وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

چرا باید روزه بگیریم؟ اگر روزه بگیرم نمی توانم کار کنم؟

0

چرا باید روزه بگیریم؟ اگر روزه بگیرم نمی توانم کار کنم؟

پرسش:سلام و وقت به خير خدمت شما اساتيد بزرگوار و مؤمن
لطفا كمي درمورد فلسفه ي روزه توضيح دهيد.
افرادي هستند كه با توجيه هاي الكي، روزه گرفتن را نقض مي كنند. مي خواستم جوابي قانع كننده به آنها بدهم.
مثلا ميگويند:
-روزه گرفتن باعث كاهش بازده كاري مي شود و كاهش بازده كاري باعث آسيب و عقب افتادگي جامعه مي گردد و عقب ماندگي جامعه آثارمخرب بيشتري دارد. بنابراين روزه گرفتن اشتباه است.
مثلا برخي از همكاران من كه در بيمارستان و مراكز درماني مشغول هستند دراين ماه، روزه نمي گيرند و مي گويند كه من اگر روزه بگيرم تمركز و حوصله ام كم ميشه و نمي تونم به سلامتي مراجعان كمك كنم و سلامتي جامعه به خطر ميفته. من مي خوام به سلامتي جامعه كمك كنم و روزه گرفتن مانع اين هدف ميشه. سلامتي جامعه از روزه گرفتن، مهم تره.
برخي هم مي گويند كه مشكلات گوارشي مثل زخم معده و غيره در ماه رمضان، بسيارشيوع زيادي پيدا مي كند
برخي هم مي گويند كه اگر ماه رمضان براي استراحت شكم و دستگاه گوارش است، دستگاه گوارش كه دراين ماه استراحتي نمي كند. بازهم همان سه وعده ي سنگين را همه مي خورند فقط زمانش عوض شده. همين تغييرزمان و تغييرنظم زندگي هم به ضررجسم و روان آدم تموم ميشه. اول صبح كه معده اصلا آمادگي پذيرش غذا رو نداره آدم بايد به زور از خواب پاشه و شيكمشو پر كنه.
بعضيا هم ميگن كه تشنگي و گشنگي باعث بدخلقي و اعصاب خردي مي شه و كسي كه اعصابش خرده ديگرانو ناراحت مي كنه از خودش. ناراحت كردن ديگران و بدخلقي كردن گناه بزرگتريه.

ممنون از پاسخ شما

 

پاسخ(حجت الاسلام ایمانی):

1ـ بايد ديد تعريف جامعه از منظر اينها چيست؟ بايد ديد تعريف اينها از انسان چيست؟

اگر تعريفشان از انسان، همان حيوان دو پاي راست قامت است و فرقي اساسي با خر باركش و اسب باركش و اسب ورزشي و گاو شخم زن و سگ نگهبان و مرغ تخمگذار و امثال اينها ندارد، بلي روزه گرفتن قطعاً بازده چنين موجودي را پايين مي آورد. شكّي نيست كه يك اسب گرسنه نمي تواند مثل يك اسب سير كار كند. شكّي نيست كه يك گاو گرسنه نمي تواند مثل يك گاو سير شخم بزند. شكّي نيست كه يك مرغ گرسنه نمي تواند مثل يك مرغ سير تخم بگذارد. شكّي نيست كه يك سگ گرسنه نمي تواند مثل يك سگ سير نگهباني بدهد. اگر تعريف اينها از انسان، همين است، بلي روزه قطعاً برايش ضرر دارد.

همچنين اگر منظورشان از جامعه ي انساني، چيزي است مثل گروه حيوانات همكار، مثل گروه زنبورها و گروه مورچه ها و گروه موريانه ها و گروه گرگها و گروه شيرها و امثال اينها، بلي قطعاً روزه گرفتن افراد چنين گروهي، بازده گروه را پايين مي آورد و موجب عقب ماندگي آنها مي شود. چون هدف چنين جامعه اي توليد بيشتر براي مصرف بيشتر است. در چنين جامعه اي رشد روحي و معنوي و فرهنگي معني ندارد. هدف چنين جامعه اي فقط توليد مثل و سير كردن شكم است؛ همين و بس.

اگر كسي تعريفش از انسان و جامعه ي انساني، اين است و خودش را حيواني مي داند مثل ديگر حيوانات، قطعاً روزه گرفتن را نادرست خواهد دانست. ما هم هيچگاه به اسب و خر خودمان گرسنگي نمي دهيم. چون گرسنه نگه داشتن اسب و خر و گاو، فايده اي به حالش ندارد. حيوان را گرسنه نگه داريم كه چه شود؟ آيا حيوان، با گرسنه ماندن، رشد روحي مي كند؟! آيا رشد فرهنگي مي كند؟! آيا درد گرسنگان را درك مي كند؟! براي حيوانات، اين امور معني ندارد.

امّا اگر كسي انسان را تعريف كرد به موجودي كه بالقوّه خليفة الله است و هدفش خليفة الله بالفعل شدن است، آنگاه او را با شكمش تعريف نمي كند. آنگاه برايش چيزي  به نام فرهنگ و معنويّت هم تعريف مي كند. روزه، براي چنين موجودي تشريع شده است نه براي حيوان دو پاي راست قامت. خداوند متعال هم انسانها را دو گروه مي كند؛ اصحاب يمين و اصحاب شمال. آنگاه اصحاب شمال را اين گونه تعريف مي كند: « أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏ ــ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهترند.» خداي متعال با اين بيان در واقع مي خواهد بفهماند كه دين گريزان، در واقع حيوان هستند و هدفشان از زندگي، فقط شكم و زير شكم است. اينها كار مي كنند كه بخورند و مي خورند كه كار كنند. اين دور باطل را همواره ادامه مي دهند تا عمرشان پايان يابد.

همچنين اگر كسي تعريفش از جامعه ي انساني، گروهي رهسار به سوي لقاء الله شد، ديگر آن را مانند جامعه ي زنبورها و مورچه ها و گرگها و شيرها و … نخواهد دانست. چنين جامعه اي هدفش رسيدن به خداست نه همكاري براي رشد اقتصادي نه همكاري براي پيروزي در رقابتهاي بين اللملي و امثال آن. چنين جامعه اي هدفش توليد بيشتر براي مصرف بيشتر نيست. لذا اگر دنبال توليد بيشتر هم مي رود، براي مصرف بيشتر نيست بلكه براي خدمت به خلق است تا از اين راه، رشد روحي كند.  چنين جامعه اي روح را فداي شكم نمي كند؛ فرهنگ را فداي اقتصاد نمي كند. در جامعه ي الهي، روح اصل است و بدن، نوكر روح مي باشد. امّا در جامعه ي حيواني، تمام قوا در خدمت بدن هستند. براي جامعه اي الهي است كه روزه معني ندارد؛ زنبورها و مورچه ها و گرگها و شيرها روزه نمي گيرند و نبايد هم بگيرند. چون برخلاف هدف آنهاست.

خلاصه آنكه:

در منطق قرآن كريم، دو گونه انسان وجود دارد. انساني كه حيوان باهوش تعريف مي شود، و انساني كه خليفة الله بالقوّه ي در حال خليفة الله بالفعل شدن تعريف مي شود. اوّلي كارش چريدن و لميدن و بازي كردن است و دومي كارش سير الي الله و هدفش رسيدن به لقاء الله مي باشد.

خداي متعال، هر دو راه را بيان نموده، لذا فرمود: « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً ـــ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاسي كند.» ‏(الإنسان:3) او همه را دعوت مي كند به سير الي الله و رسيدن به مقام لقاء الله. امّا مردم دو گروه مي شوند؛ عدّه اي اين راه را پيش گرفته و شاكر مي شوند، و عدّه اي آن را رها نموده و كافر مي شوند. دعوت خدا، براي همه است؛ امّا اگر كسي نمي خواهد جزء گروه دوم شود، اجباري نيست؛ اينها مي توانند بروند و مثل ديگر حيوانات مشغول چريدن و لميدن و بازي باشند. لذا فرمود: « ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ــــ رهايشان ساز تا بخورند و بهره گيرند و آرزوها آنان را سرگرم سازد؛ به زودى خواهند فهميد!» (الحجر:3) يعني حالا كه نمي خواهند خود را از حيوانيّت فراتر ببرند، رهايشان كن تا مثل ديگر حيوانات، بخورند و بهرمند شوند و سرگرم شوند! هنگام مرگ مي فهمند با خود چه كرده اند؛ امّا آن موقع ديگر چه فايده؟!

2ـ آيا در ماه رمضان، ناراحتي گوارشي بيشتر مي شود؟

 

بلي بيشتر مي شود. امّا نه به خاطر روزه گرفتن بلكه به خاطر فرهنگ غلطي كه در افطار خوردن است. شارع مقدّس تأكيد دارد كه افطار سبك خورده شود؛ امّا اغلب روزه داران ظاهري، هنگام افطار، دو بار حالت عادي غذا مي خورند. و پر خوري، موجب ناراحتي هاي گوارشي است.

تجربه نشان داده كه روزه ي صحيح نه تنها اثر سوئي روي دستگاه گوارش ندارد بلكه برعكس، راه درمان بسياري از مشكلات دستگاه گوارشي است. چون اغلب مشكلات اين دستگاه، از پرخوري و بد خوري است. حتّي افراد متعدّدي با آب درماني، توانسته اند مشكلات گوارشي خود را درمان كنند. البته بنده اين راه را توصيه نمي كنم ولي براي آنكه بدانم آثارش چيست، شخصاً آن را امتحان نموده ام. بنده شخصاً چهل روز چيزي جز آب نخوردم و در اين مدّت، حدود 25 كيلوگرم وزن كم كردم؛ ولي ذرّه اي دچار مشكلات گوارشي يا مشكلات ديگر نشدم. و در عرض يك ماه، به وزن نرمال خود باز گشتم. در اين چهل روز، هم كارهاي تحقيقاتي متداولم را انجام مي دادم كه اكثراً در زمينه هاي فلسفه و كلام و بحث علم و دين است، هم براي دانش پژوهان دوره ي كارشناسي، تدريس فلسفه مي كردم. در اين چهل روز، فقط در سه روز نخست اندكي حالت ضعف داشتم؛ كه عامل عمده اش باقي ماندن موادّ در روده ها بود، كه آن نيز با تنقيه حلّ شد. بعد از سه روز، نشاط عجيبي داشتم، فشار خونم نرمال بود. ديد چشمانم عادي بود. حواسّم كاملاً سر جايش بود و هيچ اختلالي در كارهاي روزانه ام وجود نداشت. البته به خاطر حذف وعده هاي غذايي، فرصت بيشتري براي كار كردن داشتم و از كسالتهاي بعد از غذاها خبري نبود. لذا بازده كارم نه تنها پايين نيامده بود بلكه بالاتر هم رفته بود. از نظر اخلاقي نيز خيلي آرامتر و صبورتر شده بود.

اين تجربه اي است كه خودم شخصاً كرده ام و گزارشات هر روزش را هم ثبت نموده ام. افراد ديگري هم در كشورمان هستند كه اين روش را انجام داده و گزارشات باليني خود را ثبت نموده اند.

خلاصه آنكه:

تجربه نشان مي دهد كه گرسنگي اختياري موجب مشكلات گوارشي نيست، بلكه عامل عمده ي مشكلات گوارشي، پرخوري و بد خوري (خوب نجويدن غذا و انواع غذاها را با هم خوردن و آب خوردن در وسط غذا و خوردن موادّ غذايي صنعتي و خوابيدن بعد از صرف غذا) است.

قَالَ النَّبِيُّ (ص): « صُومُوا تَصِحُّوا ــ روزه بگيريد تا سالم شويد.»

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): « الْمَعِدَةُ بَيْتُ الْأَدْوَاءِ وَ الْحِمْيَةُ رَأْسُ الدَّوَاءِ لَا صِحَّةَ مَعَ النَّهَمِ ــ معده خانه ي بيماريهاست و پرهيز رأس همه ي داروهاست. تن درستى با پرخورى جمع نمي شود.»

و فرمودند: « مَنْ قَلَّ طَعَامُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ وَ مَنْ كَثُرَ طَعَامُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسَا قَلْبُه‏ ــ كسي كه غذايش كم باشد(پرخوري نكند) بدنش سالم مي شود و قلبش صفا مي يابد؛ و كسي كه طعامش زياد باشد بدنش بيمار و قلبش سخت مي شود.»
و فرمودند: « لَوْ أَنَّ النَّاسَ قَصَّرُوا فِي الطَّعَامِ لَاسْتَقَامَتْ أَبْدَانُهُمْ  ـــ  اگر مردم در خوراك كوتاه مى‏آمدند بدنهايشان درست بود.»

اسلام امر به روزه كرده و از پرخوري هم نهي نموده است. همچنين از زياد خوردن گوشت نهي كرده است. امّا متأسفانه در ماه رمضان، مصرف غذايي مردم نه تنها كم نمي شود بلكه چند برابر مي شود تا آنجا كه دولت مجبور است از قبل براي ماه رمضان، گوشت گاو و مرغ ذخيره كند. اين سبك روزه داري، روزه داري به سبك معاويه است نه روزه داري به سبك اهل بيت(ع). آنهايي كه روزه داري صحيح دارند، اغلب عمرهاي طولاني هم مي كنند. اگر آماري از عمرها گرفته شود خواهيد ديد كه معدل عمر در بين علماي ربّاني ـ نه علماي معمولي ـ بيش از همه است. بسياري از علماي ربّاني، عمرهاي طولاني دارند كه رازش در مراعات سبك تغذيه ي اسلامي است.

3ـ روزه به معني تغيير زمان غذا نيست. در اسلام، دو وعده غذا بيشتر نيست. نهار را غير مسلمانها به مسلمين تحميل نموده اند. طبق فراميشات اهل بيت(ع) وعده هاي اصلي غذا، دو وعده است. مسلمان، يك ساعت قبل از اذان صبح بيدار مي شود براي نماز شب، نزديك اذان صبح، صبحانه را مي خورد، نماز صبح را به جا مي آورد و مي رود سر كارش. شام را اوّل شب مي خورد تا موقع خواب، غذا در معده نماند. شب هم زود مي خوابد نه نصف شب. لذا روزه ابداً به معني حذف يك وعده غذا نيست؛ بلكه به معني حذف ريزه خواري هاي بين دو وعده ي اصلي است.

بلي عدّه اي اسماً مسلمانند و رسماً به سبك كفّار (حيوانات هوشمند) زندگي مي كنند و به سبك آنها غذا مي خورند. روزه براي آدم كردن همين حيوان هوشمند است. آنكه آدم نشده، به زور گرسنه اش نگه داري، مهارش را كه رها كردي، چند برابر مي خورد. ماه رمضان تمرين مثل آدم زندگي كردن و مثل آدم غذا خوردن است نه گرسنگي كشيدن. مؤمنان حقيقي، در تمام طول سال، دو وعده غذا مي خورند. اين توصيه ي بهداشتي اسلام است به پيروانش. امّا در ماه رمضان، بين اين دو وعده هم كنترل مي شود تا ريزه خواري نشود.

4ـ منشاء بسياري از بد خلقي ها و اختلالات عصبي، جمع شدن موادّ زائد و سمّي در بدن است. وقتي گازهاي معده و روده ها به سمت مغز بالا رفتند اختلالات خلقي نمايان مي شود. وقتي كبد پر از موادّ سمّي شد، اختلالات خلقي ظهور مي كنند. يكي از علل بد خلقي ها، افزايش نامتعارف صفرا در خون است. وجود برخي موادّ زائد در بدن، موجب كاهش يا افزايش قدرت رسانايي الكتروليتها مي شود كه نتيجه اش اختلالات عصبي و خلقي است. و … . و همه ي اينها زير سر پرخوري و بد خوري است. لذا اگر كسي به سبكي كه اسلام گفته تغذيه كند، نه تنها بد خلق و عصبي نمي شود بلكه خيلي ها خوش اخلاق مي شود. البته روشن است كه وقتي كسي بخواهد سبك تغذيه  و زندگي خود را تغيير دهد، ابتدا مقداري دچار اختلال خواهد شد؛ امّا بعد از اندك مدّتي، به بهترين وضعيّت عصبي و خلقي خواهد رسيد. مثل آن است كه كودكي را از يك مدرسه ي بي نظم به يك مدرسه ي منظم منتقل كنند. چنين كودكي ابتدا احساس غريبي خواهد كرد ولي بعد از اندك مدّتي با آن محيط خو مي گيرد و ترّقي مي كند.

5ـ سخن آخر:

اين گونه حرفها، همه بهانه است. حرف اصلي اين گونه افراد اين است كه ما نمي خواهيم مثل آدم زندگي كنيم، بلكه دوست داريم مثل حيوانات، يله و رها باشيم.

همنوع دوستي، هنر انسان نيست. حيوانات هم همنوع دوستي را بلدند. كمك به همنوع، در برخي حيوانات، از انسانها هم بيشتر است. هنر انسان، اين است كه مي تواند به مقام لقاء الله برسد. مشكل اساسي اين گونه افراد، در تعريف انسان و در تعريف جامعه است. دين، نقشه ي وجودي انسان كامل (خليفة الله) است نه نقش ي وجودي حيوان هوشمند. برخي ها كه مي گويند: « اين دين به درد انسان نمي خورد.» منظورشان از انسان، همان حيوان هوشمند است.

 

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.