حديث لوح (نامه خداوند به پيامبر درباره ائمه دوازده گانه امامت)
حديث مشهور لوح ( نامه خداوند به پيامبر درباره ائمه دوازده گانه امامت) آيا مورد قبول شيعه وسنى است؟ چه مقدار از اين حديث و با چه تحريفاتى على محمد باب در صفحه 47 دلائل سبعه را آورده است و ظاهرا در كتب (فوائد المسلمين ) حموينى جلد 2 باب 32 ص 136 الى ص139 و حسينعلى بها در ايقان 216 ورقه اى ص 206 و ايقان 199 ورقه اى در ص 190 مقدارى از آنرا آورده و تحريفى هم نموده است؟ لطفا شرح كامل روايت شيعه و سنى و منابع آنرا جهت مقايسه با روايات بهائيت و پاسخ گويى مرقوم رهنمود و استدلال فرماييد؟
اولا: هم شيعه و هم اهل سنت قائل به اصل مهدويت مى باشند ولى شيعه مى گويد امام زمان وجود دارد و فرزند بلافصل امام حسن عسكرى مى باشد ولى اهل سنت مى گويند فرزند بلافصل نمى باشد بلكه در آخرالزمان به دنيا مى آيد.
ثانيا: در مورد حديث لوح اين حديث قطعى مى باشد از احاديثى است كه مرحوم كافى در اصول كافى، ج 2، ص 527 ذكر نموده است با حذف سند حديث اين مى باشد:
ترجمه: حديث لوح فاطمه (عليها السلام): امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد پدرم به جابرن عبدالله انصارى فرمودند من با تو كارى دارم چه وقت برايت آسان تر است كه تو را تنها ببينم و از تو سوال كنم جابر گفت هر وقت شما بخواهى پس روزى با او در خلوت نشسته و به او فرمود: درباره لوحي كه آنرا در دست مادرم فاطمه دختر رسول خدا ديده اى و آنچه مادرم به تو فرمود كه در آن لوح نوشته بود به من خبر بده جابر گرفت خدا را گواه مى گيرم كه من در زمان حيات رسول خدا خدمت مادرت فاطمه رفتم و او را به ولادت حسين (ع) تبريك گفتم در دستش لوح سبزى ديدم كه گمان كردم از زمرد است و مكتوبى سفيد در آن ديدم كه چون رنگ خورشيد بود به او عرض كردم دختر پيامبر پدر و مادرم قربانت اين لوح چيست فرمود لوحى است كه خدا آن را به رسولش اهدا فرمود اسم پدرم و اسم شوهرم واسم دو پسرم و اسم اوصياء از فرزندانم در آن نوشته است پدرم آن را به عنوان مژدگانى به من عطا فرمود…
بسم الله الرحمن الرحيم اين نامه از جانب خداوند عزيز حكيم است براى محمد پيامبر او و نور و سفير و دربان و دليل او كه روح الامين (جبرئيل از نزد پروردگار جهان بر او نازل اى محمد اسماء همراه (ائمه و اوصيات را از مجلس قدس) بزرگ شمار و نعمت هاى مرا سياسى سپاس گزار و الطافت مرا انكار مدار همانا منم خدايى كه جزء من شايان پرستش نيست هر كه جز فصل مرا اميدوار باشد و از غير عدالت من بترسد او را عذابى كنم كه هيچ يك از جهانيان را نكرده ام پس تنها مرا پرستش كن و تنها بر من توكل نما.
من هيچ پيغمبرى نشناختم كه دورانش كامل شود و مدتش تمام گردد جز اين كه براى او وصى و جانشين مقرر كردم و من تو را بر پيامبران برترى دادم ووصى تو را بر اوصياء ديگر و ترا بدو شير زاده و دو نوه است حسن و حسين گرامى داشتم حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش كانون علم خود قرار دادم و حسين را خزانه دار او مى ساختم و او را به شهادت گرامى مى داشتم… به سبب عترت او پاداش و كيفر دهم نخستين آنها على سرور عابدان زينت اولياء گذشته من است و پسر او كه مانند جد محمود پسنديد خود محمود است او شكافنده علم من و كانون حكمت من است و جعفر است كه شك كنندگان درباره او هلاك شوند… پس از او موسى است كه در زمان او آشوبى سخت و گيج كننده فراگيرد زيرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد ومحبت من پنهان نشود و همانا اولياء من با جامى سرشار سيراب شوند هر كس اطاعت يكى از آنها را انكار كند نعمت مرا انكار كرده و آنكه يك آيه از كتاب مرا تغيير دهد بر من دروغ بسته است پس از گذشتن دوران بنده و دوست برگزيده ام موسى واى بردروغ گويان و منكرين على امام هشتم و دوست و ياور من… او را به وجود پسرش و جانشين و وارث عطش محمد مسرور سازم او كانون علم من و محبت من برخلقم مى باشد… و عاقبت كار پسرش على را كه دوست و ياور من و گاه در ميان مخلوق من وامين وحى من است به سعادت رسانم از او بوجود آورم دعوت كنند به سوى راهم و خزانه دار علم حسن امام حسن عسكرى و اين رشته را به وجود پسر او (م ح م د) كه رحمت براى جهانيان است كامل كنم… اين روايت طولانى كه معروف به لوح مى باشد از روايات معتبر مى باشد كه مرحوم كافى آنرا نقل نموده و از مهم ترين و مشهورترين احاديثى است كه ما شيعيان را به قائميت و مهدويت رهنمون مى سازد.
اهل سنت در مورد اين حديث چيزى بيان نفرموده اند ولى در مورد مهدويت احاديث فراوانى دارند كه فاضل بزرگوار مهدى فقيه ايمانى صفحاتى از كتب اهل سنت را در موسوعه الامام مهدى جمع آورى نموده است.
على محمد باب در صفحه 47 كتاب دلائل سبعه خود حديث فوق را مورد تأييد قرار داده در عين حالى كه اسم دوازده امام (عليهم السلام) را در كتاب صحيفه عدليه و غيرنيز آورده است. مدعيان نبوت اكثر كار خوش از بابت شروع مى نمايند و خود رابط مستقيم بين حضرت و مردم مى نمايند ووقتى عده اى را به دور خود جمع نمودند ترقى كرده مدعى اصل مقام مهدويت مى شوند و بعدا به مقتضاى زمان و احوال مريدان، ادعاى رسالت الوهيت ربوبيت و حلول خدا در آنها و تجلى پروردگار مى نمايند اينها با جعل احاديث تحريف كردن احاديث اين گونه ادعاها را مى كند. كه امروز دستهاى اينها رو شده است كه سياسى بوده در واقع دست هاى سياسى روز دين هاى قرن اتم را بوجود آورده اند كه يكى همين بابت و بهائيت باشد كه اينها سياسى مى باشد على محمد باب و بهاء الله حسينعلى بهاء اينها از طريق روسيه تزارى برملاء شده اند.
به نقل از اداره پاسخگويى آستان قدس رضوى و پرسمان
