راهکارهای رسیدن به آرامش از منظر قران وروایات
نگرانى ها داراى انواع مختلفى است كه بعضى از آنها طبيعى بوده و بايد در روان آدمى حاضر باشد ولى برخى نيز نابجا بوده و بايد به مبارزه ريشهاى با آن پرداخت.

راهکارهای رسیدن به آرامش از منظر قران وروایات
آرامش
نگرانى ها داراى انواع مختلفى است كه بعضى از آنها طبيعى بوده و بايد در روان آدمى حاضر باشد ولى برخى نيز نابجا بوده و بايد به مبارزه ريشهاى با آن پرداخت.
در هر صورت آرامش روانى، امرى مطلوب است كه براى دستيابى آن بايد تلاش كرد، عمل به توصيههاى زير مىتواند در اين رابطه كارساز باشد:
1 سعى در درك صحيح از فلسفه زندگى و حيات اين مقوله كمك خواهد كرد تا انسان، جايگاه خود را در هستى بشناسد و در پرتو آن، راه درست زندگى را بيابد. دسترسى به اين نكته، بخش مهمى از نگرانىها را برطرف خواهد ساخت.
2 ياد خدا و توجه به جايگاه او در هستى و اينكه ما در حال سير به سوى او هستيم: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»(1).
3 بر پاداشتن نماز در اوقات خود و با توجه به شرايط و آداب آن
4 تلاوت قرآن و تأمّل و تدبّر در آيات آن(2)
5 دعا و راز و نياز با خالق هستى، به ويژه در شبها و مواقع تنهايى(3)
6 توكل به خداوند در همه امور زندگى و اعتماد و اعتقاد به قضا و قدر الهى(4).(5)
7 در صورت نياز ازدواج نقش مؤثرى در سكينه و آرامش خاطر دارد(6).
اساسا ارتباط با خدا آرامشآور است يعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مىيابد. از طرف ديگر خداوند در قرآن فرموده است كه: «در مؤمنان سكينه و آرامش نازل مىكند».
بهترين چيزى كه روح انسان را صفا مىبخشد و حالت آرامش و سكونت براى انسان ايجاد مىكند، ذكر و ياد خدا است. قرآن مىفرمايد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب آگاه باشيد كه با ياد خدا دلها اطمينان و آرامش پيدا مىكند»(7)
آرى اين خاصيت ذكر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذكر است. ازاينرو اگر با حال توجه و خلوص داشته باشد انسان بعد از تمام شدن آن احساس يك حالت سبكى و آرامش در خود مىكند. كسى كه درد دلش را با خدا در ميان مىگذارد به اين معنا است كه قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پيدا كرده است. خداوند نيز وعده فرموده است كه: «هر كس با توجه به او رو كند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا كند و دل و روحش را نورانى نمايد». آنچه بعد از اين حالت در خود احساس مىكنيد، حاكى از آن افاضه و توجه خدا نسبت به شما است. پس بايد شاكر باشيد و توجه داشته باشيد كه اين يك حالت مادى نيست زيرا روح يك عنصر مجرد از ماده است و تصرفاتى هم كه از طرف حق در آن مىشود مادى نيست.
براى گام گذاشتن در اين راه، بايد ارتباط با خدا و بهره مندى از نفحات معنوى را تجربه كرد و اين تجربه را بارها تكرار كرد تا انسان حضور در محضر خدا را لمس كند. براى اين منظور گفته شده است در هر هنگام نمازها و هنگام حلال و حرام ها، يك الهام رحمانى رو به سوى انسان مى آيد و او را به انجام آن كار نيك تشويق مى كند. اگر پاسخ مثبت داد اين الهامات رحمانى بيشتر تكرار مى شود و انسان از وسوسه ها و اوهام شيطانى دور مى ماند.
اما اگر پاسخ منفى داد يا سستى كرد فرشته رحمت دور مى شود و شيطان وسوسه گر راه مى يابد و انسان از آرامش و ياد خدا دور مى شود. اين تجربه را مى توان در هنگام اذان براى نماز صبح و قبل از آن به خوبى حس كرد كه اگر بعد از بيدارى، دوباره خواب را ادامه داديم خواب هاى پريشان و شيطانى رو به سوى آدمى مى آيد و كسالت روحى و آشفتگى وجود آدمى را فرا مى گيرد.
براى رسيدن به حالت آرامش و قرار روانى، توجه به نكات زير ضرورت دارد:
1- ناآرامى عوامل و زمينههايى دارد كه بايد شناسايى و زدوده شود مثلاً گذراندن وقت به بيهودگى و انجام كارهاى بىهدف و بيهوده خود علّت تشويش و بىقرارى است. در مقابل خلوتگزينى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و كسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مىآورد.
2- برنامهريزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفريحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپيمايى در فضاى روحبخش و شنا، در آرامش انسان تأثير شگرف دارد.
3- مشاوره هاى علمى و تخصصى و نيز تغذيه مناسب در تقويت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شديد و مفرط و حتى پرخورى و زيادهروى در خورد و خوراك موجب ناراحتىهاى روحى و روانى مىگردد.
4- گناه و معصيت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتىهاى روانى است. گناه يعنى خارج شدن از مسير خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تيره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسيدن به ساحل پاكى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مىرسد چون روح با طهارت سنخيت دارد و با گناه ناسازگار است. از اين رو، گناه قرار را از انسان مىگيرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرايط ذهنى و روحى گنهكار مربوط مىشود. شرايط ذهنى گنهكار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغيان، قانونشكنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنين روحى جز با ترك گناه به آرامش دست نخواهد يافت.
5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت
در واقع آرامش قلبى ثمره ياد خدا است: « فاذكرونى أذكركم». 1 خداوند به ما دستور داده پيوسته وى را ياد كنيم و او را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانيم. جريان حضرت يونس را كه مضمون نماز غفيله 2 با ايشان ارتباط دارد، بررسى كنيد. وقتى گرفتارىهاى حضرت به بالاترين حد مىرسد، انس و ياد خدا او را از گرفتارىها مىرهاند: « لااله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين، فاستجبنا له و نجّيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤمنين»
3 امام صادق (علیه السلام) مى فرمايد: تعجب مىكنم از كسى كه غمگين و نگران است و به فرمايش الاهى پناه نمىبرد « لا اله الا الله انت…». چون خداوند به دنبال آن مىفرمايد: « فنجّيناه من الغمّ و كذلك ننجى المؤمنين». 4 خداوند به واسطه ذكر خودش حضرت يونس را از گرفتارىها نجات داد و هر مؤمنى را كه به اين ريسمان الاهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
6- شركت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى كميل، ندبه….
برخى بزرگان مى فرمايند: هيچ مشكلى نداشتم مگر اين كه با دعاى توسّل حلّ شد. 5
7- رفتن به زيارت اهل قبور و شهدا و ياد قبر و قيامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهايى از تألمات و ناراحتىهاى دنيوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنيا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از ياد خدا را در پى دارد و هر كه از ياد خدا اعراض كند، روزگارش تباه خواهد شد.
8- انجام اعمال مستحبّى كه شخص از آن لذت مىبرد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مىرساند.
در مجموع، مىتوان گفت ناآرامى ريشههايى دارد كه بايد خشكانيده شود آنگاه زمينه مناسب براى رسيدن به آرامش از راههاى عقلانى و شرعى فراهم مىآيد و انسان با توكل و اعتماد به منبع اصلى آرامش (خداوند) به مقصود دست مىيابد « الذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكرالله، الا بذكرِالله تطمئنّ القلوب». 6
در پايان توجه به اين نكته ضرورى است كه آرامش روحى مراتبى دارد و دستيابى به آن به تدريج حاصل مىشود درست مانند ساير ملكات روحى كه با تمرين و گذشت زمان حاصل مىشود. رسيدن به آرامش نيز نيازمند طى اين مراحل است. اين مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتكاب محرمات كه دل را آلوده و در نتيجه ناآرام مىكند. كسى كه مىخواهد به آرامش واقعى دست يابد راهى ندارد جز اين كه در گام اول مطيع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى كرده اجتناب كند و بعضى جنبه ايجابى دارد يعنى بعد از اين كه دل از گرد غبار گناه پاك گرديد، مستعد پذيرش حقايق و ملكات پسنديده نفسانى مىشود و اين كار صرفاً از طريق انجام تكاليف الاهى و واجبات و مستحبات امكانپذير است. بنابراين، آرامش دل محصول عبوديت محض حق تعالى است و راهكار عملى آن نيز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندىهايى كه انسان دارد، متوجه او مىشود.
(1) بقره (2)، آيه. 156
000 (2) مزمل (73)، آيه. 20
000 (3) بقره (2)، آيه. 186
000 (4) احزاب (33)، آيه. 23
000 (5) براى مطالعه بيشتر ر. ك:الف. محمود اكبرى، غم و شادى در سيره معصومان.ب. نورمن و نينت پيل، مثبت درمانى، ترجمه توراندخت تمدن، نشر دايره، پاييز. 1378
000 (6) روم (30)، آيه. 6
000 (7) (رعد، آيه 28).
000 (8). 1 بقره (2):. 1522 مفاتيح الجنان.
3 انبياء (21):. 88
4 امالى شيخ صدوق، مجلس دوم.
5 مفاتيح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
6 رعد (13):. 28
پرسمان