباهت حرکت این ستارگان را در اوقیانوس آسمان به حرکت کشتى ها بر صفحه دریاها نشان مى دهد.
به هر حال، گویا قرآن مجید مى خواهد با این سوگندهاى پر معنى و آمیخته با نوعى ابهام، اندیشه ها را به حرکت در آورد، و متوجه وضع خاص و استثنائى این سیارات در میان خیل عظیم ستارگان آسمان کند، تا بیشتر در آن فکر کنند و به عظمت پدیدآورنده این دستگاه عظیم آشناتر شوند.
بعضى از مفسران، تفسیرهاى دیگرى براى آیات فوق کرده اند که، چون قابل ملاحظه نبود از ذکر آن خوددارى شد.
در حدیثى از امیر مومنان(علیه السلام) نیز آمده است که: در تفسیراین آیات فرمود: «هِىَ خَمْسَهُ اَنْجُم: زُحَل، وَ الْمُشْتَرِى وَ الْمِرِّیْخِ، وَ الزُّهْرَهِ، وَ عُطارُد»؛ (آنها پنج ستاره اند: زحل، مشترى، مریخ و زهره و عطارد).(3).(4)

پی نوشت:
(1). در اين كه«لا» در «لا أُقْسِمُ» نافيه است يا زائده و براى تأكيد، مفسران در اينجا بحث‏هائى دارند و چون در آغاز سوره «قيامت» در جلد 25 در اين زمينه بحث كرده‏ ايم، نيازى به تكرار نيست.
(2). «لسان العرب»، ماده «خنس».
(3). «مجمع البيان»، جلد 10، صفحه 446.
(4). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ سی و سوم، ج 26، ص 198.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.