راه ساده خداشناسی / درس ششم عقاید آیت الله مصباح یزدی

راه ساده خداشناسی / درس ششم عقاید آیت الله مصباح یزدی
فهرست این نوشتار:
درس ششم, راه ساده خداشناسى
براى شناختن خداى متعال، راههاى فراوان و گوناگونى وجود دارد كه در كتابهاى مختلف فلسفى و كلامى و بيانات پيشوايان دينى و نيز در متن كتابهاى آسمانى به آنها اشاره شده است. اين دلايل و براهين از جهات مختلفى با يكديگر تفاوت دارند: مثلاً در بعضى از آنها از مقدمات حسى و تجربى استفاده شده در حالى كه بعضى ديگر از مقدمات عقلى محض، تشكيل يافته اند؛ و بعضى مستقيماً درصدد اثبات خداى حكيم هستند در صورتى كه بعضى ديگر تنها موجودى را اثبات مىكنند كه وجودش مرهون موجود ديگرى نيست (واجب الوجود) و براى شناختن صفات او مىبايست براهين ديگرى اقامه شود.
از يك نظر مىتوان دلايل خداشناسى را به راههايى تشبيه كرد كه براى عبور از رودخانهاى وجود دارد: بعضى از آنها مانند پل چوبى سادهاى است كه روى رودخانه كشيده شده و عابر سبكبار مىتواند به آسانى از آن بگذرد و بزودى به منزل مقصودش برسد، بعضى ديگر مانند پلهاى سنگىِ طولانى از استحكام بيشترى برخوردار است ولى راه را طولانىتر مىكند، و بالاخره بعضى ديگر مانند راه آهنهاى پر پيچ و خم و داراى فراز و نشيبها و تونلهاى عظيم است كه براى عبور قطارهاى سنگين ساخته شده است.
انسانى كه ذهن سبكبارى دارد مىتواند از راههاى خيلى ساده، خداى خود را بشناسد و به بندگى او بپردازد، اما كسى كه بار سنگينى از شبهات را بر دوش كشيده است بايد از پل سنگى عبور كند، و بالاخره كسى كه خروارها بار شبهات و وساوس را با خود حمل مىكند بايد راهى را برگزيند كه داراى زيرسازيهاى محكم و استوار باشد هر چند پيچ و خمها و فراز و نشيبهاى زيادى داشته باشد.
ما در اينجا نخست به راه ساده خداشناسى، اشاره مىكنيم و سپس به بيان يكى از راههاى متوسط مىپردازيم. اما راههاى پر پيچ و خم را كه متوقف بر حل بسيارى از مسائل زيربنائى فلسفى است بايد كسانى بپيمايند كه ذهنشان مشوب به شبهات فراوان شده يا درصدد زدودن شبهات و نجات دادن گمراهان دورافتاده، برآمده اند.
ويژگيهاى راه ساده
راه ساده خداشناسى، امتيازات و ويژگيهايى دارد كه مهمترين آنها از اين قرار است:
1- اين راه نيازى به مقدمات پيچيده و فنى ندارد و ساده ترين بيانى است كه مىتوان در اين زمينه، مطرح كرد و از اينروى، براى همه مردم در هر سطحى از معلومات باشند قابل فهم و هضم است.
2- اين راه مستقيماً بسوى «خداى آفريننده دانا و توانا» رهنمون مىشود برخلاف بسيارى از براهين فلسفى و كلامى كه نخست موجودى را بعنوان «واجب الوجود» اثبات مىكنند و علم و قدرت و حكمت و خالقيت و ربوبيت و ديگر صفات او را مىبايست با براهين ديگرى ثابت كرد.
3- اين راه، بيش از هر چيز، نقش بيدار كردن فطرت و به آگاهى رساندن معرفت فطرى را ايفاء مىكند و با تأمل در موارد آن، حالتى عرفانى به انسان دست مىدهد كه گويا دست خدا را در ايجاد و تدبير پديده هاى جهان، مشاهده مىكند، همان دستى كه فطرت او با آن، آشناست.
با توجه به اين ويژگيهاست كه رهبران دينى و پيشوايان اديان آسمانى، اين راه را براى توده هاى مردم برگزيدهاند و همگان را به پيمودن آن، دعوت كردهاند و روشهاى ديگر را يا به خواص، اختصاص داده اند، يا در مقام احتجاج و بحث با انديشمندان ملحد و فيلسوفان مادى بكار گرفته اند.
ـ نشانه هاى آشنا
راه ساده خداشناسى، تأمل در نشانه هاى خدا در جهان، و به تعبير قرآن كريم «تفكر در آيات الهى» است. گويى هر يك از پديده هاى جهان در زمين و آسمان و در وجود انسان، نشانى از مقصود و مطلوب آشنا دارند و عقربه دل را بسوى مركز هستى كه هميشه و در همه جا حضور دارد هدايت مىكنند.
همين كتابى كه در دست داريد نشانهاى از اوست، مگر نه اينست كه با خواندن آن، با نويسنده آگاه و هدفدارى آشنا مىشويد؟ آيا هيچگاه احتمال دادهايد كه اين كتاب در اثر يك سلسله فعل و انفعالات مادى بى هدف بوجود آمده و نويسنده هدفدارى ندارد؟ آيا احمقانه نيست كه كسى بپندارد كه يك دائرة المعارف بزرگ چند صد جلدى در اثر انفجارى در يك معدن فلزات بوجود آمده است بدينگونه كه ذرات آنها بصورت حروفى در آمده و با برخورد تصادفى با پاره هاى كاغذ، نوشته هايى را پديد آورده و سپس كاغذها با تصادف ديگرى تنظيم و صحافى شده است؟!
اما پذيرفتن تصادفات كور براى تبيين پيدايش اين جهان عظيم با آن همه اسرار و حكمتهاى شناخته و ناشناخته، هزاران بار احمقانهتر از آن پندار است!
آرى، هر نظم هدفمندى نشانهاى از ناظم هدفدار است و چنين نظمهايى در سراسر جهان، مشاهده مىشود و همگى يك نظام كلى را تشكيل مىدهند كه آفريننده حكيمى آن را پديد آورده و همواره دست اندركار اداره آن است.
بوته گلى كه در باغچه روييده و از ميان خاك و كود، با چهره رنگارنگ و بوى خوش، ظاهر گشته است، و درخت سيبى كه از دانه كوچكى برآمده و هر ساله مقادير زيادى سيب خوشرنگ و خوشبوى و خوشمزه ببار مىآورد و ساير درختان مختلف با شكلها و رنگها و خواص گوناگون…
نيز بلبلى كه بر شاخ گل مىسرايد، و جوجهاى كه از تخم بيرون آمده، نوك به زمين مىزند و گوسالهاى كه تازه متولد شده پستان مادرش را مىمكد و شيرى كه در پستان مادر فراهم شده و براى نوشيدن نوزاد، مهيا گشته است و… همگى نشانه هاى اويند.
راستى چه هماهنگى عجيب و تدبير شگفت انگيزى در پديد آمدن شير در پستان مادران همزمان با تولد نوزادان، وجود دارد!
ماهيهايى كه هر ساله براى تخم ريزى، كيلومترها راه براى نخستن بار مىپيمايند، و مرغان دريايى كه آشيانه هاى خود را در ميان انبوه گياهان دريايى مىشناسند و حتى براى يكبار هم اشتباهاً به آشيانه ديگرى سر نمىزنند، و زنبورهاى عسل كه هر صبح از كندوها خارج مىشوند و پس از پيمودن راههاى طولانى براى استفاده از گلهاى معطر، شامگاهان به كندوهاى خودشان بازمى گردند و… همگى نشانه هاى اويند.
عجيبتر آنكه هم زنبورهاى عسل و هم گاو و گوسفندهاى شيرده چندين بار بيش از اندازه نيازشان شير و عسل، توليد مىكنند تا انسان، اين آفريده استثنايى و برگزيده، از آنها بهرهمند شود! اما انسان ناسپاس، ولى نعمت آشناى خود را نشناخته مىانگارد و درباره او به جدال و ستيزه مىپردازد!
در همين بدن انسان، شگفت انگيزترين آثار تدبير حكيمانه ديده مىشود: تركيب بدن از جهازات هماهنگ، تركيب هر جهاز از اعضاء متناسب، تركيب هر عضو از ميليونها سلول زنده خاص با اينكه همگى آنها از يك سلول مادر پديد آمدهاند و تركيب هر سلول از مواد لازم به نسبت معين و قرار گرفتن هر اندام در مناسبترين جاى بدن و حركات و فعاليتهاى هدفدار اعضاء و جهازات مانند جذب اكسيژن بوسيله ششها و انتقال آن بوسيله گلبولهاى قرمز خون، ساختن قند به اندازه لازم بوسيله كبد، ترميم نسوج آسيب ديده با پيدايش سلولهاى جديد، مبارزه با ميكروبها و دشمنان مهاجم بوسيله گلبولهاى سفيد و ترشح هورمونهاى مختلف بوسيله غده هاى متعدد كه نقشهاى مهمى را در تنظيم كارهاى حياتى بدن به عهده دارند و… همگى نشانه هاى اويند1.
اين نظام عجيبى كه هزاران دانشمند در طول دهها قرن هنوز نتوانستهاند بدرستى به ريزه كاريهاى آن پى ببرند بوسيله چه كسى برقرار شده است؟
هر سلولى يك سيستم كوچك هدفمند است و مجموعهاى از سلولها عضوى را پديد مىآورند كه سيستم بزرگتر هدفمندى است و مجموعه سيستم هاى گوناگون و در هم پيچيده، سيستم كلى و هدفمند بدن را تشكيل مىدهند. اما كار به همين جا خاتمه نمىيابد بلكه سيستمهاى بى شمار از موجودات جاندار و بى جان، يك سيستم عظيم كران ناپيدا را تشكيل مىدهند بنام جهان طبيعت كه تحت تدبير حكيمانه واحدى با كمال نظم و انسجام، اداره مىشود.
«ذلِكُمُ اللّهُ فَأَنّى تُؤْفَكُونَ1».
بديهى است هر قدر دانش بشر، گسترش يابد و قوانين و روابط پديده هاى طبيعى، بيشتر كشف شود اسرار و حكمتهاى آفرينش، بيشتر آشكار مىگردد. ولى تأمل در همين پديده هاى ساده و نشانه هاى روشن، براى دلهاى پاك و ناآلوده، كفايت مىكند.
منبع:هدانابرگرفته از آموزش عقایدعلامه مصباح یزدی