وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

افضلیت امام علی علیه السلام بر سایر انبیاء

0

افضلیت امام علی علیه السلام بر سایر انبیاء

در مورد پاسخ اين پرسش كه آيا مقام حضرت على (ع) افضل از ديگر انبيا غير از حضرت خاتم المرسلين مى ‏باشديا خير بايد توجه داشته باشيد كه نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلى، نقلى و حسى

1- دلايل عقلى در رابطه با امور كلى مى‏باشند و در چنين موردى كه مقايسه دو امر جزئى است نبايد در جست وجوى آن بود. زيرا خارج از قلمرو براهين عقلى است.

2- دليل حسى نيز وجود ندارد زيرا اولا ما نظاره ‏گر تمام اعمال و حركات آنها نيستيم تا با مقايسه شهودى از طريق كنش آنها حكم به برترى يكى بر ديگرى نماييم. ثانيا اصلا فضايل و مقامات تجربه پذير نيستند مگر آن كه خواصى از طريق تجربه باطنى حقايقى را دريافت دارند

3- تنها مى‏ ماند دليل نقلى. اين گونه ادله نيز چند دسته ‏اند: روايات خاص و صريح روايات صريح و عام و روايات غير صريح. الف) دسته اول رواياتى است كه به صراحت بر فضيلت اميرالمومنين (ع) بر شخص حضرت ابراهيم (ع) دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان كه در احتجاج طبرسى آمده است كه از آن حضرت پيرامون اين مسأله سوال شد و فرمودند: من از ابراهيم (ع) برتر مى‏باشم. زيرا وقتى خداوند از قيامت و برانگيخته شدن مردگان با وى سخن گفت از خداوند درخواست نمود كه چگونگى آن را به وى بنماياند. خطاب آمد: «اولم تومن؟» جواب داد: «ليطمئن قلبى». ولى من در مرتبه‏اى از يقين هستم كه: لو كشف الغطأ ما ازددت يقينا اگر همه پرده‏هاى غيب كنار رود اندكى بر يقينم افزوده نگردد زيرا آن را اندك كاستى نيست تا بدين وسيله جبران گردد.

ب) روايات عام آنهايند كه فضيلت اميرالموءمنين (ع) بر ديگر انبيا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن كه در آنها نام شخص حضرت ابراهيم (ع) ذكر شده باشد.

از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: «قال رسول‏الله (ص): ان الله فضل انبيائه المرسلين على ملائكه المقربين و فضلنى على جميع النبيين و المرسلين و الفضل بعدى لك يا على و للملائكه من بعدك». اين مضمون در جلد 26 ص 335 نيز آمده است.

ج) دسته سوم رواياتى است كه لفظا و صراحتا فضيلت بربرترى حكم نمى‏رانند. بلكه برترى پنج تن از ديگر مخلوقات از آنها استنباط و كشف مى‏شود. از جمله:

1- احاديثى كه نشان مى‏دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهى مشاهده كرد.

2- احاديثى كه پيرامون توسل‏انبياى گذشته به اهل بيت وجود دارد.

3- حديث قدسى مرسله‏اى كه در آن خداوند به پيامبر (ص) فرموده است: «اگر تو نبودى جهان را نمى‏آفريدم و اگر على نبود تو را نمى‏آفريدم و اگر فاطمه نبود هيچ يك را.

در روايات زيادى به اين مسأله اشاره شده است كه نبى اكرم (ص) افضل از جميع مخلوقات است و بعد از آن حضرت على (ع) افضل از همه است و اين به خاطر نبوت و يا امامت نيست چرا كه ديگران نيز آنها را داشتند. نبوت و امامت منصب است ولى ولايت مقام و مرتبه وجود است. هيچ نبى يا امامى نيست كه مگر اينكه ولى نيز هست. اما ممكن است كسى ولى باشد ولى امام يا پيامبر نباشد. مثل حضرت فاطمه (س) كه صاحب ولايت است ولى امام و نبى نيست و درجات انسانها به درجات ولايت آنهاست. و ولايت يعنى مظهر اسمى از اسماء الهى بودن. اگر موجودى مظهر اسمى از اسماء الهى شد به واسطه آن مظهريت بر امور متعلق به آن اسم ولايت پيدا مى كند. و مى تواند در آنها تصرف تكوينى داشته باشد. جناب عزرائيل مظهر اسم مميت است. فلذا بر هر چه كه قابليت مردن داشته باشد از اين حيث ولايت دارد. حضرت عيسى مظهر اسم محيى شده بود. لذا به اذن خدا كه صاحب اسم است مرده ها را زنده مى كرد. جبرئيل مظهر اسم عليم است. فلذا هر كه چيزى بياموزد به واسطه جناب جبرئيل و ملائك تحت فرمان اوست.

البته مظهريت نيز خود مراتب دارد. جبرئيل مظهر اسم عليم است. فرشتگان زيردست او نيز مظهر اين اسمند ولى مظهريت جبرئيل اقوا از آنهاست. انبيا- ع- هر كدام مظهر چندين اسم بوده و درجات ولايت آنها نيز وابسته به هم بوده است. اينكه در روايات آمده است، فلان نبى صاحب فلان تعداد از حروف اسم اعظم بود مراد همين است. در روايات آمده است كه اهل بيت (ع) به همه اعظم عالمند جز يك حرف كه مختص خداست. يعنى اهل بيت عليهم السلام مظهر كل اسم اعظمند، مظهر اسم اعظم جامع الله هستند اما چرا مظهريت افراد براى اسماء الهى متفاوت است؟ چرا اهل بيت مظهر همه اسماء حق شده اند و ديگر انبياء مظهر برخى اسماء؟

اين مطلب به هندسه خلقت كه از اشرف به اخس و از اقوى به اضعف آغازمى گردد بر مى گردد.

اولين مخلوق برترين مخلوق بود و مخلوق بعدى اضعف از او بود. هستى يك حقيقت داراى مراتب است. هر مرتبه معلول مرتبه قبلى است. هستى يك سلسله از علت ها و معلول ها ست كه در صدر اين سلسله خداست.

و پايين ترين مرتبه آن ماده است. طبق روايات اولين مخلوق نور وجود نبى اكرم (ص) بود و بعد از آن نور على (ع) بود كه از نور پيامبر (ص) آفريده شد و بعد از او نور باقى اهل بيت بود. و بعد از آن نور انبياء بود. اول عالم ربوبيت و عالم اسما و صفات حق است و بعد از آن عالم عقل و بعد از آن عالم مثال يا برزخ و در آخر عالم ماده. موجودات از بالا به پايين سير مى كنند تا به عالم ماده مى رسند و آن گاه در عالم ماده هر كسى استعداد بازگشت به مرتبه خود را دارد.

همان مرتبه اى كه از آن تنزل كرده است لكن بازگشت اختيارى است. آغاز عين نور است و سعادت ولى در بازگشت شخص يا با سعادت به مرتبه خود باز مى گردد با با شقاوت. و چون اهل بيت (ع) در اين سلسله در صدرند صاحب ولايت تامّه نيز هستند و چون در صدر سلسله علل و معاليل هستند واسطه تمام فيوضات نيز هستند.

در قوس نزول واسطه فيضند و در قوس صعود صاحب شفاعت. حتى فيض نبوت نيز به واسطه اينها به ساير انبيا رسيده است. كما اينكه هدايت به واسطه انبيا به امتشان رسيده است.

و قرآن كه مظهر علم خداست عين وجود اهل بيت (ع) است چرا كه آنها مظهر علم خدا نيز هستند. و اساسا كتاب هر پيامبرى، عين وجود خود او و نقشه وجودى اوست.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.