دارو کشیدن و زدودن موهای بدن در روایات

دارو کشیدن و زدودن موهای بدن در روایات
اهميّت وفوايد دارو كشيدن
1. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «دارو كشيدن پاككننده بدن است».[1]
2. در روايتى صحيح آمده است كه عبدالرّحمان بن ابى عبدالله گويد: همراه امام صادق عليه السلام به حمّام رفتم. حضرت فرمود: «دارو بكش!» عرض كردم: چند روز پيش كشيدم. فرمود: «بار ديگر اين كار را تكرار كن كه دارو كشيدن، پاككننده بدن است».[2]
روايات ديگرى نيز به اين مضمون آمده است.
3. در حديثى ديگر آمده است كه حضرت به كسى دستور استفاده از داروى نظافت حمّام داد. عرض كرد: سه روز پيش كشيدهام. فرمود: «تكرار كن كه تو را پاك مىكند».[3]
4. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «دارو كشيدن، دلگيرى و پريشانى خاطر را برطرف كرده و بدن را پاك مىكند».[4]
5. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: چهار چيز از اخلاق پيامبران است: «بوى خوش، تراشيدن سر، دارو كشيدن، آميزش با همسر».[5]
فلسفه دارو كشيدن
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «موى شارب (سبيل) وزهار (زير شكم) وزير بغل را بلند نگذاريد كه جايگاه شيطان است».[6]
2. در روايتى صحيح مىخوانيم كه امام کاظم عليه السلام فرمود: «هرگاه موى بدن بلند شود آب پشت را قطع مىكند (يعنى فرزندى به وجود نمىآيد) وبندها را سست مىكند وضعف وتنبلى به دنبال مىآورد. ودارو كشيدن، آب پشت را فراوان وبدن را قوى وپيه گردهها را بسيار وبدن را فربه مىكند».[7]
3. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «موهاى زايد بدن را برطرف كنيد كه سبب آلودگى است».[8]
[1] . كافى، ج 6، ص 505، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 67، ح 254.
[2] . كافى، ج 6، ص 505، ح 2.
[3] . همان، ح 4.
[4] . كافى، ج 6، ص 506، ح 7؛ ثواب الأعمال، ص 39، ثواب التنور، ح 1.
[5] . مكارم الأخلاق، ص 63.
[6] . علل الشرايع، ج 2، ص 519، باب 292، ح 1.
[7] . السرائر، ج 3، ص 575.
[8] . كافى، ج 6، ص 505، ح 5؛ تهذيب الأحكام، ج 1، ص 398، ح 1158.
1. در روايتى آمده است: بسيار اتّفاق مىافتاد كه امام صادق عليه السلام براى ازاله كردن موى زير بغل به حمّام مىرفت وآن موضع را دارو مىكشيد وسپس از حمّام بيرون مىآمد.[1]
2. در حديث است كه امام صادق عليه السلام بر زير بغل دارو مىگذاشت ومىفرمود : «كندن موى زير بغل، شانهها را سست مىكند».[2]
3. در حديثى ديگر مىخوانيم: «دارو كشيدن زير بغل بهتر از تراشيدن وتراشيدن بهتر از كندن آن است».[3]
4. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «ازاله كردن موى زير بغل، بوى بد آن موضع را برطرف مىكند وپاككننده وسنّت رسول خداست».[4]
5. در حديثى معتبر آمده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «موهاى زير بغل را بلند نكنيد كه محلّ پرورش ميكروبهاست».[5]
[1] . كافى، ج 6، ص 508، ح 6 و7؛ مكارم الأخلاق، ص 63.
[2] . كافى، ج 6، ص 507؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 67، ح 262.
[3] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 68، ح 263.
[4] . خصال، ج 2، ص 400، ح 11؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 90.
[5] . كافى، ج 6، ص 507، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 68، ح 265.
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله هر هفته
روز جمعه، موهاى زير شكم وميان پاها را با دارو زايل مىكرد».[1]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «موهاى زير شكم را بيش از يك هفته رها نكنيد وهر كس دارو كشيدن را بيش از يك ماه ترك كند، نمازش مقبول نيست».[2]
(معناى اين حديث باطل بودن نماز نيست، بلكه به معناى كم شدن ثواب آن است).
3. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «دوست دارم مؤمن هر پانزده روز يك بار موهاى زايد بدن را زايل كند».[3]
4. در حديثى صحيح آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «سنّت در دارو كشيدن آن است كه هر پانزده روز يك مرتبه انجام شود. واگر كسى بيست ويك روز (وطبق روايتى بيست روز) بر او بگذرد ودارو نكشد، پول قرض كند واين كار را انجام دهد».[4]
5. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس به خدا وروز قيامت ايمان دارد، بيش از چهل روز موهاى زايد بدن را رها نكند واگر چهل روز گذشت وپولى نداشت قرض كند واين كار را تأخير نيندازد».[5]
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه چهل روز بر او بگذرد وموهاى زايد را زايل نكند، مؤمن ومسلمان (واقعى) نيست ودر نزد خدا كرامتى ندارد».[6]
7. در روايتى معتبر آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر مردى كه ايمان به
خدا وروز قيامت دارد نبايد موهاى زايد بدن را بيش از چهل روز رها كند. وبراى زن مؤمنِ به خدا وروز قيامت حلال نيست كه ازاله كردن موهاى زايد بدن را بيش از بيست روز ترك كند».[7] (روشن است كه تعيين زمانهاى مختلف براى اين
كار، در واقع ناظر به درجات مختلف استحباب است).
[1] . كافى، ج 6، ص 507، ح 14.
[2] . مكارم الأخلاق، ص 59.
[3] . كافى، ج 6، ص 506، ح 8؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 67، ح 258.
[4] . خصال، ج 2، ص 275، ح 5؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 89، ح 3.
[5] . خصال، ج 2، ص 316، ح 5؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 89، ح 4.
[6] . خصال، ج 2، ص 275، ح 5؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 89، ح 3.
[7] . كافى، ج 6، ص 506، ح 11؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 67، ح 260.
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس پيش از آنكه موهاى زايد را زايل كند، اندكى دارو بردارد وببويد… وبگويد: صَلَّى اللهُ عَلى سُلَيْمانِ بْنِ داوُدَ كَما اَمَرَنا بِالنُّورَةِ[1] كه در اين صورت، دارو وى را نسوزاند».[2]
2. از امام سجّاد عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس به هنگام استفاده از داروى نظافت دعا بخواند، خداوند وى را از چركها وكثافتهاى دنيوى وگناهان پاك مىكند ودر مقابل موهايى كه زايل مىشود، موهايى به او كرامت مىكند كه با آن گناه نكند وبه تعداد موهاى بدنش فرشتگانى خلق مىكند كه تا روز قيامت براى او حمد وتسبيح الهى گويند ويك تسبيح ملائكه معادل هزار تسبيح زمينيان است وآن دعا اين است :
اَللّهُمَّ طَيِّبْ ما طَهُرَ مِنّي وَطَهِّر ما طابَ مِنّي وَاَبْدِلْني شَعْرآ طاهِرآ لا يَعْصيکَ. اَللّهُمَّ اِنّي تَطَهَّرْتُ اِبْتِغاءَ سُنَّةِ الْمُرْسَلينَ وَابْتِغاءَ رِضْوانِکَ وَمَغْفِرَتِکَ، فَحَرِّمْ شَعْري وَبَشَري عَلَى النّارِ وَطَهِّرْ خَلْقي وَطَيِّبْ خُلْقي وَزَکِّ عَمَلي وَاجْعَلْني مِمَّنْ يَلْقاکَ عَلَى الْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ، مِلَّةِ اِبْراهيمَ خَليلِکَ وَدينِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله حَبيبِکَ وَرَسُولِکَ، عامِلاً بِشَرايِعِکَ، تابِعآ لِسُنَّةِ نَبِيِّکَ صَلَّى الله عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، آخِذآ بِهِ، مُتأَبِّد
بِتَأْديبِکَ وَتَأْديبِ رَسُولِکَ صلى الله عليه و آله وَتأْديبِ اَوْلِيائِکَ، الَّذينَ غَذَّوْتَهُمْ بِاَدَبِکَ وَزَرَعْتَ الْحِكْمَةَ في صُدُورِهِمْ وَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ عِلْمِکَ، صَلَواتُکَ عَلَيْهِمْ».[3]
[1] . ترجمه: «درود خداوند بر حضرت سليمان بن داوود 8، همانگونه كه او ما را امر به استفاده از داروىنظافت كرد».
[2] . كافى، ج 6، ص 506، ح 13.
[3] . ترجمه: «بار خدايا، پاكيزه گردان آنچه را كه از من پاك شد وپاك گردان آنچه را كه از من پاكيزه شد وبه جاىآن، مويى عنايت كن كه معصيت تو را نكند. بار خدايا، به خاطر پيروى از سنّت پيامبران ودرخواست بهشتوآمرزش تو، خود را پاكيزه كردم، پس مو وپوست مرا بر آتش حرام وخلقتم را پاك واخلاقم را پاكيزه وعملمرا ستوده گردان ومرا از كسانى قرار ده كه بر آيين ابراهيم 7 ودين محمّد 9 حبيب ورسولت، تو راملاقات كند، در حالى كه به دستورهاى تو عمل كرده باشد وپيرو سنّت پيامبرت 9 وگيرنده آن باشد.ومؤدّب به آداب تو ورسول واوليايت شده باشد. همان كسانى را كه با آداب خود مؤدّب نمودى و بذرحكمتت را در سينههايشان كاشتى وآنها را گنجينههاى دانش خود قرار دادى، درود تو بر ايشان باد». كافى،ج 6، ص 507، ح 15.
اوقات مناسب ونامناسب
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «يك مرتبه دارو كشيدن در تابستان، ده برابر انجام دادن اين كار در زمستان فضيلت دارد».[1]
2. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «روز چهارشنبه از داروى نظافت استفاده نكنيد كه روز نحس مستمر است[2] ؛ جهنّم در روز چهارشنبه آفريده شده است».[3]
3. در حديثى معتبر مىخوانيم كه به امام صادق عليه السلام عرض شد: مردم مىگويند استفاده از داروى نظافت در روز جمعه مكروه است. حضرت فرمود: «اين سخن صحيح نيست؛ چه چيز پاككنندهتر از داروى نظافت در روز جمعه است؟!».[4]
دارو كشيدن در حال جنابت ونشسته
1. در حديث است كه على بن يقطين در ضمنِ نامهاى كه خدمت امام کاظم عليه السلام نوشت مىخواست بپرسد آيا مىتوان در حال جنابت از داروى نظافت استفاده كرد، ولى فراموش كرد. حضرت در جواب نامهاش پاسخ اين پرسش نانوشته را چنين نگاشتند: «اشكالى ندارد. نوره باعث پاكيزگى بيشتر انسان
جنب است».[5]
2. نيز در حديث است كه امام صادق عليه السلام در پاسخ اين پرسش فرمود: «اشكالى ندارد».[6]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه در وقت دارو كشيدن بنشيند، بيم آن مىرود كه به بيمارى فتق[7] مبتلا شود».[8]
روش برطرف كردن بوى ناپسند دارو
1. در حديث است كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا مىتوان بعد از دارو كشيدن مقدارى آرد با روغن زيتون مخلوط كرد وبر آن محل ماليد تا بوى دارو برطرف شود؟ حضرت فرمود: «اشكالى ندارد».[9]
2. در روايتى آمده است كه امام کاظم عليه السلام چنين مىكرد.[10]
3. نيز در حديثى مىخوانيم كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا مىتوان بعد از دارو كشيدن مقدارى آرد بر آن محل ماليد؟ فرمود: «اشكالى ندارد». راوى گفت :
مردم مىگويند اين كار اسراف است. حضرت فرمود: «چيزى كه بدن را اصلاح كند وفايدهاى براى جسم داشته باشد اسراف نيست، لذا بسيار اتّفاق مىافتد كه سفارش مىكنم مقدارى آرد پختهشده را با روغن زيتون مخلوط كنند وبر بدنم مىمالم؛ اسراف در جايى است كه مالى تلف شود وبه بدن ضرر برساند».[11]
[1] . كافى، ج 6، ص 506، ح 12.
[2] . اشاره به آيه 19 سوره قمر دارد.
[3] . خصال، ج 2، ص 434، ح 9؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 88، ح 2.
[4] . كافى، ج 6، ص 506، ح 10.
[5] . تهذيب، ج 1، ص 399، ح 1164.
[6] . كافى، ج 3، ص 51، ح 12؛ الإستبصار، ج 1، ص 116، ح 391.
[7] . «فتق» نوعى بيمارى است كه بر اثر پاره شدن پرده صفاق وريختن پيه شكم يا بعضى از امعا به پايين توليدمىشود (فرهنگ عميد).
[8] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 67، ح 257؛ مكارم الأخلاق، ص 62.
[9] . كافى، ج 6، ص 499، ح 12.
[10] . همان، ح 13.
[11] . كافى، ج 6، ص 499، ح 14.
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حنا بوى بد را برطرف، آبرو را زياد، دهان را خوشبو و فرزندان را نيكو مىكند.[1] وهر كس بعد از دارو كشيدن تمام بدن خود را حنا بمالد، فقر وپريشانى از وى برطرف مىشود».[2]
2. در حديث است كه حسين بن موسى، فرزند امام موسى کاظم عليه السلام ، مىگويد : هرگاه پدرم مىخواست به حمّام برود دستور مىداد آن را بسيار گرم كنند ونمد بر زمين حمّام بيندازند، سپس وارد حمّام مىشد. روزى از حمّام بيرون آمد، شخصى از آل زبير به آن حضرت رسيد وآثار حنا را در دست ايشان ديد. پرسيد : اين چه رنگى است كه در دستان شماست؟ حضرت فرمود: «رنگ حنا است، پدرانم از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كردهاند كه هر كس به حمّام رود وداروى نظافت بزند وسپس از سر تا قدم حنا بمالد، تا نوبت بعد كه حمّام برود از ديوانگى، خوره، پيسى وآكله[3] در امان باشد».[4]
3. در حديثى معتبر آمده است كه حكم بن عيتبه گويد: حضرت صادق عليه السلام را ديدم كه بر ناخنهاى خود حنا گذاشته بود. پرسيد: حَكَم، نظر تو چيست؟
عرض كردم: من در مورد كارى كه شما مىكنيد چه مىتوانم بگويم؟ امّا اين كار را در عرف ما فقط جوانان انجام مىدهند. حضرت فرمود: «اى حكم، پس از كشيدن داروى نظافت، ناخنها شبيه ناخن مردگان مىشود و ما با حنا رنگ آن را برمىگردانيم».[5]
[1] . كافى، ج 6، ص 484، ح 5؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 69، ح 273.
[2] . كافى، ج 6، ص 509، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 68، ح 270.
[3] . «آكله» واژهاى است عربى ونام بيمارى است كه در فارسى به آن جذام مىگويند (فرهنگ عميد).
[4] . كافى، ج 6، ص 509، ح 1.
[5] . كافى، ج 6، ص 509، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 62؛ در هر دو مصدر از امام باقر علیه السلام نقل شده است.