وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

اعجاز قرآن در بیان خلقت شب و روز

0

اعجاز قرآن در بیان خلقت شب و روز

آفرينش آسمان ها و زمين در شش روز

«خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ»: آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد.

خداوند تبارك و تعالى در قرآن كريم مى فرمايد: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»[27]؛ پروردگار شما آن خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز خلق كرد؛

آنگاه بر عرش قدرت استيلا يافت. روز را با پرده شب پوشاند كه با شتاب در پى آن حركت مى كند و خورشيد و ماه و ستارگان مسخر امر او هستند. آگاه باشيد كه ملك و آفرينش، خاص خداست و حكم نافذ، فرمان اوست. اوست كه منزه و بلند مرتبه و پروردگار عالميان است.

در زمانى كه عقيده مردم، ثبوت و سكون زمين بود، قرآن كريم بر حركت و شناور بودن زمين و تمام اجرام آسمانى در پهنه وسيع هستى تاكيد كرد؛ اما از آنجا كه گفتن اين حقايق در زمان نزول وحى به مصلحت نبود قرآن به صورتى لطيف، زيبا و غير مستقيم به آنها اشاره كرد تا نپذيرفتن اين حقايق، مردم را از نور رسالت خاتم و اين هديه الهى بى نصيب نكند.

قرآن كريم به تعدادى از حقايق جهان هستى كه در آن زمان از سطح دانش مردم فراتر بود از جمله حركات زمين به صورت خلاصه و غير مستقيم و در عين حال دقيق، جامع و كامل اشاره نموده است تا با پيشرفت سريع علم همچنان بر علم بشر احاطه داشته باشد و دليلى بر اين نكته باشد كه اين كتاب، كلام آفريدگار جهان است و پيامبر از جانب خدا به عنوان معلم و مؤيّد عظمت و شگفتى اين كتاب، برگزيده شده است.

حركات زمين :

قرآن كريم در اشاره به حركات زمين از عباراتى مانند پى در پى آمدن شب و روز و جابجايى آن ها، پوشاندن روز به وسيله شب و بالعكس، داخل كردن هركدام از اين دو در يكديگر و بيرون كشيدن آنها از هم و حركت ابر گونه كوه ها استفاده نموده است؛ همچنين در اشاره به حركات انتقالى زمين از شناور بودن شب وروز سخن به ميان آورده است.

الف: پوشاندن روز توسط شب

آيات مربوط به پوشاندن روز توسط شب در سوره اعراف و سوره رعد ذكر شده كه بعدا به آنها مى پردازيم.

ب: پى در پى آمدن شب و روز

كندى سرعت گردش زمين به دور محور خود، در جسم گياهان و ساير موجودات منقرض شده نمايان است. در پنج آيه از آيات قرآن كريم به كروى بودن زمين و گردش آن به محور خود در مقابل خورشيد اشاره شده است. خداوند متعال در اين آيات مى فرمايد:

1. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ… لآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»[28]؛ به درستى كه در آفرينش آسمان ها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز … نشانه هايى براى عاقلان وجود دارد.

2. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ»[29]؛ به درستى كه در آفرينش آسمان ها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه هايى است.

3. «إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ»[30]؛ در آفرينش شب و روز و آن چه خداوند در آسمان ها و زمين آفريده براى متقين نشانه هايى است.

4. «وَ هُوَ الَّذِى يُحيِى وَ يُميتُ وَ لَهُ اختِلافُ اللَّيلِ وَ النَّهارِ أفَلاتَعقِلونَ»[31]؛ اوست كه  زنده مى كند و مى ميراند و پى در پى آمدن شب و روز از اوست چرا در اين امور تفكر نمى كنيد؟

5. «إنَّ فِى خَلقِ السَّمَواتِ وَ الأرضِ لاَياتٍ لِلمُؤمِنينَ * وَ فِى خَلقِكُم وَ ما يَبُثُّ مِن دابَّةٍ آياتٌ لِقَومٍ يُوقِنونَ * وَ اخِتلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ ما أنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزقٍ فَأحيَا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تصريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَومٍ يَعقِلونَ»[32]؛

به درستى كه در آسمان ها و زمين نشانه هايى براى مومنين وجود دارد و نشانه هايى نيز در خلقت شما و پراكنده شدن جنبندگان براى اهل يقين است و در رفت و آمد شب و روز و آن چه خداوند از آسمان به صورت روزى نازل مى كند و زمين را پس از مرگ زنده مى كند و در جابجايى بادها براى اهل تعقل نشانه هايى وجود دارد.

پى در پى آمدن شب وروز در قرآن به تعابير ديگرى نيز ذكر شده است:

6. «وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أرادَ أن يَذَّكَّرَ أو أرادَ شُكورا»[33]؛ همان كسى كه شب وروز را براى اهل ذكر و گروه شاكران پشت سر هم قرار داد.

7. «وَ اللَّيلِ إذا أدبَرَ * وَ الصُّبحِ إذا أسفَرَ»[34]؛ قسم به شب هنگامى كه پشت مى كند و قسم به صبح هنگامى كه آشكار مى شود.

8. «وَ اللَّيلِ إذا عَسعَسَ * وَ الصُّبحِ إذا تَنَفَّسَ»[35]؛ قسم به شب، هنگامى كه تاريك مى گردد و قسم به صبح، هنگامى كه دميده مى شود.

ج. جابجايى شب و روز

در سوره نور اين چنين آمده است: «يُقَلِّبُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِى ذَلِكَ لَعِبرَةً لِأولِى الأبصارِ»[36]؛ او شب و روز را جابجا مى كند و اين كار براى اهل بصيرت مايه عبرت است. اين آيه به موضوع دوران زمين به دور محور خود اشاره دارد.

د. داخل كردن شب وروز در يكديگر

1. «تُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيلِ»[37]؛ روز را در شب وشب را در روز داخل مى كنى.

2. «ذَلِكَ بِأنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيلِ وَ أنَّ اللهَ سَميعٌ بَصير»[38]؛ اين بدان جهت است كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل مى كند و خداوند شنوا و بيناست.

3. «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيلِ ..»[39]؛ آيا نمى بينى كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل مى كند.

4. «يُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيلِ»[40]؛ شب را در روز و روز را در شب داخل مى كند.

 5. «يُولِجُ اللَّيلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيلِ وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدورِ»[41]؛ شب را در روز و روز را در شب داخل مى كند و او آگاه به ضماير انسانهاست.

ولوج در لغت به معنى دخول است و از آنجايى كه دخول يك زمان در زمانى ديگر غير ممكن است براى ما روشن مى شود كه مقصود از شب و روز در اين جا مكانى است كه شب و روز آن را مى پوشاند. اين مكان همان زمين است به اين معنى كه خداوند تبارك و تعالى نصف تاريك زمين را به تدريج در نصف ديگر كه روشن و روز است داخل مى كند و به همان نسبت نصف روشن زمين را نيز وارد نصف ديگرى كه تاريكى شب بر آن خيمه افكنده مى گرداند؛ اين موضوع به طور غير مستقيم اما دقيق و جامع و كامل به كروى بودن زمين و گردش آن به دور خود اشاره مى كند.

ه. بيرون كشيدن روز از شب

خداوند متعال مى فرمايد: «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارُ فَإذَا هُم مُظلِمونَ»[42]؛ نشانه ديگر براى آنها شب است كه روز را از آن بيرون مى كشيم تا ناگاه همه در تاريكى فرو روند. اين بدان معناست كه خداوند متعال نور روز را از مناطقى از زمين كه شب، آن را فرا گرفته است به آرامى مى گيرد، مانند گوسفندى كه پوست بدنش را به آرامى جدا مى كنند؛

اين موضوع جز با گردش زمين به دور محور خود امكان پذير نخواهد بود. در اين آيه به نازك بودن طبقه روز در سمتى كه در مقابل خورشيد است اشاره شده است؛ اين امر حقيقتى است كه بشر در نيمه دوم قرن بيستم با شروع فضانوردى به آن دست يافته است.

امروزه ثابت شده كه ضخامت لايه روز پيرامون زمين از 200 كيلومتر بالاتر از سطح دريا بيشتر نمى شود اگر اين مسافت را به نسبت فاصله تا خورشيد محاسبه كنيم (كه در حدود 150 ميليون كيلومتر است) به اين نتيجه مى رسيم كه تقريبا معادل 000/7501 آن است.

حال اگر اين فاصله را نسبت به قسمت قابل رؤيت هستى كه چيزى معادل ده هزار ميليون سال نورى (9/5 ميليون ميليون كيلومتر) است بسنجيم ناچيز بودن اين مقدار آشكار مى گردد.

اين اشاره اعجاز آميز قرآنى نيز بيرون آوردن لايه نازك روز از شب را به كندن پوست گوسفند قربانى از بدنش تشبيه كرده است. در اين آيه بر اصل بودن تاريكى در هستى اشاره شده و بيان شده است كه نور روز پديده اى نازك و عارضى است كه تنها در طبقات پايين اتمسفر زمين و آن هم در نيمكره رو به خورشيد ديده مى شود.

و. آيات شناور بودن شب و روز

اين آيات كنايه از شناور بودن زمين در مدارهاى مختلف خود است. خداوند در اين باره مى فرمايد:

1. «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسبَحونَ»[43]؛ اوست كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريده است و هر يك از آنها در مدار خود شناورند.

2. «لَا الشَّمسُ يَنبَغِى لَها أن تُدرِكَ القَمَرَ وَ لَا اللَّيلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسبَحونَ»[44]؛ نه خورشيد مى تواند به ماه برسد و نه شب مى تواند از روز پيشى گيرد و همه در مدارى شناورند.

ز. حركت كوه ها

قرآن در اين رابطه مى فرمايد: «وَ تَرَى الجِبالَ تَحسَبُهَا جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنعَ اللهِ الَّذِي أتقَنَ كُلَّ شَيءٍ إنَّهُ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ»[45]؛ به كوه ها مى نگرى و مى پندارى كه آنها ثابتند، در حالى كه مثل ابرها حركت مى كنند؛ اين ها آفزينش خدايى است كه همه چيز را به بهترين نحو مى آفريند و او به كارهايى كه انجام مى دهيد آگاه است.

حركت ابرگونه كوه ها كنايه از گردش زمين حول محور خود وحركت و شناور بودن آن در مدارهاى مختلف است؛ اين به آن علت است كه اتمسفر زمين كه ابرها در درون آن به حركت درمى آيند با نيروى جاذبه زمين مرتبط است و حركت آن با حركت زمين و ابرها ى موجود در آن هماهنگى كامل دارد.

پوشيده شدن روز توسط شب :

اين موضوع در دو آيه از قرآن كريم مورد توجه قرار گرفته است:

1. «إنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِى سِتَّةِ أيَّامٍ ثُمَّ استَوَى عَلَى العَرشِ يُغشِى اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثا وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأمرِهِ ألَا لَهُ الخَلقُ وَ الأمرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبُّ العَالَمينَ»[46]؛ پروردگار شما آن خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز خلق كرد سپس به خلقت عرش پرداخت. روز را به پرده شب پوشاند كه با شتاب در پى آن مى آيد و خورشيد و ماه و ستارگان به اطاعت او درآمدند؛ بدانيد كه آفرينش و قدرت حكومت از آن اوست و بلند مرتبه و بزرگ و آفريننده عالميان است.

 

2. «وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الأرضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أنهارا وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوجَينِ اثنَينِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ إنَّ فِي ذَلِكَ لاَياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ»[47]؛ او همان خدايى است كه زمين را گستراند و كوه ها را برافراشت و نهرها را در زمين جارى كرد و از هر ميوه اى جفت جفت قرار داد و روز را با پرده شب پوشاند. به درستى كه در اين امور نشانه هاى زيادى براى اهل تفكر وجود دارد.

 

همچنين آشكار شدن خورشيد توسط روز و پوشاندن شب نيز در قرآن آمده است: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّيلِ إذا يَغشاها»[48]؛ قسم به آفتاب و تابش آن و قسم به ماه كه در پى آن مى آيد و قسم به روز وقتى كه آن را (خورشيد) روشن مى كند و به شب وقتى كه آن را فرا مى گيرد. در جايى ديگر نيز اين عبارات بدون تفضيل ذكر شده: «وَ اللَّيلِ إذا يَغشَى * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّى»؛

قسم به شب هنگامى كه پرده مى افكند و به روز هنگامى كه روشن مى شود. فعل يغشى به معنى روكش و پرده گرفته شده است، اغشاء به معنى او را پوشاند است؛ مصدر اين فعل نيز غشيه، غشيان، غشاوه و غشاء است؛ غاشيه هم به معنى پرده به كار مى رود؛ البته يكى از صفات قيامت هم هست و به اين خاطر يكى از صفات قيامت شده است كه ترس هاى روز قيامت مردم را احاطه مى كند؛ جمع آن غواشى است.

از آن چه گذشت آشكار شد كه معنى (يُغشِى اللَّيلَ النَّهارَ) اين است كه: خداوند نور روز را كه در سطح زمين وجود دارد، كم كم با تاريكى شب مى پوشاند و شب مى شود و تاريكى را نيز، با نور روز مى پوشاند و به تدريج روز مى شود. اين موضوع، اشاره اى لطيف و ظريف به كروى بودن زمين و گردش آن به دور خود در هر 24 ساعت دارد كه با تفاوتى اندك به شب و روز تقسيم شده است و به آرامى پشت سر هم قرار مى گيرند؛ همچنين يكى از نشانه هاى قدرت خداوند است؛ زيرا اگر زمين كروى شكل نبود نمى توانست به دور محور خود بچرخد و اگر به دور محور خود نمى چرخيد، شب وروز پديد نمى آمد.

در بسيارى از موارد، قرآن كريم واژه شب وروز را به شكل مجازى براى اشاره به سياره زمين به كار برده است؛ همچنين به عنوان كنايه براى تاريكى و روشنايى متوالى و ساير پديده هاى همراه آن از اين واژه استفاده كرده است؛ مثل آيه: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّيلِ إذا يَغشاها»[49]؛

قسم به خورشيد و نورش و قسم به ماه آن گاه كه در پى او مى آيد. قسم به روز آن گاه كه آن را آشكار مى كند و به شب آن گاه كه خورشيد را مى پوشاند.

در اين آيات، خداوند متعال به روز كه خورشيد را آشكار مى كند، قسم مى خورد. آشكار كردن خورشيد در اين جا به معنى واضح كردن و نشان دادن آن به اهل زمين است.

اين حقيقت علمى را دانشمندان در نيمه دوم قرن بيستم و با شروع عصر فضا نوردى كشف كردند و متوجه شدند كه ضخامت نور خيره كننده روز، از ارتفاع 200 كيلومترى سطح دريا در نيمكره رو به خورشيد فراتر نمى رود. اين كمر بند نازك كه بخشى از اتمسفر زمين است، به علت ارتفاع از سطح زمين، خالى از آلاينده ها است و هر چه به سمت بالا مى رويم از فشردگى آن كاسته مى شود؛ در حالى كه هر چقدر به سمت زمين نزديك مى شويم فشار و نسبت ذراتى مثل بخار آب و گرد و غبار در آن بيشتر مى گردد؛

اين فشردگى و غبارهاى موجود در هوا باعث پراكنده شدن نور خورشيد و تكرار انعكاس نور آن و در نتيجه، رؤيت آن به صورت نور سفيد مى شود. اين حالت، به لايه پايينى اتمسفر اختصاص دارد، در حالى كه بيشتر قسمت هاى هستى قابل رؤيت، در تاريكى فرو رفته است و اگر در خارج از اين لايه نورانى به خورشيد نگاه كنيم آن را به صورت قرصى آبى رنگ در يك صفحه سياه خواهيم ديد.

از اينجا مى توانيم مقصود اين كلام الهى را دريابيم كه مى فرمايد: روز، خورشيد را آشكار مى كند؛ اين در حالى است كه تا اواخر قرن بيستم، همه مردم معتقد بودند كه اين خورشيد است كه روز را به همراه دارد؛ پس پاك و منزه است خداوندى كه اين حقيقت علمى را 1400 سال قبل از اين كه توسط دانشمندان كشف شود، بيان كرده است.

همچنين خداوند متعال، در سوره ليل به اين صورت قسم ياد مى كند: «وَ اللَّيلِ إذا يَغشَى * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّى»[50]؛ قسم به شب آن گاه كه مى پوشاند و قسم به روز آن گاه كه ظاهر مى شود. يعنى قسم به شب كه نصف كره زمين را كه دور از خورشيد است مى پوشاند و قسم به روز كه نور خورشيد را در نيمكره زمين كه رو به خورشيد دارد روشن مى كند. زندگى در روى زمين، مرهون پى در پى آمدن شب وروز است؛ همين امر انسان را قادر مى سازد تا گذشت زمان و تاريخ حوادث را درك كند.

هنگامى كه تاريكى شب، نيمى از كره زمين را در برمى گيرد اين تاريكى به تاريكى آسمان متصل مى شود و همه جا را فرا مى گيرد؛ در همان حال در نيمكره ديگر زمين، روز با نور زيباى خود جلوه گرى مى كند و خود را با يك كمربند نورانى از تاريكى هستى جدا مى كند.

خداوند با توالى شب وروز بر ما منت نهاده و مى فرمايد: «قُل أرَأيتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ اللَّيلَ سَرمَدا إلَى يَومِ القيامَةِ مَن إلهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِضِياءٍ أفَلَا تَسمَعونَ * قُل أرَأيتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرمَدا إلَى يَومِ القيامَةِ مَن إلهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِلَيلٍ تَسكُنونَ فيهِ أفَلَا تُبصِرونَ * وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ لِتَسكُنوا فيهِ وَ لِتَبتَغوُا مِن فَضلِهِ لَعَلَّكُم تَشكُرونَ»[51]؛ به آنها بگو چه مى كرديد اگر خداوند شب را تا روز قيامت بر شما پايدار مى كرد؟ چه كسى جز خداوند بود كه روشنايى روز را براى شما بياورد؟

چرا اين نصيحت ها را نمى شنويد! به آنها بگو اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان مى ساخت چه مى كرديد. غير از خداوند كدام خدا بود كه شب را براى شما بياورد تا كمى در آن آرام گيريد؟ چرا كمى با تامل در اين آيات نمى نگريد! اين از رحمت خداوند است كه روز و شب را براى شما قرار داد تا در شب، آرامش يابيد و در روز از فضل خدا به دنبال روزى خود برويد، شايد خدا را سپاس گوييد.

و در جاى ديگرى مى فرمايد: «وَ جَعَلنَا اللَّيلَ لِباسا * وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشا»[52]؛ شب را پوشش شما و روز را وسيله رزق و روزى شما قرار داديم.

پوشش شتابان روز به وسيله شب :

ممكن است اين سؤال براى قارى قرآن پيش آيد كه ويژگى (حَثيثا) كه در آيه 54 سوره اعراف آمده، اما در ساير آيات مربوط به پوشش شب و روز ذكر نشده است به چه معناست؟

در پاسخ بايد گفت: اين آيه در رابطه با مراحل اوليه خلقت آسمان ها و زمين است؛ در حالى كه بقيه آيات به طور عموم به اين پديده اشاره مى كنند. كلمه (حَثيثا) به معنى شتابان و حريص است؛

اين آيه به اين نكته اشاره مى كند كه سرعت توالى شب و روز در آغاز آفرينش، بيشتر از سرعت فعلى آن بوده است. اين موضوع، اخيرا با بررسى مراحل رشد اسكلت حيوانات و تنه درختان بسيار قديمى و فسيل ها به اثبات رسيده است؛ بررسى اين پديده در تنه درختان در رشته جديد دانشگاهى با عنوان «دار زمان شناسى»[53] انجام مى گيرد.

اين علم با بررسى حلقه هايى كه سالانه در تنه درختان شكل مى گيرد، آغاز گرديد. اين حلقه ها ـ از مركز ساقه تا لايه پوشش خارجى كه بافت لنفى ناميده مى شود ـ نشانگر مراحل رشد گياه هستند؛ ضمن آن كه شرايط آب و هوايى و محيطى اطراف اين درخت ها را نيز نشان مى دهند. از آن جايى كه حلقه هاى سالانه، به واسطه تنوع در سلول هاى ساخته شده توسط گياه در فصول مختلف سال به وجود مى آيد، اين لايه ها در موقع خشكسالى، بسيار نازك و در زمان هاى بارانى ضخيم تر هستند.

پژوهشگران با مطالعه اين حلقه هاى ساليانه در تنه تعدادى از درختان زنده با عمر طولانى مثل صنوبر خاردار توانستند تغييرات آب و هوايى را تا بيش از هشت هزار سال مورد بررسى قرار دهند و سپس به بررسى فسيل ها در طول دوره هاى مختلف زمين پرداختند. با پيشرفته شدن تكنولوژى، آنها به اين نتيجه رسيدند كه اين حلقه هاى ساليانه[54] و خطوط  رشد در اسكلت حيوانات[55] را مى توان بر اساس فصل و ماه هاى سال و همچنين خود سال ها تقسيم بندى نمود.

اين تقسيم بندى حتى شامل هفته، سال و شبانه روز نيز مى شود. اين تحقيقات نشان مى دهد كه تعداد روزها در سال با افزوده شدن عمر هر نمونه رو به فزونى گذاشته است.

اين بدان معنى است كه سرعت گردش زمين به دور خود در زمان هاى گذشته، بيشتر از امروز بوده است و در اين جاست كه زيبايى تعبير قرآنى (يَطلُبُهُ حَثيثا) در هنگام آغاز خلقت مشخص مى شود. افزايش تعداد روزهاى سال، همزمان با افزايش عمر زمين و رابطه آن با سرعت حيرت انگيز زمين به دور محور خود در ابتداى آفرينش كه از بررسى شرايط آب و هوايى و محيطى لايه هاى درختان و اسكلت حيوانات قديمى به دست آمده است، اين موضوع را براى پژوهشگران مشخص كرده كه هر قدر در طول زمان به عقب برگرديم، تعداد روزها در سال افزوده خواهد شد و افزايش تعداد روزها در سال نيز نتيجه مستقيم افزايش سرعت زمين در گردش به دور محور خود است.

با تطبيق دقيق اين موضوع در فسيل ها، مشخص شده است كه تعداد روزهاى سال در دوره كامبرين[56]، يعنى حدود ششصد ميليون سال قبل، به 425 روز در سال مى رسيده است؛ اين تعداد در اواسط دوره اردوويسيت[57]، يعنى چهار صد و پنجاه ميليون سال قبل، 415 روز بوده  است و در اواخر دوره ترياس[58]، يعنى دويست ميليون سال قبل، 385 روز بوده است. اين روند كاهش تدريجى، همچنان ادامه داشته تا اين كه در زمان حاضر به 25/365 روز در سال (365 روز و 5 ساعت و 49 دقيقه و 12 ثانيه) رسيده است.

با تكميل اين تحقيقات، مشخص شد كه زمين به علت دو فرايند جزر ومد و وزش بادهاى مخالف، در هر قرن يك هزارم ثانيه از سرعت حركت به دور محور خود را از دست مى دهد؛ به عبارت ديگر، اين دو فرايند در ميزان سرعت زمين، مثل ترمز عمل مى كنند و باعث كاهش سرعت زمين مى شوند. با گسترش اين تحقيقات به زمان سخت شدن پوسته زمين مشخص شد كه در ابتداى خلقت، يعنى 4600 ميليون سال پيش، تعداد روزهاى سال به 2200 روز و طول يك شبانه روز تنها به 4 ساعت كاهش يافته است؛ بدين معنى كه سرعت گردش زمين 6 برابر سرعت فعلى آن بوده است.

پاك و منزه است خداوندى كه 1400 سال قبل، اين يافته ها را نشان مى دهد و بر آنها صحه مى گذارد: «إنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِى سِتَّةِ أيَّامٍ ثُمَّ استَوَى عَلَى العَرشِ يُغشِى اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثا»[59]؛ پروردگار شما همان خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد، آن گاه بر عرش قدرت استيلا يافت و شب را بوسيله روز پوشاند در حالى كه شتابان در پى آن مى رود.

پاك ومنزه است خداوندى كه در اجساد موجودات زنده و موجودات نابود شده، علامت هايى را باقى گذاشت تا ما به اين حقايق دست يابيم و به اين صورت عبارت كوتاه (يَطلُبُهُ حَثيثا) را به صورت يك معجزه كامل درك كنيم و بدانيم كه قرآن كريم، كلام خداست و پيامبر خاتم كه از طريق وحى، قرآن را دريافت كرده، به درياى پر عظمت خالق هستى متصل بوده و هيچ گاه از روى هوا و هوس، سخنى بر زبان نرانده است.

[27]. سوره اعراف: آيه 54.
[28]. سوره بقره: آيه 164.
[29]. سوره آل عمران: آيه 190.
[30]. سوره يونس: آيه 6.
[31]. سوره مؤمنون: آيه 80.
[32]. سوره جاثيه: 5ـ3.
[33]. سوره فرقان: آيه 62.
[34]. سوره مدثر: آيات 34ـ33.
[35]. سوره تكوير: آيات 18ـ17.
[36]. سوره نور: آيه 44.
[37]. سوره آل عمران: آيه 27.
[38]. سوره حج: آيه 61.
[39]. سوره لقمان: آيه 29.
[40]. سوره فاطر: آيه 13.
[41]. سوره حديد: آيه 6.
[42]. سوره يس: آيه 37.
[43]. سوره انبيا: آيه 33.
[44]. سوره يس: آيه 40.
[45]. سوره نمل: آيه 88.
[46]. سوره اعراف: آيه 54.
[47]. سوره رعد: آيه 3.
[48]. سوره شمس: آيات 4ـ1.
[49]. سوره شمس: آيات 4ـ1.
[50]. سوره ليل: آيه 2ـ1.
[51]. سوره قصص: آيات 73ـ71.
[52]. سوره نيا: آيات 11ـ10.
[53] 1. Dendro chrono logy.
[54] 1. Annuah rings.
[55] 2. Linesof Growth.
[56] 1. Camberian period.
[57] 2. Ordovician period.
[58] 3. Triassic period.
[59]. سوره اعراف: آيه 54.

 

منبع: سایت هدانا برگرفته از اعجاز علمى قرآن كريم ـ مقالاتى از: دكتر زغلول نجار ـ دكتر نظمى خليل ابوعطا – دكتر منصور العبادى و هارون يحيى

ترجمه: على عباسى و آيت اله خزائى، کارشناس زمین شناسی : عزت الله محمدپور، کارشناس زیست شناسی : محسن رسولی.

 

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.