وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

حبط عمل چیست

0

حبط عمل چیست

فهرست این نوشتار:

إحباط در قرآن

پرسش : احباط چیست؟ و قرآندر این باره چه می گوید؟

پاسخ اجمالی

حبط به معنى بى‌ خاصیّت و تباه شدن عمل و نتیجه آن است؛ به این معنا که ثواب اعمال پیشین انسان بر اثر بعضی از گناهان او از بین می رود. شماری از آیات قرآن بر این سنت الهی اشاره دارند و طبق آن آیات اموری چون کفر، شرک، نفاق، ارتداد، انکار نشانه های الهی و قیامت، بی ادبی در برابر پیامبر خدا و منت گذاشتن بعد از کار خیر و… باعث نابودی اعمال نیک و حسنات انسان می شود. از آنجا که عامل اصلى حبط عمل، کارهاى خود انسان است، هیچ منافاتی با عدل الهی ندارد.

پاسخ تفصیلی

معنا شناسی

حبط در لغت

به معنى باطل و بى‌ خاصیّت شدن عمل(1) و تباه شدن کار و نتیجه عمل است.(2)

جوهری در صحاح این گونه می نویسد: «حَبَطَ عَمَلُه حَبطاً، بَطَلَ ثَوابُه»عملش حبط شد؛ یعنی ثواب آن از بین رفت.(3) همچنین فیومی در المصباح المنیر آورده است: «حبط العمل حبطا … فسد و هدر». عملش حبط شد؛ یعنی عمل فاسد و تباه شد.(4)

حبط در اصطلاح

عبارت از این که ثواب اعمال پیشین بر اثر بعضی از گناهان از بین برود؛ حبط در اصلبه معنى این است که چهار پایى آن قدر بخورد که شکمش باد کند و چون این حالت سبب فساد غذا و بى اثر بودن آن مى‌ گردد، به همین دلیل این واژه به معنى باطل و بى خاصیت شدن اعمال نیز به کار مى ‌رود. بر همین اساس در معجم مقاییس اللغه(5) معنى آن را بطلان و در آیه16سوره هود هم ردیف باطل ذکر شده است: «وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ».(6) در مقابل حبط، «تکفیر» وجود دارد که به معنای عبادات و اعمالى است که انجام آنها سبب نابودى گناهان مى‌ گردد.(7)

حبط از نگاه قرآن

شماری از آیات قرآن بطور صریح بیان مى ‌فرمایند که احباط و تکفیر وجود دارد و برخی از اعمال ناشایست انسان موجب حبط و از بین رفتن اعمال نیکو می شوند.(8) بعضی از آیات از قرار زیر می باشند:

1. خداوند متعال در سوره بقره، آیه264 «منت گذاشتن بعد از کار خیر» را باعث تباهی اعمال معرفی و می فرماید:

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْاَذَىٰ کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُوْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَاَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»؛

(ای اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا[برای جلب توجه دیگران] انفاق کند و ایمانبه خداو روز قیامت ندارد؛ مثل این ریاکاران بدان ماند که دانه را [به جای آنکه در زمین قابلی افشانند] بر روی سنگ صاف غبار گرفته‌ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی‌گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند. و خداوند گروه کافران را راه [سعادت] ننماید).

2. آیه5 همین سوره مائده «کفر» را سبب حبط عمل معرفی مى‌ نماید:

«وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْاِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ (کسى که آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، انکار کند، اعمال او تباه مى‌ گردد و در سراى دیگر از زیانکاران خواهد بود).

3. آیه53 از همان سوره موضوع «نفاق» را مطرح می کند که سبب نابودی اعمال می گردد:

«وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا اَ هوُلاءِ الَّذینَ اَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ اَیْمانِهِمْ اِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فَاَصْبَحُوا خاسِرین‌»؛ (آنها که ایمان آورده‌اند مى‌ گویند: آیا این [منافقان] همان ها هستند که با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! اعمالشان نابود گشت، و زیان کار شدند).

4. در آیه147 سوره اعراف نیز «انکار نشانه های الهی و قیامت» عامل نابودی عمل عنوان شده است:

«وَالَّذینَ‌ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَلِقاءِ الْآخِرَهِ حَبِطَتْ‌ اَعْمالُهُم‌»؛ (کسانى که آیات ما و روز قیامترا انکار کردند اعمالشان بر باد مى‌رود).

5. در آیه2 سورهحجرات «بی ادبی در برابر پیامبر خدا» سبب نابودی حبط اعمال می باشد: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا اَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اَنْ تَحْبَطَ اَعْمَالُکُمْ وَاَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»؛ (اى کسانى که ایمانآورده‌اید! صداى خود را از صداى پیامبر بالاتر نبرید و در برابر او بلند سخن مگویید [و او را بلند صدا نزنید] آن‌ گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى‌کنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمى‌ دانید).
آیات دیگرى نیز از قرآنمجید نیز بر احباطو تکفیردلالت دارد.

عدم تنافی بین حبط و عدل الهی

قرآن کریم در آیات 7 و 8 سورهزلزال می فرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»؛ (هرکس به مقدار ذره ‌اى کار نیک انجام دهد آن را مى‌ بیند * و هرکس به اندازه ذره‌اى کار بد انجام دهد آن را خواهد دید).
شبهه ای که در اینجا مطرح می شود این است که بر طبق این آیات انسان همه اعمال خود را در قیامتاعم از نیک و بد کوچک و بزرگ مى ‌بیند؛ این معنى چگونه با آیات «احباط» و«تکفیر» سازگار است؟ زیرا آیات احباطمى‌ گویند: بعضى از اعمال مانند کفر، شرک، ارتداد، نفاق و… تمام حسنات انسان را از بین مى ‌برند!

در پاسخ این شبهه باید گفت که: دو اصلى که در آیات فوق آمده است که مى‌ گوید انسان هر ذره‌اى از کار نیک و بد را مى ‌بیند به صورت یک قانون کلى است، و هر قانون ممکن است استثناهایى داشته باشد، آیات احباط و تکفیر در حقیقت به منزله استثناء است در این قانون کلى.(9)

مسئله احباط اختصاص به مسایل دینى و اعتقادى ندارد، بلکه در جهات تکوین و کارهاى روزمره انسان نیز جریان دارد و هیچ منافاتى با عدالت الهى ندارد؛ بدلیل اینکه علّت و عامل اصلى حبط، کارهاى خود انسان است؛ همان گونه که عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بین رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شکستن سد نیز نگهبان سد است. پس، مسلمانان و مومنان نباید تنها به فکر انجام کارهاى نیک باشند، بلکه باید در حفظ و نگهدارى آن نیز تلاش و کوشش کنند که نگهدارى اعمال، به مراتب سخت‌ تر از انجام آن است. گاهى از اوقات، انسان با مسایل بسیار ساده‌ اى آتش به باغ زندگى خود مى ‌زند؛ به عنوان نمونه طبق آیات قرآن، منّت و آزار از عواملى است که مایه حبط انفاق و صدقهمى‌ گردد.(10)

پی نوشت:

( 1 ). گفتار معصومین(ع)، مکارم شیرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عبدالله زاده‏، سيد محمد، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، 1387هـ ش، چاپ اول، ج 2، ص 39.

( 2 ). مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسین بن محمد، محقّق/ مصحّح: داوودى، صفوان عدنان، ‏دارالعلم / الدار الشامیه، دمشق / بیروت، 1412هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 444.

( 3 ). الصحاح‏، جوهرى، اسماعیل بن حماد، محقّق/ مصحّح: عطار، احمد عبد الغفور، دار العلم للملایین، بیروت‏، بی تا، چاپ اول‏، ج 3، ص 1118.

( 4 ). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، المقری الفیومی، أحمد بن محمد بن علی، موسسه دار الهجرة، قم‏، بی تا، چاپ دوم، ص 118.

( 5 ). معجم مقاییس اللغة، أحمد بن فارس، محقّق/ مصحّح: عبد السلام محمد هارون، مکتب الاعلام الاسلامی، قم،‏ ‏1404هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 143.

( 6 ). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1374هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 2، ص 113.

( 7 ). مثالهای زیبای قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم‏، نسل جوان، قم، 1382هـ ش، چاپ اول، ج 1، ص 147.

( 8 ). همان، ج 1، ص 148.

( 9). تفسیر نمونه، همان، ج27، ص230.

(10). مثالهای زیبای قرآن، همان ج 1، ص 324.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.