قرآن و پلوراليسم دينى
قرآن و پلوراليسم دينى
ديدگاه اسلام و قرآن درباره حقانيت اديان و پلوراليسم دينى چيست؟
آيا اسلام پيروان ديگر اديان را اهل دوزخ مى داند؟
قرآن حقانيت طولى شرايع انبياى الهى را مى پذيرد و همه آنها را در عصر خود اسلام مى داند؛ اما حقانيت عرضى اديان معارض با اسلام را نمى پذيرد.
آيات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دين حق در اسلام و نفى پلوراليسم و تكثّرگرايى دينى، به صراحت با بعضى از اصول و مبانى پلوراليسم، مخالف است و آن را ابطال مى كند.
آياتى كه در اين زمينه وجود دارد، به چند بخش تقسيم مى شود:
يك. امكان رسيدن به حقيقت
آياتى از قرآن با مبناى شكاكيت و نسبيت گرايى و عدم امكان دستيابى به حقيقت – كه از مبانى و پيش فرض هاى پلوراليسم دينى است – در تضاد و تقابل است و نشان مى دهد كه از ديدگاه قرآن، به هيچ وجه شكاكيت و نسبيّت در دين، مورد پذيرش نيست و رسيدن به «حقيقت» امكان پذير است.
اين آيات عبارت است از:
1-1. آياتى كه شك ورزان را مورد سرزنش قرار مى دهد.1
2-1. آياتى كه ادله پيامبران را روشن و آشكار و ترديد شكاكان را بى وجه معرفى مى كند.2 براى مثال در رابطه با آشكار بودن حقيقت اسلام مى فرمايد: «لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ »3؛ «هيچ اكراهى در دين نيست؛ به درستى كه راه هدايت از گمراهى، روشن گرديد».4
3-1. آياتى كه امر به تبعيت از علم و يقين و نهى از پيروى ظن و گمان دارد.5
دو. عدم قبول غير اسلام
اين آيات با صراحت، اسلام را تنها دين حق و صراط مستقيم معرفى مى كند و عقايد پيروان ساير اديان را باطل دانسته و آنان را به پيروى از اسلام دعوت مى كند:
1-2. «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ »6؛«و هر كس جز اسلام، دينى [ ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است». البته اسلام همه پيامبران الهى را راهبر به سوى «حقيقت» دانسته و دين همه را اسلام مى داند. بنابراين پيروى از پيامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمى مرتبت، پيروى از آيين حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است7.
2-2. «وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِى جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ»8؛ «هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمى شوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى. بگو: در حقيقت، تنها هدايت خدا است كه هدايت [ واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، از هوس هاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا سرور و ياورى نخواهى داشت».
3-2. «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللّهُ أَنّى يُؤفَكُونَ »9؛ «و يهود گفتند: عُزَير، پسر خدا است و نصارا گفتند: مسيح، پسر خدا است! اين سخنى است [ باطل] كه به زبان مى آورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده اند، شباهت دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه [ از حق] بازگردانده مى شوند؟!»
آيات فراوان ديگرى از اين سنخ وجود دارد كه شما را به تأمّل و تدبّر بيشتر در آنها ارجاع مى دهيم.10
سه. دين همه انسان ها
بسيارى از آيات قرآن، همه انسان ها را مخاطب قرار داده و به دين اسلام دعوت نموده و قرآن و پيامبر اسلام را هادى همه انسان ها معرفى كرده است.
از جمله اينكه مى فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ كَافَّةً لِلنّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً »11 ؛ «و ما تو را نفرستاديم، مگر براى همه مردم تا [ آنها را به پاداش الهى] بشارت دهى و [ از عذاب او ]بترسانى…».
در جاى ديگر مى فرمايد: «قُلْ يا أَيُّهَا النّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً »12 ؛ «بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم».
در رابطه با همگانى بودن قرآن در موارد مختلفى مى فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ »13 ؛ «آن كتاب (قرآن ) نيست، مگر تذكرى براى همه جهانيان».
چهار. فراخوانى اهل كتاب به اسلام
قرآن مجيد، اهل كتاب را به اسلام فراخوانده و روى گردانى از آن را كفر و حق پوشى تلقى نموده و به شدت از آن توبيخ مى كند:
«اى اهل كتاب! پيامبر ما به سوى شما آمد؛ در حالى كه بسيارى از حقايق كتاب [ آسمانى] را كه شما مخفى داشتيد، روشن مى سازد و از بسيارى از آنها صرف نظر مى كند. آرى از جانب خدا به سوى شما نور و كتاب آشكارى آورد. خداوند به بركت آن، كسانى كه خشنودى او را پيروى كنند، به راه هاى سلامت هدايت مى كند و به فرمان خود، از تاريكى ها به سوى روشنايى مى برد و آنها را به راه راست هدايت مى كند»14.
قرآن در جاى ديگر مى فرمايد: «يا اهل الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ »15 ؛ «اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كافر مى شويد، در حالى كه [ بر درستى آن] گواهيد».
در اين زمينه آيات فراوان ديگرى وجود دارد كه بر بطلان پلوراليسم دينى، به گونه هاى مختلف دلالت دارد و همگان را به بررسى و شناخت اسلام و پيروى از آن فرا مى خواند16.
تفكيك حقيقت و معذور بودن:
دين حق و صراط مستقيم، واحد است و بايد معذور بودن را از مسئله حقانيت، جدا كرد. پيروان ساير اديان، خارج از شريعت حق و مطلوب الهى اند؛ اما چه بسا در صورت وجود شرايطى، از جمله: جهل غيرمقصّرانه نسبت به اسلام، طالب حقيقت بودن در سويداى دل، جست و جوى آن در حد مقدور و پاى بندى به احكام عقل و فطرت، اهل نجات به شمار آيند.
بر اين اساس هر چند راهشان «صراط مستقيم» و دين حق نيست؛ اما در روز قيامت، نزد خداوند معذوراند. قرآن از اين گروه به «مستضعف» و «مرجون لامراللّه » ياد كرده است. اين گروه ضمن معذور بودن، به تناسب صدق باطنى و نوع عقايد و رفتار و به عبارت ديگر متناسب با ميزان «حسن فاعلى» و «حسن فعلى»، بهره اى از سعادت برده و به درجه اى از سعادت نائل خواهند شد.
چكيده ديدگاه اسلام عبارت است از:
1. دين حق، تنها اسلام است. اسلام همان آيين توحيدى به معناى كامل كلمه و در همه ابعاد آن است كه دين همه پيامبران الهى بوده و آنان، همگان را به سوى آن دعوت كرده اند. بنابراين آموزه هايى چون تثليث، ثنويت و… هرگز بنياد و اساس درستى ندارد.
2. از نظر اسلام، شريعت داراى كثرت طولى است؛ يعنى، آنچه در طول تاريخ تغيير كرده، شريعت الهى بوده است و هر پيامبر صاحب شريعتى، شريعت پيشين را نسخ نموده و شريعت كامل تر و متناسب با رشد بشر و مقتضيات زمان، عرضه كرده است. بنابراين تكثّر طولى – نه عرضى – شريعت وجود داشته است و با شريعت خاتم همه شرايع پيشين نقض شده و تنها دين مقبول، شريعت محمدى (صلی الله علیه و آله) است.
3. نجات و رستگارى انسان، تابع حجت هايى است كه خداوند بر انسان تمام كرده و پاسخ انسان به آنها است. هر كس در حد حجت هاى درونى (عقل، فطرت و…) و بيرونى (تعاليم پيامبران ) – كه به آنها دسترسى داشته و يا مى توانسته دست يابد – مسئول و وراى آن معذور است17.
1. نحل 16 ، آيه 66 ؛ جاثيه (45 )، آيه 32.
2. ابراهيم 14 ، آيه 9 و 10.
3. بقره 2، آيه 256.
4. جهت آگاهى بيشتر نگا:
الف. محمد حسن، قدردان قراملكى، قرآن و پلوراليزم دينى، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر
ب. مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه، پلوراليسم دينى، (قم: چاپ اول، 1380 ) ؛
پ. على، ربانى گلپايگانى، تحليل و نقد پلوراليسم دينى، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، چاپ اول 1378 ) ؛
ت. كتاب نقد، ش 4، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، چاپ اول، 1378 ).
5. اسراء 17 ، آيه 36 ؛ يونس (10 )، آيه 36 ؛ نجم (53 )، آيه 28.
6. آل عمران3 ، آيه 85.
7. جهت آگاهى بيشتر نگا: محمد حسن، قدردان قراملكى، قرآن و پلوراليزم، صص 117 – 136.
8. بقره2 ، آيه 120.
9. توبه9 ، آيه 30.
10. ر.ك: آل عمران3 ، آيه 61 (مباهله با مسيحيان ) ؛ توبه(9 )، آيه 31 و 32 ؛ نساء(4 )، آيه 157و171 ؛ مائده(5 )، آيه 51و73 ؛ فتح48 ، آيه28 ؛ صف(61 )، آيه9 ؛ مريم(19 )، آيات 88و91 ؛ بقره(2 )، آيه79.
11. سبأ34 ، آيه 28.
12. اعراف7 ،آيه158. نيز نگا: نساء(4 )، آيه79 ؛ حج(22 )،آيه49 ؛ فرقان(25 )،آيه1 ؛ انبياء(21 )،آيه 107.
13. تكوير 81 ، آيه 27 ؛ يوسف (12 )، آيه 104 ؛ ص (38 )، آيه 87 ؛ نيز نگا : ابراهيم (14 )، آيه 1 و 52 ؛ آل عمران(3 )، آيه 138 ؛ انعام(6 )، آيه 18 و 90 ؛ نساء(4 )، آيه 174 ؛ فرقان (25 ) آيه 1.
14. مائده5 آيه 15 – 16 و نيز نگا: همان، آيه 19.
15. آل عمران3 آيه 70. نيز نگا : بقره(2 ) آيه 41 ؛ آل عمران(3 ) آيه 71.
16. جهت آگاهى بيشتر نگا: محمد حسن قدردان قراملكى، قرآن و پلوراليزم.
17. براى آشنايى بيشتر ر.ك:
الف. مرتضى مطهرى، عدل الهى، بخش نهم عمل خير از غير مسلمانان ، (قم: صدرا ) ؛
ب. محمد حسن قدردان قراملكى، سويه هاى پلوراليزم، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر،چاپ اول 1378 )، صص 110 – 116.
منبع : هدانا برگرفته از پرسمان ادیان و مذاهب