عیادت مریض در اسلام

عیادت مریض در اسلام
فهرست این نوشتار:
ديدار مؤمن
اهميّت ديدار مؤمن
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس براى ديدن برادر مؤمن خود به خانه او برود، خداوند متعال خطاب به او مىگويد: تو مهمان من هستى وبه زيارت من آمدهاى وحقّ ميهمانى تو بر من آن است كه چون برادر مؤمن خود را دوست داشتى بهشت را بر تو واجب كنم».[1]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال براى مؤمنى كه به قصد ديدار برادر مؤمن خود بيرون رود، به فرشتهاى مأموريّت مىدهد كه يك بالش را بر زمين بگذارد وبا بال ديگرش سايهاى بر سرش بيفكند. وهنگامى كه وارد خانه آن مؤمن شود، خداوند جبّار ندا مىكند: اى بندهاى كه حقّ مرا بزرگ شمردى واز آثار پيامبر من پيروى كردى، بر من لازم است كه تو را تعظيم وتكريم كنم. از من درخواست كن تا به تو عطا كنم ومرا بخوان تا دعايت اجابت نمايم. اگر بخواهى ساكت باش تا من (بدون درخواست تو) ابتدا به رحمت كنم. هنگامى كه از خانه مؤمن بازگردد همان فرشته او را بدرقه مىكند وبال خودرابرسراومىگيرد تا به خانهاش بازگردد. سپس خداوند متعال خطاب به وى مىگويد: اى بنده من، حقّ مرا بزرگ شمردى، لازم است تو را گرامى بدارم. بهشت را بر تو واجب كرده ومقام شفاعت بندگانم را به تو عطا كردم».[2]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس قادر نباشد بر ما احسان كند بر صالحان وشيعيان ما احسان كند، تا ثواب احسان بر ما در نامه اعمالش نوشته شود. وهر كس قدرت بر زيارت ما نداشته باشد به ديدار صالحان از شيعيان ما برود، تا ثواب ديدن ما براى او نوشته شود».[3]
پاداش ديدار مؤمن
1. در رواياتى معتبر مىخوانيم كه امام باقر وامام صادق عليهما السلام فرمودند: «هر كس به خاطر رضاى خدا به ديدن برادر مؤمن خود برود، خداوند متعال به هفتاد هزار فرشته مأموريّت دهد تا هنگام بازگشت به خانهاش به وى گويند: خوشا به حال تو، بهشت گوارايت باد».[4]
2. در حديثى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «جبرئيل به من گفت:خداوندفرشتهاى رابه زمين فرستاد،آن ملك به مردى رسيدكه بردر خانهاى ايستاده بود واز صاحب خانه اجازه مىگرفت تا وارد خانه شود. ملك پرسيد: با صاحب اين خانه چه كار دارى؟ گفت: برادر مسلمان من است، براى رضاى خدا به ديدنش آمدهام. فرشته پرسيد: هيچ انگيزه ديگرى جز ديدار او ندارى؟ گفت :
نه. ملك گفت: من رسول پروردگار به سوى تو هستم. خداوند تو را سلام مىرساند ومىگويد: بهشت را بر تو واجب كردم. خداوند فرمايد: هر مسلمانى كه به ديدن مسلمان رود، گويا به زيارت من آمده وثوابش بهشت است».[5]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «ديدار برادر مؤمن به قصد قربت، بهتر از آزاد كردن ده برده است. وهر كس بنده مؤمنى را آزاد كند، خداوند متعال در مقابل هر عضوى از اعضاى آن برده، عضوى از اعضاى او را از آتش جهنّم آزاد مىكند».[6]
4. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام به داوود بن سرحان فرمود : «به شيعيانم از سوى من سلام برسان وبگو: خداوند رحمت كند بندهاى را كه با ديگرى بنشيند واز احاديث ما ياد كند كه نفر سوم آنها فرشتهاى است كه از براى آنها استغفار مىكند».[7]
5. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «خوشا به حال آنان كه به خاطر رضاى خدا با يكديگر دوستى كنند، زيرا خداوند متعال در بهشت ستونى از ياقوت سرخ خلق كرده كه بر آن ستون هفتاد هزار قصر است ودر هر قصرى هفتاد هزار غرفه كه خداوند آنها را براى كسانى كه با يكديگر دوستى كرده وبراى رضاى خدا به ديدار يكديگر مىروند آفريده است».[8]
آثار ديدار مؤمن
1. در روايتى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام به داوود بن سرحان فرمود: «با همنشينى وگفتوگو، مذهب ودين ما برايتان زنده مىشود. بهترين مردم بعد از ما كسى است كه ما را ياد كند ودر مورد احاديث ما گفتوگو كند».[9]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در خانههاى يكديگر به ديدن هم برويد كه دين ما به اين كار زنده مىماند. خداوند رحمت كند كسى كه مذهب ما را زنده نگه مىدارد».[10]
عيادت بيماران
اعلان بيمارى واجازه ملاقات
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه بيمار شود سزاوار است به برادران مؤمن خويش اعلان كند تا به عيادت او آيند، چرا كه عيادتكنندگان ثواب مىبرند وبيمار نيز به سبب خبردار كردن آنها ثواب مىبَرد؛ با اين كار ده حسنه برايش نوشته وده گناه از نامه اعمالش محو وده درجه بر درجاتش افزوده مىشود».[11]
2. در حديثى صحيح ومعتبر مىخوانيم كه امام کاظم عليه السلام فرمود: «شخص بيمار به مردم اجازه دهد كه به عيادت او بيايند (وبراى او دعا كنند)، زيرا هيچكس نيست مگر اينكه دعايى مستجاب دارد».[12]
آداب عيادت از بيمار
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در درد (بيمارىهاى)
چشم عيادت نيست. ودر روزهاى نخست بايد سه روز پى در پى به عيادت بيمار رفت، پس از آن يك روز در ميان واگر بيمارى طولانى شد عيادت
(پى در پى) لازم نيست».[13]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هنگامى كه به عيادت بيمار مىرويد (هديهاى مانند) سيب، يا بِه، يا ترنج، يا بوى خوش، يا عود همراه خود ببريد كه بيمار با آن آرامش مىيابد».[14]
3. در روايتى ديگر فرمود: «عيادت كامل آن است كه به هنگام دعا كردن براى بيمار، دست بر دستش بگذارى وزود از نزد او برخيزى كه عيادت احمقان (كه بسيار مزاحم بيمار مىشوند) براى بيمار از تحمّل درد دشوارتر است».[15]
4. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «عيادتكنندهاى كه زودتر برخيزد ثوابش بيشتر است، مگر آنكه بيمار تقاضاى نشستن او را كند».[16]
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه به عيادت برادر مؤمن خود مىرود از بيمار بخواهد كه براى او دعا كند كه دعاى او مانند دعاى فرشتگان است».[17]
پاداش عيادت از بيمار
1. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس به عيادت بيمار مسلمانى برود، در آن روز هفتاد هزار فرشته بر او صلوات مىفرستند، اگر صبح باشد تا شام واگر شام باشد تا صبح».[18]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس از بيمارى عيادت كند، هفتاد هزار ملك او را مشايعت كرده وتا به خانه برگردد برايش استغفار مىكنند».[19]
3. از حضرت باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس به عيادت مؤمنى برود در رحمت الهى فرو رود، هنگامى كه نزد او بنشيند رحمت خداوند او را احاطه كند وهنگامى كه بازگردد خداوند متعال به هفتاد هزار فرشته مأموريّت مىدهد كه براى او طلب آمرزش كرده وبر وى رحمت فرستند وبه او بگويند : خوشا به حال تو! بهشت گوارايت باد تا روز ديگر در چنين وقتى. وخداوند مكانى از بهشت را به او عطا مىكند كه سواركار چهل سال در آن بتازد (تا به انتهاى آن برسد)».[20]
4. از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر مؤمنى كه به عيادت بيمار مؤمنى رود، خداوند متعال به فرشتهاى مأموريّت مىدهد كه در قبر به ديدار وى رود وتا قيامت برايش استغفار كند».[21]
5. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس از بيمار عيادت كند، خداوند هفتاد هزار ملك را مأمور مىسازد كه همواره به خانه او رفت وآمد كرده ودر آن خانه تا قيامت، تسبيح وتكبير وتهليل وتقديس الهى به جا آورند ونصف ثواب فرشتگان براى او باشد».[22]
[1] . همان، ص 177، ح 6.
[2] . كافى، ج 2، ص 178، ح 12.
[3] . ثواب الأعمال، ص 124.
[4] . كافى، ج 2، ص 175، باب زيارة الإخوان، ح 1.
[5] . كافى، ج 2، ص 176، ح 2.
[6] . همان، ص 178، ح 13.
[7] . بشارة المصطفى، ص 110؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 200، ح 8.
[8] . خصال، ج 2، ص 435، ح 12؛ بحارالأنوار، ج 18، ص 83، ح 1.
[9] . بحارالأنوار، ج 74، ص 354، ح 31.
[10] . خصال، ج 1، ص 74، ح 72؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 144، ح 6.
[11] . كافى، ج 3، ص 117، ح 1.
[12] . همان، ح 2.
[13] . كافى، ج 3، ص 117، ح 1.
[14] . كافى، ج 3، ص 118، ح 3؛ مكارم الأخلاق، ص 361.
[15] . كافى، ج 3، ص 118، ح 4؛ مكارم الأخلاق، ص 360.
[16] . كافى، ج 3، ص 118، ح 6؛ مكارم الأخلاق، ص 360.
[17] . مكارم الأخلاق، ص 361.
[18] . كافى، ج 3، ص 121، ح 8.
[19] . كافى، ج 3، ص 120، ح 2.
[20] . همان، ح 3.
[21] . همان، ح 4.
[22] . همان، ح 5.