شرح حدیث: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت بدون تفكر
شرح حدیث: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت بدون تفكر
از پيامبر (ص)روايت است كه * يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت بدون تفكر است *اگر ممكن است قدرى اين روايت را توضيح بفرماييد ؟ ساير سخنان و روايات معصومين(ص) و بزرگان را هم ذكر نماييد؟
منظور از تفكر در اين روايات، تفكرى است كه بر معرفت انسان بيافزايد و موجب ارتقا و تعالى روحى و معنوى او گردد نه تفكر درباره امور بيهوده و بىثمر. بله، تفكرى كه معرفت را فزونى بخشد، اگر چه اندكى باشد ثمرهاش بيش از 70 سال عبادت بدون تفكر است. زمينههاى تفكر را بايستى از قرآن آموخت، مثلاً: تفكر در آفرينش، تفكر در معاد، تفكر در عظمت پروردگار، تفكر در آيات قرآن و… براى آگاهى بيشتر ر. ك: 1- تفكر، شهيد دستغيب. 2- تفكر، محمد على گرامى. 3- چگونه درست فكر كنيم، مترجم اردوبارى. 4- تفكر از ديدگاه اسلام، عباس محمود عفاد، مترجم عطايى.
تفكر در چه امورى بهتر از هفتاد سال عبادت است؟
شايسته است انسان با دقت به ابعاد آفرينش توجه نموده و آثار قدرت حق را در آن مشاهده نمايد و پيوسته به يادخدا باشد حال براى توضيح بيشتر به چند نكته اشاره مىشود:
الف) قرآن مجيد مىفرمايد: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون اله قياماً وقعوداً و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار… همانا درآفرينش آسمانها و زمين و جايگزين گشتن شب به جاى روز و روز به جاى شب براى خردمندان نشانههايى از قدرت پروردگار مشهور است. آن خردمندانى كه خداى را در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو ياد مىكنند و در خلقت آسمانها و زمين مىانديشند كه اى خداى ما تو اينها را باطل وبرخلاف حكمت نيافريدهاى. تويى منزه از هر باطل و خطايى پس ما را از عذاب آتش نگهدار باش»(1). مشاهده مىكنيد كه:
1- دعوت به مطالعه هستى و آفرينش شده است.
2- از آن قدرتى ياد كنيد كه چنين عظمتى را رقم زده است.
3- توجه به اينكه اين همه عظمت بدون حكمت و هدف نبوده است.
4- حال كه چنين است نجات خويش را از خداى سبحان تمنا كنيد، البته آيات بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيدآمده است كه دعوت به مطالعه نشانههاى قدرت پروردگار مىنمايد.
ب) حضرت على (ع) مىفرمايد: ولو فكّروا فى عظيم القدره و جسيم النّعمه لو جعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق و لكن القلوب عليله و البصائر مدخوله اگر در عظمت قدرت الهى مىانديشيدند و همچنين در فراوانى نعمتهاى حق تأمّل مىكردند به راهراست برگشته و از عذاب سوزان مىترسيدند. ولى چه بايد كرد كه دلها مريض و چشمها معيوب گشته و از ديدن و درك كردن حقايق بازماندهاند.
ملاحظه كنيد كه حضرت مىفرمايد: اگر در عظمت قدرت پروردگار مىانديشيدند به پيشگاهش سر خضوع فرود مىآورند، و از عذاب دوزخ بر حذر مىماندند.
ج) در حديثى است كه خداى سبحان خطاب به حضرت موسى مىفرمايد: اى موسى نعمتهاى مرا براى مردم بيان كنيدكه در آن صورت مردم محبّت مرا در دلهاى خود خواهند گرفت.
د) بابا طاهر عريان در رباعى دلنشين خود مىگويد:
به صحرا بنگرم صحراته وينم
به دريا بنگرم درياته وينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
نشان روى زيباى ته وينم
ه) علامه طباطباى نيز مىفرمايد: جهان آيت حق است، بنابر اين انسان بايد به جايى برسد كه همان گونه كه وقتى به آيينه نگاه مىكند محو در تصوير مىشود و نظرش به خود آئينه جلب نمىشود. وقتى هم كه كوه و در و دشت و درخت وسبزه و گلها را ديد يا پرندگان رنگارنگ يا حيوانات متنوع و… را مشاهده نمود از آن همه كمال و زيبايى محو در جمال حق شود و خصوصيات آن اشياء نظر او را جلب نكند، بلكه جهان را آينه جمال حق ببيند. به هر حال تفاوت مردان خدا و افراد ديگر در همين است كه آنها وقتى در آسمان سير مىكنند، يا در زمين سياحت مىكنند، يا در دريا شناورند، يا به زير دريا مىروند، همه جا خدا را مىبينند و ذكر و شكر خدا بر زبانشان جارى است ولى ديگران با بىاعتنايى فقط به زيبايى و نظم طبيعت چشم دوخته و خدايى برايشان مطرح نيست. برخى وقتى كنار دريا مىروند فقط امواج چشم آنها را خيره مىسازد ولى گروهى از وراى امواج، اصل آن آب و ژرفاى دريا را مشاهده مىكنند. زهى خسارت كه انسان از نعمتهاى خدا فقط لذت ببرد، ببويد و بنوشد و اشباع شود، اما هرگز به ياد منعم و آن كسى كه لحظه به لحظه تدبيرآن همه نعمت و هستى را رقم زده نباشد.
جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است: (زمر/ 9) (مجادله/ 11) (زمر/ 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است: (آل عمران/ 191) (روم/ 8).
3- در بسيارى از آيات، بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند، استدلال عقلى مى آورد و بدون اين كه اعتبار تعبدى خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مى كند: (هود/ 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون/ 91).
4- در تشريع احكام الهى، در بسيارى از موارد فلسفه احكام را بيان مى كند، تا مردم از روى بينش، از آن تبعيت كنند: (عنكبوت/ 45) (بقره/ 183) (مائده/ 6) (مائده/ 91) (طه/ 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاى خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مى كند. تعابيرى چون: (لعلهم يتفكرون، لعلكم تتفكرون، افلا تتفكرون، لقوم يتفكرون) و يا تعابيرى چون: (افلا تعقلون، افلم تكونوا تعقلون، لعلكم تعقلون، ان كنتم تعقلون، لقوم يعقلون، افلا يعقلون) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است. مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مى دهد: اول: اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مى شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مى كند و ايمان را بر پايه آن مى داند. دوم: موضوعاتى را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مى كند. شما مى توانيد با مطالعه آيات مذكور پى ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتى را توصيه كرده است. اين موضوعات را مى توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلى تقسيم كرد به نام: 1) آيات انفسى (خودشناسى) 2) آيات آفاقى. كه عبارت است از: جهان شناسى، تاريخ شناسى و آگاهى از سنن و نظامات الهى در طبيعت تاريخ، فرجام شناسى، راهنماشناسى، راه شناسى و غايت همه اين امور ((خداشناسى)) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقى ها تفكر انسان را داراى دو عنصر اساسى مى دانند:
1- مواد تفكر: يعنى دانسته هايى كه انسان از قبل آموخته است و مى خواهد توسط آنها به مطالب جديدى دست يابد.
2- شكل تفكر: يعنى چينش و نظمى كه متفكر به آن دانسته هاى قبلى خود مى دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضى از مصاديق الف ب است) (همه مصاديق ب ج است) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهرى نتيجه خواهد گرفت كه (بعضى از مصاديق الف ج است (ولى نتيجه نمى گيرد كه (همه مصاديق ((الف)) ((ج)) است) در علم منطق، ارزش علمى انواع مواد تفكر و چينش هاى مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مىشده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا (ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم آيا آنان در وجود خويش انديشه نمىكنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمانها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسانهاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا… مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمانها و زمين مىنمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها تو اينها را هرگز بيهوده نيافريدهاى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مىكند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مىنمايد: فاقصص القصص لعلهم يتفكرون حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغگويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مىگويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوسها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مىشود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.
(1) (آل عمران، آيه 191- 190)
پرسمان