فرار از شهرت طلبی میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
فرار از شهرت طلبی میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
شخصيت اخلاقى حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى
مرحوم حاج ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى ( كه در قم استاد اخلاق خيلى ها از جمله استاد مرحوم امام و آقاى مرعشى نجفى بودند حالت معنوى خاصى داشته است آقاى نجفى برايم نقل كردند كه آقا ميرزا جوادآقا از منزل بيرون نمى آمد و فقط بين الطلوعين عبا بر سر مى كشيد و به حرم مى آمد و برمى گشت درس را هم در منزل مى گفت.
ماه رمضانى بود و طلبه ها براى اقامه جماعت اصرار كردند، خيلى گريز داشت از اينكه به هنگام شلوغى جمعيت رفت و آمد كند. بيرون عبا بر سر مى كشيد و به مدرسه فيضيه مى آمد و نماز جماعت مى خواند از ايشان خواهش كردند كه مختصرى صحبت كند ايشان قبول كرد، بين دو نماز براى صحبت بلند مى شد (آقاى نجفى برايم گفتند:)
ايشان همين كه شروع به صحبت مى كرد اولين كلماتش اين بود «ايهاالمغرور فى دار الغرور» تا اين جمله را مى گفت اشكها سرازير بود.
معمولا بعضى از ماها اظهار مى كنيم كه شايد اينها ترك وظيفه كردند و بايد بيايند در جامعه و چنين و چنان كنند ولى مولا در نهج البلاغه جمله اى دارند كه مى فرمايد:
من حاضر نيستم سلامت نفس خودم را به خاطر شما بدهم. به علاوه اينها آن طور كه مراعات مى كنند يك كلمه شان دلها را تكان مى دهد و ما هم مى خواهيم دل را تسخير كنيم نه بيرون و ديوار را، تسخير دل با اينهاست خيلى از كارهاى ما سروصدادار است و واقعيت درونش نيست.
منبع: هدانا برگرفته از خاطرات آیت الله محمدعلى گرامى.