غسل های مستحب

غسل های مستحب
فهرست این نوشتار:
غسلهاى واجب
غسلهاى واجب، بنابر مشهور فقها، شش غسل است :
غسل جنابت، غسل استحاضه، غسل حيض، غسل نفاس، غسل مسّ ميّت، غسل ميّت.[1]
1. مستحبّ است به هنگام غسل جنابت اين دعا خوانده شود :
اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبي وَزَکِّ عَمَلي وَتَقَبَّلْ سَعْيي وَاجْعَلْ ما عِنْدَکَ خَيْرآ لي. اَللّهُمَّ اجْعَلْني مِنَ التَّوَّابينَ وَاجْعَلْني مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ.[2]
واگر اين دعا را بخواند بهتر است :
اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبي وَاشْرَحْ صَدْري وَاَجْرِ عَلى لِساني مَدْحَکَ وَالثَّناءَ عَلَيْکَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ طَهُورآ وَشِفاءً وَنُورآ، إنَّکَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.[3]
ولى برخى علما اين دعا را براى پس از تمام شدن غسل ذكر كردهاند.
2. در تفسير امام حسن عسکرى عليه السلام آمده است: هر كس پس از وضو يا غسل جنابت اين دعا را بخواند، گناهان او همچون برگ درختان مىريزد ودر مقابل هر قطره از قطرات وضو وغسل او، فرشتهاى خلق شود كه تسبيح وتهليل وتقديس پروردگار كند وبر محمّد وآل محمّد صلوات فرستد وثوابش از آنِ صاحب غسل يا وضو باشد وگناهانش آمرزيده شود. ودعا اين است :
سُبْحانَکَ اَللّهُمَّ وَبِحَمْدِکَ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُکَ وَاَتُوبُ اِلَيْکَ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ وَاَشْهَدُ اَنَّ عَلِيّآ وَلِيُّکَ وَخَليفَتُکَ بَعْدَ نَبِيِّکَ عَلى خَلْقِکَ وَأَنَّ اَوْليائَهُ خُلَفائُکَ وَاَوْصِيائَهُ اَوْصِيائُکَ.[4]
غسلهاى مستحب
غسلهاى مستحب شصت ودو غسل است[5] كه مىتوان آنها را در سه بخش بيان كرد :
غسلهاى زمانى، غسلهاى مكانى، غسلهاى فعلى.
اوّل: غسلهاى زمانى
و منظور غسلهايى است كه به خاطر زمان خاصّى مستحب شمرده شده كه به ترتيب اهميّت بيان مىشود :
غسل جمعه
غسل جمعه از غسلهاى مستحبّ موكّد است، بلكه برخى علما آن را واجب مىدانند.[6] واحتياط آن است كه در صورت امكان ترك نشود.
وقت غسل جمعه از اذان صبح روز جمعه تا هنگام نماز ظهر است.[7] ومشهور آن است كه هر چه به ظهر نزديكتر باشد بهتر است.[8] واگر خوف داشته باشد كه در روز جمعه آب يافت نشود، مىتواند روز پنجشنبه غسل كند.[9] وچنانچه قبل از ظهر روز جمعه موفّق بر غسل نشود، مىتواند بعد از ظهر تا شام روز جمعه بدون نيّت قضا (به نيّت ما فى الذّمه) غسل كند.[10] واگر در آن زمان هم توفيق بر غسل نيافت مىتواند از صبح روز شنبه تا شام آن روز، قضاى آن را به جا آورَد.[11]
1. در احاديث معتبر وارد شده كه غسل جمعه بر مردان وزنان در سفر و حضر واجب است. البتّه به زنان اجازه داده شده كه به خاطر كمبود آب در سفر اين غسل را ترك كنند.[12] (منظور از وجوب، استحباب مؤكّد است).
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غسل جمعه پاكيزهكننده وكفّاره گناهان تا جمعه ديگر است».[13]
3. در حديث ديگرى از آن حضرت مىخوانيم كه فرمود: «هر كس روز جمعه غسل كند وبه هنگام غسل بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْني مِنَ التَّوَّابينَ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ[14] اين غسل ودعا او را تا جمعه ديگر پاك مىگرداند».[15]
وبهتر است اين دعا را بخواند :
«اَللّهُمَّ طَهِّرْني وَطَهِّرْ قَلْبي وَانْقَ غُسْلي وَاَجْرِ عَلى لِساني مَحَبَّةً مِنْکَ».[16]
ونيز بگويد :
«اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ قَلْبي مِنْ كُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بِها ديني وَتَبْطُلُ بِها عَمَلي».[17]
4. در فقه الرّضا آمده است: بعد از فراغت از غسل جمعه بگو: اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبي وَانْقَ غُسْلي وَاَجْرِ عَلى لَساني ذِكْرَکَ وَذِكْرَ نَبِيِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاجْعَلْنِى مِنَ التَّوَّابينَ وَالْمُتَطَهِّرِينَ».[18]
غسل شبهاى فرد ماه رمضان
غسل در شبهاى فرد ماه مبارك رمضان به خصوص شبهاى: اوّل،[19]
پانزدهم،[20] هفدهم[21] (شبى كه مؤمنين وكافران در منطقه بدر جمع شدند وروزبعد بزرگترين فتوحات اسلامى رخ داد[22] )، نوزدهم[23] (شبى كه طبق برخى روايات، تقدير يك سال در آن نوشته مىشود[24] )، بيستويكم[25] (شبى كه اوصياى
پيامبران در آن شب به شهادت رسيدند وحضرت عيسى در آن شب به آسمان رفت وحضرت موسى رحلت كرد[26] وبه احتمال قوى شب قدر است)،
بيستوسوم[27] (كه به احتمال قوى شب قدر است[28] واين شب دو غسل دارد :
يكى هنگام غروب آفتاب وديگرى در انتهاى شب[29] ) مستحبّ است.[30]
غسل شبهاى دهه آخر ماه رمضان
در برخى روايات آمده است كه در شبهاى دهه آخر ماه مبارك رمضان، هر شب غسل كنيد.[31]
غسل روز عيد فطر وقربان وشب عيد فطر
1. غسل شب وروز عيد فطر وروز عيد قربان مستحبّ است.[32] وبيشتر به
نظر مىرسد كه غسل روز را تا شب مىتوان انجام داد، ولى بهتر قبل از نماز
عيد است.
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «غسل عيد فطر را در زير سقف به جاى آور وبه هنگام شروع اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ ايمانآ بِکَ وَتَصْديقآ بِكِتابِکَ وَاتِّباعَ سُنَّةِ نَبِيِّکَ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ[33] وپس از تمام شدن غسل
بگو: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ كَفّارَةً لِذُنُوبي وَطُهْرآ لِدَنَسي، اَللّهُمَّ اذْهَبْ عَنِّى الرِّجْسَ».[34]
غسل هشتم ونهم ماه ذوالحجّه[35]
اوّل ووسط وآخر ماه رجب
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس ماه رجب را درك كند ودر اوّل ووسط وآخر ماه غسل كند، از گناهان پاك مىشود همانند روزى كه از مادر متولّد شده است».[36]
غسل روز مبعث
بيشتر علما غسل روز مبعث (27 رجب) را مستحب مىدانند، هر چند حديث خاصّى در اين باره نيافتيم.[37]
غسل شب نيمه شعبان[38]
غسل روز غدير خم (هيجدهم ذوالحجّه)[39]
غسل روز مباهله (24 ذوالحجّه)[40] وبرخى معتقدند روز 25 ذوالحجّه است.[41]
غسل روز دحو الأرض (25 ذوالقعده)[42]
در مورد اين روز نيز حديثى يافت نشد.
غسل روز نوروز
برخى با استناد به روايت معلّى بن خنيس[43] معتقد به استحباب غسل در اين
روز هستند وآن روز اوّل فروردين است.
دوم: غسلهاى مستحبّ مكانى
ومنظور از آن غسلهايى است كه براى ورود به مكان خاصّى سفارش شده است :
1. غسل ورود به مكّه معظّمه.[44]
2. غسل ورود به داخل خانه كعبه.[45]
3. غسل ورود به حرم مدينه منوّره.[46]
4. غسل ورود به شهر مدينه مشرّفه.[47]
5. غسل ورود به مسجد الرّسول 9.[48]
سوم: غسلهاى مستحبّ مربوط به برخى اعمال
ومنظور از آن غسلهايى است كه براى كارى كه انجام شده يا انجام خواهد شد، سفارش شده است :
1. غسل احرام حج يا عمره[49] وبرخى آن را واجب دانستهاند[50] واحوط عدم
ترك آن است.
2. غسل زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله از نزديك ودور.[51]
3. غسل زيارت ائمّه معصومين عليهم السلام از نزديك ودور.[52]
4. غسل استخاره بهطور مطلق[53] ، به ويژه نمازهاى مخصوص استخاره.[54]
5. غسل نمازهاى حاجت.[55]
6. غسل توبه از گناهان.[56]
7. غسل قضاى نماز كسوف، چنانچه عمدآ ترك كرده وتمام قرص ماه گرفته باشد.[57] وبرخى معتقد به وجوب اين غسل هستند[58] واحتياط آن است كه تركنشود. بعضى نيز معتقدند: در صورت قضا شدن نماز كسوف، غسل مستحبّ است، هر چند تمام ماه نگرفته باشد[59] واين نظريّه قوى است.
8. غسل براى طواف.[60]
9. غسل ذبح قربانى حج.[61]
10. غسل فرزندى كه متولّد مىشود.[62]
11. غسل روز ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله طبق عقيده برخى علما كه در روز هفدهم ربيع الأوّل است.[63] ولى به نظر مىرسد كه غسل براى زيارت آن حضرت
در آن روز مستحبّ است، نه خصوص اين روز.
12. غسل نماز باران.[64]
13. غسل كشتن سوسمار كوچك.[65]
14. غسل تماشاى كسى كه به دار آويخته شده است.[66] وبرخى علما معتقد به
وجوب آن هستند.[67] وبيشتر علما گفتهاند: هرگاه انجام دادن اين كار پس از سه
روز به دار آويختن باشد غسل كردن مستحبّ است[68] ، خواه به حق كشته شده
باشد يا ناحق وخواه به طريق شرعى كشته شده باشد يا غير شرعى.
15. اعاده غسلهاى ناقص؛ برخى علما معتقدند كه هرگاه بنابر ضرورت،
غسل ناقص انجام شده باشد، مثل غسل جبيره وتقيّه، اعاده آن مستحبّ است.[69]
16. هرگاه لباسى را دو تن بهطور مشترك بپوشند وآثار منى در آن يافت شود ومشخّص نباشد از كدامين آن دو تن است، غسل براى هر دو مستحبّ است.[70]
17. هر كه ميّت را كفن كند مستحبّ است غسل كند.[71] ظاهرآ اين غسل همان
غسل مسّ ميّت است كه مستحبّ است پيش از كفن كردن به جا آورَد (هر چند اصل غسل مسّ ميّت از واجبات است).
18. مسّ ميّت پس از غسلهاى سهگانه.[72]
19. هرگاه كسى در حال جنابت بميرد مستحبّ است قبل از غسل ميّت يا پس از آن، او را غسل جنابت دهند.[73]
البتّه تفصيل اين غسلها واحكام آن در اين كتاب نمىگنجد وان شاء الله در كتاب عبادات نوشته خواهد شد.[74]
[1] . غسل مستحبّى كه با نذر وقسم ومانند آن واجب شده نيز از غسلهاى واجب است.
[2] . ترجمه: «بار خدايا، قلب مرا پاك وعملم را ستوده گردان وكوششم را بپذير وآنچه را در نزد تو است برايمخير قرار ده. بار خدايا، مرا از توبهكنندگان وپاكيزهگان قرار ده».
[3] . ترجمه: «خداوندا، قلب مرا پاك وسينهام را گشاده گردان ومدح وثنايت را بر زبانم جارى كن. بار خدايا، آن(غسل من) را پاكيزگى وشفا ونور قرار ده، زيرا تو بر هر چيزى توانايى».
[4] . ترجمه: «پروردگارا، تو از هر عيب ونقصى منزّهى ومن به ثناى تو مشغولم. معبودى جز تو نيست، از توطلب بخشش كرده وبه سوى تو توبه مىكنم. وگواهى مىدهم كه محمّد بنده وفرستاده تو است. وگواهىمىدهم كه على عليه السلام ولىّ وخليفه بعد از پيامبر تو بر خلق تو است واولياى او، خلفاى تو وجانشينان او،جانشينان تو هستند». تفسير امام حسن عسكرى 7، ص 521؛ وسائل الشيعه، ج 1، ص 279، ح 21.
[5] . سيّد يزدى در عروة الوثقى، در ابتداى بحث «الأغسال المندوبة» مىگويد: غسلهاى مستحب بسيار است.برخى آن را 47 وعدّهاى پنجاه وگروهى بيش از شصت وجمعى آن را 87 وبعضى تا صد غسل شمردهاند.ولى مشهور همانگونه كه در جواهر الكلام (ج 5، ص 2) آمده، 28 غسل است.
[6] . جواهر الكلام، ج 5، ص 3.
[7] . وسائل الشيعه، ج 2، ابواب الأغسال المندوبة، باب 11، ص 950.
[8] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 61، ح 3.
[9] . همان، ح 2.
[10] . وسائل الشيعه، ج 2، ابواب الأغسال المندوبة، باب 10، ص 649.
[11] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 61، ح 3.
[12] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 943، باب 6، ح 1 و2 و3 و6 و17 و19 و20.
[13] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 61، ح 229.
[14] . ترجمه: «شهادت مىدهم كه معبودى جز ذات پاك خداى يكتا نيست، او يگانه است وشريكى ندارد.وشهادت مىدهم كه محمّد 9 بنده وفرستاده اوست. پروردگارا، بر محمّد وآل محمّد درود فرست ومرادر زمره توبهكنندگان وپاكيزگان قرار ده».
[15] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 61، ح 228.
[16] . ترجمه: «بار خدايا، مرا پاك وقلب مرا پاكيزه گردان وغسل مرا پاك و طاهر قرار ده وچشمهاى از محبّتت رابر زبانم جارى فرما».
[17] . ترجمه: «بار خدايا، مرا تطهير كن وقلبم را از هر آفتى كه دين مرا نابود سازد وعملم را باطل كند پاكيزهگردان».
[18] . ترجمه: «خدايا، قلب مرا پاك وغسلم را پاكيزه گردان وياد خودت وياد پيامبرت محمّد 9 را بر زبانمجارى ساز ومرا از توبهكنندگان وپاكان قرار ده». فقه الرّضا 7، ص 175.
[19] . وسائل الشيعه، ج 2، ابواب الأغسال المندوبة، باب 1، ح 3 و6.
[20] . همان، ص 953، ح 9.
[21] . همان، ص 939، ح 11.
[22] . بحارالأنوار، ج 81، ص 5، ح 6.
[23] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 939، ح 11.
[24] . همان، ج 7، ص 259، ح 2 و7.
[25] . همان، ج 2 ، ص 939، ح 11.
[26] . بحارالأنوار، ج 81، ص 5، ح 6.
[27] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 939، ح 11.
[28] . بحار الأنوار، ج 97، ص 16 ذيل ح 16.
[29] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 942، باب 5، ح 1.
[30] . جواهر الكلام، ج 5، ص 25.
[31] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 953، ح 10.
[32] . الإستبصار، ج 1، ص 451، ح 1746.
[33] . ترجمه: «بار خدايا، (اين غسل را براى اينكه) به تو ايمان دارم وكتاب تو را تصديق مىكنم واز سنّت پيامبرتو محمّد 9 پيروى مىكنم (به جا مىآورم)».
[34] . ترجمه: «بار خدايا، آن (غسل) را كفّاره گناهانم وپاكيزهكننده آلودگيم قرار ده. بار خدايا، پليدى را از منبرطرف كن». الإقبال بالأعمال الحسنة، ص 279؛ بحارالأنوار، ج 81، ص 21، ح 26.
[35] . وسائل الشيعه، ج 2، ابواب الأغسال المندوبة، باب 1، ح 4.
[36] . الإقبال بالأعمال الحسنة، ص 628؛ بحارالأنوار، ج 81، ص 17، ح 24.
[37] . نويسنده كتاب الفقه از علّامه وصيمرى نقل كرده است كه آن دو بزرگوار غسل روز مبعث را استناد بهروايت دادهاند (ج 15، ص 394).
[38] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 959، باب 23، ح 1.
[39] . بلد الأمين، ص 259.
[40] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 937، ح 3؛ وج 5، ص 287، ح 2.
[41] . در اينكه مباهله در چه روزى از ماه ذوالحجّه اتّفاق افتاده، اختلاف نظر وجود دارد ودر جواهر الكلام،(ج5، ص 40) علاوه بر دو قول مزبور، روز بيست وهفتم وبيست ويكم ذى الحجّه نيز ذكر شده است. ولىهمانگونه كه صاحب جواهر گفته، اقوى همان قول اوّل (24 ذى الحجّه) است.
[42] . در روايتى از امام رضا 7 نقل شده كه بيست وپنجم ماه ذوالقعده روز «دحو الأرض» است وآن روزى استكه نخستين خشكىها از زير آب ـ كه تمام روى زمين را فرا گرفته بود ـ سر برآورد ومطابق بعضى از روايات،نخستين جايى كه از زير آب بيرون آمد وخشك شد وسپس گسترش يافت، سرزمين مكّه وبهخصوص خانهكعبه بود؛ ازاينرو، مكّه «اُمّ القرى» ]= مادر همه آبادىها[ نام گرفت (مفاتيح نوين، ص 804).
[43] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 960، باب 24، ح 1.
[44] . همان، ص 937، ح 3.
[45] . همان.
[46] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 44، باب 18، ح 1.
[47] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 938، ح 7.
[48] . همان، ص 940، ح 12.
[49] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 121، باب 35.
[50] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 937، ح 3.
[51] . مصباح المتهجّد، ص 12.
[52] . فقه الرّضا، ص 4، وشرح آن را در كتاب الفقه، ج 15، ص 429 به بعد مطالعه فرماييد.
[53] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 937، ح 3.
[54] . همان، ص 958، باب 21، ح 1.
[55] . همان، باب 20، ح 1 و2.
[56] . همان، ص 957، باب 18، ح 1.
[57] . همان، ص 960، باب 25، ح 1.
[58] . جواهر الكلام، ج 5، ص 49 و50.
[59] . جواهر الكلام، ج 5، ص 49.
[60] . وسائل الشيعه، ج 9، ص 319، ح 2.
[61] . همان، ج 2، ص 962، باب 31، ح 1.
[62] . همان، ص 961، باب 27، ح 1.
[63] . الفقه، ج 15، ص 398.
[64] . مستدرك الوسائل، ج 2، ص 498، باب 1، ح 2.
[65] . وسائل الشيعه، ح 2، ص 957، باب 19، ح 1 و2.
[66] . همان، ص 958، باب 19، ح 3.
[67] . جواهر الكلام، ج 5، ص 68.
[68] . الفقه، ج 15، ص 467.
[69] . مفتاح الكرامة، ج 1، ص 20.
[70] . همان.
[71] . وسائل الشيعه، ج 2، ص 939، ح 11.
[72] . همان.
[73] . مفتاح الكرامة، ج 1، ص 20.
[74] . ر.ك: بحارالأنوار، ج 81.