وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

حد مهریه چه مقدار است

0

حد مهریه چه مقدار است

 

وَإِنْ أَرَدتُّمُ ٱسْتِبْدَالَ زَوْجٍۢ مَّكَانَ زَوْجٍۢ وَءَاتَيْتُمْ إِحْدَىٰهُنَّ قِنطَارًۭا فَلَا تَأْخُذُوا۟ مِنْهُ شَيْـًٔا ۚ أَتَأْخُذُونَهُۥ بُهْتَٰنًۭا وَإِثْمًۭا مُّبِينًۭا

و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداخته‌اید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل می‌شوید؟!.

 

ظاهر آيه، اجازهٴ مَهر فراوان را مي‌دهد؛ حدّي براي مَهر نيست. نظير زكات نيست كه نصاب خاص داشته باشد و مانند، آن حدّي براي مَهر نيست. اين را البته اماميه قبول دارند[3] و مُنصفين از علماي اهل سنّت هم قبول دارند ولي فخررازي با يك اصراري دارد اين قضيه را لوث مي‌كند. اصرار فخررازي اين است كه عمر روي منبر خواست بگويد كه مَهريه از فلان حدّ بگذرد روا نيست، من اگر بشنوم از آن حدّ گذشت مازاد را به بيت‌المال برمي‌گردانم، اين را صريحاً اعلام كرد كه مَهريه نبايد از فلان حدّ بگذرد. زني اعتراض كرد گفت: «الله يُعطينا و أنت تمنع»؛ خدا اين حق را به ما داد تو ما را از اين حق محروم مي‌كني! حدّي براي مَهر نيست. آن‌گاه اين آيه را قرائت كرد: ﴿وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾. ايشان بعد از شنيدن اين آيه گفت: «كلّ الناس أفقه من عمر» يا «امرأة أصابت و رجل أخطأ»[الجامع لاحكام القرآن، ج 5، ص 100.] از اين تعبيرات گوناگون.

قرطبي و امثال قرطبي اين را پذيرفتند يعني همين جريان را نقل مي‌كنند همان طوري كه اماميه نقل مي‌كند و دفاع هم نمي‌كنند[ سورهٴ انبياء، آيهٴ 22.]. ولي فخررازي دارد دفاع مي‌كند، مي‌گويد از اين آيه برنمي‌آيد كه مَهريه را مي‌توان به صورت قِنطار بيان كرد يعني مَهر زياد باشد، چرا? چون آيه با جمله شرطيه بيان كرد و جمله شرطيه هم مفيد تحقّق مقدّم نيست، نظير ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾سورهٴ انبياء، آيهٴ 22.]، اگر فرموده باشد: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾ معنايش اين نيست كه ـ معاذ الله ـ بيش از يك خدا داريم. اگر فرض كرديم آلهه ما آلههٴ متعدّد باشد حُكمش اين است. چون اين جمله شرطيه است و جمله شرطيه دلالت بر تلازم مقدّم و تالي دارد، نه صِدق مقدم و تحقّق مقدم، پس از آيه مزبور نمي‌توان استنباط كرد كه مَهريهٴ زياد جايز است، چون آيه دارد كه اگر براي زني مهريه زيادي قرار داديد، چيزي حق نداريد از آنها بگيريد[التفسير الكبير، ج 10، ص 13.].

نقل و نقد كلام فخر رازي در سخنان حضرت استاد
اين دفاع فخررازي تام نيست، براي اينكه اولاً اين مفروضه است نه شرطيه، مشروطه نيست، شرطيه هم نيست مفروضه است. روح اين آيه اين است كه مرد، حق ندارد چيزي كه به زن داد مقداري از او بگيرد ولو مَهرش فراوان باشد؛ بگويد اين همه مال به او دادم حالا يك مقدارش را برگردانم، اين‌‌چنين نيست: ﴿وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾ يعني «لا تأخذوا منه شيئا وإن كان قنطاراً» نگوييد حالا من اين همه مَهر را دادم، دارد زندگي‌ام از هم مي‌پاشد، داريم از هم جدا مي‌شويم پس لااقل يك مقدارش را بگيرم، نه ولو مال زياد هم باشد، حق نداريد چيزي بگيريد، روح اين قضيه مفروضه است نه شرطيه.
ثانياً اگر ما بر لفظ، جمود بكنيم و اين را قضيه شرطيه بدانيم با ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾[سورهٴ انبياء، آيهٴ 22.] خيلي فرق مي‌كند، در آنجا تالي، فساد است، در اينجا تالي، صحت است. در آنجا فرمود: اگر بيش از يك خدا بود عالَم فاسد مي‌شد و چون فساد نيست و نظم هست، پس خدا بيش از يكي نيست. در اينجا فرمود: ﴿وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾ يعني اگر هم بر فرض مال فراواني به عنوان مَهر به آنها داديد، مال اينها مي‌شود اين صحيح است، حق نداريد چيزي از اينها بگيريد. اينجا تالي، صحّت است، آنجا تالي، فساد. آنجا چون تالي، فساد است و تالي فاسد دارد، معلوم مي‌شود مقدم، فاسد است. اينجا چون تالي، صحّت است و صحيح است، معلوم مي‌شود مقدم، صحيح است.

پرسش:…
پاسخ: چون فرمود: ﴿فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾، بعد فرمود بهتان است، اثمِ مبين است، معلوم مي‌شود براي اوست ديگر. با چند تعبير فرمود: اين ديگر مِلك مسلّم اين زن شد، اگر بگيريد بهتان است، اثمِ مبين هست ﴿وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَي بَعْضُكُمْ إِلَي بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِيثَاقاً غَلِيظاً﴾ همهٴ اينها علل تحريم اين اخذ است ديگر. اگر مالِ فراوان، مَهريه نشود و قنطار را نمي‌شود مَهريه قرار داد خب، شوهر مالِ خودش را دارد از زن مي‌گيرد، نه مال زن را چه بخواهد طلاق بدهد چه نخواهد طلاق بدهد. طلاق هم چه براي استبدال زوج، مكان زوج باشد يا ترك زوج لا الي بدلٍ باشد و چون قرآن فرمود حق نداريد چيزي كه به زن داديد بگيريد، معلوم مي‌شود كه اگر مال فراوان را مهريه او قرار داديد، مِلك او مي‌شود.

خب، اگر يك‌جا تالي، فاسد بود [و] يك‌جا تالي، صحيح، يك‌جا فساد، تالي بود [و] يك‌جا صحّت، خب معلوم مي‌شود مقدمه‌ها با هم فرق مي‌كنند ديگر. آن ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾[سورهٴ انبياء، آيهٴ 22.] نشانه‌اش اين است كه تعدّد آلهه نيست، در اينجا كه فرمود: ﴿وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾ نشانهٴ آن است كه قِنطار مي‌شود مهريه قرار بگيرد. اگر مهريه قرار نگيرد و اين مَهر باطل باشد، خب شوهر مال خودش را دارد مي‌گيرد،نه مال زن را.

 

منبع: تقریرات و یادداشتهای حجت الاسلام مهدی طاها از جلسه تفسیر سوره نساء حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی؛ سایت هدانا.

لازم به ذکر است مهریه زیاد در روایات مکروه دانسته شده است.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.