تربیت خداوند به چه شکل است؟
تربیت خداوند به چه شکل است؟
پرسش:اگر خداوند، ربّ و تربيت کننده ماست، اين تربيت کردن به چه شکلي انجام مي شود و مصاديقش چيست؟
پاسخ(حجت الاسلام ایمانی):
از تفحّص در آیات قرآن کریم ، چنین استفاده می شود که اسم الرّبّ از اسماء جامع خداوند متعال بوده شامل بسیاری از اسماء دیگر همچون الخالق ، المالک ، اله ، المدبّر ، الهادی ، المبدء و المعید ، العلیم ، االمحیی ، الممیت ، الرّزاق ، الحفیظ ، الوکیل و … می باشد. لذا واژه ی پروردگار یا تربیت کننده ، به هیچ وجه افاده کننده ی تمام حقیقت این اسم نیست.
ربّ از منظر قرآن کریم آن موجودی است که هم اصل وجود اشیاء به دست اوست ، هم بقاء آنها بعد از پیدایش وابسته به اوست ، هم هدایت کننده ی مخلوقات به سوی غایت و کمالشان می باشد ؛ و تمام اسمائی که در این روند دخیلند در واژه ی ربّ گنجانده شده اند.
پس خدا اصل وجود اشیاء را افاضه و آنها را به اراده ی ازلی و ابدی خویش حفظ می کند و بازگشت همه ی اشیاء نیز به سمت اوست. تا این مقدار همه ی موجودات با هم یکسانند امّا از آنجا که موجودات مادّی به خاطر ماهیّت سیّالشان ، کمالات وجودی خود را به تدریج دریافت می کنند ، ربوبیّت خدا در مورد آنها به صورت هدایت آن به آن نیز ظهور دارد ؛ یعنی موجودات مجرّد و غیر مادّی از ابتدا در حدّ کمال خویش آفریده شده اند و سیر تکاملی ، به آن معنا که در موجودات مادّی معتبر است ، برای آنها معنا ندارد ؛ امّا موجود مادّی برای رسیدن به غایت و هدف نهایی خویش ، نیازمند تدبیر مداوم و افاضه ی کمالات ثانوی است. لذا ربوبیّت خدا برای اکثر مردم ، در همین سیر تکاملی نمود پیدا می کند ؛ و از همین روست که ربوبیّت را با واژه ی پروردگاری معنی می کنند ؛ چرا که پرورش ، یعنی شکوفا نمودن تدریجی استعدادها و بالفعل نمودن تدریجی بالقوّه ها.
امّا پروردگاری خداوند متعال در مورد موجودات مادّی به یک شکل و در مورد انسان به دو شکل نمود پیدا می کند ؛ که از شکل اوّل تعبیر به ربوبیّت تکوینی و از شکل دوم تعبیر به ربوبیّت تشریعی می شود.
نمود ربوبیّت تکوینی خداوند متعال در موجودات مادّی با نهادن نیرویی درونی در آنهاست که موجب می شود به سوی غایت و کمال خویش حرکت جوهری داشته باشند. این نیروی مرموز را در جمادات و گیاهان ، طبیعت یا نفس جمادی و نباتی گویند که موجب تمام فعل و انفعالات شیمیایی و بیوشیمیایی بوده نظام جمادات و نباتات را سامان می دهد. در حیوانات ، افزون بر طبیعت ، شکل کاملتری از این نیرو نیز وجود دارد که آن را غریزه می نامند ، نظام حاکم بر وجود حیوانات را هم همین نیرو و به تعبیر قرآنی « فرشته ی مدبّر» یا « وحی الهی» سامان می بخشد ؛ « وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُون ـــــ و پروردگار تو به زنبور عسل«وحى» نمود كه:« از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مىسازند، خانه هايى برگزين! »(النحل:68) و آنکه این وحی را دریافت و به زنبور دنیایی القاء می کند همان نفس کلّی زنبورهاست که موجودی مجرّد و از سنخ ملائک بوده از مدبّرات امر می باشد « فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا ـــ و سپس به آنهايى سوگند كه امور را تدبير مىكنند.» (نازعات:5)
در انسان نیز افزون بر این دو مرتبه ی پیش گفته ، مرتبه ی عالی تری نهاده شده به نام فطرت. دو نیروی اوّل ، موجودات و از جمله انسان را به سوی غایات و اهداف مادّی آنها سوق می دهند ولی فطرت ، که همان طبیعت روح انسانی است ، آدمی را به سمت عالم ملکوت و جبروت و لاهوت می کشاند.
همین نیروی مرموز ، با مراتب گوناگون آن است ، که باعث شده جهان شکل بگیرد ، گیاهان گسترش یابند و حیوانات برای بقاء خود بکوشند. و همین نیروست که باعث شده مرد و زن ، احساس وابستگی نسبت به هم داشته باشند و خانواده شکل بگیرد و فرزندان زاده شوند و جامعه تشکیل گردد و روابط گسترده ی اجتماعی پدید آیند ؛ « و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند.» (الروم:21 ). و همین فطرت است که موجب شده بشر به سوی قانون گذاری کشیده شود ؛ در پی اخلاق باشد ؛ هم نوع را دوست بدارد ؛ عدالت را طلب نماید ؛ به ماوراء طبیعت دل ببندد و … . پس چیزی از شئونات موجودات نیست که خارج از ربوبیّت حضرت ربّ العالمین بوده از قوانین تکوینی او بیرون باشد.
امّا نمود دوم ربوبیّت خداوند متعال که تنها شامل برخی موجودات ، مثل انسان و جنّ می باشد ، عبارت است از ربوبیّت تشریعی ؛ به این معنا که این در این دو موجود ، بر خلاف دیگر موجودات ، تربیت و هدایت تکوینی کافی برای رساندن آنها به تمام غایت وجودشان نیست. لذا خداوند متعال افزون بر تربیت و تدبیر از راه طبیعت و غریزه و فطرت ، افراد خاصّی را هم به دست خود تربیت کرده و به سوی مردم ارسال نموده تا این دو موجود را تربیت خاصّ نمایند. لذا نبیّ خدا (ص) فرمود: « أَدَّبَنِي رَبِّي بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاق ـــ پروردگارم مرا به مکارم اخلاق تربیت نمود.»(إرشاد القلوب إلى الصواب ، ج1 ،ص160) و باز فرمود: « أَدَّبَنِي رَبِّي فَأَحْسَنَ تَأْدِيبِي ــــ پروردگارم مرا تربیت نمود ؛ چه نیکو هم تربیت نمود.» (بحار الأنوار ، ج68 ،ص382 ) و امیر مومنان (ع) به کمیل فرمودند: « يَا كُمَيْلُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَدَّبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ هُوَ أَدَّبَنِي وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِين ــــ ای کمیل همانا رسول الله را خدای عَزَّ وَ جَلَّ تربیت نمود و او نیز مرا تربیت کرد و من نیز مومنین را تربیت می کنم.» (بحار الأنوار ، ج74 ،ص269 )
بنا بر این ، نمود ربوبیّت تشریعی خداوند متعال در مورد انسانها و جنّها در دین الهی و وجود انبیاء و اوصیای آنهاست. کما اینکه علمای ربّانی نیز به واسطه ی تربیتی که از انبیاء و اولیاء گرفته اند ، نمودار کننده ی بخشی از ربوبیّت خداوند متعال می باشند. البته انبیاء و اوصیای آنها افزون بر نمودار ساختن ربوبیّت تشریعی حقّ تعالی ، گاه به اذن و حکمت الهی دست در باطن افراد نیز کرده ، آنها را از درون نیز متحوّل می سازند که مثالهای آن در طول تاریخ بسیار فراوان می باشد.