تفاوت ازدواج سنتی و مدرن
تفاوت ازدواج سنتی و مدرن
سوال: لطفاً در حد امكان به طور جامع و دقيق، نظرتان را نسبت به ديدگاه من بيان كنيد : «ازدواج های سنتي به اين دليل ناكارآمد و اشتباه است كه دختر و پسر محبت چنداني نسبت به هم پيدا نميكنند، در صورتي كه يكي از عوامل مؤثر ازدواج موفق، عشق، صميميت و اظهار علاقه شديد دختر به پسر و پسر به دختر است اما در ازدواجهاي سنتي مرسوم، پسر علي رغم اينكه دختر هم كفو خود را هنوز پيدا نكرده است، دست آخر به دليل فشارهايي كه از طرف اجتماع و محيط و حتی فشارهاي روحي رواني به او وارد ميشود، مجبور ميشود با دختري ازدواج كند كه هيچ علاقه اوليهاي به او ندارد، معلوم هم نيست در آينده چنين علاقهاي بين شان ايجاد شود يا نه! كه اين يك ريسك بزرگ و خطري جدي براي ازدواج است. اما در ازدواجهاي مدرن و امروزي، دختر و پسر در محيط های مختلف (به خصوص دانشگاه) با يكديگر آشنا ميشوند، دو را دور با يكديگر ارتباط دارند، كمابيش رفتار يكديگر را زير نظر دارند و بالاخره در در مدتي كه با هم در ارتباط هستند (البته با حدود مشخص) يك شناخت اوليه و اساسي از يكديگر پيدا ميكنند و بر اساس همين شناختها و روابط است كه دو نفر ممكن است نسبت به هم علاقهمند شوند، البته نه علاقه شديد و افراطي، علاقهاي كه زمينه اي ميشود براي تحقيق، بررسي، و شروع براي مقدمات خواستگاري و بررسي همهجانبه اخلاقيات دختر و هچنين خانواده او. پس از اين كه پسر به همراه خانواده به خواستگاري دختر ميرود، تحقيقات گسترده زير نظر خانواده ها ادامه پيدا ميكند، در نهايت دو طرف به اين نتيجه مي رسند كه انتخاب درستي كردهاند و يا نه و هم كفو يكديگر نيستند؛ در صورتی که هم کفو هم باشند، هر دو تصميم به ازدواج ميگيرند، و قطعاً چنين ازدواجي كه با علاقه شروع شده باشد استحكام بيشتري نسبت به ازدواج سنتياي دارد كه دو نفر بدون علاقه با يكديگر ازدواج ميكنند».
پاسخ:
پرسشگر گرامی؛ شما در ديدگاهي كه بيان كرديد گزاره هايي را مطرح كرده ايد كه برخي از آن ها اشتباه است. مثلاً گفتيد «در ازدواج سنتي، پسر علي رغم اينكه دختر هم كفو خود را هنوز پيدا نكرده، به دليل فشارهاي مختلف با دختري ازدواج مي كند كه به او علاقه ندارد!». اين جمله درست نيست، البته شايد فردي با كوته فكري و تصميم اشتباه دچار اين معضل بشود ولي افرادي كه آگاهانه و با مشورت و تحقيق براي امر ازدواج خود پيش مي روند دچار اين موضوع نمي شوند به دليل زير :
– هيچ پسر و خانواده ای (که صاحب عقل و خرد باشند) چشم بسته به خواستگاري دختري نمي روند، و قبل از آن تحقيقات لازم را انجام مي دهند و اطلاعات لازم را از ويژگي هاي آن دختر (ويژگيهاي ظاهري و رفتاري) و خانواده اش كسب مي كنند و بعد اقدام مي كنند. سپس گفتگوهايي بين دختر و پسر صورت مي گيرد (زیر نظر خانواده های طرفین)، در چند جلسه (باتوجه به ميزاني كه خود و خانواده هايشان تعيين مي كنند) تا در مورد معيارها و اهدافشان در زندگي صحبت كنند. پس از اين فرآیند و انجام تحقيقات تكميلي و مشورت هاي لازم، اگر آن ها به توافق رسيدند، وارد دوره عقد (نامزدي) مي شوند (جاري شدن صیغه عقد)؛ در اين دوره هم باز فرصت براي شناخت بيشتر و کامل تر وجود دارد، مضاف بر اينكه در این دوران، علاقه هم ميان آن ها تشديد مي شود و آن ها را آماده ورود به زندگي مشترك مي كند.
حال در اين دوران به هر دليلي اگر يكي از طرفين به اين نتيجه رسيد، كه اين ازدواج برايش مناسب نيست و مشكل به وجود آمده هم به هیچ وجه قابل حل نمي باشد، مي تواند آن را به هم بزند. پس وقتي دختري و پسري در جريان خواستگاري يا در دوران عقد متوجه شدند كه به هم علاقه اي ندارند و نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند، از ازدواج با هم و ورود به زندگي مشترك صرفنظر مي كنند.
*** اشكالي ندارد كه فرد با رعایت مسائل شرعی، دختري را براي ازدواج مد نظر داشته باشد (در هر محيطي) و رفتارهاي ظاهري اش را به طور نامحسوس پيگيري كند، و اگر او را مناسب ديد، به خانواده خود اطلاع دهد و به طور رسمی به خواستگاريش برود؛ اما اگر قرار باشد رابطه اي پنهاني بين دختر و پسر نامحرم صورت گيرد، به بهانه ازدواج و شناخت بيشتر و ايجاد علاقه، بايد گفت كه از لحاظ شرعي داراي اشكال است و بايد از آن اجتناب كرد به دلايل زير :
– یکی از مهمترین دلایلی که دين، انسان را از روابط بي چارچوب و خارج از شرع با جنس مخالف نهي مي كند، این است که امكان آلوده شدن به گناه در این روابط وجود دارد. به دليل غريزه جنسي و كشش خدادادي كه بين جنس زن و مرد وجود دارد (كه براي شكل گيري ازدواج هم لازم است)، هيچ انسان سالم و عاقلي نمي تواند بگويد من در رابطه دوستانه و عاطفي با جنس مخالف (حتي به قصد شناخت و ازدواج) به گناه آلوده نمي شوم؛ اين امكان گناه، بدون شك وجود دارد. بارها اتفاق افتاده كه دختر و پسر (حتي به قصد ازدواج و شناخت بيشتر از هم) با هم رابطه پيدا كرده اند و به خود مطمئن بوده اند و مي خواستند كه شرعي هم عمل كنند ولي لغزيده اند و علاوه بر صدمات روحي حاصل از اين رابطه ها، به وادي گناهان بزرگ نيز كشيده شده اند و حالا پشيمانند.
– علاوه بر اينكه احتمال آلوده شدن و لغزش از طرف خود فرد وجود دارد، امكاني ديگر از طرف فرد مقابل هم هست. اگر طرف مقابل اقدام به كاري گناه آلود كند، طرف ديگر نيز درگير خواهد شد. حتي اگر كسي بگويد من مقابله مي كنم و جلوگيري مي كنم!؛ چون به هر حال اتفاق رخ داده و در ذهن فرد هميشه باقي مي ماند و اين اتفاق را هم خود فرد با اقدام به اين نوع رابطه ايجاد كرده است. پس امكان آلوده شدن به گناه در روابط دختر و پسر بسيار بالا و دو طرفه هم هست. انسان عاقل و ديندار وقتي با اين امكان كه فضاي روح و فطرتش را آلوده مي كند، مواجه مي شود، هيچ گاه به بهانه هاي مختلف، به سمت آن نمي رود.
*** شما مي گوييد «دختر و پسر با هم رابطه داشته باشند، با حدود مشخص! و علاقه شديد هم نسبت به هم پيدا نكنند!» در اين زمينه بايد به دو نكته مهم اشاره كرد :
– اولاً علاقه پيدا كردن، امري غير اختياري و دروني است (البته فراهم كردن مقدمات و زمينه هاي ايجاد علاقه، مي تواند اختياري باشد) و شما نمي توانيد در رابطه با جنس مخالف، تعيين كنيد كه اين علاقه من شديد نشود!؛ به دليل كشش طبيعي بين زن و مرد معمولاً در اينگونه روابط، علاقه ها، بدون شكل گيري شناخت واقعي، تشديد مي گردد.
– ثانياً حدود رابطه (آن هم رابطه اي عاطفي) را شما نمي توانيد در اينگونه رابطه ها مشخص كنيد؛ فراموش نكنيد كه در این نوع موقعيت هاي گناه آلود، غريزه جنسي فعال مي شود و هر آن ممكن است باعث ايجاد گناه گردد.
*** توجه به موارد زير، نیز اين موضوع را روشن مي كند، كه براي ازدواج نبايد به رابطه هاي غير شرعي ورود پيدا كرد، چرا كه آسيب هاي فراواني را براي طرفين (به خصوص دختر) دارد :
1. آيا فكر مي كنيد در اين نوع رابطه ها شناخت صحيح و حقيقي صورت مي گيرد؟ بهتر است بدانید شناختی که دختر و پسر هنگام خواستگاری رسمی و در دوران عقد و نامزدی از یکدیگر کسب می کنند بسیار دقیق تر، کامل تر و بهتر از این شناخت هایی است که در رابطه های پنهانی و غیر شرعی صورت می پذیرد. در رابطه هاي پنهاني و غير شرعي هيچ گاه شناخت صحيح رخ نمي دهد و دختر و پسر مدام در اضطرابند (به دلیل مخالفت شرع و مقاومت عرف) و واقعيت هاي شخصيت خود را نمودار نمي كنند.
همچنين علائق نيز مانع ايجاد شناخت صحيح در فرد مي شود و او خيلي از حقايق را نمي تواند ببيند؛ حقايقي كه بعد از شروع زندگي مشترك، نمود پيدا مي كنند و خيلي اوقات باعث از هم پاشيدن زندگي مشترك مي گردند. شما در اين رابطه ها فقط ظاهر را مي بينيد و بر اساس آن قضاوت مي كنيد، و معمولاً هم چيزي جز خوبي نمي بينيد! اما در دوران عقد، به خانه همديگر مي رويد و خانواده هاي هم را مي بينيد، همراه يكديگر در مهماني ها شركت مي كنيد، به مسافرت مي رويد و … و با بسياري از رفتارهاي هم آشنا مي شويد؛ خودتان بگویید اين شناخت صحيح تر و بهتر است، يا شناختي كه در رابطه هاي مخفيانه و پنهانی صورت مي گيرد؟
2. فكر كنيد شما پس از مدتي كه به شناخت بيشتر رسيديد! متوجه شويد كه طرف مقابل به درد شما نمي خورد (به هر دليلي)، تكليف چيست؟ صدمات روحي فرد مقابل را چه كسي پاسخگوست؟ آيا شما مدت زمانی ديگر با فرد ديگري مي خواهيد رابطه برقرار كنيد تا به شناخت برسيد و تازه شايد به درد هم بخوريد، شايد هم نه! و این چرخه را همین طور ادامه دهید!.
بله ما هم موافقيم كه براي شكل گيري يك ازدواج موفق، دختر و پسر بايد به هم علاقه داشته باشند و از هم شناخت كافي پيدا كنند و چشم بسته به زندگي مشترك ورود پيدا نكنند. مقداري از اين شناخت و علاقه، هنگام تحقيق و صحبت هاي خواستگاري رخ مي دهد و مقداري هم در دواران عقد. همانطور كه گفتيم، اگر در دوران عقد، زوجين همديگر را نپسنديدند (به دليل اختلاف در مسائل اساسي زندگي و نه مسائل فرعي و جزيي)، به طور قانوني اين رابطه شرعي را پايان مي برند و به ازدواج ختم نمي كنند.
3. چه تضميني هست كه پسر به دنبال سوء استفاه از دختر نباشد؟ به فرض به دنبال سوء استفاده هم نباشد، چه تضميني هست پسر پس از مدتي كه با دختري بود و شناخت لازم را كسب كرد، بگويد حالا به خواستگاريت مي آيم. اگر بگويد اخلاقت را نپسنديدم و ما به درد هم نمي خوريم، دختر چه احساسي پيدا مي كند؟ اگر اينگونه شود، دختر چكار مي تواند بكند؟
رابطه اي غير شرعي كه هيچ تعهدي طرفين به هم نداده اند و جايي هم ثبت نشده و دست دختر هم به هيچ جايي بند نيست. انسان اگر مدت زماني حتي با پرنده اي هم نشين باشد، به او علاقه مند شده و به او عادت مي كند و دل كندن از او برايش سخت مي شود. در رابطه با ارتباط هاي انساني (آن هم بين دو جنس مخالف) اين عادت و دلبستگي بسيار شديدتر مي شود. اين نوع رابطه ها به ايجاد دلبستگي مي انجامد و با گسست آن صدمات روحي و عاطفي به سراغ فرد مي آيد.
4. برخي اوقات رفتارهاي اشتباه ما، باعث نرسيدن به اهدافمان مي شود. چندي پيش جوانی از من مشاوره می خواست و مي گفت «عاشق دختري هستم و يكسال با او رابطه دارم، ولي او از من به تازگي متنفر شده است (به دليل صحبت هایی که در اين مدت بين شان رد و بدل شده بود و رفتارهایی که از او دیده بود) و اجازه خواستگاري را هم به هيچ وجه نمي دهد»؛ افسرده بود و بسيار ناراحت. خب اين جوان اگر از همان ابتدا به طور رسمي و با خانواده اش به خواستگاري اين دختر مي رفت و به اين گونه روابط آسيب زا ورود پيدا نمي كرد، به احتمال بسيار زياد به خواسته اش مي رسيد، ولي او با رفتاري غير شرعي، باعث شد كه به دختر مورد علاقه اش نرسد.
به این نکته مهم توجه داشته باشید که در این نوع روابط، یک حرف یا یک رفتار بی اهمیت و سطحی، می تواند ارتباط را پایان دهد ولی وقتی ازدواج صورت می گیرد و تعهد ایجاد می شود، این نوع رفتارها با گذشت و چشم پوشی طرفین برطرف می شود و خللی در زندگی ایجاد نمی کند.
5. بارها اتفاق افتاده که پسري به دختري قول ازدواج داده و گفته مدتي با هم باشيم تا شناخت بيشتري از اخلاق و رفتار هم كسب كنيم و پس از كسب شناخت و جور شدن شرايط به خواستگاريت بيايم و با هم ازدواج كنيم؛ اما پس از مدتي، پسر به راحتي گفته من ديگر قصد ازدواج با تو را ندارم (به بهانه هاي مختلف : ديگر عاشقت نيستم و برايم جذاب نيستي، ما به هم نمي خوريم، سطح تحصيلات و فرهنگ خانواده ات پايين است، تو كه الان با من رابطه برقرار كردي، از كجا معلوم كه قبلاً با كس ديگري نبودي و چه تضميني هست كه بعد از ازدواج با ديگري رابطه برقرار نكني و …).
اينها همه واقعي است و رخ داده. حتي برخي اوقات شرايط حادتري هم به وجود آمده است (رابطه جنسي و …) كه آينده زندگي دختر را به تباهي كشانده است. وقتي ديگران اين مسير اشتباه را تجربه كرده و تلخي آن را گزارش كرده اند، آيا عاقلانه است كه ما هم همان مسير اشتباه را برويم؟!
6. خيلي اوقات هم دختر و پسر، اين رابطه ها را مي خواهند تبديل به ازدواج كنند ولي خانواده ها (يكي يا هر دو) مخالفت مي كنند و مانع شكل گيري ازدواج مي شوند. اگر اين اتفاق براي كسي بيفتد (والدين دختر يا پسر مخالفت كنند و اجازه ندهند)، چكار بايد كرد؟ دلبستگي ايجاد شده ولي امكان وصال نيست و همين باعث آسيب هاي روحي و افسردگي در فرد مي گردد؛ ولي اگر به اين نوع رابطه ها ورود پيدا نكنيم و هر وقت تصميم به ازدواج داشتيم، به طور رسمي خواستگاري كنيم، دلبستگي ايجاد نمي شود و اگر هم جواب منفي بشنويم زياد ناراحت نمي شويم و به راحتي با آن كنار مي آييم و به سراغ گزينه ديگري مي رويم.
*** اميدواريم با مطالعه مطالب بالا، متوجه شده باشيد، كه معايب روابط پيش از ازدواج دختر و پسر بسيار بالا و بسيار آسيب زاست و معمولاً مانع شكل گيري يك ازدواج موفق مي شود و راه صحيح ازدواج، همان مسير خواستگاري رسمي پسر از دختر به همراه خانواده اش است، بدون ورود به این گونه روابط.
پرسمان.