وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

معنای لطافت خداوند

0

معنای «لطیف» بودن خداند

پرسش : منظور از اینکه خداوند «لطیف» است چیست؟

پاسخ

آیات قرآن یکى از اوصاف خدارا «لطیف» ذکر کرده اند، و «لطیف» از ماده «لطف» است. هنگامى که درباره اجسام به کار مى رود، به معنى سبکى در مقابل سنگینى.هنگامى که درباره حرکات (حرکت لطیفه) به کار مى رود، به معنى یک حرکت کوچک و زودگذر.و گاهى نیز در مورد موجودات و کارهاى بسیار دقیق و باریک ـ که با حسّ قابل درک نیستند ـ به کار مى رود.
و اگر خدارا به عنوان لطیف توصیف مى کنیم نیز به همین معنى است، یعنى او خالق اشیاى ناپیدا و داراى افعالى است که از محیط قدرت استماع بیرون است، بسیار باریک بین و فوق العاده دقیق مى باشد.

حدیث جالبى در این زمینه از «فتح بن یزید جرجانى» از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) نقل شده که یک معجزه علمى محسوب مى شود، حدیث چنین است: امام مى فرماید:

«این که مى گوئیم: خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقات لطیف آفریده.و به خاطر این است که از اشیاء لطیف و ظریف و ناپیدا آگاه است.آیا آثار صنع او را در گیاهان لطیف و غیر لطیف نمى بینى؟و همچنین در مخلوقات و حیوانات کوچک و حشرات ریز و چیزهائى که از آن هم کوچک تر است، موجوداتى که به چشم هرگز نمى گنجند، و از بس کوچکند و نر و ماده و تازه و کهنه آنها نیز شناخته نمى شود.
هنگامى که این گونه موضوعات را مشاهده مى کنیم…و آنچه در اقیانوس ها و درون پوست درختان و بیابان ها و صحراها وجود دارد به نظر مى آوریم…و این که موجوداتى هستند که هرگز چشم ما آنها را نمى بیند، و با دست خود نیز نمى توانیم آنها را لمس کنیم.از همه اینها مى فهمیم که آفریننده آنها، لطیف است». (1)

حدیث فوق، که اشاره به میکروب ها و حیوانات ذره بینى است و قرن ها قبل از تولد «پاستور» بیان شده، تفسیر لطیف را روشن مى سازد.
این احتمال نیز در تفسیراین کلمه وجود دارد که منظور از لطیف بودن خداوند آن است که ذات پاک او چنان است که هرگز با احساس کسى درک نمى شود.
بنابراین، او لطیف است؛ زیرا هیچ کس از ذات او آگاه نیست، و خبیر است چون از همه چیز آگاه است.
این معنى، نیز در بعضى از روایات اهل بیت(علیهم السلام) به آن اشاره شده است و باید توجه داشت که: هیچ مانعى ندارد که هر دو معنى از این کلمه اراده شده باشد. (2)، (3)

پی نوشت:

(1). «كافى»، جلد 1، صفحه 118، دار الكتب الاسلامية؛ «بحار الانوار»، جلد 4، صفحات 173 و 290؛ «عيون اخبار الرضا عليه السلام»، جلد 2، صفحه 117، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بيروت، طبع اول، 1404 ه ق؛ «نورالثقلين»، جلد 1، صفحه 755، مؤسسه اسماعيليان، طبع چهارم، 1412 ه ق.
(2). تفسير «برهان»، جلد 1، صفحه 548 (جلد 2، صفحه 464، بنياد بعثت، طبع اول، 1415 ه ق)، ذيل آيه مورد بحث؛ «كافى»، جلد 1، صفحات 100 و 122، دار الكتب الاسلامية؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 308، و جلد 4، صفحه 178.
(3). گردآوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و نهم، ج 5، ص 478.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.