وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عذاب قبر جسمانى است يا روحانى

0

عذاب قبر جسمانى است يا روحانى

عذاب قبر

 

عذاب قبر جسمانى است يا روحانى؟ يا هر دو؟

 

آسايش و عذاب قبر هم جسمانى و هم روحانى است؛ با اين تفاوت که روح و بدنِ برزخى و «مثالى» عذاب و آسايش را به طور حقيقى و اصلى درک مى کنند و بدن مادى و دنيايى از عذاب يا آسايش روح، تأثيرپذير خواهد بود.

توضيح مطلب با توجّه به دو نکته روشن مى شود:

يکم . روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مى يابد و مى بيند. در واقع، روح آدمى با رفتن از حيات دنيوى به حيات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى ادامه مى يابد. اين بدن متناسب با نظام برزخى بوده، اتحادش با روح، قوى تر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنيوى است.

 

بدن مثالى مانند بدن موجود در عالم خواب و رؤيا مى باشد که از جهت شکل و ابعاد سه گانه و احساس لذت ها و ناراحتى ها همه شرايط را دارد امّا سنگينى، جِرم و وَزن ندارد. البته بدن مثالى و قالب برزخى، با انتقال روح از اين عالم مادى به نظام برزخى به وجود نيامده است؛ بلکه از قبل وجود داشته، ولى ما از آن محجوب بوده ايم و اگر اين حجاب (تعلّق و توجّه به نظام مادى و ماديات) را کنار زنيم، هم اکنون نيز خود را در آن قالب مثالى متمثّل مى بينيم؛ چنان که درخواب در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدنى مشابه با اين بدن يافته و سيرها، حرکت ها، فهم ها، ديدنى ها، شنيدنى ها، خوردنى ها و خواستن ها با آن داريم [109].

 

گفتنى است از نظر روايات، وجود بدن برزخى امرى مسلّم و قطعى است؛ چنان که امام صادق عليه السلام فرمود: «اما [ارواح مؤمنان] در بدن هايى شبيه بدن هاى دنيوى آنان است» [110]. اين روايت بيانگر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.

 

دوم . ميان قبر برزخى و قبر خاکى، ارتباط خاصى حاکم است؛ يعنى، ميان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، ارتباط وجود دارد و اين، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى ـ که در طول زندگى دنيوى با يکديگر يک نوع اتحاد داشته اند ـ سرچشمه مى گيرد. اين ارتباط با قطع تعلّق روح از بدن، پس از مرگ به کلّى از ميان نمى رود؛ بلکه يک نوع ارتباط در حدّ پايين ترى، ميان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد.

 

البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنيوى و در دوران تعلّق روح به بدن بود و نه با آن کيفيت و کميت؛ بلکه در ميزانى ضعيف تر و با کيفيتى ديگر. از همين رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح، ارتباطى دارد که در نقاط ديگر اين ارتباط را ندارد و به همين جهت است که به رغم حضور روح در عالمى فوق ماده و زمان و مکان (برزخ)، توجّه خاصى به بدن مادى و نقطه اى دارد که بدن خاکى در آن هست. براساس همين ارتباط ميان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورها و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشييع جنازه، کفن و دفن، حرمت قبور، استحباب زيارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظاير آنها در شريعت اسلامى وجود دارد.

اين ارتباط ميان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، در ساعت و روزهاى اول مرگ، بيشتر از روزها و اوقات بعدى است و اين به دليل الفت شديد روح با بدن مادى در اين دنيا است. البته به تدريج با انس گرفتن روح با بدن برزخى و قالب مثالى، از اين توجّه و ارتباط کاسته مى شود و ارتباط ضعيفى ميان روح و بدن خاکى باقى مى ماند.

با توجّه به اين دو نکته، روشن مى شود که: روح ما، بعد از انتقال به عالم برزخ، با بدن برزخى، در عذاب يا در نعمت خواهد بود. عذاب و نعمت، متوجه روح ما در قالب بدن برزخى است؛ نه به بدن مادى و خاکى ما که در اين عالم مادى در زير خاک دفن شده است. اين بدن مادى، پس از مرگ، نه حرکتى دارد و نه احوالى؛ اما روح با قالب مثالى در همان حال، در عالم برزخ در عذاب وحشتناکى به سر مى برد و فريادش بلند است و يا در نعمت و ابتهاجى به سر مى برد که فراتر از تصور است.

 اما از آنجا که گفتيم ميان بدن مادى در زير خاک با روح در قالب مثالى در عالم برزخ، ارتباط ضعيفى وجود دارد؛ آن عذاب ها يا نعمت ها، تأثير ضعيف و ناچيزى بر بدن مادى مى گذارد؛ ولى آنچه که در اصل معذّب يا متنعّم است، روح با قالب مثالى در عالم برزخ است.

برخى مى گويند: چرا هنگامى که بدن مادى را در قبر مى گذاريم و روى آن را مى پوشانيم و پس از مدتى که قبر را مى شکافيم، هيچ خبرى نمى يابيم؟! آنچه مى بينيم، تنها همان بدن خاکى است که بى حرکت در قبر افتاده است و هيچ اثرى از آثار وحشت يا نعمت در آن نيست! برخى نيز دوربين در درون قبر مى گذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتى بعد دنبال مى کنند؛ ولى هيچ اثر و تغيير و تحولى نمى يابند!!

آيا اين امور دلالت نمى کند بر اينکه هيچ عِقابى (چه خوب و چه بد)، در کار نيست و فشار قبر، سؤال منکر و نکير، عذاب ها و نعمت ها، پوچ و غيرواقعى است؟!

با توجّه به توضيحات گذشته، پاسخ اين پرسش روشن است؛ ولى در عين حال براى بهتر روشن شدن پاسخ، توجّه به حقيقت رؤيا و خواب ديدن بسيار راهگشا است. اگر اندکى تأمل کنيم، درخواهيم يافت که رؤيا و خواب ديدن، حکايتگر عجيبى از نسبت ميان قبر خاکى و قبر برزخى است. کسانى که کنار بدن انسان خواب بيننده، حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب، در کمال سکون و سکوت مى يابند؛ به صورتى که اگر از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اينان از آن آگاه نخواهند شد.

بدن کسى که خواب فرحناک و دلپذير مى بيند نيز در کمال آرامش و سکون است و افرادى که در کنار او حضور دارند، از خوشى او به طور کامل اطلاع ندارند. اين به ما مى فهماند، انسان مى تواند در برزخ در حال نعمت يا وحشت باشد و در عين حال، اثرى از عذاب يا ابتهاج، در بدن خاکى او در قبر نباشد. البته گاهى انسان خواب ترسناک و ناراحت کننده اى مى بيند، بدن او عرق مى کند که اثرى از خواب او بوده است؛ ولى اين امر هميشگى نيست و ميان عالم خواب و برزخ تفاوت هست. در عالم خواب، ارتباط روح با بدن مادى، کاملاً قطع نشده؛ ولى در عالم برزخ، ارتباط روح با بدن مادى به کلى منقطع است؛ مگر ارتباط بسيار محدود و ناچيزى که حتى در صورت معذّب بودن روح در عالم برزخ نيز، تأثير چندان قابل مشاهده اى بر بدن مادى در زير خاک نخواهد گذاشت [111].

از آيات الهى، استفاده مى شود که خداوند، فرشتگانى را براى قبض روح، به کار مى گيرد:

«وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ و ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ » [112].

«و اگر (کاش) مى ديدى هنگامى که بستانند جان کافران را، فرشتگان مى زنند روى پايشان و پشت هايشان را و (مى گويند) بچشيد عذاب سوزان را».

از اين آيه چند نکته امر مى توان استفاده نمود:

1. فرشتگان، که مأمور قبض ارواح پليد کفار و بيگانگان هستند، همگى عامل ملک الموت بوده و فرمانرواى آنها عزرائيل عليه السلام است که به اذن پروردگار، پيوسته مأموريت خود را اجرا مى نمايند.

 2. از اطلاق آيه «قُلْ يَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ » [113] استفاده مى شود که پس از مرگ و قطع تدبير روح از بدن در عالم برزخ روح تحت ولايت و سيطره ملک الموت و يا فرشته اى از اعوان او خواهد بود و نعمت ها و عقوبت ها نسبت به هر يک از ارواح بشر در عالم برزخ به وساطت آنها مى رسد و افاضه مى شود.

3. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ » [114]: فرشتگان که مأمور قبض ارواح پليد مشرکانند، با نواختن تازيانه هاى آتشين آنها را عقوبت خواهند نمود.

4. «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيکُمْ » [115]: کيفر و عقوبت در اثر کفران نعمت ها و گذراندن لحظات زندگى به ناسپاسى، و مبارزه با دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است.

در کتاب احتجاج از اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره پرسيده شد؛ امام فرمود: به درستى که پروردگار، اجل و اعظم است که ارواح را قبض فرمايد، بلکه مأموريت فرشتگان او است، پس هر که اهل طاعت و ايمان باشد فرشتگان رحمت روح او را قبض مى نمايند و هر که اهل معصيت باشد روح او را فرشتگان غضب پروردگار قبض مى نمايند. پس فعل ملک الموت نيز فعل پروردگار خواهد بود و به وسيله هر فرشته که بخواهد روح بشر را قبض مى فرمايد همچنانکه فرمود:

«وَ ما تَشاؤونَ إِلاّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ » [116].

«و شما نمى خواهيد جز آنکه را که خدا خواهد».

 

[109]. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 58ـ62.
[110]. بحارالانوار، ج 6، ص 268، ح 119.
[111]. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 71ـ75.
[112]. انفال 8، آيه 50.
[113]. سجده 32، آيه 11.
[114]. انفال 8، آيه 50.
[115]. انفال 8، آيه 51.
[116]. انسان 76، آيه 30.

 

 

منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، فرجام شناسی/ مؤلف محمدرضا كاشفى

حتما بخوانيد

ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات

.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.