وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

رابطه زناشویی از نظر اسلام

از آموزه هاى دينى به دست مى آيد، همبستر شدن زن و شوهر و ارضاى غريزه جنسى عبادت محسوب مى شود و حتى در روايتى آمده است اگر كسى عمل نزديكى با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به يكى از سنت هاى پيامبران (ص) عمل كرده است.

0

رابطه زناشویی از نظر اسلام

آيا اسلام به چگونگى ارتباط جنسى زوجين با يكديگر اشاره كرده است. در صورت اشاره به اين موضوع آيا راههاى اين ارتباط را بيان نموده است؟

از آموزه هاى دينى به دست مى آيد، همبستر شدن زن و شوهر و ارضاى غريزه جنسى عبادت محسوب مى شود و حتى در روايتى آمده است اگر كسى عمل نزديكى با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به يكى از سنت هاى پيامبران (ص) عمل كرده است.

نكته اى در اينجا بايد بر آن تأكيد كرد اين است كه در انسان برخلاف ساير جانداران، كيفيت همبستر شدن با همسر و انجام رفتار جنسى غريزى نيست و بلكه آموختنى است و بايد روش صحيح آن را ياد گرفت، گرچه اصل وجود غريزه جنسى غريزى و فطرى است. به همين دليل يكى از اموزه هاى ضرورى براى هر پسر و دختر جوان كه تصميم دارند ازدواج كنند اين است كه دانستنى هاى لازم براى اين كار را ياد بگيرند. اين دانستنى ها شامل: مقدمات همبستر شدن، شناخت نيازهاى عاطفى يكديگر در هنگام آميزش و رعايت آن، شناخت راه هاى مختلف همبستر شدن، آگاهى از راه هاى جلوگيرى از باردارى، تنظيم خانواده، آگاهى از احكام شرعى آن اعم از زمان و مكان آميزش و مسائل ديگر آن مثل غسل و امثال آن، رعايت بهداشت ظاهرى مثل مسواك زدن، خوشبو بودن و امثال آن، آگاهى از نكات بهداشتى آميزش و رعايت آن، آگاهى ضمنى از اختلال هاى جنسى كه در صورت وقوع، سريعا براى معالجه اقدام كنند و صدها نكته ريز و درشت كه بيان آنها در اين نامه مقدرو نيست و براى فراگيرى آن لازم است به كتاب هاى مفيدى كه در اين زمينه تأليف شده مراجعه كنيد.

نكته اى كه در اينجا لازم است يادآورى كنيم اين است كه رسيدن زن و شوهر به اوج لذت جنسى (ارگاسم) يكى از علائم انجام شدن موفقيت آميز آميزش جنسى است. اما با تأسف بايد بگوييم بسيارى از همسران به دلايل مختلف كه مهمترين آن عدم آگاهى و رعايت نكات بالا است، از انجام رضايت بخش اين عمل ناتوانند و به همين جهت به مشكلات زيادى اعم از جسمى و روانى مبتلا مى شوند. حتى طبق آمارى كه روان شناسان و كارشناسان امور خانواده ارائه كرده اند بيش از 75 درصد از عوامل اختلاف هاى خانوادگى ريشه در اين موضوع دارد. حتى شيخ اجل سعدى در گلستان در ضمن داستانى مى گويد:

زن كز بر مرد بى رضا برخيزد

زان خانه و زان سرا بلا برخيزد
نكته دوم اين است كه در رسيدن به اوج لذت جنسى، كه علامت آن انزال در زن و مرد است، بين زن و مرد تفاوت وجود دارد و معمولا مرد بسيار زودتر از زن به اين مرحله مى رسد. به همين خاطر بسيارى از مردان وقتى به ارگاسم مى رسند دست از كار مى كشند در حالى كه هنوز همسرشان به ارگاسم نرسيده است. رها كردن زن دراين حالت باعث مى شود مشكلات جسمى زيادى از جمله ايجاد درد در ناحيه كمر و شكم برايش به وجود آيد. پس لازم است مرد به اين نكته توجه كند و قبل از آميزش، همسرش را با تحريك كردن، آماده اين كار كند.

در روايات فراوانى اين موضوع مهم بيان شده و تصريح مى كند يكى از آداب همبستر شدن با همسر، ملاعبه يعنى تحريك زن از طريق لمس و مالش بدن و در آغوش گرفتن است و حتى در حديثى آمده است مردى كه قبل از نزديكى با همسرش ملاعبه كند، مورد نظر و لطف و رحمت ويژه خدا قرار مى گيرد.

ملاعبه باعث مى شود كه براى زن فاصله ارضا شدن كم شود و با شروع آميزش پس مدتى زن به اوج لذت جنسى برسد، ولى اگر ملاعبه به صورت كامل انجام نشود، زمان ارضا براى زنان طولانى مى شود، و مرد قبل از زن به ارگاسم مى رسد. البته زن نيز مى تواند زمان ارضاى مرد را با تحريك و ماساژ آلت و ساير قسمت هاى تحريك پذير مرد، طولانى تر كند.

نكته سوم اينكه، ممكن است در اثر عواملى مرد دچار عارضه زودانزالى باشد. براى درمان زودانزالى مردان رعايت موارد زير توصيه مى شود:

1 قبل از هرچيز بايد توجه داشته باشيد كه محيط و فضا و اتاقى كه در آن استراحت مى كند بايد فضاى آرام و امن باشد زيرا فضاى امن و آرام زمينه كافى را براى عمل زناشويى فراهم مى كند و آرامش روانى محيط زمينه ساز عجله نكردن براى تمام شدن كار لازم و ضرورى است. ولى اگر احساس شود ممكن است در معرض مشاهده ديگران حتى كودك خردسال و يا شيرخوار واقع شويد دچار مشكل مى شويد بنابراين توصيه مى شود در اتاق اختصاصى و درب اتاق بسته و حتى قفل شده عمل انجام گيرد.

2 اگر از مطلب خاصى دچار اضطراب مى شويد به رفع علت اضطراب پرداخته شود زيرا اضطراب از هر مطلب و موضوعى به از دست دادن كنترل و تسلط بر اعصاب و وضيت روانى منجر مى شود.

3 پيش از ارتباط جنسى، مرد حتما بايد با مالش نقاط حساس و جنسى بدن زن را تحريك كنيد و او را به سر رضايت و شوق آورده تا زمانى كه زن به آمادگى كافى براى عمل زناشويى پيدا كند زيرا زن براى رسيدن به اوج لذت جنسى مدت زمان بيشترى نياز دارد. بخلاف مردان كه زودتر تحريك شده و به اوج لذت جنسى مى رسند. بنابراين مرد بايد تحمل كند و با ايجاد آمادگى در زن زمان ارگاسم همديگر را نزديك تر كنند لذا گاهى لازم است 15 دقيقه مقدمات عمل زناشويى طول بكشد.

4 قبل از ارتباط جنسى، زن، آلت مرد را به مدت 15 دقيقه ماساژ دهد.

5 در طول شبانه روز و هفته به وضعيت زود انزالى فكر نشود.

6 در طول شبانه روز و هفته به امور غيرجنسى فكر شود و يا به فعاليتى مشغول شود مثلا آدامس جويده شود.

7 به محض احساس نزديك شدن لحظه انزال، مقعد خود را سست كرده و با دهان باز نفس آرام و عميق كشيده شود.

8 براى ارتباط جنسى، مرد در زير قرار گيرد و زن در رو تا مرد ديرتر به ارگاسم و اوج لذت جنسى برسد.

9 به هنگام ادرار كردن، 2 تا 3 بار و حتى بيشتر ادرار كردن را قطع و وصل كنيد.

10 از تغذيه مناسب بهره گرفته شود از خوردن ماست و ترشى و نيز مواد غذايى تحريك كننده غريزه جنسى خوددارى شود.

11 در شبانه روز به طور مرتب ورزش كنيد و به تقويت عضلات بدنى خود بپردازيد.

12 با مراجعه به پزشك از داروهاى مناسب استفاده شود.

روش هاى مقاربت:

1) عادى ترين روش مقاربت

در اين حالت زن به پشت خوابيده، رانها رااز هم باز و زانوهاراكمى خميده مى كندو مرد دربين دو ران قرار گرفته، پس از دخول، روى او مى خوابددر حالى كه نقطه اتكاى او روى زانو هايش مى باشد. گفتنى است بيشتر مقاربتها به اين طريق انجام مى شود. در اين روش دخول تقريبا كامل است، ولى دهانه زهدان و كليتوريس كم تحريك مى شود وبراى زنان حامله به خصوص از نيمه دوم حاملگى به بعد، اين روش مناسب نيست.

2) طريقه نشسته

در اين حالت مرد به پشت خوابيده، پاهارا به هم چسبانيده و دراز مى كند. زن پاها را به طرفين مرد انداخته، روى او مى نشيند، يا اينكه زانو زده كمى به جلو خم شده، به دستهاى خود تكيه كرده، آلت رادر مهبل خود فرو مى كند. در اين روش، فعاليت و حركات رفت و آمد با زن است و دخول به صورت كامل انجام مى شود.

اوج لذت جنسى زن به علت فعاليت خودش زودتر حاصل مى گردد. البته در اين حالت احتمال آبستنى كم است زيرا منى به پايين بر مى گردد. اين طريقه براى زنانى كه دير به اوج لذت مى رسند و نيز براى مردان خسته و آلت نيمه راست، مناسب است.

منابع براى مطالعه بيشتر

1- مستر و جانسون، ترجمه دكتر بهنام اوحدى، احساسات و پاسخ هاى جنسى انسان، انتشارات صادق هدايت، اسپهان، 2

1383- صدرى مازندرانى، حسن، هنر همسر دارى، نشر رواق دانش، 1385

3- ازدواج مكتب انسان سازى شهيد دكتر پاك‏نژاد، ج 4

3- آيين همسردارى ابراهيم امينى

5- حليه‏المتقين (ص 70 75) علامه مجلسى

6- بهشت خانواده دكتر مصطفوى

7- بهداشت ازدواج از نظر اسلام دكتر صفدر صانعى

8- ازدواج و مسائل جنسى، گروهى از نويسندگان

9- مشاوره جنسى و زناشويى، على اسلامى نسب.

موارد و زمان‏هايى كه نزديكى در آنها حرام است، عبارت است از:

1 در حال احرام،

2 زمان نفاس،

3 در حال اعتكاف،

4 دوران قاعدگى،

5 در حال روزه واجب،

6 زمانى كه زن كمتر از نه سال داشته باشد،

7 جايى كه طواف و نماز نساء در حج را به جا نياورده باشد.

در مواردى از اوقات، آميزش مكروه است از جمله:

1 اول ظهر،

2 مقابل قبله،

3 پشت به قبله،

4 در زير آسمان،

5 در حال ايستاده،

6 در هنگام غروب آفتاب،

7 در شب عيد فطر و قربان،

8 بعد از غذا و با شكم پر،

9 در شبى كه ماه گرفته باشد،

10 در روزى كه خورشيد گرفته باشد،

11 در حالى كه بچه ناظر آنها باشد،

12 در حال احتلام پيش از غسل يا وضو،(1)

13 بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد،

14 در حالى كه هردو كاملاً عريان باشند.(2)

پاره‏اى از آداب و مستحبات آميزش عبارتند از:

1 تعجيل نكنند

2 با وضو باشند

3 قبل از آميزش ملاعبه كنند

4 در مكان پوشيده و پنهان باشند

5 در زمانى باشد كه زن ميل به آميزش دارد

6 از خداوند فرزندى پاك و مبارك و سالم درخواست كنند

7 تسميه (بسم الله الرحمن الرحيم) و استعاذه (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) بگويند.(3)

(1) البته اگر بدون فاصله چند بار آميزش انجام گيرد مكروه نيست.
000 (2) العروه الوثقى، النكاح، م. 11
000 (3) همان، م 9 و 18 و 20

بايد دستورات واجب و مستحب و آداب دين را از منابع موثق و افراد مطمئن گرفت و نبايد اعمال افراد را ملاك آداب اسلامى و دستورات عبادى دين دانست.

در مورد اين گونه اعمال و برنامه ها بهترين و مطمئن ترين مستند رساله هاى توضيح المسائل مراجع عظام تقليد است كه برنامه ها و دستورالعمل هاى لازم عبادى در آنها بيان شده است.

با مطالعه اين رساله ها اين نتيجه به دست مى آيد كه سه بار دست را بلند كردن و به سمت راست و چپ نگاه كردن واجب نيست. آنچه كه به عنوان ذكر مستحب بعد از اتمام نماز وارد شده ين است كه نماز گزار پس از سلام نماز دست ها را تا مقابل گوش بالا ببرد و سه تكبير بگويد. هم چنين به هنگام سلام بدون روى گرداندن از قبله به جانب راست توجه كند و اگر در سمت چپ او نيز كسى هست به سمت چپ نيز اشاره و سلام را تكرار كند و اگر نماز جماعت است يك سلام نيز به سمت جلو به سمت امام ادا نمايد. (عروه الوثقى، ج 1، ص 540)

لازم به تذكر است كه پس از تشهد در پايان نماز سه سلام است. سلام نخست به رسول خدا (ص)، سلام دوم به خود ما و بر بندگان شايسته الهى، سلام سوم بر همه فرشتگان و مؤمنان و عبارتند از:

السلام عليك ايها النبى و رحمه الله و بركاته، السلام علينا و على عباد الله الصالحين، السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.

جواب اجمالى:

بسيارى از فقها و مراجع تقليد فقط كافران و مشركان غير اهل كتاب را نجس مى دانند. برخى نيز به دليل آنكه اهل كتاب نيز داراى شرك نسبت به خدا و كفر نسبت به دين اسلام هستند آنان را نجس مى شمارند.

به هر حال نجاست كافر و مشرك به معناى آلودگى و كثيفى ظاهرى نيست بلكه به معناى خبث باطنى و معنوى است. دستور به پرهيز از تماس با آنان نيز حكمتى سياسى، عقيدتى و روانى دارد نه حكمت بهداشتى.

جواب تفصيلى:

قبل از آنكه به جواب سئوال بپردازيم داشتن تصور صحيحى از معنا و مفهوم طهارت ونجاست ضرورى است.

مطلب اول: طهارت يك واژه شرعى است كه در علم اخلاق و احكام كاربرد وسيعى دارد و در يك تقسيم بندى به 6 نوع قابل تقسيم است.

1) طهارت از كثيفى ها و آلودگى هاى ظاهرى.

2) طهارت از نجاست ها

3) طهارت از چيزهايى كه سبب غسل و وضو هستند.

4) طهارت از گناهان

5) طهارت از صفات زشت و ناپسند

6) طهارت از كفر و شرك.

در بين 6 مورد بالا طهارت از كثيفى ها و آلودگى هاى ظاهرى به عنوان پاكيزگى شناخته مى شود و احكامى مثل احكام مربوط به نظافت مو و ناخن و دندان و يا لباس و خانه و… را در برمى گيرد.

نكته اى كه تذكر و ياد آورى آن همواره ضرورى است آن است كه طهارت به معنى شرعى مفهومى اعم از پاكيزگى است و در برگيرنده طهارت ظاهرى و باطنى و عقيدتى و… مى باشد.

مطلب دوم: دقت در معناى نجاست كافر در جهت پاسخگوى به پرسشگر محترم راهگشا خواهد بود.

بدون شك نجاست يك مفهوم فقهى است كه معناى آن در بسيارى از موارد و مصاديق آن باكثافت و آلودگى متفاوت است.

آيه «انما المشركون نجس»، و روايات متعددى كه درباب نجاست مشرك و يا كافر وجود دارد، نوعى از نجاست را براى آنان اثبات مى كند كه منشاء سلب صلاحيت آن ها براى ورود به مسجدالحرام و يا بعضى روابط وتعاملات ديگر شده است، اما لازم است در معنا و مفهوم نجاست تامل كنيم.

مطلب سوم: معناى نجاست:

چند معنا از واژه نجاست كه به بعضى كفار و مشركين نسبت داده مى شود محتمل است كه به بررسى آن مى پردازيم:

1) نجاست به معناى كثافت و آلودگى:

معناى لغوى وعرفى نجاست كه گاهى ازآن به كثافت وآلودگى، در برابرنظافت وپاكيزگى تعبير مى شود.

گرچه مفهوم آلودگى و كثافت (ضد پاكيزگى ونظافت) معناى لغوى وعرفى كلمه «نجس» مى باشد، به صورتى كه اگر توده مردم بدون توجه به مفهوم شرعى آن، اين كلمه را بشنوند، همين مفهوم را استنباط خواهند كرد، ولى به اتفاق آراى فقيهان و مفسران مقصود از نجاست كافر، كثيف و آلوده بودن او نيست. اگر چنين باشد چندين اشكال برآن وارد مى شود:

اشكال 1 با توجه به اين كه بسيارى از مشركان، متمول و مرفه اند و بيش از ديگران امكانات رفاهى و بهداشتى در اختيار دارند، چگونه ممكن است كافران و مشركان را كثيف ومؤمنان را تميز ونظيف معرفى كرد. [[1

اشكال 2 حتى با اين فرض كه افراد مشرك و كافر به اين نوع آلودگى ظاهرى دچار باشند، به آن ها اختصاص ندارد، بلكه در همه طبقات مردم و مسلمانان وجود دارد. بنابراين، اختصاص اين آلودگى به افراد مشرك و كافردليلى ندارد. [

[2 اشكال 3 اعلان آلودگى ظاهرى وكثيفى لباس يا بدن افراد مشرك و كافر به دين و شريعت مربوط نيست، تا خداوند عالم آن را در قرآنى كه براى هدايت بشر فرستاده است، مطرح كند. [

[3 اشكال 4 آلودگى ظاهرى و كثيفى لباس و بدن، مانع ورود انسان به مسجدالحرام (كه در آيه شريفه به عنوان معلول نجاست ياد شده است) نمى شود، زيرا گرچه مسلمان بايد پاكيزه باشد، هيچ گاه كثيف بودن از نظر دينى مانع ورود وى به مسجدالحرام نيست، حال آن كه قرآن كريم نجاست مشركان و كافران را مانع ورودشان به مسجدالحرام شمرده است. [[4

2) نجاست به معناى اينكه وضو و غسل به گردن دارند

نداشتن طهارت به دليل بول، مدفوع و امثال آن بدون وضو، يا جنابت، حيض، استحاضه ومانند آن بدون غسل. زيرا مشركان به سبب وضو نگرفتن و غسل نكردن هميشه غير طاهر و محدث به حدث اصغر و اكبرهستند.

اشكال: اين معنا از نجاست نيز نمى تواند صحيح باشد چرا كه محدث بودن غالبا به معناى نجس بودن لحاظ نمى شود. كسى كه وضو ندارد و يا جنب است متنجس (كسى كه بدن او نجس باشد) هم محسوب نمى شود چه رسد به آنكه نجس خطاب شود. ما هرگز مسلمانى را كه غسل و وضو بر گردن دارد نه تنها نجس نمى دانيم بلكه متنجس هم نمى دانيم پس كافر هم به اين خاطر نجس محسوب نمى شود.

3) نجس به معناى نجاست حكمى و غير ذاتى، زيرا بدن آن ها به موجب پرهيز نكردن ازنجاساتى چون شراب، سگ، خوك، خون و بول به طور عادى نجس مى شود يعنى در حقيقت نجاست آنان به لحاظ متنجس شدن آنان است.

اين مفهوم از نجاست هم نمى تواند مراد از نجاست كافر باشد چرا كه اولا نجس بودن با متنجس بودن فرق مى كند واطلاق نجس به شخص متنجس نيازمند قرينه است ثانيا برخى از احكام مرتبط با كافر كه حكم نجاست دائر مدار آن شده است ربطى به اين معنا ندارد به عنوان مثال عدم جواز ورود كافر به مسجد الحرام و امثال آن كه معلول حكم نجاست لحاظ شده اند ربطى به متنجس بودن به اين معنا ندارد. مسلمانى كه متنجس است و بخشى از بدن يا لباس او نجس شده منعى براى حضور در مسجد يا ارتباط با مردم ندارد.

4) نجاست به معناى پليدى روحى و خبث باطنى،

زيرا شخص مشرك به ويژه اگر لجوج و معاندباشد، با انكار وجود آفريدگار خويش و خالق كل جهان و همه حقايق ماوراى ماده وسرپيچى از عبادت و شكرگزارى و عناد در برابر دعوت پيامبران و درگيرى با انبيا واوليا دچار يك نوع آلودگى روحى وپليدى ونجاست باطنى است كه شايستگى ورود به مسجدالحرام را نداردو در مقررات اسلامى بعضى محدوديتهاى ديگر به لحاظ همين خصوصيت بر او تحميل مى گردد

بسيارى از فقيهان شيعه، و اكثر قاطع مفسران وفقهاى اهل سنت در تفسير كلمه «نجس» در مورد مشركين و كفار، گفته اند: مقصود از نجاست مشركان، پليدى و خباثت روحى وباطنى آن هاست، زيراعقايد شرك آميز وترك عبادت و پرستش خداى يكتا وعناد ولجاجت در برابردعوت بزرگ ترين پيامبر خدا (ص) وديگر پيامبران، فكر وعواطف و روحيات آن ها را آلوده كرده تا حدى كه لياقت ورود به مسجدالحرام كه خانه توحيد ويكتاپرستى است، از آنان سلب شده است.

مطلب چهارم: دلايل وشواهدى وجود دارد كه نشان مى دهد مراد از نجاست كافر و مشرك كه در آيه شريفه انما المشركون نجس به آن تصريح شده است پليدى و ناپاكى عقيدتى و روحى مشركان است:

دليل 1 تنها معناى مناسب

با وجود اشكالات متعدد در مورد معانى ديگر تنها معناى مناسب كه از اشكالات فوق مصون است اين معنا است.

دليل 2 ممنوعيت ورود به مسجدالحرام كه در قران به ان تصريح شده است فقط با اين معنا سازگارى دارد.

تفريع ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام بر نجاست آن ها و ملاك قرار دادن نجاست براى ممنوعيت ورود، خود شاهدى است بر اين كه مقصود از نجاست، همان پليدى باطنى است، نه نجاست به معناى تنجس يا حدث يا كثيفى ظاهرى.

علامه طباطبايى در تأييد اين مطلب مى نويسد: قرآن كريم مشركان را از ورود به مسجدالحرام نهى كرده است و لازمه عرفى اين نهى آن است كه مؤمنان مانع ورود آن ها شوند. از اين كه خداوند علت محروميت آنان را از مسجدالحرام نجاست آن ها شمرده است، مى توان دريافت كه نحوه اى قذارت و آلودگى در آنان هست كه با طهارت ونزاهت مسجدالحرام ناسازگاراست، و اين گونه قذارت چيزى غير از حكم نجاستى است كه اشياى ديگر را درصورت ملاقات، نجس مى نمايد. [[5

دليل 3 تناسب با شأن نزول آيه مربوط به نجاست مشركين

مرحوم طبرسى در شأن نزول اين آيه آورده است: پس از اين كه خداوند با نزول آيه «يا ايها الذين امنوا لاتتخذوا آبائكم واخوانكم اولياء…، اى مؤمنان پدران وبرادران خود را دوست خود مگيريد، اگر كفر رابرايمان برگزيدند»، از ولايت مشركان نهى فرمود. ولايت و سرپرستى آنان را ازمسجدالحرام هم با نزول آيه جديد قطع كرد و ورودشان را به مسجدالحرام ممنوع ساخت… [

[6 روشن است كه مسئله قطع ولايت وحاكميت مشركان قريش از مسجدالحرام يك مسئله سياسى است كه به دليل داشتن عقايد شرك آميز وستيزه جويى آنان با اسلام و خداپرستى، و بيم تأثيرگذارى آنان برمسلمانان از راه تبليغ وتهديد واعمال حاكميت خويش صورت گرفته است، چنان كه فلسفه ممنوعيت وقطع ولايت پدران وبرادران مشرك نيز به همين علت است.

دليل 4) مناسبت حكم و موضوع:

همان طور كه آيه الله خويى فرموده «مناسبت حكم وموضوع» ايجاب مى كند كه مقصود از ناپاكى خسارت‏بار كه با قانون ممنوعيت ورود به مسجدالحرام از آن پيش‏گيرى شده است، همان عقايد شرك آميز و پليدى باطنى و عداوت با توحيد باشد، زيرا جعل وتشريع نجاست بدنى مشركان ارتباط آشكارى با ولايت وحاكميت سياسى آنان برمسجدالحرام ندارد و نجس خواندن ظاهر آنان حاكميت سوء آنان را بر طرف نمى كند، مگر آن كه غرض از تشريع نجاست همان تحريم سياسى و پرهيزدادن مؤمنان از تماس ومراوده با مشركان باشد، كه در اين صورت مشركان و كافران داراى نجاست سياسى و اعتقادى خواهند بود، آيه الله خويى مى نويسد: مناسب ترين معنا با معناى لغوى آن، يعنى «قذارت»، قذارت وناپاكى نفسانى وفساد عقيدتى مشركان است، و مناسبت حكم و موضوع، همين معنا را اقتضا مى كند، زيرا خداوند ورود كسانى را به خانه توحيد حرام كرده كه مدافعان و مروجان شرك و دشمنان توحيداند. [

[7 مطلب پنجم: علت انزجار از كافر و مشرك:

علت انزجار از كافر و مشرك در آيات و روايت به دليل ويژگى هاى كفر و شرك است.

در بيش از 500 آيه از قرآن كريم به صراحت پيامدها، آثار، منشا، ريشه ها و احكام مربوط به كفر و شرك پرداخته شده است. قرآن كريم شرك را مبغوضترين گناه دانسته كه به هيچ وجه مورد مغفرت الهى قرار نمى گيرد (. النساء: 116) از آن به «ظلم عظيم» تعبير كرده است (لقمان: 13). از كافرين و مشركين به عنوان بدترين و مبغوضترين مخلوقات الهى ياد نموده كه تا ابد در آتش جهنم بسر خواهندبرد (البينه: 6)

مطلب ششم: علت مبغوضيت شرك و كفر:

علت مبغوضيت شرك و كفر را بايستى در ميزان ضرر و مفسده اى كه بر انسان دارد جستجو كنيم چرا كه خداوند متعال همه مخلوقات را براى كمال و تعالى انسان خلق نموده و دين را به عنوان برنامه زندگى و چراغ هدايت به كمال و سعادت ابدى فراروى انسان نهاده است. اگر چيزى مانند شرك و كفر از نظر خداوند متعال تا اين درجه از مبغوضيت است صرفا به خاطر مفاسد و ضررهايى است كه براى كمال انسان دارد. ايمان به خداوند و يگانگى او بزرگترين هدف انسان (غررالحكم 1455- الإيمان أعلى غايه) و بهترين و نجاتبخش ترين وسيله براى تعالى و سعادت اوست (غررالحكم 740- لا وسيله أنجح من الإيمان). هدف و غايت دين الهى به عنوان برنامه سعادت تحقق ايمان است (غررالحكم 1461- غايه الدين الإيمان).

از نظر اسلام سعادت ابدى و كمال نهايى كه حيات جاودانى نفس است در سايه توحيد محقق مى گردد (غررالحكم. 1345- التوحيد حياه النفس) كه ايمان زمينه ساز و شرط لازم آن است.

پس دين، ايمان و توحيد محبوبترين و بهترين چيزها نزد خداوند است كه مصلحت و فايده بسيار زيادى براى انسان داشته و پيامبران و خاتم پيامبران مامور به تبليغ و رساندن برنامه هاى الهى درجهت تحقق هدف خلقت هستند. اينها اركان انسانيت انسان و سعادت و كمال ابدى و حقيقى اوست. هر چيزى كه به اين اركان لطمه وارد كند نزد خداوند مبغوض خواهد بود. از نظر اسلام شرك و كفر به عنوان آفت ايمان (غررالحكم. 1579- آفه الإيمان الشرك) وضرر رساننده ترين چيزها است (غررالحكم. 1581- أضر شى‏ء الشرك) كه سبب هلاكت مى گردد (غررالحكم 1582- سبب الهلاك الشرك) و نقطه مقابل توحيد و در جهت گمراه كردن انسان از راه درست و سعادت است. (نساء 116: مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً)

با اين بيان رمز اينكه دسته اى از انسانها (كافر و مشرك) به حيوانات و پست تر از آن تشبيه شده اند و در مرتبه اى پست تر از حيوانات قرار گرفته اند مشخص مى گردد. حكم به نجاست و لزوم اجتناب از چنين موجوداتى در حقيقت بزرگداشت انسانيت و حقيقت و سعادت ابدى است.

[[1. «امام خمينى، الطهاره، ج 3، ص 394»

[[2. «مستمسك العروه، ج 1، ص 368»

[[3. «جواهر الكلام، ج 6، ص 42»

[[4. «مستمسك العروه، ج 1، ص 368»

[[5. «الميزان، ج 9، ص 238»

[[6. «مجمع البيان، ج 5، ص 20»

[[7. «دروس فى فقه الشيعه، ج 3، ص 78»

بى شك هيچ شالوده‏اى مقدس‏تر از شالوده بناى رفيع ازدواج نيست‏ .پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.