خواص انگشتر عقیق یمنی

خواص انگشتر عقیق یمنی
فهرست این نوشتار:
(مقدّمه:) تأكيد شده است كه مردان و زنان انگشتر را در دست راست كنند. هر چند در برخى روايات، انگشتر در دست چپ كردن هم تجويز شده است. و اگر نقش نگين يا خود نگين، شريف و باعظمت باشد بايد به هنگام تطهير كردن در حاجتگاه، آن را بيرون آورد. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
استحباب انگشتر در دست راست كردن
1. در روايتى معتبر آمده است كه حضرت على عليه السلام فرمود: «حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست مىكرد».[1]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: حضرت رسول صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست مىكرد.[2]
3. در حديث است كه سلمان فارسى ـ كه رضوان خدا بر او باد ـ مىگويد : «حضرت رسول صلی الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: اى على، انگشتر را در دست راست كن تا از مقرّبان باشى. حضرت على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا، مقرّبان كيانند؟ فرمود: جبرئيل و ميكائيل. على عليه السلام پرسيد: چه انگشترى در دست كنم؟ فرمود : عقيق سرخ، زيرا عقيق سرخ بر يگانگى خدا و پيامبرى من و امامت و وصايت تو و امامت يازده فرزند از تو و استحقاق دوستان تو به بهشت و اختصاص جنّت الفردوس به شيعيان تو اقرار كرده است».[3]
4. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر در دست راست كردن از سنّت پيامبران است».[4]
5. در روايتى معتبر آمده است كه از امام هفتم عليه السلام پرسيدند: چرا حضرت على عليه السلام انگشتر را در دست راست مىكرد؟ فرمود: «زيرا آن حضرت در روز قيامت پيشواى اصحاب يمين است كه نامههايشان را به دست راستشان مىدهند. افزون بر اين، رسول خدا صلی الله عليه و آله چنين مىكرد. افزون بر آنكه اين كار نشانهاى براى شيعيان است كه بدين سبب و به پنج عمل زير بر ديگران امتياز دارند: مراقبت كردن بر وقت نمازهاى پنجگانه، پرداختن زكات اموال (و وجوهات شرعيّه)، تقسيم كردن اموال و امكانات خود با برادران مؤمن، امر به معروف و نيكىها كردن، نهى از منكر و زشتىها كردن».[5]
6. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «جبرئيل به حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله گفت: هر كه انگشتر در دست راست كند و هدفش از اين كار، پيروى از تو و سنّت تو باشد، چنانچه او را در قيامت سرگردان ببينم دستش را گرفته و به تو و امير مؤمنان مىرسانم».[6]
انگشتر در كدام دست كنيم؟
در حديثى معتبر آمده كه حضرت رضا عليه السلام فرمود: «اگر بخواهى انگشتر را در دست راست كن و اگر دوست دارى در دست چپ، تفاوتى ندارد».[7]
ولى از برخى روايات استفاده مىشود كه هر كس انگشترى در دست چپ كند كه نام خداوند بر آن نقش بسته، براى تطهير كردن در حاجتگاه آن را به دست ديگر كند».[8]
انگشتر در كدام انگشت نكنيم
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «از رسول خدا صلی الله عليه و آله نقل شده است كه آن حضرت از اينكه انگشتر را در انگشت شهادت يا انگشت ميانى كنند نهى فرمود».[9]
2. در حديثى ديگر فرمود: «انگشتر را به بند پايين انگشت برسانيد».[10]
3. شيخ صدوق از ابو سعيد آدمى روايت كرده است: انگشتر به سر انگشتان كردن از كارهاى قوم لوط است.[11]
دعاى انگشتر در دست كردن
در كتاب فقه الرّضا آمده است كه هنگام انگشتر در دست كردن اين دعا را بخوانيد: اَللّهُمَّ سُمْني بِسيماءِ الاْيمانِ وَاخْتِمْ لي بِخَيْرٍ وَاجْعَلْ عاقِبَتي اِلى خَيْرٍ، اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزيزُ الاَْكْرَمُ.[12]
سيّد بن طاووس سفارش كرده است كه به هنگام انگشتر در دست كردن اين دعا را بخوانيد: اَللّهُمَّ سَوِّمْني بِسيماءِ الاِْيْمانِ وَتَوِّجْني بِتاجِ الْكَرامَةِ وَقَلِّدْني حَبْلَ الاِْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رِبْقَةَ الاْيمانِ مِنْ عُنُقي.[13]
[1] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 63، ح 268؛ علل الشرايع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 2.
[2] . مستدرک الوسائل، ج 3، ص 285، ح 1؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 397، ح 4 و6.
[3] . علل الشرايع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 3؛ بحارالأنوار، ج 27، ص 280، ح 1.
[4] . دعائم الاسلام، ج 2، ص 164، ح 591؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 289، باب 30، ح 7، به نقل از پيامبراكرم 9. البتّه از برخى روايات هم استفاده مىشود كه انگشتر به دست چپ كردن اشكال ندارد.
[5] . علل الشرايع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 3؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 396، باب 49، ح 3.
[6] . مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 303.
[7] . السرائر، ج 3، ص 574؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 395، باب 48، ح 6.
[8] . خصال، ج 2، ص 401؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 91.
[9] . مكارم الأخلاق، ص 93؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 408، باب 59، ح 1 و2.
[10] . خصال، ج 1، ص 237، ح 120؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 212، ذيل روايت شماره 7.
[11] . خصال، ج 1، ص 237، ادامه حديث 120؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 212، ذيل روايت 7.
[12] . ترجمه: «پروردگارا، بر من نشان ايمان بگذار وبرايم به نيكى پايان ده وعاقبتم را ختم به خير كن، زيرا توعزيز وكريم هستى». فقه الرّضا، ص 395؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 324، ح 25.
[13] . ترجمه: «بار خدايا، بر من نشان ايمان بگذار وتاج كرامت بر سرم نِه وريسمان اسلام بر گردنم افكن وبندايمان را از گردنم برمدار». الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 35؛ مكارم الأخلاق، ص 93.
فضیلت انگشتر به دست کردن و آداب آن
(مقدّمه:) انگشتر نقره در دست كردن مستحب و انگشتر طلا بر مردان حرام است. و انگشتر ساخته شده از آهن و برنج (برنز) و فولاد براى مردان و زنان كراهت دارد. (به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد:)
چگونگى انگشتر
1. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «انگشتر پيامبر صلی الله علیه و آله از نقره بود».[1]
2. در روايتى ديگر فرمود: «انگشتر حضرت رسول صلی الله عليه و آله از نقره بود، نگين نداشت و بر آن جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» نقش بسته بود».[2]
انگشترهاى نامناسب.
1. در چندين روايت معتبر آمده است كه حضرت رسول صلی الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: «انگشتر طلا در دست نكن كه زينت تو در آخرت است».[3]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشترى جز نقره در دست نكنيد، زيرا رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمود: دستى كه انگشترى از جنس آهن در آن باشد آلوده است».[4]
3. در حديثى ديگر فرمود: «خداوند دستى را كه انگشتر آهنى در آن باشد پاك نخواهد كرد».[5]
4. از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «به هنگام نماز، انگشتر آهنى در دست نكنيد و در هيچ حال، انگشتر برنز نپوشيد».[6]
[1] . كافى، ج 6، ص 468، ح 1؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 393، باب 46، ح 1 و2.
[2] . مكارم الأخلاق، ص 85؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 394، باب 46، ح 5.
[3] . كافى، ج 6، ص 468، ح 5؛ مكارم الأخلاق، ص 86.
[4] . كافى، ج 6، ص 468، ح 6؛ خصال، ج 2، ص 401.
[5] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 164، ح 772؛ مكارم الأخلاق، ص 86.
[6] . مكارم الأخلاق، ص 85؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 252، ح 16 و ج 76، ص 331.
خواص نگین های مختلف
اهميّت عقيق در دست كردن
1. در حديثى از پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «انگشتر عقيق با خود داشته باشيد زيرا عقيق، نخستين كوهى است كه به يگانگى خداوند و رسالت من و امامت علىّ بن ابىطالب اقرار كرد».[1]
2. در حديثى معتبر آمده است كه بشير دهان مىگويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم چه نگينى بر انگشترم بنشانم؟
فرمود: «چرا از عقيق سرخ و زرد و سفيد غافلى؟ اينها سه كوه هستند در بهشت؛ عقيق سرخ نام كوهى است كه مُشرف بر خانه رسول صلی الله عليه و آله است. كوه عقيق زرد مُشرف بر خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها و عقيق سفيد مُشرف بر خانه حضرت على عليه السلام است و همه اينها يك خانه است. و از زير هر كوهى نهرى جارى است كه آب آن از برف سردتر و از شير سفيدتر است و هر سه نهر از كوثر سرچشمه مىگيرد و به يك جا مىريزد. و جز آل محمّد و شيعيانش از اين نهرها نمىنوشند. اين سه كوه (همواره) تسبيح و تقديس و تمجيد پروردگار كرده و براى محبّان آل محمّد آمرزش مىطلبند. پس هر كس از شيعيان آل محمّد يكى از اين عقيقها را در دست داشته باشد، جز نيكى و وسعت روزى و سلامتى از بلاها و امان از شرّ پادشاهان و هر آنچه انسان از آن بيم دارد، به او نرسد».[2]
3. در حديث است كه ربيعة الرأى مىگويد: انگشتر عقيقى در دست امام سجّاد ديدم، پرسيدم: اين چه نگينى است؟ فرمود: «اين عقيق رومى است».[3]
4. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «دستى كه در آن انگشتر عقيق باشد، از تمام دستهايى كه به آسمان بلند مىشود در نزد پروردگار محبوبتر است».[4]
5. آن حضرت در حديثى ديگر فرمود: «انگشتر عقيق در دست كردن مستحبّ است».[5]
آثار و خواصّ عقيق در دست كردن
1. از امام حسين عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت موسى عليه السلام در كوه طور به هنگام مناجات با خداوند نگاهى به زمين كرد، خداوند عقيق را از نور صورت او آفريد، سپس فرمود: به ذاتم قسم، دستى را كه انگشتر عقيق در آن باشد عذاب نمىكنم، مشروط بر اينكه به ولايت علىّ بن ابىطالب اقرار داشته باشد».[6]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نماز (جماعت) كسى كه انگشتر عقيق در دست دارد، نسبت به نماز جماعتى كه غير عقيق در دست داشته باشد چهل درجه برترى دارد».[7]
3. از امام صادق روايت شده است كه فرمود: «دو ركعت نماز با انگشتر عقيق، بسيار بهتر از نماز بدون آن است».[8]
4. در حديثى ديگر فرمود: «انگشتر عقيق در سفر، پيامآور امنيّت است».[9]
5. در حديث است كه كسى خدمت رسول خدا صلی الله عليه و آله رسيد و از اينكه دزد در بين راه اموالش را برده بود شكايت كرد. حضرت فرمود: «چرا انگشتر عقيق در دست نداشتى كه انسان را از بدى نگاه مىدارد؟».[10]
6. در روايتى آمده است كه حاكمى حكم جلب شخص بيگناهى را صادر كرد. امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر عقيق به او برسانيد» اين كار را كردند و گزندى به او نرسيد.[11]
7. در حديث است كه مردى را از مقابل چشمان مبارك امام باقر عليه السلام عبور دادند كه بسى تازيانه بر بدنش زده بودند. حضرت فرمود: «انگشتر عقيق او كجاست؟ اگر همراهش بود شلّاق نمىخورد».[12]
8. سليمان اعمش مىگويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم كسى را كه تازيانه خورده بود از قصر منصور عبّاسى بيرون آوردند. حضرت فرمود: «سليمان، ببين نگين انگشترش چيست؟» عرض كردم: اى فرزند رسول خدا، نگين آن عقيق نيست. فرمود: «اى سليمان، اگر عقيق بود تازيانهاش نمىزدند». عرض كردم : شرح بيشترى در مورد عقيق بفرماييد. فرمود: «نگين عقيق از قطع شدن دست انسان جلوگيرى مىكند». عرض كردم: ديگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقيق از خون انسان محافظت مىكند». عرض كردم: ديگر چه؟ فرمود: «خداوند دوست دارد دستى را كه به سوى او براى دعا بلند مىشود انگشتر عقيق در آن باشد». عرض كردم: ديگر چه؟ فرمود: «تعجّب مىكنم دستى كه انگشتر عقيق در آن باشد، چطور از دينار و درهم خالى شود».
عرض كردم: ديگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقيق انسان را از هر بلايى نگاه مىدارد». عرض كردم: ديگر چه؟ فرمود: «انسان را از فقر نگاه مىدارد». عرض كردم: اجازه مىفرماييد اين حديث را به نقل از جدّت امام حسين عليه السلام از پدرش اميرمؤمنان على عليه السلام نقل كنم؟ فرمود: «مانعى ندارد».[13]
9. در روايتى معتبر آمده است كه امام رضا عليه السلام فرمود: «انگشتر عقيق، فقر و ندارى را برطرف و نفاق و دورويى را زايل مىكند».[14]
10. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس قرعه بزند در حالى كه انگشتر عقيق در دست دارد، شانس بيشترى خواهد داشت».[15]
11. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «انگشتر عقيق در دست كنيد كه ميمون و مبارك است و اميد مىرود كه دارنده آن، عاقبت به خير شود».[16]
12. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس انگشتر عقيق به دست كند، پريشان خاطر نگردد و بىشك عاقبت به خير مىشود».[17]
13. از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس انگشتر عقيق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده مىشود».[18]
14. در حديثى ديگر فرمود: «انگشتر عقيق به دست كنيد، زيرا تا زمانى كه در دست است اندوهى به صاحبش نمىرسد».[19]
15. در حديث است كه حضرت اميرمؤمنان عليه السلام چهار انگشتر در دست مىكردند: انگشتر ياقوت براى شرافت و زينتش، فيروزه براى نصرت و يارىاش، حديد چينى براى قوّتش، عقيق براى حرز و دفع دشمنان و بلاها.[20]
[1] . مكارم الأخلاق، ج 1، ص 200؛ عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 70، ح 324.
[2] . امالى طوسى، ج 1، ص 36 و37؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 401، باب 52، ح 1.
[3] . كافى، ج 6، ص 470، ح 4؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 4 و5.
[4] . ثواب الأعمال، ص 208، ح 9؛ عدّة الدّاعى، ص 118.
[5] . ثواب الأعمال، ص 209، ح 11؛ عدّة الدّاعى، ص 119.
[6] . ثواب الأعمال، ص 209، ح 11؛ عدّة الدّاعى، ص 119.
[7] . مكارم الأخلاق، ص 87؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 297، باب 34، ح 1. در مستدرک الوسائل به جاىچهل، عدد هفتاد ذكر شده ودر هيچيك از اين دو كتاب، سخنى از نماز جماعت نيست.
[8] . عدّة الدّاعى، ص 119؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 403، باب 53، ح 10.
[9] . كافى، ج 6، ص 470، ح 5؛ الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 39.
[10] . كافى، ج 6، ص 471، ح 8؛ مكارم الأخلاق، ص 88.
[11] . كافى، ج 6، ص 471، ح 7؛ مكارم الأخلاق، ص 89.
[12] . ثواب الأعمال، ص 207، ح 3؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 402، باب 53، ح 4.
[13] . مكارم الأخلاق، ص 88؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 403، باب 53، ح 12.
[14] . كافى، ج 6، ص 470، ح 1؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 1.
[15] . كافى، ج 6، ص 470، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 208، ح 10.
[16] . كافى، ج 6، ص 470، ح 3؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 3.
[17] . كافى، ج 6، ص 471، ح 6؛ ثواب الأعمال، ص 207، ح 1.
[18] . كافى، ج 6، ص 470، ح 4؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 4 و5.
[19] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 47، ح 180؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 400، باب 51، ح 7.
[20] . علل الشرايع، ج 1، ص 157، باب 126، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 86.
انگشتر ياقوت و رفع فقر و پريشانى
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام رضا عليه السلام فرمود: «انگشتر ياقوت پريشانى را زايل مىكند».[1]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر ياقوت در دست داشتن سنّت است».[2]
3. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس ياقوت زرد در دست كند فقير نشود».[3]
انگشتر زمرّد و راحتى و توانگرى
1. از امام كاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر زمرّد به دست كردن چنان سهولت و آسانى به دنبال خواهد داشت كه هيچ سختى در آن نباشد».[4]
2. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر زمرّد در دست داشتن، فقر را به توانگرى مبدّل مىسازد».[5]
انگشتر زبرجد در دست كردن
در حديثى مىخوانيم كه امام رضا عليه السلام فرمود: «در دست كردن انگشتر زبرجد، چنان سهولت و آسانى به دنبال دارد كه هيچ سختى در آن نباشد».[6]
[1] . كافى، ج 6، ص 471، ح 4؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
[2] . كافى، ج 6، ص 471، ح 5؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 404، باب 54، ح 2.
[3] . مكارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 404، باب 54، ح 1 و3 و4. البتّه در روايات وسائلالشيعه، كلمه «زرد» وجود ندارد.
[4] . كافى، ج 6، ص 471؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
[5] . مكارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 405، باب 55، ح 1.
[6] . كافى، ج 6، ص 471، ح 3؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
خواصّ انگشتر فيروزه
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه انگشتر فيروزه در دست كند، فقير نمىشود».[2]
2. در حديث است كه حسن بن على بن مهران مىگويد: خدمت امام هفتم عليه السلام رسيدم، آن حضرت انگشترى در دست داشت كه نگينش فيروزه و نقش آن «اللهُ الْمَلِکُ» بود. به انگشترش خيره شدم. امام فرمود: «به چه نگاه مىكنى؟» عرض كردم: اميرمؤمنان على عليه السلام نيز انگشتر فيروزهاى داشته كه نقش آن «اللهُ الْمَلِکُ» بوده، امام فرمود: «آن را مىشناسى؟» عرض كردم: نه. فرمود: «اين همان انگشتر است كه جبرئيل آن را از بهشت براى رسول خدا هديه آورد و حضرت رسول صلی الله عليه و آله آن را به حضرت على علیه السلام بخشيد».[3]
3. على بن محمّد صيمرى مىگويد: با دختر جعفر بن محمود كاتب[4] ازدواج كردم و او را بسيار دوست مىداشتم، ليكن فرزندى از او به دنيا نيامد. خدمت امام هشتم عليه السلام رسيدم و مشكل را گفتم. حضرت تبسّمى كرد و فرمود: «انگشتر فيروزهاى تهيّه و آيه شريفه (رَبِّ لاَ تَذَرْنِى فَرْدآ وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ)[5] را بر آن نقش كن تا مشكل حل شود. به فرمايش حضرت عمل كردم و يك سال نگذشت كه از آن زن، پسرى نصيبم شد.[6]
4. از حضرت رسول اعظم صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال مىفرمايد: شرم مىكنم از دستى كه انگشتر فيروزه در آن است و براى دعا به سوى من بلند مىشود، آن را نااميد برگردانم».[7]
خواصّ انگشتر جزع يمانى
1. از حضرت امير المؤمنين على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر جزع يمانى در دست كنيد كه شياطين سركش را دور مىسازد».[8]
2. در روايتى از امام رضا عليه السلام نقل شده است كه حضرت على عليه السلام فرمود :
«رسول خدا صلی الله عليه و آله با ما نماز خواند، در حالى كه انگشتر يمانى در دست داشت. پس از نماز، انگشترش را به من داد و فرمود: اين انگشتر را در دست كن و با آن نماز بخوان كه نماز در جزع يمانى برابر با هفتاد نماز است. و اين انگشتر تسبيح و استغفار مىكند و ثوابش براى صاحبش نوشته مىشود».[9]
[1] . «جَزْع» مهره يمانى، سنگى است سياه وسفيد داراى خالهاى سفيد وزرد وسرخ وسياه، كه در معدنعقيق يافت مىشود (فرهنگ عميد).
[2] . كافى، ج 6، ص 472، باب الفيروزج، ح 1؛ ثواب الأعمال ص 209، باب التختم بالفيروزج، ح 1.
[3] . مكارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 405، باب 56، ح 1.
[4] . جعفر بن محمود الكاتب در دمشق مصاحب وهمنشين متوكّل عبّاسى بود ودر سال 284 ه ق وزيرالمستعين وسپس وزير المعتزّ بالله شد ودر سال 286 ه ق از دنيا رفت (مختصر تاريخ دمشق، ج 6، ص 95).
[5] .ترجمه:«پروردگارا،مراتنهامگذاروفرزندبرومندى به من عطاكن وتوبهترين وارثانى».سورهانبياء،آيه 89.
[6] . امالى طوسى، ص 84، ح 30؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 406، باب 56، ح 4.
[7] . عدّة الدّاعى، ص 117؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 406، باب 56، ح 5.
[8] . كافى، ج 6، ص 471، باب الجزع اليمانى، ح 1؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
[9] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 132، ح 18؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 407، باب 57، ح 2.
فضیلت فیروزه و جزع یمانی
1. در حديث است كه مفضّل بن عمر مىگويد: روزى خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم، در حالى كه انگشتر فيروزهاى در دست داشتم. حضرت فرمود: «اى مفضّل، فيروزه دوركننده دردها از ديدگان مؤمنان است. دوست دارم هر مؤمن پنج انگشتر در دست داشته باشد :انگشتر ياقوت كه فاخرترين همه است.
انگشتر عقيق كه خالصترين نوع انگشتر براى جلب رضايت خدا و اهلبيت است.
انگشتر فيروزه كه نور چشم را زياد و سينه را گشاده و بر قوّت دل مىافزايد و اگر كسى كه در پى انجام دادن كارى است آن را در دست كند به هدف مىرسد.
انگشتر حديد چينى كه دوست ندارم هميشه آن را در دست كند ولى بد نيست هنگامى كه به ديدن كسى مىرود كه از شرّ او مىترسد آن را در دست كند تا از شرّ او در امان باشد. افزون بر اينكه اين نگين، شياطين را از انسان دور مىكند و براى همين دوست دارم كه مؤمن آن را داشته باشد.
درّى كه خداوند آن را در نجف اشرف ظاهر مىسازد چرا كه هر كس آن را در دست كند در مقابل هر بار كه به آن نگاه كند، خداوند ثواب زيارت حج يا عمره در نامه عمل او مىنويسد كه ثوابش ثواب پيامبران و صالحان باشد. و اگر خدا بر شيعيان ما رحم نمىكرد، هر نگين آن به قيمت گرانى خريد و فروش مىشد. ليكن آن را ارزان كرده تا ثروتمند و فقير بتوانند از آن استفاده كنند».[1]
2. ابوطاهر مىگويد: اين حديث را براى امام حسن عسكرى عليه السلام نقل كردم. حضرت فرمود: «اين حديث جدّم حضرت صادق عليه السلام است». عرض كردم: چرا شما هيچ انگشترى را بر عقيق سرخ ترجيح نمىدهيد؟ فرمود: «فضايل فراوانى در مورد آن وارد شده است؛ جدّم (امام محمّد تقى علیه السلام) فرمود: اوّل كسى كه انگشتر عقيق در دست كرد حضرت آدم عليه السلام بود. او ديد كه در عرش نوشته شده است: «اَنَا اللهُ لا اِلـهَ اِلّا اَنَا وَحْدي، مُحَمَّدٌ صَفْوَتي مِنْ خَلْقي، اَيَّدْتُهُ بِأَخِيهِ عَلىٍّ وَنَصَرْتُهُ[2] تا آخر نامهاى پنجگانه آل عبا» پس چون حضرت را از بهشت راندند و به زمين آمد و به آن نامهاى پنجگانه به خداوند توسّل جست و خداوند به بركت آن نامها او را بخشود، حضرت انگشترى از نقره ساخت، نگينش را عقيق سرخ قرار داد و نامهاى پنجگانه مزبور را بر آن حك كرد و آن انگشتر را در دست راست خود نمود و از آن پس، انگشتر عقيق در دست راست كردن سنّتى شد كه پرهيزگاران از فرزندانش به آن عمل كردند».[3]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نگين بلور، نگين نيك و خوبى است».[4]
[1] . تهذيب، ج 6، ص 42، ح 75؛ فرحة الغرى، ص 86 و87.
[2] . ترجمه: «منم آن خداى يگانهاى كه جز من خدايى نيست، محمّد برگزيده من از ميان مخلوقات است، او رابه وسيله برادرش على 7 تأييد كرده ويارىاش نمودم».
[3] . فرحة الغرى، ص 87 ـ 89.
[4] . كافى، ج 6، ص 472، باب الجزع اليمانى، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 210 و211.
اهميّت نقش نگين انگشتر
1. در روايتى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «عقل مردان را در سه چيز مىتوان آزمود: بلندى ريش، نقش انگشتر، كنيه آنها[1] ».[2]
2. در حديث است كه حسين بن خالد از امام رضا عليه السلام پرسيد: آيا كسى كه نقش نگين انگشترش «لا إلـهَ إلّا الله» است جايز است با آن حال خود را تطهير كند؟ حضرت فرمود: «اين كار را براى او خوب نمىدانم».[3]
3. در روايتى معتبر آمده است كه رسول خدا صلی الله عليه و آله دستور دادند مسلمانان شكل حيوانات را بر نگين انگشتر خود حك نكنند.[4]
نقش نگين انگشتر پيامبران
1. از حضرت رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: نقش نگين انگشتر حضرت آدم عليه السلام «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» بود كه از بهشت همراه خود آورده بود».[5]
2. در حديث است هنگامى كه حضرت نوح سوار بر كشتى شد خداوند به او وحى كرد: «هرگاه از غرق شدن ترسيدى هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگو، سپس دعا كن تا تو و مؤمنين را از غرق شدن نجات دهم». كشتى حركت كرد، باد تندى وزيدن گرفت، حضرت نوح از غرق شدن ترسيد و فرصت پيدا نكرد هزار مرتبه «لا اِلـهَ اِلّا الله» بگويد، پس به زبان سريانى گفت: «هَلُو ليا اَلْفاً يا مارا ثَقَنْ» سپس طوفان فرو نشست و كشتى به حركت خود ادامه داد. آنگاه با خود گفت: «سخنى كه خداوند مرا با آن نجات داد سزاوار است هميشه همراه من باشد». ازاينرو، جمله «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ اَلْفَ مَرَّةٍ يا رَبِّ اَصْلِحْني»[6] را به زبان عربى بر نگين انگشتر خويش حك كرد.[7]
3. در حديث است هنگامى كه نمروديان ابراهيم عليه السلام را در كفّه منجنيق[8] نهاده تا در آتش افكنند، جبرئيل به خشم آمد. خداوند از جبرئيل پرسيد: چه چيز تو را خشمگين ساخته است؟ عرض كرد: پروردگارا، ابراهيم خليل (دوست) تو است چطور دشمن مشتركمان را بر وى كه تنها يكتاپرست است مسلّط فرمودهاى؟ خداوند فرمود: ساكت باش، كسى در امور عجله مىكند كه همچون تو بنده است. من هر زمان اراده كنم او را از كام خطر نجات مىدهم. جبرئيل خيالش راحت شد وبه جانب ابراهيم رفت. از او پرسيد: آيا در اين هنگامه خطر حاجتى دارى؟ حضرت فرمود: با تو كارى ندارم واز تو حاجتى نمىطلبم. پس از آن خداوند متعال انگشترى براى آن حضرت فرستاد كه جملات زير بر نگين آن نقش بسته بود: «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ، فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللهِ، اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللهِ، حَسْبِىَ اللهُ»[9] ، سپس به او وحى كرد: «اين انگشتر را در دستت كن تا آتش را بر تو سرد و سالم گردانم».[10]
نقش نگين انگشتر حضرت موسى عليه السلام دو جمله برگرفته از تورات بود: «إصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقْ تَنْجَحْ» (صبر كن تا پاداشت دهند و راستگو باش تا نجات يابى).[11]
5. نقش نگين انگشتر حضرت سليمان عليه السلام اين جمله بود: «سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِكَلِماتِهِ» (منزّه است خداوندى كه جنّ را با كلماتش مسخّر و تحت فرمان گرفت).[12]
6. در حديث است كه نقش نگين انگشتر حضرت مسيح دو جمله برگرفته از انجيل بود: «طُوبى لِعَبْدٍ ذُكِرَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ وَوَيْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ» (خوشا به حال بندهاى كه منشأ ياد خداست وبدا به حال بندهاى كه سبب فراموشى ياد خداست).[13]
7. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين حضرت رسول صلی الله عليه و آله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[14]
8. در حديث است كه عبداللّه بن سنان گويد: حضرت صادق عليه السلام انگشتر رسول خدا صلی الله عليه و آله را به من نشان داد. نگين انگشتر آن حضرت سياه و جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» در دو سطر بر آن حك شده بود.[15]
9. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين رسول خدا صلی الله علیه و آله «لا إلـهَ إلّا الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود».[16]
نقش نگين انگشتر امامان
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين حضرت على عليه السلام «اللهُ المَلِک» بود».[17]
2. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انگشتر حضرت امير مؤمنان عليه السلام از نقره و نقش آن «نِعمَ الْقادِرُ اللهُ» بود».[18]
3. در برخى روايات نيز نقش آن «اَلْمُلْکُ لِلّهِ» ذكر شده است.[19]
4. در روايتى ديگر آمده است كه حضرت على عليه السلام انگشترى از حديد چينى صاف داشت كه جملات زير در هفت سطر بر آن نقش بسته بود و آن را هنگام جنگها و كارهاى سخت به دست مىكرد :
اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ «لاإلهَ إلّااللهُ» وَلِكُلِّ كَرْبٍ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِالله» وَلِكُلِّ مُصيبَةٍ نازِلَةٍ «حَسْبِىَ اللهُ» وَلِكُلِّ ذَنْبٍ كَبيرَةٍ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» وَلِكُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ قادِحٍ «ماشاءَ اللهُ» وَلِكُلِّ نِعْمَةٍ مُتَجَدِّدَةٍ «الْحَمْدُ للهِِ» ما بِعَلِىِّ بْنِ اَبىطالِبٍ مِنْ نِعَمِ اللهِ فَمِنَ اللهِ».[20]
5. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين امام حسن عليه السلام «العِزّةُ لِلّهِ» بود».[21]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين امام حسن عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[22]
7. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام حسين عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود».[23]
8. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين امام حسين علیه السلام «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[24]
9. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: نقش نگين امام علىّ بن الحسين علیه السلام «الْحَمْدُ لِلّهِ الْعَلِى» بود».[25]
10. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين امام زينالعابدين، همچون پدر بزرگوارش، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود».[26]
11. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام سجّاد علیه السلام ، جمله «خَزِىٌّ وَشَقِىٌّ قاتِلُ حُسَينِ بْنِ عَلىٍّ» بود».[27]
12. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين پدرم «اَلْعِزَّةُ لِلّهِ» بود».[28]
13. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين امام باقر عليه السلام همچون جدّش امام حسين علیه السلام ، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بود».[29]
14. در حديثى ديگر فرمود: «نقش نگين امام باقر عليه السلام جمله «ظَنّى بِاللهِ حَسَنٌ وَبِالنَّبِىِّ الْمُؤْتَمَنْ وَبِالْوَصِىِّ ذِى الْمِنَنَ وَبِالْحُسَيْنِ وَالْحَسَن» بود».[30]
15. در حديث است كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا كراهت دارد كه انسان در نگين انگشترش غير از نام خود و پدرش، چيز ديگرى حك كند؟ فرمود : نقش نگين انگشتر من، جمله «اللهُ خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ» است».[31]
16. در حديثى معتبر آمده است كه نقش نگين امام صادق عليه السلام جمله «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِکَ» بوده است.[32]
17. در حديثى صحيح و معتبر مىخوانيم كه امام رضا عليه السلام فرمود: «نقش نگين انگشتر امام جعفر صادق عليه السلام «اَنْتَ ثِقَتي فَاعْصِمْني مِنَ النّاسِ» بوده است».[33]
18. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين انگشتر امام صادق علیه السلام جمله «اَللّهُ وَلِيّى وَعِصْمَتي مِنْ خَلْقى» بود».[34]
19. اسماعيل بن موسى مىگويد: انگشتر امام صادق عليه السلام به طور كامل از نقره بود و بر نگين آن، جمله «يا ثِقَتي قِني شَرَّ جَميعِ خَلْقِکَ» نقش بسته بود».[35]
20. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نقش نگين حضرت كاظم عليه السلام «حَسْبِىَ الله» بود و در زير آن گُل و در بالايش هلالى نيز نقش بسته بود».[36]
21. در حديث است كه حسين بن خالد مىگويد: امام رضا عليه السلام فرمود: «نقش نگين امام كاظم عليه السلام «حَسبِىَ الله» بود». حسين بن خالد ادامه مىدهد: سپس امام رضا عليه السلام دست مبارك را دراز كرد و انگشتر پدرش را كه در دست داشت به من نشان داد.[37]
22. در روايتى صحيح و معتبر مىخوانيم كه نقش نگين امام رضا علیه السلام ، جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِالله» بود.[38]
آثار و خواصّ نقش نگين
1. سيّد بن طاووس به نقل از قاسم بن العلا از صافى، خادم امام هادى عليه السلام چنين نقل مىكند: از امام محمّد نقى عليه السلام اجازه گرفتم كه به زيارت جدّش امام رضا عليه السلام (در خراسان) بروم. حضرت فرمود: «انگشترى با نگين عقيق زرد كه جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ، اَسْتَغْفِرُ الله» بر آن نقش بسته و بر روى ديگر نگين، نامهاى محمّد و على حك شده باشد همراه داشته باش، زيرا اگر چنين انگشترى با خود ببرى از شرّ دزدان و راهزنان در امان خواهى بود و براى سلامتىات مؤثّر و از دين تو حفاظت مىكند».
صافى خادم مىگويد: از خدمت حضرت بيرون شدم و انگشترى كه وصف فرمودند تهيّه كردم و براى خداحافظى نزد آن حضرت رفتم. پس از خداحافظى، مقدارى از آن حضرت دور شدم، مرا صدا زد، خدمتشان رسيدم، فرمودند: «لازم است انگشتر فيروزه نيز همراه داشته باشى، زيرا در بين راه طوس و نيشابور، شيرى سدّ راه تو و كاروان همراهت مىشود. انگشتر فيروزهات را به شير نشان بده و بگو مولايم مىگويد: از جلوى راه ما دور شو! بر يك روى نگين فيروزه جمله «اللّهُ الْمَلِکُ» و بر روى ديگر آن جمله «اَلْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» را حك كن، چرا كه نقش نگين حضرت على عليه السلام «اَللهُ الْمَلِک» بود و چون خلافت آن حضرت برگشت، جمله «اَلْمُلْکُ للهِِ الْواحِدِ الْقَهّار» را بر نگين انگشترش كه از فيروزه بود حك كرد. و چنين نگينى انسان را از حيوانات درنده در امان مىدارد و موجب پيروزى در جنگها مىشود».
صافى خادم مىگويد: به سفر رفتم. به خدا سوگند، در همان مكانى كه حضرت فرموده بود شيرى بر سر راه ما ظاهر شد. به فرمايش حضرت عمل كردم و شير بازگشت. هنگامى كه از سفر برگشتم آنچه بر من گذشته بود خدمت حضرت گزارش دادم. حضرت فرمود: «مطلبى را نقل نكردى، مىخواهى من بگويم؟» عرض كردم: شايد فراموش كرده باشم. حضرت فرمود: «شبى كه در طوس نزديك ضريح مطهّر امام رضا عليه السلام خوابيده بودى، گروهى از جنّيان به زيارت قبر آن حضرت مىرفتند. آن نگين را در دست تو ديدند و نقش آن را خواندند، آن را از دست تو درآوردند، نزد بيمارى كه همراه داشتند بردند و آن را در آبى شسته، آب را به بيمار خود نوشاندند و بيمارشان شفا پيدا كرد. سپس انگشتر را بازگردانده و آن را در دست چپ شما كردند، در حالى كه شما آن را در دست راست خود كرده بوديد. هنگامى كه از خواب برخاستى، از اين مطلب تعجّب كردى ولى علّت آن را نفهميدى و بر بالين خود ياقوتى يافتى و آن را برداشتى كه اكنون همراه تو است، آن هديّه جنّيان است كه براى تو آوردهاند. آن را به بازار ببر كه به هشتاد اشرفى از تو خواهند خريد».
صافى خادم مىگويد: آن را به بازار بردم و به فرمايش حضرت به هشتاد دينار فروختم.[39]
2. سيّد بن طاووس مىگويد: در حديث است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد: مىترسم دشمنانم خشم حاكم شهرمان را عليه من برافروزند و در نتيجه جانم به خطر افتد. حضرت فرمود: انگشترى كه نگين آن حديد چينى باشد تهيّه كن و بر روى نگين آن سه جمله در سه سطر حك كن: در سطر اوّل «اُعُوذُ بِجَلالِ الله» و در سطر دوم «اَعُوذُ بِكَلِماتِ الله» و در سطر سوم «اَعُوذُ بِرَسُولِ الله» و در زير نگين نيز سه جمله به ترتيب زير حك كن: «آمَنْتُ بِاللّهِ وَكُتُبِه»، «اِنّى واثِقٌ بِاللهِ وَرُسُلِه»، «اَشْهَدُ اَنْ لا إلـهَ إلّا اللهُ مُخْلِصآ» و آن را هنگامى كه حاجتى دارى و از دشمن ترسان هستى در دست كن كه حاجات تو برآورده و ترس تو به آرامش و امنيّت تبديل مىشود. و اگر آن انگشتر را در دست زنى كه زايمان بر او سخت شده كنيد، به خواست خدا به زودى وضع حمل مىكند. همچنين اثر چشم زخم را از بين مىبرد. امّا مراقب باش كه نجاست و چربى به نگين آن نرسد و آن را همراه خود به حمّام و حاجتگاه نبر و آن را به خوبى حفظ كن كه از اسرار خداست. و شما شيعيان كه از دشمنان خود ترسان هستيد لازم است هماره اين انگشتر را همراه داشته باشيد و آن را از دشمنان خود پنهان سازيد و آن را جز به كسانى كه به آنها اعتماد داريد تعليم ندهيد». راوى مىگويد: من تجربه كردم و آثار آن را ديدم.[40]
3. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه شب را به صبح برساند در حالى كه انگشتر عقيق در دست راست داشته باشد و پيش از آنكه نگاهش به كسى بيفتد نگين آن را به سمت كف دست بچرخاند و در حالى كه به آن نگاه مىكند سوره قدر را تا آخر بخواند، سپس بگويد: «آمَنْتُ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَآمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمّدٍ وَعَلانِيَتِهِمْ وَظاهِرِهِمْ وَباطِنِهِمْ وَاَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ»[41] خداوند دو جهان او را از شرّ آنچه در زمين و آسمان است در آن روز نگه مىدارد و تا شب در حمايت پروردگار باشد».[42]
4. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس آيهاى از قرآن بر نگين انگشتر خود حك كند آمرزيده مىشود».[43]
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كه انگشترى از عقيق بسازد و جمله «مُحَمَّدٌ نَبِىُّ اللهِ وَعَلِىٌّ وَلىُّ اللهِ» را بر نگين آن حك كند، خداوند او را از مرگ بد حفظ مىكند و جز بر دين حق نمىميرد».[44]
6. در حديثى ديگر فرمود: «هر كه جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» را بر نگين انگشترش حك كند از فقر در امان خواهد بود».[45]
[1] . اشاره به اينكه اگر نقش نگيناش پرمعنا باشد وكنيه خوب انتخاب كند وريش او بيش از حد بلند نباشد،دليل بر عقلانيّت اوست.
[2] . بحارالأنوار، ج 1، ص 107، ح 2؛ سفينة البحار، ج 7، ص 584.
[3] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ امالى صدوق، ص 457، ح 5.
[4] . كتاب من لايحضره الفقيه،ج3،ص5؛ وسائلالشيعه، ج4، ص 443، ح5667؛ امالى صدوق، ص426، ح1.
[5] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[6] . ترجمه: «هزار بار لا اله الا الله و گفتن يارب اصلحنى (پروردگارا كار مرا سامان بخش)».
[7] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 69، ح 9.
[8] . «مَنْجَنيüق» آلتى است كه در جنگهاى قديم براى پرتاب كردن سنگ يا گلولههاى آتش به كار مىرفت… درعربى منجليق نيز مىگويند. ودر فارسى منجنيك هم گفته شده است. (فرهنگ عميد)
[9] . ترجمه: «خدايى جز الله نيست، محمّد رسول اوست، هيچ پناهگاه وقدرتى جز به ذات خداوند نيست،اموراتم را به خدا واگذار كردم، تكيهگاهم خداست واو براى من بس است».
[10] . همان ؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[11] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[12] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[13] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
[14] . كافى، ج 6، ص 473، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 89.
[15] . كافى، ج 6، ص 474، ح 7؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 394، باب 47، ح 2.
[16] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 409، باب 62، ح 1.
[17] . كافى، ج 6، ص 473، ح 1؛ مكارم الأخلاق، ص 89.
[18] . مكارم الأخلاق، ص 90.
[19] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
[20] . ترجمه: «براى هر ترسى ذكر «لاإله إلّاالله» وبراى هر اندوهى ذكر «لا حول ولا قوّة إلّا بالله» وبراى هرمصيبتى كه نازل مىشود ذكر «حسبى الله» وبراى هر گناه بزرگى ذكر «استغفر الله» وبراى هر اندوه زيانبارىذكر «ما شاء الله» وبراى هر نعمت تازهاى ذكر «الحمد لله» را آماده كردهام؛ هر نعمتى كه به علىّ ابن ابىطالبرسيده از ناحيه خداست». مكارم الأخلاق، ص 91.علّامه مجلسى مطابق آنچه در بحار الأنوار، (ج 43، ص 19) نقل كرده، معتقد است كه نقش نگين حضرتفاطمه 3 «أمن المتوكّلون» بوده است.
[21] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
[22] . كافى، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.
[23] . كافى، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.
[24] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[25] . كافى، ج 6، ص 473، ح 2.
[26] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[27] . كافى، ج 6، ص 473، ح 6؛ عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 56.
[28] . كافى، ج 6، ص 473، ح 1.
[29] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[30] . ترجمه: «گمانم به خداوند وپيامبر اميناش وجانشين پربركت پيامبرش وبه امام حسن وامامحسين :، خوب ونيكوست». عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 27، ح 15، مكارم الأخلاق، ص 92.
[31] . كافى، ج 6، ص 473، ح 2.
[32] . كافى، ج 6، 473، ح 3، دعائم الاسلام، ج 2، ص 163، ح 592.
[33] . كافى، ج 6، ص 473، ح 4.
[34] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[35] . مكارم الأخلاق، ص 91.
[36] . كافى، ج 6، ص 473، ح 4، مكارم الأخلاق، ص 90.
[37] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
[38] . كافى، ج 6، ص 473، ح 5.نقش نگين امام جواد 7 «نعم القادر الله» (سفينة البحار، ج 2، ص 354) ونقش نگين امام هادى 7 «حفظالعهود من اخلاق المعبود» (بحارالأنوار، ج 50، ص 117) ونقش نگين امام حسن عسكرى 7 «إنّ اللهشهيد» (بحارالأنوار، ج 50، ص 238) بود.گفتنى است كه برخى از آن بزرگواران، دو يا چند انگشتر با نقشها ونگينهاى متفاوت داشتند.
[39] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34 و35.
[40] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 37 و38.
[41] . ترجمه: «به خداوند يگانهاى كه همتا ندارد ايمان آوردم وبه جبت وطاغوت كافر شدم وبه پنهان و آشكارآل محمّد وظاهر وباطنشان واوّل وآخرشان ايمان آوردم».
[42] . الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 39؛ عدّة الدّاعى، ص 118.
[43] . مكارم الأخلاق، ص 91.
[44] . ثواب الأعمال، ص 208، ح 8.
[45] . همان، ص 214، ح 1.