طرز رفتار با فقیر و نیازمند /ثواب کمک به فقرا

طرز رفتار با فقیر و نیازمند /ثواب کمک به فقرا
فهرست این نوشتار:
حقيقت فقر
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «فقر وندارى امانتى است از سوى خدا، هر كس آن را پنهان كند خداوند متعال به او ثواب كسى را مىدهد كه روزها روزه باشد وشبها به نماز ايستد و هر كس آن را نزد كسى كه قادر بر برآوردن حاجت ونيازش باشد اظهار كند وشخص توانگر حاجتش را برآورده نكند، در حقيقت آن فقير را به قتل رسانده است؛ البتّه نه با شمشير و نيزه، بلكه بر اثر جراحتى كه بر قلب او وارد كرده است».[1]
طرز رفتار با نيازمندان
شخص ثروتمندى كه لباسهاى پاكيزه (وگرانقيمتى) پوشيده بود نزد حضرت رسول صلى الله عليه و آله آمد ونشست. سپس مرد نيازمندى كه لباسهايى مندرس وكهنه بر تن داشت خدمت آن حضرت رسيد وكنار مرد ثروتمند نشست. آن شخص لباس خود را از زير پاى فقير بيرون كشيد. حضرت رسول صلى الله عليه و آله (كه متوجّه رفتار زشت مرد ثروتمند شد) فرمود: «ترسيدى چيزى از فقر او دامنگير تو شود؟» عرض كرد: نه. فرمود: «ترسيدى از ثروت تو چيزى به او برسد؟» عرض كرد: نه. فرمود: «ترسيدى لباسهايت چركين شود؟» عرض كرد: نه. فرمود: «چرا چنين كردى؟» عرض كرد: اى رسول خدا، همنشين بدى از نفس و شيطان دارم كه كارهاى بد را نزد من تزيين كرده وكارهاى نيك را بد جلوه مىدهد. اكنون براى جبران اين خطا نصف اموالم را به اين مرد مىبخشم. حضرت خطاب به فقير فرمود: «قبول مىكنى؟» عرض كرد: نه. مرد ثروتمند گفت: چرا؟ فقير گفت: مىترسم مثل تو شوم.[2]
وضعيّت فقرا در جهان آخرت
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «مؤمنان فقير[3] چهل سال زودتر از ثروتمندان مؤمن از نعمتهاى بهشتى استفاده مىكنند» سپس فرمود: «مثَل فقير وغنى مثَل دو كشتى است كه به عشارى (مأمور أخذ عوارض) بگذرند. كشتى خالى را زود روانه مىكنند وكشتى پربار را براى حسابرسىنگاه مىدارند».[4]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند در روز قيامت همانند كسى كه پوزش مىطلبد، به فقيران مىفرمايد: به عزّت وجلالم سوگند كه شما را در دنيا براى خوارى وذلّت فقير نكردم وامروز خواهيد ديد كه با شما چه خواهم كرد. هر كس در دنيا به شما نيكى كرده، دستش را بگيريد و وارد بهشت كنيد. فقيرى گويد: خدايا، اهل دنيا در دنيا زنان خوشرو وزيبا داشتند ولباسهاى نرم وفاخر مىپوشيدند وغذاهاى لذيذ مىخوردند ودر خانههاى خوب ساكن مىشدند وبر مركبهاى نفيس وراهوار سوار مىشدند، پس امروز به ما نيز مانند آنان عطا فرما. خداوند مىفرمايد: به هر يك از شما همانند هفتاد برابر آنچه به جميع اهل دنيا از اوّل دنيا تا آخر دنيا دادهام، مىدهم».[5]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «روز قيامت گروهى از مردم به سوى بهشت حركت مىكنند. ملائكه به آنها مىگويند: كيستيد؟ گويند : فقرا هستيم. گويند: دوست داريد پيش از حساب وكتاب به بهشت برويد؟ جواب مىدهند: چيزى به ما ندادهايد كه ما را بر آن حساب كنيد. خداوند متعال فرمايد: راست مىگوييد به بهشت برويد».[6]
4. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «اغنيا را به سبب گرامى بودنشان نزد من، توانگر نگردانيدم وفقيران را به سبب خواريشان نزد من، بىچيز نكردم بلكه توانگران را با فقيران امتحان كردهام واگر فقيران نبودند توانگران هرگز مستوجب بهشت نمىشدند».[7]
پاداش صبر بر فقر ومجازات بىحرمتى به نيازمندان
1. در حديث است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله به مردى فقير فرمود: «آيا اتّفاق مىافتد كه به بازار بروى وميوه وچيزهاى ارزشمند ببينى وقادر بر خريدن آن نباشى؟» عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: «هر چيزى كه ببينى وقدرت بر خريد آن نداشته باشى حسنهاى براى تو نوشته مىشود».[8]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس مؤمنى را به سبب فقر ونيازش حقير وذليل بشمرد، خداوند او را در حضور همه مخلوقات در روز قيامت رسوا مىكند».[9]
بنده مؤمن
مقام مؤمن
1. در روايتى صحيح ومعتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند مىفرمايد: هر كه بنده مؤمن مرا آزار دهد، با من اعلان جنگ كرده است. وهر كه بنده مؤمن مرا گرامى بدارد، از خشم من در امان است. واگر در ميان شرق وغرب عالم جز يك مؤمن همراه با امام عادلى نباشد، عبادتشان براى (هدف من از آفرينش) كافى است. وبىشك هفت آسمان وزمين به خاطر آنها برپاست وبه سبب ايمانشان اُنسى براى آنها قرار دهم كه محتاج به مونس ديگر نباشند».[10]
2. در احاديث معتبر آمده است كه: «خداوند متعال فرمود: هر كس دوستى از دوستان مرا خوار گرداند، گويى در برابر من به جنگ ايستاده است. ومن دوستان خود را بسيار زود يارى مىكنم».[11]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس مؤمنى را ذليل كند، خداوند او را خوار كند».[12]
4. در حديثى ديگر فرمود: «ذليلترين مردم كسى است كه مردم را خوار كند».[13]
5. در روايتى ديگر فرمود: «خداوند متعال مؤمن را از عظمت وجلال وقدرت خود آفريده، پس هر كس بر او طعنه زند، يا سخنش را رد كند، گويى سخن خدا را رد كرده است». [14]
6. نيز در حديثى فرمود: «چه بسا ژوليده موى غبارآلودهاى كه دو لباس كهنه پوشيده، اگر بر خدا قسم دهد قسمش را رد نكند».[15]
چرا مؤمن را مؤمن گويند
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «مؤمن را ازآنرو مؤمن گويند كه مردم از نظر جان ومال خود از او درامانند. ومسلمان كسى است كه مردم از دست وزبانش در امان باشند. ومهاجر كسى است كه از گناهان، هجرت ودورى كند».[16]
ترسانيدن مسلمان ودشنام دادن مؤمن
1. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «جايز نيست مسلمانى مسلمان ديگرى را بترساند».[17]
2. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «دشنام دادن مؤمن، گناهى بزرگ و جنگ با او كفر وغيبت كردن او، نافرمانى خداست».[18]
مجازات تحقير كردن مؤمن
1. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «ضعيفان را برادران مؤمن خود بدانيد وآنها را حقير نشماريد كه هر كس مؤمنى را حقير بشمرد، خداوند او را با آن مؤمن در بهشت جمع نكند، مگر آنكه توبه كند».[19]
2. از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه مردم را مسخره كند، اميدى به محبّت آنها نداشته باشد».[20]
3. نيز در حديثى فرمود: «مؤمن فقير را حقير نشماريد، چرا كه هر كس مؤمن فقيرى را حقير بشمرد يا او را استخفاف كند، خداوند وى را حقير مىشمارد وپيوسته با او در غضب باشد تا توبه كند».[21]
مجازات آزار دادن مؤمن
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس به آزار مؤمنى كمك كند، در روز قيامت جمله «نااميد از رحمت الهى» بر پيشانىاش نوشته شود».[22]
2. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس به مؤمنى دست بزند كه او را به سبب آن ذليل كند، يا سيلى بر صورت او بزند، يا چيزى كه ناپسند است نسبت به او انجام دهد، ملائكه پيوسته او را نفرين كنند، تا او را راضى واز كارش توبه كند؛ بنابراين، در آزار وايذاءِ مردم عجله نكنيد كه شايد او مؤمن باشد وشما ندانسته مؤمنى را آزار كرده باشيد. وصبر ومدارا را پيشه خود كنيد كه هيچ چيز نزد خدا بهتر از نرمى ومدارا نيست».[23]
3. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس سيلى بر صورت مسلمانى بزند، خداوند در روز قيامت استخوانهايش را از هم بپاشد ودست بر گردن در حالى كه در زنجير باشد محشور شود تا وارد جهنّم شود، مگر آنكه توبه كند».[24]
4. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس مؤمنى را از مردى كه صاحب نفوذ است بترساند كه وى به او آزار مىرساند ولى آن مرد آزارى نرساند، در آتش است واگر او را بترساند وآزارى به او برساند، با فرعون وخاندان فرعون در آتش دوزخ باشد».[25]
5. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «به حقّ خداوندى كه جانم در قبضه قدرت اوست، اگر اهل آسمانها وزمين همگى بر قتل مؤمنى عزم خود را جزم كنند، يا راضى به كشته شدن او شوند، خداوند همه آنان را وارد جهنّم مىكند. وبه حقّ خداوندى كه جانم به دست اوست، هيچكس ديگرى را به ناحق تازيانه نمىزند مگر آنكه در جهنّم مثل آن تازيانه را مىخورد.[26] وهر كس نگاه كند به مؤمنى وبا آن نگاه او را بترساند، خداوند در روزى كه به جز او پناهى نباشد، او را به صورت مورچهاى محشور گرداند».[27]
6. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس به هنگام نگاه كردن به مؤمن به او طعنه زند، سزاوار بدترين مردنهاست وعاقبتش به خير نباشد».[28]
7. در حديثى ديگر فرمود: «لعنتى كه از دهان شخصى خارج مىشود معلّق وسرگردان است. اگر مستحقّش را پيدا كند آنجا قرار مىگيرد، وگرنه به گويندهاش بازمىگردد». [29]
مجازات ترك كردن يارى مؤمن
1. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه ظالمى كسى را بزند، يا بكشد، يا بر او ستم كند، اگر نمىتوانيد به او كمك كنيد، كسى از شما در آن مكان حاضر نشود زيرا يارى مؤمن بر مؤمنى كه حضور دارد واجب است».[30]
2. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر مؤمنى كه برادر مؤمن خود را يارى نكند، در حالى كه بر يارى وى توانايى دارد، خداوند در دنيا وآخرت او را يارى نكند».[31]
3. در حديثى ديگر فرمود: «شخصى از نيكان وخوبان را در قبرش نشاندند وبه او گفتند: صد تازيانه از عذاب بر تو مىزنيم. گفت: طاقت ندارم. پس يكى كم كردند. گفت طاقت ندارم. يكى يكى كم كردند تا به يك تازيانه رسيد. گفت طاقت ندارم. گفتند: چارهاى نيست. پرسيد به چه علّت اين تازيانه را بر من مىزنيد؟ گفتند: به اين سبب كه روزى بىوضو نماز خواندى وبر ضعيفى كه بر او ظلم مىشد گذشتى وياريش نكردى. سپس تازيانهاى از عذاب خدا بر او نواختند كه قبرش پر از آتش شد».[32]
پاداش گرامى داشتن مؤمن
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس برادر مؤمن خود را از روى لطف به يك كلمه گرامى بدارد، يا حاجت او را برآورَد، يا غمى از غمهاى او را برطرف كند، تا زمانى كه در حال كمك ومهربانى به برادر مؤمن خود باشد رحمت الهى بر سر او سايه اندازد».[33]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال در روز قيامت به چهار گروه نظر رحمت مىافكند: فروشندهاى كه به هنگام پشيمانى مشترى حاضر به فسخ معامله ودريافت جنس وبازگرداندن پول او شود. كسى كه به فرياد مضطرّى برسد. كسى كه بردهاى را آزاد كند. كسى كه شخص مجرّدى را روانه خانه بخت سازد». [34]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «خداوند متعال براى كسى كه به فرياد برادر مؤمن خود برسد واو را از ورطه غم يا اندوهى بيرون آورَد، ده حسنه مىنويسد وده درجه بر درجاتش مىافزايد وثواب آزادى ده برده را به وى كرامت مىفرمايد وده عذاب را از او برمىدارد وشفاعت ده تن را براى او در قيامت آماده مىسازد».[35]
4. از امام حسن عسکرى عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس بيچارهاى را در راهى ببيند كه بارش افتاده وكسى به او كمك نمىكند، به فرياد او برسد واو را بر مركب خود سوار كند وبارش را از زمين بردارد، خداوند متعال خطاب به وى فرمايد: خود را به مشقّت انداختى ونهايت كوشش را در فريادرسى برادر مؤمن خود به كار بستى، پس عدّهاى از فرشتگان را كه عددشان بيش از تمام انسانها از اوّل دنيا تا آخر دنيا باشد وهر كدام از آنها چندان قوى است كه برداشتن آسمانها وزمينها برايش آسان باشد، مأمور مىكنم كه در بهشت براى تو قصرها وخانههايى بسازند ودرجاتى بر درجاتت بيفزايند وهنگامى كه وارد بهشت شوى از پادشاهان بهشت باشى. وهر كه ضرر ظالمى را از مظلومى برطرف كند كه مىخواست به بدن يا مال او ضرر برساند، خداوند متعال به تعداد هر سخنى از گفتههاى او وبه عدد هر حركتى از حركات او وبه شمار هر درنگى از درنگهاى وى، صد هزار فرشته خلق كند، تا شيطنت شياطينى كه قصد گمراهى او را داشتهاند دور كنند…».[36]
مجازات نپذيرفتن ديداركننده
1. در حديث است كه شخصى به امام باقر عليه السلام عرض كرد: چه مىفرماييد در مورد مسلمانى كه مسلمان ديگر به ديدن او مىآيد واو در خانه است واجازه نمىدهد كه وارد شود؟ حضرت فرمود: «هر مسلمانى كه به ديدن مسلمانى رود، يا در پى كارى به سراغ او رود واو در خانه باشد و(بدون عذر) رخصت ندهد واز خانه بيرون نيايد، پيوسته در لعنت خدا باشد تا يكديگر را ملاقات كنند».[37]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر مؤمنى كه ميان او ومؤمن ديگر مانعى باشد كه نتواند به او برسد، خداوند متعال در قيامت ميان او وبهشت هفتاد هزار حصار قرار دهد كه ضخامت هر ديوارى هزار سال راه باشد».[38]
3. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «چهار مؤمن در زمان بنىاسرائيل زندگى مىكردند. سه تن از آنان براى گفتوگو در مورد موضوعى در خانهاى جمع شده بودند. نفر چهارم به در آن خانه آمد ودر زد. غلام صاحبخانه بيرون آمد. پرسيد: مولايت كجاست؟ گفت: در خانه نيست. آن شخص برگشت. وغلام جريان را به مولاى خود گفت: مولايش اعتراض نكرد وغلام را در برابر اين كار خلاف، سرزنش نكرد وهيچيك از آن سه تن از بازگشت آن مؤمن آزرده خاطر نشدند. صبح روز بعد آن شخص نزد آنها آمد وديد آن سه تن از خانه بيرون آمده، به سمت مزرعه خود مىروند. به آنها سلام كرد وگفت: با شما بيايم؟ گفتند: آرى. امّا نسبت به روز گذشته عذرخواهى نكردند چرا كه آن مرد نيازمند بود. در اثناى راه ناگاه ابرى در آسمان ظاهر شد، گمان كردند كه باران خواهد آمد. حركت خود را تند كردند. هنگامى كه ابر به محاذى سر آنها رسيد، منادى از ميان ابر ندا كرد كه اى آتش، آنها را بگير! منجبرئيل هستم واز جانب خدا آمدهام. ناگهان آتشى آمد وآن سه تن را ربود ونفر چهارم ترسان وحيران ومتعجّب ماند. پس به شهر بازگشت وبه خدمت حضرت يوشع عليه السلام رسيد وداستان را براى آن حضرت بيان كرد. حضرت يوشع عليه السلام فرمود : خداوند متعال به سبب كارى كه با تو كردند بر آنها خشم گرفت پس از آنكه از آنها راضى بود. سپس قصّه را براى آن مرد شرح داد. آن مرد پس از شنيدن داستان گفت: من آنها را حلال كردم واز خطاى آنها درگذشتم. يوشع عليه السلام گفت : اگر پيش از آمدن عذاب گذشت مىكردى به حال آنها سودى داشت، ولى اكنون كه عذاب نازل شده سودى ندارد؛ شايد در قيامت براى آنها نفعى داشته باشد».[39]
احترام به بزرگسالان
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس حرمت پيرمردى را بشناسد واو را به خاطر سنّش تعظيم كند، خداوند او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند».[40]
2. در حديثى ديگر فرمود: «تعظيم وتكريم مؤمن ريش سفيد، تعظيم خداست».[41]
3. در روايتى ديگر فرمود: «كسى كه به پيران ما تعظيم وبه كودكان ما رحم نكند، از ما نيست».[42]
كمك به نابينايان وناشنوايان
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس براى برآوردن حاجتى از حاجات شخص نابينا قدم بردارد وتلاش كند كه خداوند آن مشكل را حل كند، خداوند متعال او را از نفاق وآتش جهنّم دور كرده وهفتاد حاجت از حاجتهاى دنيوى او را برآورده كند وپيوسته در رحمت الهى باشد تا بازگردد».[43]
2. در حديثى از امام حسن عسکرى عليه السلام مىخوانيم كه: «حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس به مقدار مسافت چهل گام بر روى زمين هموار، راهنماى نابينايى شود خداوند در مقابل هر قدم، قصرى در بهشت به او مىدهد كه بسيار وسيع است. واگر بر سر راهش خطرى باشد واو را از آن نجات دهد آن را در ترازوى حسناتش بگذارند وآن را صد هزار بار وسيعتر از دنيا بيابد وهمه گناهانش را محو كند واو را به اعلا غرفههاى بهشت برساند».[44]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس به ناشنوايى كمك كند تا چيزى را به او بفهماند واز اين كار خسته ودلتنگ نگردد، اين كار صدقهاى آسان براى وى محسوب مىشود».[45]
مبتلايان به بيمارىهاى سخت
به اهل بلا زياد نگاه نكنيد
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «به اصحاب بلا ومبتلايان به بيمارى خوره زياد نگاه نكنيد كه اندوهناك مىشوند».[46]
2. در حديثى ديگر فرمود: «به اهل بلا كم نگاه كنيد وبه نزد آنان نرويد وهنگامى كه از كنارشان عبور مىكنيد با سرعت حركت كنيد، تا آنچه به آنها رسيده به شما نرسد». [47]
اذكار مخصوص در برخورد با بلاديدگان
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هرگاه كسى از مبتلايان به بلا را ديدى سه مرتبه آهسته، به گونهاى كه او نشنود، بگو: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي عافاني مِمَّا ابْتَلاکَ بِهِ وَلَوْ شاءَ فَعَلَ[48] وهر كس به اين دستور عمل كند هرگز بلايى
به او نرسد».[49]
2. در روايتى ديگر، خواندن اين دعا سفارش شده است: «اَللّهُمَّ اِنِّى لا اَسْخَرُ وَلا اَفْخَرُ وَلـكِنْ اَحْمَدُکَ عَلى اَعْظَمِ نَعْمائِکَ عَلَىَّ».[50]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه اصحاب بلا را مىبينيد، خدا را حمد وسپاس گوييد امّا به گونهاى كه آنها نشنوند، تا باعث اندوهشان نشود».[51]
آداب رفتار با مبتلايان به خوره
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «از مبتلايان به بيمارى خوره دورى كنيد، همانگونه كه از شير درنده مىگريزيد. وبا آنها سخن نگوييد، مگر اينكه بين شما وآنها (لااقل) يك ذراع (نيممتر) فاصله باشد».[52]
2. در روايتى ديگر فرمود: «پنج گروهند كه در همه حال بايد از آنها دورى كرد: مبتلايان به خوره، مبتلايان به پيسى، ديوانگان، اولاد زنا، اعراب باديهنشين (ودور از شرع وآداب)».[53]
3. از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه مبتلايان به خوره را ببينيد از خداوند عافيت بطلبيد واز بيمارى آنها غافل نشويد كه مبادا به شما سرايت كند».[54]
[1] . كافى، ج 2، ص 260، ح 3.
[2] . كافى، ج 2، ص 262، ح 11.
[3] . منظور از فقير در اين روايات كسى است كه زندگى ساده ودور از زرق وبرق دارد.
[4] . كافى، ج 2، ص 260، ح 1.
[5] . همان، ص 261، ح 9.
[6] . كافى، ج 2، ص 264، ح 19.
[7] . همان، ح 20.
[8] . همان، ح 17.
[9] . همان، ص 353، ح 9.
[10] . كافى، ج 2، ص 350، ح 1.
[11] . همان، ص 351، ح 5.
[12] . امالى طوسى، ج 1، ص 185.
[13] . معانى الأخبار، ص 195؛ امالى صدوق، ص 21.
[14] . امالى طوسى، ج 1، ص 312.
[15] . امالى طوسى، ج 2، ص 44.
[16] . بحارالأنوار، ج 75، ص 148، ح 2.
[17] . عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 70، ح 327.
[18] . كافى، ج 2، ص 359، ح 2.
[19] . خصال، ج 2، ص 405؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 93.
[20] . خصال، ج 2، ص 201، ح 14؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 67، ح 4.
[21] . ثواب الأعمال، ص 299.
[22] . محاسن، ص 103، ح 80؛ كافى، ج 2، ص 368، ح 3.
[23] . علل الشرايع، ج 2، ص 523، باب 300، ح 2.
[24] . امالى صدوق، ص 430.
[25] . كافى، ج 2، ص 368، ح 2.
[26] . امالى مفيد، ص 216، ح 3.
[27] . جامع الأخبار، ص 147.
[28] . كافى، ج 2، ص 361، ح 9.
[29] . همان، ص 360، ح 7.
[30] . قرب الإسناد، ص 61، ح 171.
[31] . محاسن، ص 99، ح 66؛ امالى صدوق، ص 485، ح 16.
[32] . ثواب الأعمال، ص 267.
[33] . بحارالأنوار، ج 74، ص 299، ح 34.
[34] . خصال، ج 1، ص 211، ح 48؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 96، ح 24.
[35] . ثواب الأعمال، ص 178.
[36] . تفسير امام حسن عسكرى 7، ص 81، ح 43.
[37] . كافى، ج 2، ص 365، ح 4.
[38] . محاسن، ص 101، ح 74.
[39] . كافى، ج 2، ص 364، ح 2.
[40] . نوادر راوندى، ص 141، ح 1.
[41] . ثواب الأعمال، ص 225.
[42] . جامع الأخبار، ص 92.
[43] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 9؛ مكارم الأخلاق، ص 431.
[44] . تفسير امام حسن عسكرى 7، ص 81، ح 43.
[45] . ثواب الأعمال، ص 168، ح 5.
[46] . طبّ الأئمّه، ص 106.
[47] . طبّ الأئمّه، ص 106.
[48] . ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندى است كه مرا عافيت بخشيد از آنچه كه تو را به آن مبتلا ساختواگر مىخواست مرا نيز مبتلا مىكرد».
[49] . امالى صدوق، ص 267، ح 12؛ مكارم الأخلاق، ص 351.
[50] . ترجمه: «بار خدايا، كسى را استهزاء نمىكنم وبر كسى فخر نمىفروشم، ولى تو را به بزرگترين نعمتهايىكه بر من ارزانى داشتهاى حمد وستايش مىكنم». كافى، ج 2، ص 98، ح 22.
[51] . مكارم الأخلاق، ص 351.
[52] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 363، ح 1727.
[53] . خصال، ج 1، ص 260، ح 37؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 15، ح 4.
[54] . بحارالأنوار، ج 75، ص 15، ح 5.