وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

حضرت فاطمه برترين زن جهان

0

حضرت فاطمه برترين زن جهان

 

1. مراد آيه برتري حضرت مريم بر همه زنان جهان عصر خويش است. اين پاسخ هم مشابه قرآني دارد و هم دليل روايي.

 

الف) در قرآن مجيد آمده است، خداوند درباره بني اسرائيل فرمود: «و اني فضّلتكم علي العالمين». در تفسير نمونه آمده است: «بديهي است منظور، برتري موءمنان بني اسرائيل بر مردم عصر خود بوده است».

 

ب) در تفسير برهان از مفضل بن عمر چنين نقل شده است: «به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا خبر ده از قول پيامبر خدا(ص) درباره فاطمه كه فرمود: «او سرور زنان جهان است». آيا او سرور زنان عصر خويش است؟ امام(ع) فرمود: «مريم سرور زنان جهان در عصر خود بود؛ اما فاطمه(س) سرور همه زنان از آغاز تا پايان است».

 

2. آيه قيد زماني ندارد و به همه زمان ها مربوط است؛ ولي قيد موضوعي دارد. از همين رو، با سروري حضرت زهرا(س) بر همه زنان عالم در كمالات والاي انساني منافات ندارد.

 

توضيح اين كه در قرآن مجيد ويژگي ها و امتيازاتي براي حضرت مريم بيان شده است. اين ويژگي ها از اختصاصات حضرت مريم نيست و افراد ديگري نيز در رتبه او و چه بسا بالاتر از او به چنين مقاماتي رسيده اند؛ اما آنچه ازاختصاصات حضرت مريم(س) شمرده مي شود و بدان وصف بر همه زنان عالم امتياز يافته، چگونگي ولادت فرزند او است. علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان مي فرمايد: «[اين كلمه [از خصائص وجودي حضرت مريم(س) انگشت روي هيچ خصيصه اي به جز ولادت عجيب فرزندش نمي گذارد. اين است كه «اصطفاء» از هر جهت نيست؛ بلكه آن گونه فرزند آوردن مراد است». اما غير از كلمه «اصطفاء» كلمات ديگري كه در آيات مربوط به آن جناب آمده ـ از قبيل: «تطهير» و «تصديق به كلمات خدا و كتب او» و «قنوت» و «محدثه بودن» ـ همه از اموري است كه به آن جناب اختصاص ندارد.

 

در تفسير «اطيب البيان» نيز امتياز خصوصي حضرت مريم(س) بر ديگر زنان چگونگي زادن حضرت عيسي(ع) بيان شده و درباره «واصطفيك علي نساء العالمين» آمده است: بيان اين جمله براي آن است كه ديگر زني نتواند چنين ادعايي كند و بهانه به دست بياورد.

 

بنابراين، اگر آيه داراي قيد زماني نباشد، حضرت مريم(س) را فقط در چگونگي فرزند آوردن از همه زنان جهان ممتاز دانسته است و اين نافي برتري حضرت زهرا(س) در كمالات عالي انساني نيست.

 

تسبيح حضرت زهراء(س)

 

توصيه شده است كه بعد از نمازهاي واجب، تسبيح حضرت فاطمه زهرا(س) گفته شود. دوست دارم بيش تر درباره آثار آن بدانم.

 

طيبه شيرازي/مامائي

 

براي پاسخ به اين سوءال مناسب ديديم كه ديدگاه استاد محمد شجاعي را در اين زمينه تقديم داريم. ايشان در كتاب «مقالات/دفتر سوم» چنين مي نويسند:

 

لازم است بعد از نمازهاي واجب بر «تسبيح حضرت فاطمه(س)» مداومت كند و از ترك آن و مسامحه در آن و از عدم مداومت بر آن اجتناب كند و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت نمايد.

 

تسبيح حضرت فاطمه زهرا در «ترتيب» و در «عدد» به اين صورت است:

 

34 بار«اللّه اكبر» 33 بار «الحمد للّه» و 33 بار «سبحان اللّه».

 

ابوبصير از امام صادق(ع) نقل مي كند كه فرمود:

 

«في تسبيح فاطمة صلي اللّه عليها يبدأ بالتّكبير أربعاً و ثلاثين، ثمّ التّحميد ثلاثاً و ثلاثين، ثمّ التّسبيح ثلاثاً و ثلاثين؛1 در تسبيح فاطمه(س) با «تكبير» يعني با «اللّه اكبر» شروع مي كند و سي و چهار بار «تكبير» مي گويد، سپس سي و سه بار به «تحميد» مي پردازد، يعني «الحمد للّه» مي گويد، و سپس سي و سه بار «تسبيح» مي كند، يعني «سبحان اللّه» مي گويد».1

 

در «ترتيب» و در «عدد» حسابها هست كه براي اهل آن تا حدودي معلوم و براي محجوبان هم مستور است.

 

علم راه حقّ و علم منزلش

 

صاحب دل داند آن را با دلش (دفتر چهارم مثنوي)

 

از اين رو، لازم است در «ترتيب» و در «عدد» دقت كامل كند، تا از آثار و بركات مخصوصه بهره مند گردد.

 

شرط حضور و توجه به خدا و به معني آن چه مي گويد، در اين جا نيز از شرايط اساسي است و بدون آن از بركات مخصوصه، آن چنان كه بايد، ملحوظ نخواهد شد. بايد مجاهدت جدّي و مراقبت نمايد كه «تسبيح» را با حضور قلب و باتوجه بگويد، و از اين كه در لفظ بگويد و قلباً پراكنده باشد و اين جا و آن جا باشد، اجتناب كند. زيرا در اين صورت او در باطن امر در محضر حضرت حقّ نيست و حال تسبيح و سير تسبيحي ندارد، و گفتار او، و خود او صعود الي اللّه نخواهد داشت، بلكه در اين جا و آن جا خواهد بود.

 

در حال حضور، باگفتن «اللّه اكبر» و تكرار آن، سيري خواهد داشت و با گفتن «الحمداللّه» و سپس «سبحان اللّه» و با تكرار آن ها نيز سيرها خواهد كرد. با هر تكبيري، سيري در مدارج توحيد، باهر تحميدي، سيري ديگر، و با هر تسبيحي هم سيري خواهد نمود، آن هم در بدايات به نحوي و در اواسط و نهايات به انحاء ديگر. مسالك غيبي در پيش خواهد داشت، و هدايت ها در آن مسالك غيبي.

 

در حال حضور، دل كه سالك اصلي طريق است به تكبير، به تحميد و به تسبيح مي پردازد و در مدارج توحيد و عبوديت پيش مي رود. اگر حضور نباشد، دل در اين سو و آن سو بوده در تكبير و تحميد و تسبيح نخواهد بود، بلكه غوطه ور در غفلت و محبوس در ظلمات اغيار و در حال فرار از حضرت معبود است و زبان به تنهايي به كار افتاده است. طبعاً سيري انجام نگرفته و جز به اندازه حضور اجمالي و كلي، عايدي نخواهد داشت. (دقت شود)

 

 

*

 

خاتم تو اين دل است و هوشدار پس سليماني كند بر تو مُدام ديو با خاتم حذر كن السّلام

*

 

تانگردد ديو را خاتم شكار ديو با خاتم حذر كن السّلام ديو با خاتم حذر كن السّلام

 

(دفتر چهارم مثنوي)

 

شرط ديگري كه در اين تسبيح هست و بايد مراعات شود، بلافاصله بودن آن بعد از نماز است. همين كه نماز را تمام كرد، قبل از اين كه تغيير وضع بدهد و از حالت نماز خارج شود و قبل از اين كه به چيزي بپردازد، يعني بعد از سلام نماز، در همان حالت كه در وقت سلام داشت، با حضور و با توجه، تسبيح راشروع كند و با مراعات «ترتيب» و «عدد» بدون اين كه در وسط تسبيح را به چيزي قطع كند، به آخر برساند.

 

در اين كه بايد بلافاصله و قبل از خارج شدن از حالت نماز باشد نيز حسابي هست كه در غير اين صورت نيست.

 

امام صادق(ع) فرمود:

 

«من سبّح تسبيح فاطمة الزهراء ـ عليها السلام ـ قبل أن يثنّي رجليه من صلاة الفريضة غفراللّه له و ليبدأ بالتّكبير؛2 هر كس تسبيح حضرت فاطمه زهرا(س) را قبل از اين كه وضع خود بعد ا ز نماز واجب را بهم بزند بجا بياورد، خداي متعال او را مشمول مغفرت خود مي گرداند، و بايد تسبيح را با تكبير، يعني با «اللّه اكبر» شروع نمايد.»2

 

همچنين، در اين كه لازم است تسبيح را در وسط با چيزي قطع نكند و متّصلاً به آخر برساند، رموز خاصّه وجود دارد كه اهل آن از آن آگاهند.

 

در فروع كافي، كتاب الصّلاة باب التعقيب بعد الصلاة و الدّعا آمده است كه امام صادق(ع) تسبيح حضرت فاطمه(س) را متّصلاً انجام مي داد و آن را با چيزي قطع نمي كرد.

پاورقي

1. فروع كافي، كتاب الصلاة، باب التعقيب بعد الصلاة و الدعا.

 

2. همان.

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.