بحران سوریه چگونه و از کجا آغاز شد؟/ ماجرای علاقه خانوادگی بشار اسد به ایران
گفتگوی «عیدانه» با امیرعبداللهیان
هنگام تبادل اسرا با تروریستها متوجه درک داعشیها از قدرت بچههای سپاه و حزبالله شدیم/ داعش در واکنش به مصاحبهام اعلام کرد، هیچ اولویتی برای مبارزه با اسرائیل ندارد/ ماجرای علاقه خانوادگی بشار به ایران

بحران سوریه چگونه و از کجا آغاز شد؟/ ماجرای علاقه خانوادگی بشار اسد به ایران

دانشجو: با توجه به اینکه عمده جنگ سوریه در زمان تصدی شما در سمت معاون عربی _آفریقایی وزارت خارجه بود و از نزدیک با این موضوع درگیر بودید از خاطرات آن زمان بگویید.
امیرعبداللهیان: آقای دیمیستورا نزدیک به پنج شش سال نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه بود درست زمانی که من معاون وزیر خارجه در دولت آقای روحانی و آقای ظریف بودم یکی از بحثهایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که در برنامه ریزی انجام شده تروریستها در یک شهر محاصره میشدند و بعد از محاصره دو راه بیشتر نداشتند یا کشته میشدند یا فرار میکردند و هیچ پناه دیگری وجود نداشت. براین اساس به آمریکاییها پیام میدادند و آمریکاییها به سازمان ملل و شخص آقای دیمیستورا این پیام را منتقل میکردند و گاهی او ساعت یک بامداد از آمریکا یا سوئیس با من تماس میگرفت و میگفت: تعدادی از مردم محاصره شدند برخی از مسلحین هم در بین آنها هستند میخواهیم شما کمک کنید تا آنها بتوانند سلامت از این مهلکه خارج شوند.

در نهایت ما نیز با هماهنگی بخشهای ذیربط نظام از جمله سردار سلیمانی که فرمانده سپاه قدس بود اقداماتی را انجام میدادیم. قرارمان این شد که در ازای هر تروریست مسلح که از این منطقه خارج میشوند ۵ تا ۱۰ زندانی سوری آزاد شوند.
براساس این روند عملیات تبادل با هماهنگی سازمان ملل انجام میشد، اما نکته جالب توجه اینجاست که وقتی میخواستند به مرحله تبادل برسند ساعتها در داخل و خارج سوریه بحث میشد ومذاکرات مستقیم و غیرمستقیم صورت می گرفت تا این موضوع روشن شود که این تبادل چگونه انجام میشود. وقتی به مرحله تبادل میرسیدیم یکی از شرایط این بود که حتما مسلحین باید سلاحهای سنگین و نیمه سنگین خود را زمین میگذاشتند و فقط حق داشتند سلاح سبک با خود حمل کنند و از نقطه A. به نقطه B. بروند که در بسیاری از موارد رهبران آن جریان تروریستی، داعش، جبهه النصره یا هر جریانی که بود وقتی میخواستند تبادل انجام شود صراحتا اعلام میکردند از کجا معلوم وقتی که ما خارج میشویم از پشت هدف نیروهای نظامی قرار نگیریم و برای اینکه مورد هدف قرار نگیریم باید سپاه پاسداران ایران یا حزب الله لبنان این تضمین را به ما بدهند.
بر این اساس به خاطر دارم که روزی مستقیما از «علی مملوک» رئیس سرویس امنیتی سوریه پرسیدم بحران سوریه از کجا شروع شد و برایم مهم بود که ریشه این اتفاق را بدانم و سوالم به طور مشخص این بود که استارت این جنگ هشت ساله از کجا شروع شده است؟ دمشق یا خارج از دمشق؟ آن زمان همه ابعاد قضیه مثل امروز روشن نبود حتی برای ما که دست اندرکار این موضوع بودیم. مملوک در پاسخ به این سوال من گفت: استارت این اتفاقات از درعا شروع شد.
امیرعبداللهیان: علی مملوک رئیس سرویس امنیتی سوریه به من گفت براساس گزارشات میدانی دقیق در بحران سوریه هیچ درگیری در میدان اصلی پایتخت نبود و یکی از شبکههای تلویزیونی (شبکه الجزیره قطر) آغاز این بحران در سوریه را کلید زد و العربیه و از سوی دیگر شبکههای دیگر مثل CNN وBBC که در اتاقهای فکر خود مدتها روی این موضوع سرمایه گذاری کرده بودند ومردم را به خیابانها دعوت کردند.در این روند اتفاق خاصی نیفتاد و هیچ شلیکی از سمت نیروهای سیاسی سوریه صورت نگرفت تا اینکه این ناآرامیها و حضور مردم در خیابان به روز جمعه رسید. در آن روز در بین برگزاری نمازجمعه دو نفر از تروریستها خود را به منارههای مسجدی که در یکی از محلههای شهر درعا قرار داشت و نماز جمعه در آنجا برگزار میشد و نزدیکترین مسجد به مرز به حساب میآمد، رساندند و از بالای مناره مردم را که در حال گوش دادن به خطبههای نماز جمعه بودند را به رگبار بستند.
در واقع بحران سوریه از درعا کلید خورد و اشتباه نظامیان سوریه این بود که، چون آمادگی مقابله با جنگ شهری را نداشتند با توپ و تانک به کنترل اوضاع پرداختند. از سوی دیگر، چون آنها اطلاعات دقیق از حضور نیروهای خارجی در درعا به دست آوردند لذا شتاب زده این اقدام را انجام دادند که بتوانند اوضاع را در این شهر کنترل کنند. این شتاب زدگی و عدم داشتن تجربه برای مهار یک شورش یا جنگ شهری باعث شد که تبعات این موضوع به شدت به شهرهای دیگر کشیده شود.

یعنی اگر بگوییم مدافعین حرم ما، ارتش سوریه با چه پدیدهای در این سالها برخورد کردند باید گفت: با یک جنگ تروریستی که داشت به جامعه سوریه تحمیل میشد و آنها میخواستند با یک جنگ تروریستی ظاهر جنگ داخلی را در این کشور رقم بزنند.
دانشجو: از نقش رژیم صهیونیستی در جنگ هشت ساله سوریه بگویید.
امیرعبداللهیان: در قضیه سوریه نمیتوان نقش رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت، تروریستهایی که در این جنگ زخمی میشدند از طریق مرز جولان به اسرائیل برده میشدند و در داخل مرز برای آنها بیمارستان صحرایی احداث شده بود و عدهای که وضع وخیم تری داشتند را هم مستقیما به داخل تل آویو میبردند.
در آخرین دیداری که با بشار اسد در دمشق داشتم ، اوهنگام مشایعت با من گفت: سلام من را به امام خامنهای برسان و بگو جزء آرزوهای من این است که شخصا به تهران بیایم و از شما تشکر کنم و در خیابانهای تهران قدم بزنم، چون ما هرچه داریم از حمایتها و هدایتهای شماست. (که این دیدار به لطف خدا اخیرا در تهران عملیاتی شد)
در اینجا خاطرهای از بشار اسد به ذهنم رسید که به نقل آن میپردازم او میگفت:همیشه و به طور ناخواسته علاقه ویژهای به ایران داشتیم در لندن که با همسرم تحصیل میکردیم، وقتی میخواستیم برای تفریح به رستوران کشور خاصی برویم همواره همسر و فرزندانم پیشنهاد میکردند به رستوران ایرانی برویم.

امیرعبداللهیان: تحولات سوریه میتوانست نقشه سیاسی خاورمیانه و غرب آسیا را تعیین کند اینکه برنده این جنگ تروریستی جبهه مقاومت باشد، آمریکاییها باشند یا صهیونیستها و متحدان آنها مساله مهمی بود به هر حال به نظر میرسد عربستان و قطر بازی خورده سیاستهای آمریکایی اسرائیلی در جریان تحولات منطقهای شده اند. اتفاقی که در این عرصه رقم خورد این بود که سیاست بشار باید برود شکست خورد البته ما نیز هزینههای زیادی برای این کار در راستای حفظ حداکثری امنیت خودمان و منطقه پرداخت کردیم، اما با همه این شرایط جمهوری اسلامی اجازه نداد ترکیبات امنیتی جدید با فروپاشی نظام سیاسی در سوریه و تبعات سیاسی بعد از آن در عراق و سپس در ایران صورت پذیرد.