دعاى ايمنى از دشمنان ودزدان
دعاى ايمنى از دشمنان ودزدان
1. در ادعيه سرّ آمده است كه هرگاه در مسير سفر از دشمنان ودزدان بترسد اين دعا را بخواند: يا آخِذآ بِنَواصِىِ خَلْقِهِ وَالسّابِقَ بِها اِلى قُدْرَتِهِ وَالْمُنْفِذَ فيها حُكْمُهُ وَخالِقَها وَجاعِلُ قَضائِهِ لَها غالِبآ، اِنِّى مَكِيدٌ ولِقُوَّتِکَ عَلَى مَنْ كادَنِى تَعَرَّضْتُ، فَإنْ حُلْتَ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَذلِکَ ما اَرْجُو وَاِنْ اَسْلَمْتَنِى اِلَيْهِمْ غَيَّرُوا ما بي مِنْ نِعْمَتِکَ، يا خَيْرَ الْمُنْعِمينَ، لا تَجْعَلْ اَحَدآ مُغَيِّرآ نِعْمَتَکَ الَّتِى اَنْعَمْتَ بِها عَلى سِواکَوَلا تُغَيِّرها اَنْتَ رَبِّى وَقَدْ تَرَى الَّذِي نَزَلَ بِى، فَحُلْ بَيْنِى وَبَيْنَ شَرِّهِمْ، بِحَقِّ ما بِهِ اسْتُجِيبَ الدُّعاءُ، يا اَللهُ رَبَّ الْعالَمِينَ.[10]
2. در حديث است كه حضرت على عليه السلام براى در امان ماندن از دشمنان اين دعا را سفارش كرد: اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ أَنْ اُضامَ في سُلْطانِکَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ أَضِلَّ في هُداکَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اَفْتَقِرَ في غِناکَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اُضَيَّعَ في سَلامَتِکَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اُغْلَبَ وَالاْمْرُ لَکَ.[11]
[10] . ترجمه: «اى كسى كه زمام خلقش را به دست گرفته وقدرتش بر آن پيشى گرفته وحكمش در آن نفوذدارد. اى خالق آنچه كه قدرتش بر آن تعلّق گرفته، من در معرض خطر قرار گرفتهام وبه خاطر توانايى تو دربرابر به خطرآفرين به در خانهات آمدهام. اگر ميان من وآنها حايل شوى اين همان چيزى است كه مىخواهمواگر مرا تسليم آنان كنى نعمتت را در مورد من تغيير خواهند داد. اى بهترين نعمتدهندگان، اجازه ندهكسى نعمتت را بر من تغيير دهد. تو پروردگار منى وآنچه را كه بر من نازل شده مىبينى. بين من وشرّ آنانحايل شو، به حقّ آن كسى كه دعا به وسيله او مستجاب مىشود اى خدا، اى پروردگار جهانيان». الأمان مناخطار الأسفار والأزمان، ص 112.
[11] . ترجمه: «بار خدايا، به تو پناه مىبرم كه در حكومت تو به من ستم شود. خداوندا، به تو پناه مىبرم كه درتيررس هدايت تو گمراه شوم، بار خدايا، به تو پناه مىبرم كه با بىنيازى تو فقير شوم. بار خدايا، به تو پناهمىبرم كه با سلامتى تو هلاك شوم. بار خدايا، به تو پناه مىبرم كه مغلوب واقع شوم، در حالى كه فرمان ازبراى تو آست». الأمان من اخطار الأسفار والأزمان، ص 114 و115.