وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

منظور از دیدنیها و نادیدنیها در آیه38 و 39 سوره«حاقه» چیست؟

0

سوگند به دیدنیها و نادیدنیها

پرسش : منظور از دیدنیها و نادیدنیها در آیه38 و 39 سوره«حاقه» چیست؟

پاسخ اجمالی

خداوند در آیاتی از سوره حاقه تعبیر سوگند یاد کردن به دیدنی ها و نادیدنی ها را دارد. مفسرین در تعیین دقیق معنای این گونه سوگند یاد کردن نظرات متنوعی را مطرح کرده اند، اما گستردگى مفهوم این دو تعبیر، مانع از محدود ساختن معنى آن است و همه آنچه را در افق دید قرار مى گیرد یا نمى گیرد، شامل می شود.

پاسخ تفصیلی

در آیات فوق مى خوانیم: (سوگند مى خورم به آنچه مى بینید)؛ «فَلا اُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ».
(و آنچه نمى بینید)؛ «وَ ما لا تُبْصِرُون».
معروف این است: «لا» در این گونه موارد، زائده و براى تاکید است، ولى بعضى گفته اند: «لا» در اینجا نیز معنى نفى را مى بخشد، یعنى من قسم نمى خورم به این امور؛ چرا که:
اوّلاً ـ نیازى به این سوگند نیست.
ثانیاً ـ سوگند باید به نام خداباشد.
ولى این قول ضعیف است، و مناسب، همان معنى اول است، و در قرآنمجید، سوگند به نام خدا و غیر نام او فراوان است.
جمله «ما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُون» مفهوم گسترده اى دارد که همه آنچه را انسان ها مى بینند و نمى بینند فرا مى گیرد، و به تعبیر دیگر، سراسر عالم «شهود» و «غیب» را شامل مى شود.
در اینجا احتمالات دیگرى در تفسیراین دو آیه داده شده، از جمله این که: منظور از: «ما تُبْصِرُون» عالم خلقت و «ما لا تُبْصِرُون» خالق است، یا این که: منظور نعمت هاى ظاهرى و باطنى، یا انسان ها و فرشتگان، یا اجسام و ارواح، یا دنیا و آخرت است.
ولى، همان طور که اشاره کردیم، گستردگى مفهوم این دو تعبیر، مانع از محدود ساختن معنى آن است، بنابراین، همه آنچه در افق دید قرار مى گیرد، و آنچه قرار نمى گیرد، در این سوگند داخل است، ولى شمول آن نسبت به خداوند، بعید به نظر مى رسد؛ چرا که قرار دادن خالق در کنار خلق مناسب نیست، مخصوصاً با تعبیر به «ما» که معمولاً براى غیر عاقل مى آید.
ضمناً از این تعبیر، به خوبى استفاده مى شود که: آنچه را انسان با چشم نمى بیند، بسیار است، و علم و دانش امروز این حقیقت را ثابت کرده که، محسوسات دایره محدودى از موجودات را شامل مى شود، و آنچه در افق حسّ قرار نمى گیرد، چه در زمینه رنگ ها، اصوات، طعم ها، امواج و غیر آن، به مراتب افزون تر است.
ستارگانى که در مجموع دو نیم کره زمین با چشم دیده مى شود، طبق محاسبه دانشمندان، در حدود پنج هزار ستاره است، در حالى که ستارگانى که با چشم دیده نمى شود، از میلیاردها تجاوز مى کند.
امواج صوتى که گوش انسان قادر به درک آن است، امواج محدودى است، در حالى که هزاران موج دیگر صوتى وجود دارد، که گوش انسان قادر به شنیدن آن نیست.
رنگ هائى را که ما مى توانیم ببینیم، هفت رنگ معروف است، ولى امروز مسلّم شده رنگ هاى بى شمار دیگرى ماوراء بنفش، و مادون قرمز، وجود دارد، که چشم ما قدرت مشاهده آن را ندارد.
تعداد حیوانات کوچکى که با چشم دیده نمى شود، آن قدر زیاد است که تمام دنیا را پر کرده، و گاه در یک قطره آب، هزاران هزار از آنها وجود دارد، با این حال، چقدر دردناک است که ما خود را در زندان محسوسات زندانى کنیم و از ماوراء حس بى خبر بمانیم یا آن را انکار کنیم؟
عالم ارواح، عالمى است که با دلائل عقلى و حتى تجربى اثبات شده، عالمى است بسیار گسترده تر از عالم جسم ما، با این حال، چگونه مى توان در چهارچوب محسوسات محبوس ماند؟(1)

پی نوشت:
(1). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 475.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.