حقوق بشر در دعا

حقوق بشر در دعا
در نگرش اسلامی برخلاف دیدگاه غربیان، نسبت میان حق و تکلیف، عموم و خصوص مطلق است. به این معنا که هر جا حقی ثابت است، وظیفه و تکلیفی نیز ثابت است. عکس این قضیه نیز ثابت میباشد؛ به این معنا که هر جا تکلیفی وارد شده است، حقی نیز ثابت گردیده است. از این زاویه میتوان در هرجایی که در آموزههای قرآنی و دستورات اسلامی تکلیفی را ثابت یافت، در همان جا حقی را شناسایی کرد.
بسیاری از تکالیف که در اسلام و قرآن به عنوان وظیفه شخصی و فردی و یا اجتماعی بیان شده است دربردارنده حقی است که در درون تکلیف برای فرد و اجتماع ثابت شده است. از این رو در تحلیل و تبیین آموزههای دستوری اسلام میبایست این اصل و قاعده کلی همواره در نظر گرفته شود و بدون آن به تحلیل و تبیین و یا داوری نپرداخت.
سخن در اینجا از حقوق بشر اسلامی است. به این معنا که اسلام برای فرد و یا جامعه به عنوان یک موجود و پدیده چه حقوقی را ثابت دانسته و بر هر دو چه وظایفی را واجب کرده است تا به نقش فردی و اجتماعی خود عمل کرده و در حقیقت شخصیت سالم خود را به نمایش گذاشته و نمونه عینی از امت اسلام را به جهانیان معرفی کنند؟
با نگاهی کوتاه به آموزهها و دستورهای قرآنی و اسلامی میتوان حقوق بسیاری را برای انسان استخراج کرد. حقوقی که خاص گروه و یا جامعه و یا جوامع خاص عقیدتی و ملی و قومی و یا فرهنگی نیست. حقوقی که همه بشر به عنوان اینکه انسان هستند از آن برخوردار میباشند.
در این نوشتار به جای آنکه به منابع اختصاصی مراجعه شود از همان منابعی بهره گرفته میشود که در اختیار همگان است و یک مسلمان به عنوان مسلمان هر روز آن را میخواند و یا ذکر و ورد زبانش است. بسیاری از ادعیه و اوراد و اذکاری که در میان توده مردم مسلمان رایج است، اوراد و اذکاری هستند که از نظر محتوا در مقام رفیع و والایی نشستهاند و از نظر سادگی و روانی به گونهای هستند که به سادگی و آسانی قابل حفظ کردن و فهمیدن است. اینها در حقیقت جوامع کلمات هستند، یعنی سخنان کوتاه و گویایی هستند که بار معنایی بسیاری را با خود حمل میکنند.
یکی از ادعیه مشهور، دعایی است که مسلمانان بهویژه در ماه مبارک رمضان پس از هر نمازی آن را به صورت فردی و بیشتر جمعی میخوانند. در این دعا با شماری از حقوقی آشنا میشویم که برای هر انسانی به عنوان انسان ثابت است.
مجموع این حقوق را میتوان اینگونه برشمرد:
۱. حق لباس،
۲. حق درمان،
۳. حق تغذیه سالم،
۴. حق آزادی و رهایی،
۵. حق دارایی متعارف،
۶. حق اصلاحات امور اجتماعی و سیاسی جامعه
۷.حق گذشت
۸. حق زندگی سالم که در عبارتهای دعایی چون اللهم اشف کل مریض؛ اللهم اکس کل عریان؛ اللهم اشبع کل جائع؛ اللهم فک کل اسیر؛ اللهم اغن کل فقیر؛ اللهم و مانند آن بیان شده است.
هر چند در این ادعیه طرف درخواست خداوند است؛ ولی میدانیم که بسیاری از ادعیه در قرآن و اسلام جنبه آموزشی دارد. بر پایه همین اصول است که امام سجاد(ع) در شرایط دشوار اختناقی عصر اموی و فشارهایی که برای دوری مردم از دین حقیقی انجام میگرفت، با استفاده از شیوه بیان ادعیه کوشید به مقابله فرهنگی با این توطئهها بپردازد و فرهنگ اصیل اسلامی را به صورت دعا به مردم برساند و تبلیغ کند. هریک از ادعیه ایشان (ع) بیانگر یک فرهنگ و آموزه اصیل اسلامی است که میبایست یک مسلمان به آن عمل کند.
در این ادعیه آنچه از خدا خواسته میشود، در حقیقت مجموعهای از آموزههای دستوری است که به این شکل آموزش داده شده است.
آنچه به عنوان یک تحلیل و تبیین درست از این ادعیه و موارد مشابه مورد نظر است، توجه به جهات عام و فراگیر در آنهاست. در هیچ یک از این خواستهها و به زبانی حقوق، گروه خاص قومی و یا فرهنگی و یا دینی و مذهبی مد نظر قرار نگرفتهاند، بلکه همه انسانیت به عنوان انسان اصل قرار گرفته و برای آنان این حقوق، ثابت دانسته شده است.
یک مسلمان میآموزد که حق تغذیه سالم و درمان و آزادی و دارندگی متعارف و حق لباس از حقوق انسانی است که هر انسانی به عنوان انسان باید از آن برخوردار شود.
در دعایی که منسوب به حضرت صاحبالزمان(عج) است، با دسته دیگری از حقوق انسانی مواجه میشویم که قابل توجه است. البته در این دعا با پنجاه اصل اسلامی آشنا میشویم که به عنوان درخواست از خدا خواسته میشود و در حقیقت دستوری است که بندگان صالح خدا باید در زندگی خود آن را سرمشق قرار داده و به آن عمل کنند.
در این دعا با دو دسته از حقوق فردی و اجتماعی روبرو میشویم. از آنجایی که اسلام به فرد و جامعه توجه ویژهای دارد دستورها و آموزههایش را به گونهای بیان میدارد که هر دو جنبه فردی و اجتماعی را تحت پوشش قرار دهد. در اینجا ما با دو دسته از حقوق بشر به صورت فردی و اجتماعی روبرو میشویم.
این حقوق عبارتند از:
۱ و ۲. شناخت و دانش به چگونگی عمل به قوانین و دوری از بزهکاری و خلاف،
۳. درستی در نیات و قصدها تا به خود و دیگری ضرر و زیانی نرسانیم،
۴. شناخت امور درست و قوانین بازدارنده و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی،
۵. شناخت راههای تکریم انسانیت و بها دادن به انسان و انسانیت در بعد فردی و اجتماع،
۶. پایداری و مقاومت در راه تکریم انسانیت،
۷. آزادی بیان در راستای تکاملبخشی فردی و اجتماعی ،
۸. حق بیان و عدم تجاوز به حقوق آن،
۹. حق قلب و عقل در شناخت و دانش (حق آموزش و پرورش صحیح)،
۱۰. حق تغذیه حلال و پاک،
۱۱. امنیت اجتماعی و سیاسی (حق عدالتخواهی و جلوگیری از ظلم و ستم)،
۱۲. امنیت اقتصادی؛
۱۳. حق امنیت عرضی و جانی (سلامت روانی و اجتماعی جامعه)
۱۴. حق امنیت روحی و روانی در همه حوزههای دیداری و شنیداری (حیا و عفت اجتماعی)
۱۵. امنیت و آرامش در همه حوزهها و رهایی از توطئه و دشنام و تهمت و غیبت(امنیت قضایی)
۱۶. حق پرورشگران درست و سالم از نظر علم و عمل
۱۷. حق راهنمایی و مشاوران پاک و دانا و درستکار
۱۸. حق جامعهپذیری با آموزش درست و بهرهگیری از تجربیات گذشتگان و انتقال تجربیات علمی و عملی از ایشان به جامعه و نسل بعد(حقوق نسلها)
۱۹. حق درمان (البته این بخش در مواردی اختصاصی و در مواردی عمومی است. به نظر میرسد که درمان برخی از بیماریها میبایست به عموم مردمان و بشر باشد مانند درمان رایگان در حوزه بهداشت و بهداری و در برخی حوزهها درمان خاص که هزینه بسیاری میبرد به عنوان حقوق شهروندی و امت است.)
۲۰. ایجاد آسایشگاه و بیمارستان برای آسایش بیماران و درمان آنان
۲۱. حق گذشت ۲۲. حق احترام به سالمندان،
۲۳. حق آسایشگاه برای سالمندان و از کار افتادگان
۲۴. حق بازپروری و تربیت اجتماعی و فرهنگی جوانان بزهکار
۲۵. حق آموزش و پرورش ویژه جوانان
۲۶. حق عفت و شأن و مقام شخصی زنان در اجتماع
۲۷. حق حفظ حقوق زنان در حوزههای اجتماعی (حیا در حوزه اجتماع و عفت در حوزه حقوق فردی است)
۲۸. حق سلامت و امنیت اقتصادی سرمایهداران
۲۹. حق توجه به فقیران از سوی سرمایهداران (یعنی همان گونه که باید سرمایهداران در سایه امنیت اقتصادی به فعالیتهای اقتصادی سالم بپردازند، بر آنان است که از حق مردم نیز حمایت کنند و با تواضع و فروتنی توجه ویژه به دیگر اقشار اجتماعی کنند که در حد و اندازه آنان از دارایی برخوردار نمیباشند.)
۳۰. حق تغذیه فقیران و بینوایان(قناعت در جایی صادق است که شخص از اقل متاع زندگی برخوردار باشد، در آن صورت به او توصیه به قناعت میشود. بنابراین لازم است که اقل لوازم از سوی دارندگان که پیش از این از آنان سخن رفته است در اختیار فقیران قرار گیرد تا افزون بر زندگی سالم و معمولی توقع بیشخواهی از آنان و نیز طغیان سلب شود.)
۳۲و ۳۱. حقوق شهروندی چون حق عدالت و مهرورزی از سوی حاکمان و حکومت(یعنی قوانین میبایست چنان باشد که عدالت در آن اصل باشد و حاکم نیز از خصیصه عدالتخواهی برخوردار باشد. دیگر آنکه میبایست قوانین به صورتی تنظیم و تدوین شود که بر توده سخت نیاید و موجبات تکلف را فراهم نیاورد و از سوی دیگر با اعتراضات مردمی، دولت قوانین و عملکرد خود را سخت و دشوارانه قرار ندهد بلکه اصالت را به مهرورزی و نرمی در برابر مردم و امت بدهد).
۳۳. حق انصاف از سوی مردم در باره عمل کرد دولت
۳۴. حق رفتار درست و اطاعتپذیری و حسن رفتار از سوی مردم نسبت به قوانین و عملکرد دولت
۳۵. حق مسافران و جهانگردان
۳۶. حق ویژه زائران و مانند آن.
با نگاهی گذرا به آنچه گفته شد به خوبی میتوان دریافت که بسیاری از حقوق انسانی که در حوزههای فردی و اجتماعی به عنوان حقوق شهروندی بیان شده است در پیشرفتهترین حقوق انسانی بشر که تاکنون نوشته شده است، نیست. از سویی اگر این حقوق در اعلامیه جهانی حقوق بشر راه یافته است از تاثیرات فرهنگ آموزههای اسلامی است. به هرحال اسلام در حقوق انسان آنچنان پیشرفته و پیشتاز است که هنوز خرد انسانی به آن مقام نرسیده است. اگر همه این حقوق انسانی که در آموزههای قرآنی و اسلامی آمده است گردآوری و تبیین شود و در عمل به عنوان امت نمونه اجرایی شود میتوان به آسانی نظریه جهانی دولت اسلامی را به مورد اجرا گذاشت.کیهان.