کوروش اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی
کوروش اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی ؟!
فهرست این نوشتار:
یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد میشود، کورشنامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و بقیه متن را نادیده میانگارند و کوچکترین نقد به رفتار کوروش، برابر با وطنفروشی قلمداد میشود.
برخی از سایتها به اسم انقلابیگری و اسلامشناسی مطالبی را علیه نمادهای قابل احترام ایران باستان منتشر میکنند که ما در اینجا برای جلب توجه مخاطبان به ویژه مورخان، یکی از آنها را منتشر کردیم و مشرق آمادگی انتشار پاسخهای مستند به این مطلب را دارد.
*****
از حدود یک قرن پیش با وجود ناشناخته بودن شخصی به نام کوروش برای ایرانیان آن دوران، تبلیغات گسترده ای روی کوروش هخامنشی صورت گرفت و با دروغ ها و جعلیات فراوان، کوروش و دیگر شاهان هخامنشی را تا حد پیامبری (و حتی فراتر از آن) بالا بردند و داستانها و افسانه های بسیار از راست و دروغ مخلوط کرده و به خورد جامعه دادند تا به این وسیله کوروش را به عرش رسانده و پس از آن دم رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی را هم به دم این دودمان کهن پیوند بزنند.
این تبلیغات به جایی رسید که ادعای ذوالقرنین بودن کوروش با دلایلی سراسر جعل دروغ توسط ابوالکلام آزاد، وزیر فرهنگ هندوستان مطرح شد و پس از آن علامه طباطبایی، مفسر گرانقدر قرآن و نویسنده تفسیر المیزان نیز با مطالعه مسائلی در رابطه با یکتاپرستی و عدالت کوروش هخامنشی و به دلیل عدم دسترسی به کتب مرجع تاریخی، نظریه ابوالکلام آزاد را به عنوان یک احتمال قوی در رابطه به «کیستی ذوالقرنین» مطرح کردند.
تا کنون نیز موج باستانگرایی در ایران با تلاش بیگانگان در حال پیشرفت و حرکت به جلو است و در این میان بزرگ نشان دادن کوروش هخامنشی یکی از حربه های این جریان است که متأسفانه به دلیل عدم پرداختن دقیق و علمی به این موضوع در میان جوانان، تقریباً اکثریت مردم ایران کوروش را به عنوان یک پیامبر الهی (و یا حداقل یک بنده صالح خدا) و اسطوره عشق و عدالت و آزادی و حقوق بشر و نماد ایران میپندارند به نحوی که کوچکترین نقد به رفتار کوروش برابر با وطن فروشی قلمداد می شود.
اینک قصد داریم قسمتی بسیار کوچک از جنایات و وحشیگریهای این شاه هخامنشی را آن گونه که در اسناد تاریخی آمده است، بازگو کنیم.
البته واضح است کوروش نیز مانند اکثر شاهان تاریخ از عنصر تزویر بهره می برده و در کنار خشونتهای بی حد و حصرش گاهی لطافتها و بخششهای بینظیری از خود نشان می داده است که باعث جلب توجه مردم آن روز شده بود و حتی آوازه ی برخی از کارهای او به دیگر کشور ها هم رفته بود،چنانکه اکبر مغول پادشاه هند ضمن کشت و کشتارهای خود در خلال جنگ های گسترش طلبانه اش با اسیران جنگی به مهربانی رفتار می کرد و عدالت میان ادیان و مذاهب هند را رعایت میکرد.
۱- مصادره خانه های مردم به نفع سرداران توسط کوروش
گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانههای مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛
بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛
گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶
بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛
گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶
۲- نابودی تمدن ماد توسط کوروش
یکی از جنگهای کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبهای که با مساعدت اشراف و فئودالها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.
او توانست از به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگونبخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.
در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونتبار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتلعام گردیدند.
بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱
۳- کوروش و قتل عام مردم نینوا
یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد میشود، کورشنامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و بقیه متن را نادیده میانگارند.
گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود میگوید که خانههای مردم قابل احتراق است و ما میتوانیم با پشتیبانی خدا و با مشعلهای فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعلههای آتش بسوزند.
آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که میدیدند به ضرب تیغ از پای در میآوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچهها یافتند، بکشند.»
پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
کورش همچنین فرمان داد تا خانههای بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین میکند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
۴- کوروش و نابودی تمدن لیدی
یکی دیگر از تمدنهایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشنترین شکل ممکن سرکوب شد.
کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیامکنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیاییها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.
سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیاییها میزند و رهبر آنان را به اسارت میگیرد. شهرهای پریین و مگنزی غارت میشوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانههای خود را رها کرده و راه فرار در پیش میگیرند. ساکنان کاریه به بردگی کشیده میشوند و گروهی از اهالی کزانتوس و کونوس در لیکیه دست به انتحار میزنند و مرگ را بر تعبد و بندگی ترجیح میدهند. شهرها یکی پس از دیگری تسخیر میشوند و پس از اینکه تاراج میگردند، پادگانهای نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر میشوند.
برای آگاهی بیشتر و تفصیل منابع بنگرید به: بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷
۵- نابودی تمدن عیلامی خوزیان به دست کوروش
یکی دیگر از تمدنهای کهن ایرانزمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوبغربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند.
با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند.
در این زمینه پییر بریان آورده است: «قتلعامهایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت میکند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».
بنگرید به: بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۲۵
۶- کوروش و تأمین هزینههای دربار از محل نذورات مردمی
یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاهها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بودهاند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینههای کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی میکرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانیهای شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواستهایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه میشده و آنان ناچار بودهاند تا برای تأمین آن به راههای دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گلههای احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۳
۷- چگونگی بخشندگیهای کوروش کبیر
زنان یکی از مظلومترین و ستمکشیدهترین اعضای جوامع انسانی بودهاند که قربانی جنگها و تجاوزهای متجاوزان و جهانگشایان میشدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست میدادند و به اسارت و بردگی گرفته میشدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.
یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگیهای او بدان استناد میشود، کورشنامه گزنفون است. اما در این استنادها جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمیشود.
به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمینهای غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازندهای خوش الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگیاش دلکشتر و روحپرورتر از خانهاش شود».
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸
۸- کوروش و تصرف خالهاش
کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹
۹- کوروش در تورات
کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:
من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند.
بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود) کتاب اشعیا، باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳
پس از هفتاد سال پادشاه بابل وقوم او را به خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد وسرزمین ایشان را به ویرانه ای ابدی تبدیل خواهم کرد. (کتاب ارمیا، باب ۲۵ ،بند ۱۲)
شواهد تاریخی و اکتشافات باستان شناسان نشان از نابودی تمدن بابل پس از کورش می دهد.
۱۰- راهزنیهای کوروش
کتزیاس میگوید: کورش پسر چوپانی بود از ایل مردها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.
کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید.
حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص ۲۴۰
۱۱-فریبکاری کوروش
هرودوت در کتاب اول خود ضمن گزارش نبرد کوروش با کرزوس(شاه لیدی)، ضمن اینکه گزارش میدهد کوروش ابتدا تصمیم به اعدام کرزوس میگیرد ولی بعدا پشیمان میشود، در بند ۸۷-۹۵ میگوید:
کرزوس … چون دید که پارسیها خانه های مردم را غارت میکنند، رو به کوروش کرده گفت:«شاها آیا اجازه دارم بگویم در چه باب فکر میکنم یا باید خاموش بنشینم؟» کوروش جواب داد:«هر چه خواهی بگو» کرزوس پرسید این جمعیت با این جد چه میکنند؟ کوروش:«شهر تو را غارت میکنند و خزانۀ تو را میربایند» کرزوس:«نه شهر مرا غارت نمیکنند و نه خزاین مرا میربایند، من دارای چیزی نیستم، آنچه میکنند با مال و منال توست» کوروش از این جواب متنبه شد و اطرافیان خود را دور کرده به کرزوس گفت:«عقیده تو در باب این اوضاع چیست؟»… در ادامه کرزوس پیشنهاد میکند که عشر اموال غارت شده را به بهانه نیاز خدا بگیرند وجالب اینکه کوروش نیز این فریبکاری را میپذیرد!
(اصل متن در کتاب ایران باستان مرحوم پیرنیا صفحه ۲۵۰)
۱۲-کوروش و کشتن پادشاهان
معمولاً ادعا می شود که کوروش پادشاهان دشمن را نمی کشت اما آیا واقعاً این مطلب صحت دارد؟ برای مثال در مورد کرزوس شاه لیدیه، مورخین یونانی ادعا میکنند که کوروش او را نکشت، ولی در اسناد بابلی سال نهم سلطنت نبونید بابلی نوشته شده است:
«در ماه نیسان، کوروش شاه در نزدیکی آربل از دجله عبور کرده در ماه ایار به طرف مملکت لودی رفت و پادشاه آن را کشت، ثروت او را ربود و ساخلوی در آنجا گذاشت.»
تاریخ کوروش اسطوره باستانی یا جنایتکار جنگی
مرحوم پیرنیا در مورد این بخش مینویسد که وقایع نگاران بابلی اشتباه کرده اند زیرا یونانیها خلاف این را میگویند ولی معلوم نیست که چرا وی نظر مورخین یونانی که سالها با زمان کوروش فاصله داشته اند را بر اسناد معاصر کوروش برتری میدهد، حال آنکه روش مورخین این است که معمولا سند کهنتر و معاصر واقعه بیشترین اعتبار را دارد.
با قبول سخن این کهنترین سند در مورد جنگ لیدی، باید بپذیریم که حداقل این قانون همیشگی نبوده است و گاهی هم کوروش پادشاهان عصر خود را میکشته است.
۱۳-کوروش حمله می کرد یا دفاع؟
در اسناد تاریخی هیچ جا نمیبینیم که از سوی شاه بابل به کوروش حمله شده باشد. بلکه این کوروش است که به بابل حمله میکند. به نظر مرحوم پیرنیا «شاهی مانند کوروش نمیتوانست در همسایگی خود دولت مستقلی را مانند بابل تحمل کند.» (ایران باستان، مرحوم پیرنیا، ص۳۳۳)
جالب این است که پیرنیا از نخستین نویسندگانی بود که به دستور دربار پهلوی به تعریف و تمجید از ایران باستان می پردازد.
طبق این نظر و با توجه به عدم اعلان جنگ از طرف بابل به کوروش میتوان به این نتیجه رسید که کوروش صرفاً جهت افزایش قلمرو حکومتش به یک کشور مستقل هجوم برد و جالب این است که پس از فتح این کشور در منشورش ادعا می کند که بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شده و مردم را از دست پادشاه بابل نجات داده است.
همچنین در مورد حمله به ماد، به غیر از کزنفون که معتقد به وراثتی بودن پادشاهی کوروش است کتزیاس، هرودوت و کتیبه های بابلی همگی تأکید دارند که این کوروش بود که به ماد حمله کرد و آغازگر جنگ بود.
*****
مشرق تمام مستندات مطرح در این مطلب را تایید نمیکند و انتشار آن صرفاً بابت هشدار به برخی تاریخنگاران ایراندوستی است که از فعالیت برخی از سایتها علیه نمادهای قابل احترام ایران باستان مطلع نیستند یا در این مورد به نوشتههای کلی بسنده کردهاند، امیدواریم انتشار این مطلب باب بحث منطقی و دور از تعصب را درباره کوروش بگشاید و این نماد شناختهشده ایران را بیش از پیش به انصاف و بخشندگی به جهان بشناساند.
منبع: سایت هدانا برگرفته از مشرق نیوز
سلام.
الان شما ها ایرانیان باستان رو دشمن اسلام میدانید که اینطوری دارید اون رو بد جلوه میدید؟؟؟؟؟
بد نیست درباره اعرابی هم بنویسید(البته مثل این یکی تا این حد پیاز داغ شو زیاد نکنید)
که بعد از نبرد قادسیه چه بر سر زنان و دختران ایرانی آوردند.
(زبانم لال اصلا منظورم این نیست که مشکل از اسلامه چون من آدم به شدت مذهبی هستم)
الان بیشتر تاریخ دانان چه ایرانی و چه خارجی درباره ایران باستان دروغ میگویند ولی شما راست میگویید؟؟
کسی که منبعش یونانی هایی باشد که به علت شکست از ایرانیان هخامنشی از ایران متنفرند و همواره در تلاش بودند که ایران را بد جلوه دهند و در بعضی از مواقع ناکام بودند باشد.
مطلبی جز این از او انتظار نخواهیم داشت.
الان شما به جای اینکه درحال پیوند زدن ایران و اسلام باشین بدتر دارین ایران رو از دید مردم نابود می کنین؟
من به شخصه بیشترین اعتماد رو به پیامبر و نسل اش و قرآن دارم
که این ها سخنی جز خوبی درباره ایرانی ها(در آن زمان آریایی ها) بر زبان نیاوردند. (حداقل اش اینه که من نشدیدم.)
حداقل یک جوری دروغ بگین که مردم به عقل شما نخندن.
در ضمن من هرچی نگاه کردم کامنت قبلی ام رو ندیدم.
مثل اینکه نشونش ندادید.
من نه تو اون کامنت توهین کرده بودم و نه چیزی.
حالا چرا نشون ندادید رو نمی دونم🤔🤔
امیدوارم این یکی رو نشون بدین و به جای این مقاله ها چند تا کتاب بخونین.
سلام علیکم برادر عزیز
دقت بفرمایید بحث ما ربطی به اسلام و ایران باستان و غیر آن ندارد. کتب تاریخی موجود هست و باید رفرنس بدهیم نه همینطور فکر کنیم هر حرفی زدیم یعنی تاریخ!… نکته بعدی اینکه اصلا ربطی به ایران باستان و غیر باستان هم ندارد، قاجار، رضا خان و شاهان ایران مورخین نقدهایی دارند و مطرح می کنند و عملکرد آنان مورد قضاوت هست.
شما که ندانسته عاشق ایران باستان هستید لطف کنید دو سه کتاب بخوانید ببینید منابع اصلی که برای شناخت و تمجید آن زمان مورد استفاده قرار گرفته است چه نقد هایی هم دارند. آزاد مرد باشید چه ربطی به یونان دارد، عزیزم حسن پیرنیا نیز کتاب تاریخی نخوانده به زعم باطل شما؟! یا شما هستید که مطالعه نمی کنید. چه ربطی به اسلام دارد، پیرنیا نیز مورخ اسلام است!!. چرا اینقدر بی ربط مسائل را تحلیل می کنید.
اسنادی از کتب تاریخی با سند، تاکید می کنم با سند مطرح شده است حرف بنده یا امثال بنده هم نیست، حتی در اینترنت هم جست و جو کنید کارشناسان در این زمینه حرفهای جالبی دارند که فرصت گردآوری همه آنها نیست بعد شما همینطور بدون سند حرف می زنید و با تکبر می گویید بروید مطالعه کنید و یک منبع هم نمی آورید و توهین می کنید و انتظار دارید نظر قبلی شما که حتی یک خط مستند ندارد منتشر شود. عزیزم بزرگوار، حتما مطالعه کنید تاریخ را با عینک باستان و غیر باستان نبینید و فریب تبلیغات در این زمینه را که زیاد شده نخورید. ملاک نقد را توحید و خدا قرار بدهید.
مسئله بعد، درباره اعراب! عزیزم اصلا دقت ندارید درسایت سرچ کنید اتفاقا حمله اعراب را هم نقد کرده ایم، چرا پیش فرض شما این هست که ما نقد نکرده ایم!!!!!! اینکه عرض می کنیم سوگیری دارید برای این است، شما فکر می کنید دعوا بین اسلام و باستان است، خیر؛ دعوا بین اغراق گویی و خیالبافی و توهم عده ای درباره باستان و واقعیت باستان است اصلا ربطی به اسلام ندارد. خواهشا کمی اندیشه و تامل کنید.
نکته بعد، می فرمایید الان بیشتر تاریخ دانان دروغ می گویند و ما راست می گوییم!، نخیر بزرگوار اتفاقا اکثر تاریخ دانان نقد کرده اند، بنده الان نرم افزار تاریخ ایران رو دارم و مهمترین منابع درباره تاریخ باستان، یک سرچ ساده بکنید می فهمید چه جنایات و چه کارهایی صورت گرفته است. مشکل از شماست که مطالعه نمی کنید، فقط می پرانید و فکر می کنید تاریخ در ذهن مبارک شماست.
منبع هم فقط کتب بونانی نیست، شما به همان منابعی که برای تمجید آن دوره هست نگاه کنید حقیقت را خواهید یافت.
پیوند اسلام و باستان!!، چرا این فکر در ذهن شماست که ما باید پیوند بزنیم، اصلا بحث اسلام نیست بزرگوار، این را از ذهن خارج بکنید، ما در تاریخ منابع را با هم بررسی و بیان کنیم، بجای توهم درباره باستان واقعیات را بگوییم، هر چیزی که قرار است پیوند بخورد می خورد شما نگران پیوند نباشید.
عزیزم، بزرگوار… با احترامی که برای شما قائل هستم اما نسبت دروغگو صحیح نیست و دور از ادب خانوادگی است!، ما منابع را بیان کرده ایم منابع معتبری است آنکسی که دروغ می گوید کسی است که بی سند صحبت می کند و در این زمینه تحقیق نکرده است گاهی تبلیغات زیاد باعث می شود ذهن افراد متوهم به آنها دروغ بگوید. شما لطف کنید به کتب معتبر مراجعه کنید دروغگو مشخص می شود.
در هر حال فکر می کنید که بدون سند حرف زدن یعنی سند، خیر عزیزم، خوب مطالعه کنید، عینک تحریف را از چشم عقل خود بردارید، هر گاه مستند صحبت کردید آنگاه کامنت ها رو بررسی کنید تا نظر خود را پیدا کنید.
در هر حال با اینکه یک خط مستند حرف نزدید، پاسخ شما محترمانه داده شد و وقت گیر هم هست، البته با احترامی که برای شما قائل هستیم پاسخ داده شد تا خیال نکنید که هرچه در ذهن دارید همان تاریخ است و کسی نیست که به آن پاسخ بدهد. از مسیر انصاف خارج نشوید همان کتبی که فتوحات پادشاهان باستان را نوشته اند همان ها جنایات را نیز ذکر نموده اند.
به تعبیر امیر المومنین علی علیه السلام:
اعرف الحق تعرف اهله. حق را بشناس و پس از آن افراد را با آن بسنج. (نه اینکه افراد را ملاک قرار بدهید و با آن حق و باطل را بسنجید!)
اشتباه و توهم محض است ما بگوییم باستان مطلقا خوب است هر کسی اسنادی بر علیه این توهم آورد آن اسناد اشکال دارد! خیر گاهی باید متوجه شد که به خاطر دانش کم تاریخی و عدم مطالعه ذهن دچار خطای شناختی است. مشکل شما دقیقا اینجاست. شما این منابعی که در نوشتار آمده را مثل پیر نیا مراجعه بکنید، آیا او درگیر توهم ایران و اسلام و باستان شده یا شما؟!
وفقکم الله لکل الخیر
بد نیست مقاله ای هم در باب جنایتکارانی که به کشورمان حمله کردند وبه نام اسلام آنچه که تواستند غارت و چپاول کردند هم بنویسید. البته اگر جرات آن را داشته باشید و اگر این نوع قتل عام را با ادله پوچ جایز ندانید.
و یا کمی به عقب تر برگردید و به غزوات نگاه کنید…
رفتار یک پادشاه متناسب با زمان و دوره خودش است. شما نمی توانید با معیار های امروز رفتار مردم چند هزار سال قبل را آنالیز کنید. اما افتخار به پادشاهان گذشته آن چنان که در تمامی ملل هست افتخار به یک هویت است. افتخار به یک تاریخ با همه خوبی ها و بدی هایش.
حتی مغول ها که سرورشان کل جهان را به خون کشید هم به او افتخار می کنند و در منطقه اسکاندیناوی که تاریخشان پر از تاریک ترین شکنجه های دوران است باز هم به گذشته خود افتخار می کنند. همچنان که یونان اینگونه است و حتی امریکا سعی دارد برای خودش تاریخ بسازد.
شما نمی توانید آن کس را که در قلب فردی جا گرفت بیرون کنید.
در باب کورورش هم همینگونه است. او یک پادشاه بود و همین
علیکم السلام!
ظاهرا آنقدر تعصبات تاثیر گرفته اید که چشم را بر حقایق بسته اید! و اینهمه سند را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید!.
مخاطب عزیز، ما به دنبال تعصبات نیستیم و شما هم نباشید، عزیزم؛ آنچه به اسم اسلام انجام شده باشد و تایید دین را نداشته باشد مورد نقد و نکوهش است!.
چند نکته:
۱-حمله به ایران توسط امام علی علیه السلام مورد نکوهش بود و تایید نشده است. آنهایی که خلافت را غصب کردند و به اسم اسلام لشکر کشیدند آنها مورد نقد و نکوهش ما هستند؛ مثل این می ماند که احمق کور دلی بگوید داعش بی گناهان را می کشد و اسلام است در حالی که شما بهتر از ما میدانید که مراجع عظام تقلید مقابل این اسلام امریکایی ایستاده اند پس کمی دقت کنید. عزیزم این نقد ماست پس دیدید که جرات داریم و همین را هم منتشر می کنیم تا قلب شما آرام شود.
۲- غارت و چپاول، آیا همان اعراب بی دلیل به ایران حمله کرده بودند!؛ آیا می دانید این ایرانیان آن روزگار بودند که اول به ممالک عربی و عراق حمله کردند و به قتل و غارت پرداختند و پس از آن اعراب حجاز به درخواست اعراب عراق به حمایت از آنان پرداختند و مقابل ایرانیان ایستادند. اگر چپاول بد است از ایرانی و عرب هر دو بد است. از بنده و شما هم بد است ما که نژادپرست که نیستیم، ملاک توحید و خداست.
۳- اکثر منطقه های ایران بدون جنگ فتح شد؛ و مردم از حکومت آن زمان ناراضی بودند و جبهه های نبرد را خالی می کردند و نوعا برخی شهرها با تفاهم تحت حکومت مسلمانان آن زمان در آمدند و از خود همان دیار حاکم و نماینده اسلامی انتخاب می شد و به حکومت مرکزی مالیات می داد و از حمایت حکومت مرکزی هم برخوردار می شد. تاریخ را نگاه کنید. در هر حال برای تشفی قلب شما عرض می کنیم همین هم مورد تایید یا رد ما نیست چون ما اسلام واقعی را اهل البیت می دانیم و اگر کاری تایید آنها را نداشته باشد مورد نقد ماست. همان غاصبان خلافت، غاصبان چیزهای دیگر هم شدند،تامل کنید ان شاالله متوجه حقیقت در این زمینه می شوید.
۴- غزوات پیامبر ص نوعا دفاعی بوده و جامعه مدینه نوپا بوده و این جنگ ها تحمیل می شده است.
۵- اینکه می گویید رفتار هر پادشاه متناسب با همان زمان است؛ خب عزیزم رفتار همان اعراب را چرا متناسب با همان زمان توجیه نمی کنید!؛
عزیز؛ وحشیگری در هر زمانی باشد محکوم است چه به اسم اسلام باشد، چه ایران باشد چه برادر بنده باشد یا پدر شما!؛ بی اخلاقی محکوم است. کمی به تناقضات کلام خود دقت کنید.هویت یک ملت کجایش قتل و غارت آن است. هویت یک ملت داشته های توحیدی الهی و اخلاق اوست چه در حال و چه در گذشته؛ تعصبات جاهلیت را نداشته باشید اعراب جاهلی هم مثل شما رفتار گذشتگان خود را توجیه می کردند.
فرموده اید: افتخار به تاریخ با همه خوبی ها و بدی هاش!؛ عزیزم؛ این احمقانه ترین حرفی است که یک نفر می تواند بزند، ارزش جواب دادن هم ندارد؛ جواب دادیم که فردا فکر نکنید که کسی نبود جواب این توهمات را بدهد. آخر این حرف چقدر پوچ است است که کسی به بدیهای گذشتگان افتخار کند، مثل داعشی ها که به یزید و معاویه افتخار می کنند! یا به مغول کسی افتخار کند؛ اینها همه از جهل و حماقت و کور دلی است!.
بله ما نمی توانیم کسی را که درقلب کسی جای گرفته بیرون کنیم، اما چه کسی جای گرفته است و چرا جای گرفته ما الان شیطان پرست هم داریم آیا این افتخار دارد یا حماقت است!. کسی که در این دنیا کور است در آخرت هم کور هست. چقدر قرآن زیبا فرموده است:«وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا»و هر كه در اين [دنيا] كور[دل] باشد در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود.
ابراهم نبی در برابر قومش که سنگ و چوب را می پرستیدند و احترام قائل بودند گفت چرا اینها را که بی ارزش است می پرستید؟ گفتند که آنها را می پرستیم چون گذشتگان و پدر و مادر ما آنها را می پرستیدند!!، ابراهیم علیه السلام گفت: قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ(۵۴ سوره انبیاء)«مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بودهاید!».
کورش در نظر ما خوبی هایش قابل تحسین و بدی هایش قابل نقد است و حتی برخی در وجود او تشکیک دارند.
وفقکم الله لکل الخیر
بله در بسیاری از موارد که ذکر کردید حق با شماست.
اما عرض بنده این است تاریخ کدام ملتی تهی از خون ریزی و جنگ است؟
مگر در معرفی اسلام به مردم شما از خونریزی های ولو از نظر شما نادرست حرفی زده می شود؟ خیر تنها به بیان روشنی ها پرداخته می شود. اما وقتی به سراغ قبل از اسلام می رویم به صورت یک دنده ای تاکید دارید که همه جای ایران در بدبختی بوده اند و این حمله نجات بخش بوده است.
تمام عرض بنده این است دنبال تیرگی در تاریخ یک ملت گشتن کار درستی نیست چون هیچ ملتی در تاریخ نیست که سراسر صلح و صفا بوده باشد.
علت این گرایش به کوروش و پادشاهان تلاش بی شائبه در تخریب ایشان بوده است و بزرگنمایی اسلام در همه چیز . از ساخت فیلم و سریال و انیمیشن تا بخشنامه های ادارات برای بزرگداشت مناسبت های سال
علیکم السلام!
ممنون از اینکه بخشی از مطالب گفته شده را تایید کردید.
ببینید اصل جنگ در تاریخ گذشته گان بوده است، اما ما و شما باید به دنبال منطق جنگ باشیم و شیوه جنگ. مثلا اگر جنگی در دفاع از حق بوده و در آن بخاطر توحید جهاد شده است مثل هشت سال جنگ تحمیلی بر ایران؛ قطعا این مقدس است اما اگر بخاطر هوس های شاهان و کشورگشایی بوده است قطعا محکوم است چه حاکم مسلمان باشد یا غیر مسلمان. فرض کنید در همان قبل از اسلام مثل کوروشی به ایران حمله می کرد، آیا حمله او قابل دفاع است!/.
برادر عزیز ملاک را اشخاص قرار ندهید و چون با اشخاص حقانیت اثات نمی شود. ببینید حق و خدا کجاست و افراد را با آن بسنجید.بحث بنده با شما نه روی کوروش اس نه داریوش نه سلطان صفوی و … من می گویم حق را بشناسید و افراد را با آن بسنجید، به همین سادگی.
در جنگ صفین شخصی به علی علیه السلام عرض کرد، این سمت شما هستید و مقابل هم معاویه من در شک و دو دلی هستم، حضرت فرمود:اِنَّكَ لَمَلْبُوسٌ عَلَیْكَ، اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ.سرت كلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست كه تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است كه باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.
دكتر طه حسین، دانشمند و نویسنده ی مصری، می گوید سخنی محكمتر و بالاتر از این نمی شود؛ بعد از آنكه وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است .
متون تاریخی درباب اسلام موجود هست ابته ما اسلام را فقط اهل البیت علیه السلام می دانیم. خودتان با دیده انصاف نگاه بکنید بعد با یک کارشناس و اسلام شناس بدون حقد و تعصب گفتگو کنید. باز تاکید می کنم تمام گرفتاری بشر از عدم تحید و خداشناسی است، خدا را به درستی بشناسید، فرستادگان خدا آمده اند تا میزانهای حق و باطل را به ما به صورت کامل نشان بدهند. شما متاسفانه غیر مستقیم دانسته یا ندانسته می خواهید برخی جنایتهای ملتها را توجیه کنید یا ساده از کنار آن عبور کنید اما نمی دانید که این یعنی شریک جرم آنها بودن و قیامت هم انسان در صف همان مجرمین محشور می شود و حساب و کتاب سنگینی دارد. اگر می بینید ظلم هست چرا دفاع می کنید. عزیز این مرز ها اعتباری است، زیاد خودتان را درگیر امور وهمی نکنید، ببینید حق کجاست هر کجا حق بود آن شخص برادر ماست.
در باب اسلام مصیبت ما این جاست که تا الان کوچک نمایی بوده، مگر شما چقدر از توحید و یکتاپرستی و سیره پیامبر ص و اهل البیت اطلاع دارید؟ که می گویید بزرگ نمایی. همه این کارهایی که شده دربرابر این همه هجمه رسانه های معاند ناچیز بوده است. حساب اهل البیت از بشر های عادی جداست اینها فرستادگان خداوند هستند.
درباب کوروش ما هیچ تحلیل و اظهار نظری نداریم، تاریخ بسیار کمی موجود هست، حتی برخی در اصل وجود چنین شخصی تردید دارند و در آثار پیشینیان مثل سعدی و فردوسی و غیره آن عظمت کوروش که متوهمین امروزی دارند دیده نمی شود با اینکه پیشینیانی مثل فردوسی به مسئله ایران اهمیت می دادند، در هر حال بحث ما این است اگر قرار است تاریخ توهمی برای کورش گفته شود خب تمام تاریخ را بگویند، چرا بخشی را می گویند و بخشی را رها می کنند؟! نکته سوال برانگیز دیگر اینکه کوروش در زمان پهلوی تقویت شد آن هم بخاطر اهدافی، و الان هم توسط شبکه هایی ماهواره ای انگلیسی ترویج می شود!. چرایی آن هم روشن است، اگر می خواهند ترویج کنند و نژادپرستی را رواج بدهند خب چرا از بیان تمام تاریخ کوروش ترس دارند. ثانیا چرا تاریخ ۲۵۰۰ ساله، مگر ایران زمین تاریخ قبل تر از آن حدود ۷۰۰۰ سال و بیشتر را ندارد.
وفقکم الله لکل الخیر
:اِنَّكَ لَمَلْبُوسٌ عَلَیْكَ، اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ.سرت كلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست كه تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را
من فکر می کنم این جمله دقیقا خطای من رو بهم نشون داد. واقعا تا اینجا اشتباه می کردم که به جای دیدن حقایق به افراد نگاه می کردم.
این جمله که میگید امیرالمومنین مخالف حمله به ایران بود رو از کجا آوردید؟
تا اونجایی که ما تاریخ مطالعه کردیم امیرالمومنین هر دو فرزندشو در اختیار حکومت قرار داد تا تو جنگ شرکت کنن.
بهتر نیست از مقدس نمایی دست برداریم و واقعیت رو بگیم؟
دولت اسلامی در حال قدرت گیری بود، و دو دولت ایران و روم در همسایگی اون. خیلی طبیعیه، وقتی ابر قدرت ها بهم میرسند باید بیفتن جون همدیگه. اونقدر میجنگن تا یکیشون از پا دراد. توی این مورد هم همینطور. خلفا دستور حمله به ایران رو دادند. بعد از اون اگه مسلمون ها راضی به جنگیدن هم نبوده باشند، مجبورن که بجنگن، چون اگه شکست میخوردن کل هویتشون رو از دست میدادند.
سلام علیکم
حضرت علی علیه السلام مخالف جدی خلیفه اول و دوم بود و خلافت آنان را مشروع نمی دانست. مطابق نقل صریح کتاب مسلم نیشابوری.
دوست گرامي بهتر نیست کمی بیشتر مطالعه کنید و مظلومیت اهل البیت را به صورت واقعی ببینید؟! آیا حاضر هستید حرف حق را بپذیرید حتی اگر مخالف دانسته های قبلی شما باشد؟!
حضرت علي عليه السلام در هيچ يک از جنگهاي خلفاء حضور نداشتند به نظر شما چرا؟! اما حضرت در چنين مواردي براساس مصلحت اسلام و مسلمين که بر اساس مصلحت و منافع همه جامعه بشريت مخصوصا مستضعفين و مظلومين نظر خود را اعلام مي فرمودند. در جنگ با ايران، حضرت علي(ع) به عنوان امام معصوم که ولي، دلسوز و خير خودر جنگ با ايران، حضرت علي(ع) به عنوان امام معصوم که ولي، دلسوز و خير خواه همه مردم جهان (حتي غيرمسلمانان و کافران) است با ابراز نظر مشورتي خود کاري کرد که اين جنگها با کمترين خطر و کمترين تلفات به پايان برسد و چنين هم شد. و بطور يقين اگر حضرت علي عليه السلام بعد از پيامبر حاكم بودند فتوحات به آن صورتي که اتفاق افتاد، انجام نمي گرفت.
جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5148
اما در خصوص شرکت حسنين عليهما السلام بايد بگوييم در هيچ جنگي در دوران خلفا شرکت نکرده اند. گزارشات تاريخي اي که از حضور حسنين عليهما السلام در برخي فتوحات خبر مي دهند مخدوشند. اين روايات به نقل طبري از ابن مدايني منتهي مي شود و سند اين خبر ضعيف است چون اولاً مرسل است و ثانياً در سند آن يک نفر مجهول(حنش بن ملک تغلبي) و يک نفر کذاب متروک الحديث(علي بن مجاهد) قرار دارد ابن حجر در مورد علي بن مجاهد مي گويد: «علي بن مجاهد بن مسلم القاضي الكابلي بضم الموحدة وتخفيف اللام متروك من التاسعة وليس في شيوخ أحمد أضعف منه» (تقريب التهذيب، ابن حجر العسقلاني الشافعي(852)، دار الرشيد سوريا 1406 ، الطبعة الأولى ، تحقيق محمد عوامة ج 1 ص 405) لذا اين روايت هيچ اعتباري ندارد.
بويژه اينکه اگر حضور حسنین عليهما السلام ذکر شده است، از منابع اهل سنت است که براي ما حجت نيست
وفقکم الله لکل الخیر
سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقای گل و دوست داشتنی آقا من با ۱۶ ۱۷ سال سنم که بچه شیرازم هستم و نزدیک قبر کوروش این همه اغراق رو که میبینم تعجب میکنم چرا؟چون به نظر من این جناب کوروش خان به اصطلاح کبیر ای قدرم کبیر نبوده که میگن و دوما حرفای شما رو هم که خوندم درسته که سندیت داره ولی دیگه فکر نکنم اینقدرا هم آدم خونریز و جنایت کاری بوده چرا؟چون بنده ۱ اهل مطالعه هستم۲همیشه در بحث های تاریخی میانه روی میکنم دلیلش اینه که با چیزایی که خوندم نشون میده ما اصلا یا میشه گفت تقریبا شواهد یا مدارکی مبنی بر اینکه حالا ادم خوبی بوده یا آدم بدی نداریم و زمان حمله اسکندر هر چی هم که بوده سوزوندن و خالی از اطلاعاتی هستیم که اونموقع به دست تاریخ نویسان اونموقع نوشته شده باشه در کل بخام خلاصه بگم مطالب خوبی بودن و سندیتشونم برام آشکاره چون کتابای پدر بزرگمم نوشته شده بود که خوندم همینا بود ولی خوب نظر بنده حقیر اینه که اگر لطف کنید از شدت وحشیگری این بدبخت فلک زده کم کنین بهتره چون هر چی هم که باشه ما همه ایرانی هستیم خودمون و از تاریخمون خبر داریم ولی نباید یه کسی که خارجیه اومد اینا رو بخونه بگه ما چقدر بی تمدن و وحشی بودیم نه
وَ مِنَ اللهُ توفیق
سلام علیکم برادر عزیز
خیلی خوب هست که کتابهای پدر بزرگ رو دارید و مطالعه می کنید!. اما تاریخ صرفا همین کتبی که دارید نیست.
ببینید بحث ما شخصی نیست یا تمدن ما بیش از ۲۵۰۰ سال هست و متوقف در کورش هم نیست. برای تمدن هم چرا فقط یک قسمت خاص رو می بینید، غصه خارجی ها را هم نخورید برخی از آنها آنقدر سابقه جنایت دارند که روی هر جنایتکار دیگری را در تاریخ سفید کرده اند!.
بحث اصلی ما از جهت کارشناسی این هست که اگر عزیزانی بر اثر تبلیغات به دنبال بزرگ نمایی تاریخی یا بهتر بگویم توهمات ناسیونالیستی هستند و به این کتب ارجاع می دهند و از ساده لوحی برخی سوء استفاده می کنند چه خوب هست نقلهای دیگر همین کتب تاریخی رو هم برای مخاطبان مطرح کنند.
مسئله ساده هست زمانی که شما می خواهید یک شخصیت تاریخی را بررسی کنید ابتدا تمام نقلها را می بینید و بد فرایند بررسی را انجام می دهید، صحیح نیست که ابتدا با پیش فرض اینکه طرف کبیر بوده تاریخ رو قبول کنند یا بر اساس احساسات بگوییم آدم خوبی بود یا بد بود. تاریخ کاملا روشن هست مگر برای کسی که چشم خود را بسته است و نمی خواهد ببیند!.
وفقکم الله لکل الخیر
سلام خسته نباشید.
سایتتون در مسائل شرئی از نظر بنده واقعا خوبه (البته بعضی موقع ها گیج کننده میشه)
شما در سایتتون میگین که بخشی از جنایات کوچک کوروش را در سایتتون آوردید ولی از اینکه کوروش نزدیک ترین شخص به ذوالقرنین هست حرفی نزدید بنده در این حد سواد ندارم که باشما وارد مناظره بشم (ویا با هر کس دیگر)
اما اگر شما معتقد هستید که کوروش به ذوالقرنین حتی نزدیک هم نیست در این سایت اعلام مناظره کنید.
با کسی که موافق این هست که کوروش نزدیک ترین فرد به ذوالقرنین هست
حتی استاد رائفی پور هم میگویند که کوروش نزدیک ترین فرد به ذوالقرنین هست (نمیگه حتماً ذوالقرنین هست!)
من اسم استاد رائفی پور رو آوردم چون ایشون برای مناظره در مورد کوروش اعلام آمادگی کرده بودند
ممنون.
سلام علیکم برادر عزیز
درباره سایت تشکر نظر لطف شماست… هر کجا در مسائل شرعی ابهام داشتید زیر همان مطلب نظر بنویسید و توضیحات بیشتر را بخواهید، توضیح داده خواهد شد.
۲- کلیپ آقای رائفی پور را دیده ام، اولا تخصص ایشان در حوزه دین ظاهرا تا جایی که بنده اطلاع دارم نیست. ثانیا استناد ایشان به کلام علامه طباطبایی هست. خود حضرت علامه هم صراحت در این مطلب ندارند و به عنوان یک احتمال می فرمایند، احتمال!… ما این احتمال را با جست و جو در منابع تاریخی، روایی و … بررسی کرده ایم و صحیح نیست. ذوالقرنین هیچ ارتباطی با کوروش ندارد. در سایت سرچ کنید مطالبی در این زمینه منتشر شده است.
از جهت گفتگو یا به قول شما مناظره از جهت ما هیچ مانعی نیست، آماده ایم. شما هماهنگ کنید.
خود شما هم می فرماید نمی گویند حتما ذوالقرنین هست و در حد یک احتمال هست، چرا حتما نمی گویند، این سوال را از خود بپرسید؟ پاسخش واضح است چون اسناد صحیح در منابع دینی در این زمینه وجود ندارد و دوستان به دنبال حدس و گمان رفته اند. حدس و گمان هم در مباحث علمی آنچنان جایگاهی ندارد همانطور که ظاهرا خودتان معترف هستید.
وفقکم الله لکل خیر
با سلام و درود
در دوران های حکومت در ایران گاهی ایران باستان را محترم و گاهی دوران جاهلیت ایران می پنداشتند.به طور مثال در دوران پهلوی ایران باستان را دوران شکوه و در جمهوری اسلامی کنونی هم با به وجود امدن سایت هایی مثل اینجا و … مطالب وحشی گری ایرانیان باستان که اغراق امیز هست را منتشر میکنند.
با توجه به مطالبی که اینجا نوشته که می گوید کوروش آغازگر جنگ بوده خب در دوران خلافت راشدین هم که به ایران حمله کردند آغازگر جنگ بودند حتی اگر پاره شدن نامه توسط خسرو پرویز درست باشد با توجه به تعالیم اسلام که در سوره حجر زرتشتیان که ایرانیان باستان را تشکیل میداند به عنوان مومن و مجوس(معرب زرتشتی) شناخته شده اند و ادیان زرتشتی و اسلام شباهت های زیادی بهم دارند اما مسلمانان به قلمرو امپراتوری ساسانی حمله ور شدند با بهانه ترویج اسلام.البته این مطلب را گفتم تا بدانید اگر کوروش رو به خاطر کارهایش(که شاید اغراق تحریف یا …)باشد وحشی بنامیم مسلمانان عرب رو هم همان صفت را می گیرند.شاید بگویید دلیل حمله ی انها ترویج اسلام باشد پس نمی توان کوروش را بدون مدرک معتبر متهم کرد.تاریخ نویسان غیر ایرانی که چندین هزار سال پیش این را نوشته اند قطعا غلط است و به طور قطع نمی توان گفت تاریخ ایران باستان که در دستان ماست درست است.مطلب بعدی که باید گفت این است که هر نسل فکر می کنه که از نسل قبلی بهتره مثل یونانیان بر هخامنشیان و اشکانیان بر یونانیان و ساسانیان بر اشکانیان که اینگونه ادامه پیدا میکنه و به اینجا می رسه که در ان نسل جدید تمامی اسناد و مدارک خوبی های نسل بعدی را از بین می برد و تاریخ نویسی معمولا به دستور پادشاهان نوشته می شد که در آن پادشاه خود را برتر می دانست.
پس لطفا این مطلب را تصحیح کنید چون امکان دارد غلط درست یا … باشد هیچ گاه نمی توان تاریخ واقعی را دانست شاید کوروش واقعا وحشی شاید انسان عادل یا … باشد که شما در اینجا کم لطفی کردین و تمام واقعیات رو ننوشتین.البته من نمی تونم زیاد حرف بزنم چون اینجا به بالا مربوطه و من دردسر نمی خواهم.
سلام علیکم برادر عزیز
قصد پاسخ کامل و طولانی به دیدگاه شما را نداریم اما چند نکته را لازم است به صورت خلاصه عرض کنیم.
۱- آنچه نوشته اید بیشتر شبیه درد دل کردن و همان پیش زمینه های فکری شماست که بر اثر تبلیغات ایجاد شده است و شما نتوانسته اید مستند صحبت بفرمایید.
۲- دقت کنید اصلا بحث ما روی پهلوی یا جمهوری اسلامی نیست، چرا شما این حرفها را می زنید، دقت کنید تاریخ کوروش چه خوب چه بد موجود هست، حالا هزار حکومت دیگر عوض بشود که متون تاریخی از بین نمی رود، آنچه در نوشتار بالا می بینید متوجه می شوید ربطی به جمهوری اسلامی یا غیر اسلامی ندارد، کمی روی این فکر کنید متوجه می شوید این اشکال شما بی ربط است.
۳- درباره کوروش که می فرمایید :«مطالب وحشی گری ایرانیان باستان را منتشر می کنید»؛ خب آقای عزیز مگر شما به تاریخ باستان تسلط دارید، که م گویید اینها اغراق است یا نیست، همینطور هر چیزی که به ذهن شریفتان رسید که تاریخ نیست!!، یعنی هر چقدر به شما سند نشان بدهند شما فکر می کنید که اغراق است، خب این روش بحث منطقی و علمی نیست و بیشتر روش کودکان است.
ثانیا ما هیچگاه درباره کوروش قضاوت نکرده ایم، آنچه در متن آمده برای افرادی است که فقط به این منابع استناد می کنند که کوروش فلان کار را کرد، خب حرف ما این هست که اگر به این منابع تاریخی غربی یا شرقی استناد می کنید به همه اش استناد کنید در همین کتاب های تاریخی جنایات این افراد نیز آمده است. پس شما و ما تمام آنچه در این کتابها هست را نگاه کنیم و بدور از اغراق و توهم سازی تصمیم بگیریم. این روش عقلا است، ما با اسطوره سازی بی دلیل مخالفیم، ما با متوهم کردن جامعه با خرافات مخالفیم. خب مطرح کردن این اسناد تاریخی با این هدف اگر شما به اندازه سر سوزنی انصاف داشته باشید خواهید دید که به حق و بجاست.
در هر حال کوروش چه خوب و چه بد، الان تواریخ آنچنان در دست ما نیست، و نمی توان درباره او نتیجه گیری دقیق را داشت و شاید شخصیت مجهولی باشد اما اگر کسی خواست سینه چاک او باشد ما سوال می پرسیم بر اساس چه تاریخ مستندی این شخصیت را ما بپذیریم، اگر به این تواریخ موجود استناد کرد ما هم می گوییم در همین تاریخ ها جنایات این افراد مطرح شده است و انسان منصف و حق جو چشم ها را بر روی واقعیات تاریخی نمی بندد. کمی روی این قسمت تامل کنید ان شاالله مشکل شما با این نوشتار حل می شود.
۴-درباره آغازگر جنگ بودن، عمر بن خطاب به ایران حمله کرد، و البته قبل از آن اگر دقت کنید در تاریخ هست که آغازگر اصلی خسرو پرویز بوده و بخش هایی از عراق را به تصرف خود در می آورد و اعراب عراق از اعراب حجاز درخواست کمک می کنند، خب اگر آغازگر بودن اعراب از دید شما بد است، بدتر این هست که اولین شخص چه کسی بوده که حمله کرده!، چرا اگر خسرو پرویز ایرانی حمله کند از دید شما حق داشته اما اگر طرف مقابل عرب دفاع بکند حق ندارد!.
ثانیا برادر عزیز، ظاهرا درباغ تشریف ندارید، مگر ما از خلفا حمایت کرده ایم، یا اسلام واقعی را غاصبان خلافت دانسته ایم؟!، قبل از اینکه به ایران حمله کنند به درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها حمله کردند، اینها را در تاریخ نخوانده اید؟!.
ما حمله عمر بن خطاب را هم محکوم می کنیم چون بدون اذن امام بوده است، واقعا من از شما تعجب می کنم اگر کسی چند صفحه تشیع خوانده باشد متوجه می شود اینها غصب خلافت را انجام داده اند، و ما در اصل و ریشه با این جریان بحث داریم، حالا شما به قضیه ایران اشاره می کنید!!. ما هم منتقد غصب خلافت هستیم هم خدمت شما عرض می کنیم منتقد حمله به ایران. چون با اذن امام علی علیه السلام نبود، و می بینیم با اینکه ایران زمین را اهل سنت گرفتند و اداره کردند به مرور زمان ایرانیان با نبوغی که داشتند متوجه برتری کلام اهل البیت علیهم السلام شدند و بدون هیچ جنگی به تشیع و اسلام حقیقی روی آوردند و از بزرگترین مدافعان اسلام امروز همین ایرانیان هستند. خب چرا به این قسمت تاریخ ایران که ایرانیان شیعه شدند بدون جنگ و حمله دقت ندارید. هر کسی حمله کرده ربطی به اسلام نداشته همانطور که به درب خانه حضرت زهرا سلام الله حمله کردند، ما کاری به عرب و عجم نداریم، کارهای کوروش فارس یا فلان عرب اگر بر اساس فرمان خدا نباشد، ما نقد می کنیم و شما هم باید اینگونه منصفانه باشید، این عرب و عجم بازی کردن ها را شیاطین انسی مطرح می کنند شما به اینها توجه نکنید، ببینید راه خدا کجاست همان راه را بروید، حالا هر کسی در راه خدا با ما و شما از هر ملتی همراه و همسفر شد آن شخص برادر دینی ماست حالا می خواهد سیاهپوست باشد یا سرخ پوست یا هر رنگ و نژاد دیگری.
از همه اینها گذشته عزیز جان، چطور می شود به تاریخ کوروش می رسد می گویید صحیح نیست و نباید قضاوت کرد اما اینجا خودتان به حمله اینها می رسید توجیهات آنجا را ندارید؟!.
در هر حال حرف اول و آخر ما کلام امیرالمونین علی علیه السلام است که در جواب شخصی که در معرکه جنگ نتوانست حق را بین سپاه حضرت علی و عایشه تشخیص بدهد و دچار شخصیت زدگی شده بود(در لشگر روبرو اصحاب بزرگ و مرتد ایستاده بودند) می فرماید:«إن الحق و الباطل، لا يعرفان بأفدار الرجال إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله
همانا حقيقت بر تو اشتباه شده است. به درستي كه حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمي توان شناخت.
اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي و باطل را نيز او بشناس، اهل آن برايت آشكار مي گردد.
يعني :
اشخاص باستانی یا غیر باستانی نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند. اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنان باشند.
وتمام. سخن كوتاه، اما بس عظيم و بلند بود. به بلنداي حقيقت و تاريخ! اين سخن يعني معياري براي تشخيص پيروان علي (ع) از غير!»
پس شما بجای کوروش و غیر کوروش، ابتدا حق را بشناسید، تمام تاریخ را با دقت نگاه کنید، بخشی از تاریخ را به اسم ایرانی بودن یا عرب بودن نگیرید، همه را ببینید، حرف ما همین حرف امیرالمومنین علی علیه اسلام است اگر قلبی برای پند گرفتن باشد.
۶- لازم به ذکر است که این سایت نه به بالا نه به پایین به هیچ جا وصل نیست، و بیشتر این حرف آخر شما طنز گونه بود، تشکر می کنم، و ما شاالله هر چه می خواستید گفتید و بیشتر از این هم که چیزی برای گفتن نداشتید چون همین حرفها را در همین فضای مجازی می زنند، ثانیا از ما و شما پر حرف تر که به این کشور و نظام توهین می کنند بدون درد سر دارند زندگی می کنند بدون توهم توطئه، سری به روزنامه های منتشر شده روز بزنید (اگر اهل مطالعه باشید) متوجه می شوید که فضای علمی و نقد باز هست.
برای شما آرزوی موفقیت را از خداوند خواهانم.
وفقکم الله لکل الخیر
برای شناخت کوروش و امثال این وحوش جنایتکار دیدن یک بار فیلم ۳۰۰ توصیه میشود. در آن می فهمیم که این وحشی چیزی تو مایه های همین داعش امروزی بوده
سلام علیکم
درباره فیلم ۳۰۰ کارشناسان نقدهای زیادی کرده اند که این فیلم مغرضانه و بدور از واقعیت و هدفش تخریب چهره ایرانیان است که بدیهی است چنین فیلمهایی قابلیت استناد و اعتبار ندارد.
اسناد تاریخی در باره کوروش نشان دهنده برخی واقعیات هست که برای محقق منصف کافی است.
وفقکم الله لکل الخیر
سلام.تاجایی که من میدونم حتی ایت الله مکارم هم احتمال میدن که کوروش همون ذوالقرنین باشه(بر اساس شواهد) و حتی کوروش ذوالقرنین نباشه هم کوروش شخصیت مجهولی نیست و در کل از بقیه پادشاهان بهتر بوده
در این زمان هم که ما مشکلات مهم تر داریم بهتره که باعث تفرقه و مشکلات بیشتر نشیم و این ها رو هم بذاریم برای یک زمان مناسب و یک بحث علمی با سند های درست و قابل اطمینان و اون هم بین تاریخ شناسان
سلام علیکم
حضرت آیت الله مکارم هیچ کجا ذوالقرنین را کورش ندانسته اند!.
بله شخصیت مجهولی نیست، در کتب تاریخی همانطور که در نوشتار بالا مطرح شده است به برخی از جنایات هم اشاره شده است.
تفرقه؟!، چرا تفرقه، این نوشتار همراه با منابع تاریخی مطرح شده است که شما با آزادگی بدون پیش فرض مطالعه کنید!، تفرقه پیش فرضهای غلط و هوچیگری های رسانه ای است که در ذهن برخی از عوام هست.
بحث علمی و تاریخی!، همان اسناد و کتبی که برای بزرگ کردن کورش در دسترس است و بدان استناد می کنند در همان کتب شما لطف کنید کامل بخوانید، جنایات هم آمده، مطالب بالا هم کاملا با منبع خدمت شما ارائه شده است تا تفکر و بررسی کنید، بدور از احساسات!. آنچه در نوشتار مطرح شده یک بحث مستند است، امیدوارم با آزادگی بخوانید، بر فرض هم که ما این نوشتار را مطرح نمی کردیم، این اسناد که در کتب تاریخی آمده است را چه خواهید کرد، آیا نویسندگان این کتابها هم دنبال تفرقه بوده اند یا تاریخ را نمی دانستند و یا تاریخ شناس نبودند؟!.
وفقکم الله لکل الخیر
تحریف کردن تاریخ خیلی هم ساده نیست همه ی مورخان ایران و جهان ایا اشتباه میکنن و شما درست میگید ؟
گرچه نظر دادن در مورد تاریخ باستان کار راحتی نیست و باستان شناسان به سختی اینکار و میکنن اونوقت چطور میشه در مورد یه شخصیت باستانی اینطور قضاوت کرد اون فقط در ایران نه بلکه در جهان معروفه البته نه به عنوان یه جنایتکار بلکه به عنوان یه قهرمان البته کوروش یه انسانه و طبیعتا شخصیت معصوم و پیامبر گونه ای نداره و به عنوان یه انسان ممکنه خطاهایی داشته باشه اما به نسبت سایر پادشاهان اون دوران خیلی بهتر بوده
سلام علیکم
با عرض ادب و احترام
همه مورخان؟!… تشکر که همه مورخان رو دیده اید و اینجا هم مطرح کردید.
ای کاش اسنادی که در متن بالا آمد را می دیدید، اینها همان مورخان هستند. واقعیت همین هست چرا از واقعیت فرار می کنید.
اما اینکه پرسیدید:»چطور میشه در مورد یه شخصیت باستانی اینطور قضاوت کرد؟ « جواب شما: با اسناد تاریخی می شود قضاوت کرد. بجای اینکه یک شخصیت را بی جهت بزرگ کنند که اصلا شخصیتی دیگر بشود که در تاریخ یافت نشود بهتر است به این اسناد هم با آرامش نگاه کنیم.
حالا سوال ما از شما این هست، اگر در تاریخ همین حرفها را نوشته باشند، شما چه استبعادی دارید که این اسناد و این مورخان رو نبینید، آیا آقای پیرنیا هم که مورخ زمان شاه بودند هم همه مورخان رو ندیده بودند مثل حضرتعالی، آیا ایشان هم تحریف کرده اند، یا سایر کتابها! شما ظاهرا اینها رو ندیدید؟! یا نخواسته اید ببینید؟!.
موفق باشید