وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

رابطه عدالت و معنویت

0

رابطه عدالت و معنویت

فهرست این نوشتار:

بدون تردید انقلاب اسلامی بر اساس مجموعه‌ای از ارزش‌های آرمانی شکل گرفت که ملهم از مکتب اسلام ناب محمدی(ص) است. لازمه پیاده کردن این ارزش‌های الهی توصیف و تبیین آنها و ترسیم منظومه‌ای و ارتباطی مفاهیم ارزشی با یکدیگر است تا در پرتو آن مجریان نظام الهی بتوانند با شفافیت و کارآمدی قوی آنها را پیاده‌سازی نمایند. نوشتار حاضر گامی است در این راستا که نگارنده در حد توان به تبیین منظومه‌ای از ارزش‌های عدالت و معنویت پرداخته است.

 

«عدالت» جزو ماهوی انقلابی بوده و هست که امروز در آستانه چهلمین سال از عمر خویش است و همواره مورد مطالبه اقشار و اصناف مختلف واقع گشته. حرکتهای عدالتخواهانه حق طبیعی همه آحاد است اما آنچه که مداقّه در آن باید مسبوق بر هر حرکت عدالتخواهانه باشد کاویدن، تبیین و تفهیم مفهوم عدالت و مشخص گشتنِ نسبت آن با دیگر مفاهیم ارزشی دیگر است. اهمیت این کاوش حول مفهوم و ترابط عدالت با دیگر مفاهیم مثبت در جایی مشخص میگردد که توهّم تقابل برخی مفاهیم مثبت با عدالت همچون امنیت، عقلانیت، مصلحت، معنویت، سیاست و… بلکه پندار تفوّق آن مفاهیم بر عدالت، همواره تکلّف‌زا و در بسیاری از موارد مانعی جدی در راه مطالبه عدالت بوده و مطالبات عدالتخواهانه را با ناهمواریها و ناملایماتی همراه ساخته است.

البته سخن در باب اهمیت موضوع و چرایی عدالت پژوهی بسیار است که در این مختصر قابل طرح نیست، اما آنچه که سطور پیش‌رو سعی در تبیین آن دارد، چیستی نسبتی است که بین عدالت و معنویت، با نگاه به منظومه فکری امامین انقلاب، برقرار است. از اینرو در حد مجال و به طور اختصار این نوشتار را در سه گفتار پیش خواهیم برد.

 

گفتار نخست: چیستی معنویت

معنویت عبارت است از اصالت دادن به عالم معنا در مقابل عالم ماده. حضرت امام خمینی(ره) عالم وجود را دارای دو لایه مادی و معنوی یا ظاهری و باطنی می‌داند. همچنین انسان را به مثابه نسخه کوچک و عصاره عالم وجود دارای دو بُعد میدانند: «انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوى، و جنبه ظاهرى. جنبه ظاهرى همين است كه مى‏بينيد، و همين دنياست كه مى‏بينيد، و همين ماديت است كه مشهود است. و جنبه معنوى جنبه ديگرى است كه ماوراى اين عالم است؛ در انسان است».(۱) آنگاه که انسان اصالت را به جنبه معنوی و ماورائی خویش دهد و نظر به ماوراء افکند معناگرا خواهد بود، در این صورت خواهد بود که تمامی افعال و کنشهای وی بر مبنی و در جهت بعد معنویش قرار خواهد گرفت.

اخلاص و تکلیف مداری جزء لازمِ ماهیتِ کنش انسان معنوی است و نگاه او به عالم ماده نگاهی ابزاری و در راستای سیر استکمالی «خود عالی» وی است.
در اندیشه امام خمینی(ره) معنویت یک عامل مهم قدرت و پیشرفت است که نبود آن منجر به انحطاط می‌گردد همچنانکه در مورد رفتن مارکسیسم به موزه‌های تاریخ این اتفاق افتاد و امام در نامه تاریخی خویش به گورباچف عدم معنویت را باعث انحطاط مارکسیسم قلمداد می‌کند.(2 )
معنویت در نظام اندیشه‌ای اسلام حقیقتی کامل و جامع است بگونه‌ای که توأمان به عالم درون و برون نظر میافکند و همان طورى كه به روحيات نظر دارد و تربيت دينى و نفسانى مى‏كند، به ماديات نیز به همان گونه نظر دارد و مردم را تربيت‏ مى‏كند. اسلام ماديات را همچو تعديل مى‏كند كه به الهيات منجر مى‏شود، و در ماديات به نظر الهيات نظر مى‏كند، و در الهيات به دیده ماديات، اسلام جامع ما بين همه جهات است.(3)

 

شاید این مطالب را هم بپسندید:

گفتار دوم: چیستی عدالت

بحثهای بسیاری در بین علماء و حکماء مسلمان و غیر مسلمان در مورد دامنه، ماهیت عدالت و چگونگی تحقق معیار آن بیان شده است همچنین تعاریفی در باب چیستی عدالت بیان شده که البته طرح همه آن مباحث در این مختصر نه امکان‌پذیر است و نه ضرورتی دارد.
داورزنی و عدالت در اجتماعات انسانی پیشینه‌ای به درازای عمر بشر دارد و همواره در طول تاریخ، اذهان اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. در واقع، عدل همان قانون عام و فراگیری است که نظام خلقت بر محور آن استوار شده.(4)
از لحاظ اصطلاحی، در مورد عدالت چهار تعریف کلی عنوان شده: «برابری و تساوی»، «تناسب و توازن»، «عطاء حق به صاحب حق»، «حد وسط افراط و تفریط»(5) که حضرت امام و رهبری معظم انقلاب به برخی از آنان عنایت داشته‌اند.
عباراتی که از حضرت امیر مومنان (ع) همچون «العدلُ یَضَعُ الاُمورَ مَوَاضِعَها…»(6) در باب عدالت وارد شده در مقام بیان تعریف ماهیت و چیستی عدالت نیست بلکه متوجه بیان غایت عدالت است، یعنی غایت عدالت عبارت است از قرار گرفتن امور در مواضع خویش. بنابراین گزینش یکی از تعاریف چهارگانه فوق برای عدالت با توجه به این فرمایش حضرت غلط است.
از فرمایشات حضرت امام اینگونه ظاهر است که ایشان به معنای «عطاء حق به صاحب حق» و «حد وسط افراط و تفریط» در باب عدالت توجه داشته‌اند، همچنان‌که وقتی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان عدالت را به «اعطای حق هر یک از قوایی که دارای حقی است و قرار دادن آن در جایگاهی که شایسته آن است»(7) تعریف می‌کنند به آن دو تعریف مذکور توجه داشته‌اند.

حضرت امام خمینی عدالت را «حد وسط بين افراط و تفريط»(۸) تعریف می‌کنند و در جایی دیگر نتیجه جاری گشتن احکام عادلانه اسلامی در جامعه را رسیدن مستضعفین به حقوق خودشان و ریشه‌کن شدن ظلم عنوان می‌کنند.(9) ظاهر این دو کلام حضرت امام گویای این است که ایشان به دو تعریف «عطاء حق به صاحب حق» و «حد وسط افراط و تفریط» در باب عدالت توجه داشته‌اند. دیگر عبارات امام در بیان عدالت همچون «صراط مستقیم انسانی»(10) نیز در قالب آن دو تعریف قابل طرح و جمع هستند.
همانگونه که پیشتر نیز بیان شد در باب چیستی و ماهیت عدالت ابحاث گوناگون، آراء مختلف و سخن بسیار است که در این مختصر نمی‌گنجد از اینرو در این

نوشتار به همین اندازه اکتفاء می‌شود.

 

گفتار سوم: ترابط عدالت و معنویت

معنویت حقیقتی است که هیچ‌گونه نقطه عطفی با ظلم‌پذیری ندارد. براین اساس انسان معنوی کسی است که در مقابل طاغوت و ظلم سر سازش فرود نمی‌آورد بلکه به مبارزه با نظام سلطه و طاغوت برمی‌خیزد، چراکه معنویت اصیل و حقیقی در ذات خود ظلم‌ستیزی و ناسازگاری با طاغوت را همراه دارد؛ امام خامنه‌ای می‌فرمایند: «آدم معنوى‌ای که با ظلم مى‌سازد، با طاغوت مى‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه مى‌سازد، این چطور معنویتى است؟ این‌گونه معنویت را ما نمى‌توانیم بفهمیم»(11) این عبارات، بیانگر تفاوت ماهوی و تعریفی «معنویت» در منظومه فکری مقام معظم رهبری – یا به عبارتی نظامِ اندیشه‌ای توحیدی اصیل- با انواعی از «معنویت»های غیراصیل و سازشکاری است که از درون تفکرات التقاطی و سازشگرایانه‌ای چون انجمن حجتیه و غیره پدید می‌آید.

محصول «معنویت منهای عدالت» چیزی جزء محافظه‌کاری که غایت آن «سرمایه‌داری پینه بر پیشانی بسته» است نمی‌تواند باشد و هیچ سنخیتی با معنویت اصیل اسلامی که ظلم‌ناپذیری جزء مختصات آن است، ندارد. همچنانکه ساری گشتن «عدالت منهای معنویت» در جامعه بنیان معنویت را ویران خواهد کرد و در نهایت به یک «شعار توخالی تبدیل خواهد گشت که بیشتر جنبه‏ سیاسی و شکلی دارد»(12)و دنیا نمونه آن را در هیبت مارکسیسمی تجربه کرد که امام امت خبر به موزه رفتنش را چند سال قبل از شنیدن شکستن استخوانهای مارکسیسم توسط جهانیان داده بود. در حقیقت منطق اسلام بر اين است كه معنويت و عدالت را توأمان با يكديگر مى‏خواهد.

«معنویت» با معیارهای مذکور همانند «عقلانیت» در مفهوم انقلابی‌گری قابل تعریف است(13) و با عدالت ترابط معنایی دارد. چراکه از شاخصه‌های عدالت در نگاه اسلام سکوت نکردن در مقابل ظلم و استبداد و طاغوت است و در این رابطه احادیت و آیات بسیاری وارد شده است که برای نمونه به حدیثی از حضرت علی(ع) که خود اسطوره و اسوه کامل معنویت، عدالت و عقلانیت توأمان است‌اشاره و اکتفاء می‌کنیم: « اَحسَنِ العَدلِ نصرهًْ المظلوم؛ بهترين عدالت يارى مظلوم است»(14) و بسیار واضح است که یکی از مهمترین ارکان یاری مظلوم، ظلم‌ستیزی و مبارزه با ظالم است.

 

همچنین انسان معنوی در تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی همواره رضای خالق و اجر الهی را در نظر دارد و برای چیزی جزء امر الهی به کوشش در جهت تحقق عدالت در پی عدالت نیست. عدالت و ظلم‌ستیزی حقیقی، تنها و منحصرا در صورتی محقق می‌شود که فرد، خالصانه و برای رضای حق متعال به دنبال آن باشد چراکه در غیر این صورت به شعارهایی ظاهرگرایانه، تصنعی و انحرافی تبدیل خواهد شد کما اینکه در نظام‌هاى کمونیستى که شعارشان عدالت بود این اتفاق افتاد.
__________________________________
پی نوشت‌ها
1- صحیفه امام، ج 8، ص 254
2- همان، ج 21، ص 222
3- همان، ج‏6، ص: 468
4- منظومه فکری امام خمینی، عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران، ص 809
5- ر.ج: همان، ص 811 الی 814
6- نهج‌البلاغه، حکمت 437
7- تفسیر المیزان، ج 1، ص 371
8- جنود عقل و جهل، امام خمینی، ص 147
9- صحیفه امام، ج 6، ص 525
10- جنود عقل و جهل، امام خمینی ، 152
11- بیانات مقام معظم رهبری، مورخ: 8/6/1384
12- همان، مورخ: 16/6/1388
13- مقام معظم رهبری در سخنرانی به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی عقلانیت را در انقلابی‌گری تعریف کردند.
14- میزان الحکمه، ج 2، ص 1780.کیهان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.