اکنکار و ادیان الهی

اکنکار و ادیان الهی
دیدگاه اکنکار درباره ادیان بزرگ الهی چگونه است؟
در عرفان اکنکار ادّعا میشود که افرادی همچون زرتشت، مسیح، پولس، لائی تسی، کوپال داس، سقراط، مولانا جلالالدین رومی، حافظ، نانک (مؤسّس دین سیک)، فیثاغورث و بسیاری دیگر، همه از پیروان مکتب اکنکار بودهاند. حال آنکه خواننده به چه دلیل باید باور کند که چنین افراد بزرگی از نقاط گوناگون جهان، همه پیرو یا استاد اکنکار بودهاند؟
در این مکتب، واژه «اکنکار» چنین تعریف شده: راه طبیعی بازگشت نزد خداوند، دانش باستانی سفر روح، علم دقیقی که خالصترین تعالیم را دربرمیگیرد. اکنکار قائم به ذات است. و عقل از سادگی آن مبهوت میگردد.[239]
در عرفان اکنکار به صراحت آمده است که اکنکار، بهوجود آورنده و دربرگیرنده تمامی افکار جهانهای پایین است، هنر، نویسندگی، موسیقی و مجسمهسازی تنها گسترشی از آرمانهای بالاتر اکنکار هستند! و ادیان اصلی جهان از اکنکار سرچشمه گرفتهاند. این چرخ دوازده پره دارد که عبارتند از: آنیمیسم، هندوئیسم، اسلام، مسیحیت، یهود، شینتوئیسم، بودیسم، تائوئیسم، جانیسم، دین زرتشت، مکاتب اسرار و صوفیگری. هر یک از این پرّهها معرّف یکی از ادیان امروزی جهان است. به همین دلیل سوگماد تعالی به دوازده پرّه تقسیم شده است. اغلب بنا به تربیت فردی در این جهان، ما باید مسیر به سمت بهشت را به شیوهای و در طریقی که برای ما مناسبترین است، طی کنیم. اما در انتها، تنها سیر «اک» وجود دارد.[240]
پال توئیچل معتقد است؛ هر یک از ادیان اصولی یک مؤسّس داشتهاند که در قالب یک کالبد فیزیکی به این جهان آمد. و از این جهان رفتهاند. شاید لازم به اشاره است، همانگونه که در مسیحیت، عیسی را «نور جهان» خواندهاند، در شرق بودا را «نور آسیا» خطاب کردهاند. پیروان هر دینی به پیشوای خود لقبی کمابیش با همین محتوی دادهاند. اما ماهانتا، استاد حق در قید حیات، به لقبی «نور کیهان» ملقّب است![241]
پال توئیچل میگوید: اکثریت ایدئولوژیهایی که در زمینه دینی و فلسفی مطرح شدهاند. همه شاخ و برگ خودشان را چیده و به راه باریکی رسیدهاند. من میتوانم یک مسیحی، مسلمان و یا هر چیز دیگری باشم. امّا بعد از آن دیگر خود را محدود کردهام. اگر مردم از من بپرسند چه دینی دارم، و بگویم «خوب، من یهودی هستم» بلافاصله ذهن آنها مرا در ردهی خاصی قرار میدهد. و من جزو یکی از کسانی خواهم شد که در یکی از پرّههایی واقع شده که اک در مرکز آن است.
بنابراین آنچه در اینجا مرا به فکر میاندازد و خودم را از بابت آن مقصر هم میدانم این است که ما حتّی نمیتوانیم بگوییم اک، یک طریق است. چرا که خود زندگی است.[242]
به راستی به پشتوانه چه دلیلی میتوان انواع ادیان، مذاهب و مسالک عرفانی که در سرتاسر جهان با توجه به گوناگونی فرهنگ و جغرافیا، و انواع کتب مقدّسه و با توجّه به تمام تفاوتهای ظاهری و محتوایی، زیرمجموعه و تفسیری بر مسلک عرفانی اکنکار دانست؟!
سفر روح
در این مکتب مهمترین و شاید تنهاترین روش برای حل مشکلات زندگی، فراگیری و تمرین عملی «سفر روح» گفته شده است.
در این عرفان میخوانیم: تمامی نوع بشر به دو گروه تقسیم میشوند: مانوموخها[243] و گوروموخها[244].
«مانوموخ» یعنی کسی که از اوامر ذهنش پیروی میکند و گوروموخ به معنای شخصی است که از ماهانتا، استاد حق در قید حیات (رهبر فعلی مکتب اکنکار) تبعیت میکند.
«مانوموخها» تابع ذهن و خواستههای ذهنی خود هستند امّا گوروموخها همواره روی به استاد حق دارند و انسانی آزاده هستند… استاد حق راه را به آنها نشان میدهد و برای رسیدن به این آزادی «سفر روح» گریزناپذیر است.[245]
پال توئیچل میگوید: مقصود اصلی از سفر روح یافتن اقلیم بهشتی خداست. سفر روح کلید اصلی برای گشودن اسرار جهان معنوی است و راهی است برای رسیدن به جایی که خدا سرچشمه خود را در مرکز تمامی هستیها تأسیس کرده است! جدای از این حقیقت، ما مقصودی دیگر برای اکنکار در جهانی که در آن زندگی میکنیم مییابیم و آن حل مسائل زندگیمان از طریق سفر روح است.[246]
یکی از علل آشفتگی امروزی و رنجش انسان در طی سالیان، نادیده گرفتن مطالعه روشهای جدایی روح از بدن زیرا تنها راه رسیدن و دستیابی به علم لایتناهی، رها ساختن روح است از زندان تن قبل از مرگ است.
اکنکار معتقد است؛ هنگامی که با تجربه شخصی درمییابیم که فراسوی کالبد مادّی دارای حیات، هستیم از وحشت مرگ رها میشویم و نگرانی کمتری را به خود راه میدهیم.
پال توئیچل میگوید: وقتی طیّ تجربیات درک کنیم که خود جزئی از خدایی هستیم که به ما عشق میورزد، عشق بیشتری را در زندگی خود جاری و نگرانی یا بیگانگی را کمتر احساس میکنیم. وقتی به تجربه در مییابیم که هدفی معنوی در پس زندگی وجود دارد احساس توانایی میکنیم.[247]
هنگامی که شخصی قادر به انجام سفر روح در هر حدّی باشد، میتواند از بالا به مشکلات دنیاییاش نگاه کند و کنترل آن مشکلات را به دست گیرد. این بدان معنی است که به جای آنکه مسائل را از سطح افقی ببینیم باید از بالا به آنها نگاه کنیم. از چنین موقعیتی همچنین میتوان دریافت که چگونه میتوان موقعیت مالی را تنظیم کرد و نیز از پس سایر مسائل پراهمیّت در این دنیا برآمد.[248]
اکنکار معتقد است تنها راه دستیابی به هدف معنوی، انجام سفر روح است. پال توئیچل ادعا میکند که انسان به وسیله سفر روح میتواند مراتب هستی را بپیماید، وارد عوالم دیگر شده و سرانجام وارد بهشت شود.
به عبارت دیگر او معتقد است که اگر انسانی سفر روح را بیاموزد میتواند وارد بهشت شود. حال آنکه بهشت بنا بر آیات و روایات و بزرگان دینی، علاوه بر ایمان و خودسازی روحی، به واسطه انجام اعمال صالح به انسانهای نیکوکار عطا میشود و تنها سفر روح کارساز نیست و از سوی دیگر آیا میتوان گفت؛ کسی که سفر روح را نیاموخته صلاحیت رفتن به بهشت را ندارد؟!
همچنین در عرفان اکنکار، آرامش حاصل از سفر روح، انسان را وارد سرزمین بهشتی میکند که در آنجا جواب تمام مشکلات دنیوی خود را مییابد، حتّی قادر میشود اوضاع اقتصادی خویش را سر و سامان دهد. این ادّعای بزرگی است که اگر اثبات میشد وضعیت زندگی پیروان اکنکار را شامل میشد و هیچ کدام، هیچ مشکلی نداشتند.
مکتب اکنکار به واسطه همه ادّعاهایی که همه در جهت بزرگ جلوه دادن تعالیم خود بر دیگر ادیان است و بدون آوردن هیچگونه دلیل پسندیدهای نمیتواند در میان پیروان دیگر ادیان، اعتمادسازی کند و آنان را به سمت خود جلب نماید.
[239]. کرامر تاد و منسون داگلاس، اکنکار حکمت، 1380: 7.
[240]. همان، 23.
[241]. همان، 274.
[242]. سیمیسون پتی، پالجی، 1377: 302.
[243]. Manumukhs.
[244]. Gourumukhs.
[245]. پال توئیچل، سرزمینهای دور،1379: 374.
[246]. همو، اکنکار کلید جهان، 1379: 235.
[247]. کرامرتاد و منسون داگلاس، 1380: 21.
[248]. پال توئیچل، 1379: 236.