فضیلت و ارزش زراعت و کشاورزی در روایات
فضیلت و ارزش زراعت و کشاورزی در روایات
ارزش وفضيلت زراعت
1. در حديث است كه علىّ بن ابى حمزه مىگويد: حضرت کاظم عليه السلام را ديدم كه در زمين (كشاورزى) خود كار مىكرد وپاهايش در عرق فرو رفته بود. عرض كردم: فدايت شوم خدمتكاران كجا رفتهاند كه خودتان چنين فعّاليّت مىكنيد؟ فرمود: «كسى كه بهتر از من وپدرم بوده با بيل در زمين كار كرده است». سپس فرمود: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله وحضرت على عليه السلام وتمام پدران من با دست خود روى زمين كار كردهاند واين كار پيامبران وجانشينان آنان وصالحان است».[1]
2. در احاديث معتبر آمده است كه: «حضرت على عليه السلام با بيل روى زمين كار مىكرد ومزارع را آباد مىساخت وآن حضرت از زحمت بازو، هزار برده را خريد وآزاد كرد».[2]
3. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند متعالشغل زراعت را براى پيامبرانش اختيار كرد، تا از بارش باران كراهت نداشته باشند».[3]
4. در روايتى ديگر فرمود: «خداوند روزى پيامبران را در زراعت وشير حيوانات قرار داد، تا از بارش باران آسمان كراهت نداشته باشند».[4]
5. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام زينالعابدين عليه السلام فرمود: «بهترين كارها زراعت است كه انسانهاى خوب وبد از آن مىخورند؛ آنچه شخص نيكوكار مىخورد براى تو استغفار مىكند وآنچه را فاسق مىخورد او را نفرين مىكند. وحيوانات ومرغان نيز از آن بهره مىگيرند».[5]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «زراعت كنيد ودرخت بنشانيد. به خدا قسم، مردم كارى حلالتر وپاكيزهتر از آن نمىكنند. به خدا سوگند كه پس از خروج دجّال نيز زراعت ودرختكارى خواهيد كرد».[6]
7. در حديثى ديگر فرمود: «زراعت كردن كيمياى بزرگ است».[7]
8. نيز در روايتى فرمود: «زارعان گنجهاى مردم هستند، زراعت مىكنند وخداوند روزى نيكوى پاكيزه كرامت مىكند ودر قيامت جايگاه آنها از ساير مردم نيكوتر ومنزلتشان از ديگران نزديكتر است ودر آن روز آنها را مبارك مىنامند».[8]
9. در حديث است كه امام صادق عليه السلام بر گروهى از زارعان عبور كرد كه زمين را شخم مىزدند. به آنها فرمود: «زراعت كنيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند همانگونه كه با باران زراعت را مىروياند، با باد هم مىروياند».[9] (بادهايى كه
حامل بخار آب هستند).
[1] . كافى، ج 5، ص 75، ح 10؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 98، ح 380.
[2] . كافى، ج 5، ص 74، ح 2.
[3] . همان، ص 260، ح 1.
[4] . همان، ح 2.
[5] . همان، ح 5.
[6] . همان، ح 3.
[7] . همان، ص 261، ذيل حديث 6.
[8] . كافى، ج 5، ص 261، ح 7.
[9] . همان، ص 262، ح 1.