اهمیت بیت المال در اسلام
از نظر آموزههای قرآن، بیتالمال میبایست در اختیار افراد شایسته قرار گیرد و به شکلی درست مدیریت شود. از جمله مهمترین ویژگیهایی که برای مدیران بیتالمال مطرح است، برخورداری از ولایت الهی است؛…میبایست دارای شروط دیگری هم باشند که از جمله آنها میتوان به امانت، علم به مسائل مالی و مدیریت آناشاره کرد.
اهمیت بیت المال در اسلام
فهرست این نوشتار:
حفظ بیتالمال مسئولیتی سنگین برای مسئولان و دولتمردان
یکی از اصطلاحات کلیدی در فرهنگ اقتصادی اسلام، «بیت مال المسلمین» است؛ زیرا به نوعی ناظر به مالکیت دولتی و عمومی و فراتر از مالکیت شخصی افراد جامعه است. بر اساس این اصطلاح اسلامی، بخشی از اموال نه تنها اختصاصی به افراد اجتماع ندارد، بلکه حتی اختصاص به رهبران اجتماع هم ندارد تا در قالب ارث به فرزندان و خویشان آنها مثلا منتقل شود؛ بلکه اگر این اموال در دست رهبران امت اسلام قرار گرفته است، ملک منصب است نه ملک شخص؛ از همین رو از سهم امام سخن به میان میآید که مراد از آن سهم منصب امامت است که با شهادت یا مرگ امامی به امامی دیگر منتقل میشود و دیگر افراد از خانواده و خویشان هیچ سهمی از آن نمیبرند و نمیتواند متوقع سهم باشند.
از نظر آموزههای قرآن، امام به عنوان امامت از سهمی خاص برخوردار است، اما وی به عنوان متولی و متصدی این اموال باید این اموال را در مصارف تعیین شده از سوی خدا به مصرف برساند.
بر اساس آموزههای دستوری قرآن، اموال دولتی و عمومی که در اختیار دولتمردان و رهبران نظام اسلامی قرار میگیرد، دارای احکامی خاص است که باید مراعات شود. هر گونه تصرف بیرون از دایره قوانین مشخص الهی، به معنای خیانت در «بیتالمال» مطرح شده است.
ضرورت دقت در تقسیم بیتالمال
از جمله احکام و قوانین الهی درباره بیتالمال، تقسیم آن است. از نظر قرآن، تصمیمگیرى در نحوه تقسیم و صرف بیتالمال، از شئون پیامبر (صلی الله علیه و آله) است (توبه، آیات 58 و 59؛ اسراء، آیه 26؛ روم، آیه 38) که به طور طبیعی پس از پیامبر(ص) این شئون پیامبری به خلفای به حق ایشان یعنی امامان معصوم(ع) منتقل میشود. (نساء، آیه 59؛ مائده، آیات 3 و 55)
خدا میفرماید: اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را نيز اطاعت كنيد. پس هر گاه در امرى اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به كتاب خدا و پيامبر عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است. (نساء، آیه ۵۹)
از نظر قرآن، هر گونه عمل و رفتار دیگری، به معنای سرپیچی از اطاعت و ولایت الهی و گرایش به ولایت طاغوت است که بارها از آن نهی شده است. (نساء، آیه60)
همچنین خدا میفرماید: به پروردگارت قسم كه ايمان نمى آورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كرده اى در دلهايشان احساس ناراحتى و ترديد نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند. (نساء، آیه ۶۵)
پس تسلیم محض در برابر احکام حکومتی پیامبر و اولیای امور در همه ابعاد لازمه ایمان است؛ و اگر کسی چنین رویهای نداشته باشد از ایمان خارج شده و در حکومت طاغوت وارد میشود. بازتاب و تاثیر چنین تسلیمی در رضایتمندی افراد جامعه از احکام صادر شده متجلی میشود؛ چنانکه قرآن میفرماید که خشنودی و رضایتمندی کامل قلبی نسبت به عطایاى پیامبر (ص) از بیتالمال، امری لازم و ضروری است که اهل ایمان باید این گونه باشند.(توبه، آیات 58 و59؛ روم، آیه 38)
این در حالی است که اهل نفاق و سست ایمانها متعرض حتی پیامبر(ص) شده و ایشان را متهم به غل و غش در تقسیم بیتالمال میکنند. خدا میفرماید: وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ؛ و برخى از آنان در تقسيم صدقات بر تو خرده مىگيرند، پس اگر از آن اموال به آنها داده شود، خشنود میگردند و اگر از آن به آنها داده نشود بناگاه به خشم مىآيند. (توبه، آیه ۵۸)
البته رهبران امت باید در تقسیم بیتالمال موازین و قوانین الهی را مراعات کنند و خلاف آن عملی را انجام ندهند؛ چرا که خدا حتی به پیامبر(ص) میفرماید که ایشان موظف به رعایت اعتدال در تقسیم بیتالمال است که از اصول اساسی تقسیم بیتالمال است (اسراء، آیات 26 و 29)؛ زیرا به قرينه «آت ذاالقربى» مىتواند مقصود از «لاتبسطها…» نيز در حقوق ذوىالقربى، مسكين و ابن السبيل باشد كه خداوند دستور داده است در تقسيم بيتالمال رعايت اعتدال بشود و همه موجودى بين صاحبان حق توزيع بشود تا اداى حقوق آنها در همه زمانها ميسّر باشد. از همین رو خدا در همین آیات تبذیر در تقسیم بیتالمال را حرام و مورد نهى قرار داده است و اجازه نمیدهد تا در بیتالمال ریخت و پاشی انجام شود (همان)؛ زیرا امام صادق(ع) درباره سخن خدا «لاتبذّر تبذيرا» فرمود: كسى كه چيزى را در غير طاعت خدا خرج كند، اهل تبذير است. (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 156، ح 168)
بنابراین، تبذیر به معنای آن است که رهبران حکومت اسلامی نمیتوانند خارج از اعتدال عمل کنند یا اموال را به کسانی بدهند که مستحق نیستند یا در غیر طاعت خدا هزینه کنند؛ به عنوان نمونه هزینه کردن از بیتالمال در اجرای کنسرت موسیقی یا فعالیتهای مشکوک دیگر، از مصادیق تبذیر خواهد بود و افرادی که بیتالمال را در این امور مشکوک هزینه و خرج میکنند، میبایست در دنیا و آخرت پاسخگو باشند؛ چرا که خلاف قانون عمل کردهاند و عملی مجرمانه است و گناهی مرتکب شدهاند که باید در دوزخ عذاب شوند.
امیرمومنان علی(ع) به عمر بن خطاب درباره مراعات عدالت در بیتالمال میفرماید:سه چیز است که اگر آنها را حفظ کنی و به آنها عمل کنی، از هر چیز دیگر، تو را کافی است و اگر آنها را ترک کنی، چیز دیگری برای تو فایده ندارد.عمر گفت: آنها چیست؟ امام فرمود: 1. اجرای حدود بر همه کس، چه از اقوام باشد و چه غیر از آنان. 2. حکم کردن طبق کتاب خدا، در حال خشنودی و خشم.3. تقسیم عادلانه بیتالمال میان همه مردم، از عجم و عرب. عمر گفت: سوگند به جانم! مختصر و بلیغ گفتی. (وسائلالشیعهًْ، ج 18، ص 156)
البته باید توجه داشت که رهبری دولت اسلامی دارای اختیارات خاص است؛ از همین رو خدا در قرآن بر این نکته تاکید دارد که پیامبر(ص) صاحب اختیار مصرف فئ، از اموال بیتالمال، در موارد تعیین شده از جانب خداوند است.(حشر، آیه 7) بنابراین، خود میتواند بر اساس اولویتهایی که تعیین میکند، به تقسیم اقدام کند و این گونه نیست که دیگری او را مجبور کند تا اولویتها را نادیده بگیرد.
مدیریت بیتالمال
از نظر آموزههای قرآن، بیتالمال میبایست در اختیار افراد شایسته قرار گیرد و به شکلی درست مدیریت شود. از جمله مهمترین ویژگیهایی که برای مدیران بیتالمال مطرح است، برخورداری از ولایت الهی است؛ یعنی کسانی میتوانند مدیریت بیتالمال را به عهده گیرند که از ولایت الهی برخوردار باشند که پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) یا کسانی هستند که به نصب خاص یا عام ایشان را دراین مناصب قرار میدهند؛ زیرا چنانکه گفته شده است، تولی و تصدی امور بیتالمال از شئونات رهبری است.(توبه، آیات 58 و 59؛ اسراء، آیه 26؛ روم، آیه 38)
کسانی که در مناصب مدیریت و مسئولیت بیتالمال در همان چارچوب ولایتی قرار میگیرند، میبایست دارای شروط دیگری هم باشند که از جمله آنها میتوان به امانت، علم به مسائل مالی و مدیریت آناشاره کرد. قرآن بصراحت از زبان حضرت یوسف(ع) به این شروط اشاره کرده و میفرماید که امانتدارى و دانش، شرط مدیریّت است (یوسف، آیه 55)؛ زیرا مقصود از درخواست يوسف (ع) در «اجعلنى على خزائن الارض» اين بوده است كه خود، مديريّت ارزاق را جهت ذخيرهسازى هفت ساله در انبار و با هدف ساماندهى وضعيّت اقتصادى مردم در سالهاى قحطى عهدهدار شود. (الميزان، ج 11، ص 201)
خیانت در بیتالمال
چنانکه بیان شد، مدیریت و مسئولیت بیتالمال در اختیار رهبری نظام اسلامی است که در وهله نخست پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) هستند؛ اما اینان به طور نصب خاص و مستقیم یا نصب عام و غیر مستقیم کسانی را برای مدیریت بیتالمال تعیین میکنند.
از آنجا که دیگر افراد غیر از معصومان(ع) از عصمت برخوردار نیستند، ممکن است گرفتار خطا و یا خیانت شوند. از این رو، خدا ضمن بیان عصمت پیامبران و معصومان (ع) در حفظ و مدیریت بیتالمال (آل عمران، آیه 161) بر این نکته تاکید دارد که دیگرانی که در ادامه به مدیریتهای جزیی میپردازد نمیبایست در بیتالمال خیانت کنند.
خدا بصراحت در این باره میفرماید: و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت ورزد و هر كس خيانت ورزد روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد، آنگاه به هر كس پاداش آنچه كسب كرده به تمامى داده مى شود و بر آنان ستم نرود. (آل عمران، آیه ۱۶۱)
امام باقر(ع)از رسول اکرم (ص) نقل میکند که ایشان فرمودند: پنج کسند که من و هر پیامبر مستجابالدعوهای، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیهای را زیاد گرداند و کسی که سنت و روش مرا، رها کند و کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند و کسی که حرمت اهل بیت مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد و کسی که اموال عمومی را، به خود منحصر سازد و تصرف در آن را به نفع خود حلال شمارد.(الکافی، ج 2، ص 293)
امام علی(ع) به افرادی که مدیریت بیتالمال را در اختیار دارند میفرماید: جود الولاة بفیء المسلمین، جور و ختر؛ حضرت علی(ع) فرمود: بخشش نا بجای حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است. (میزان الحکمة، ج 10، ص 745)
آن حضرت(ع) بسیار نسبت به بیتالمال حساسیت داشت. در روایت است که ربیعه و عماره و گروهی دیگر گفته اند: در آن زمان که گروه کثیری از اصحاب امیر المؤمنین علیبن ابی طالب(ع) از دور آن حضرت پراکنده شده و به سوی معاویه ره سپردند تا که نصیبی از دنیا ببرند، گروهی از یاران حضرت خدمت او رسیدند و عرضه داشتند: «ای امیر مؤمنان! این همه اموال را بخشش کن، و ایناشراف عرب و قریش و کسانی را که میترسی زیر بار فرمان تو نروند و به سوی معاویه بگریزند، بر سایر آزادشدگان و عجمیان ترجیح و تفضیل ده!».
امیرالمؤمنین فرمود: مرا میگویید که پیروزی را از راه ستم بجویم؟ ! نه، به خدا سوگند! تا خورشید میتابد و ستارهای در آسمان میدرخشد، دست به چنین کاری نمییازم.به خدا سوگند! اگر این اموال از خودم بود، هر آینه مساوات را در میان آنان مراعات میکردم، چه رسد به اینکه مال خودشان است. (امالی مفید، ص 193 و 194)
بر همین اساس ایشان میفرماید: و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته، فان فی العدل سعهًْ. و من ضاق علیه العدل، فالجور علیه أضیق؛ به خدا سوگند! اگر ببینم آنچه را عثمان بیهوده از بیتالمال، به این و آن بخشیده، به مهر زنان یا بهای کنیزان شده باشد، آن را باز میگردانم، زیرا، عدالت، گشایش میآورد و آن کس که عدالت بر او گران آید، ظلم و ستم، بر او گرانتر خواهد بود. (نهجالبلاغه، خطبه 15)
حضرت علی(ع) به یکی از کارگزارانش نوشت: درباره تو به من خبری رسیده است. اگر چنین کرده باشی، همانا که خدای خویش را به خشم آورده و از فرمان پیشوای خود سرباز زده و در امانت، کار به رسوایی کشاندهای. مرا گفتهاند که به ستم، زمین را از بار و بر، تهی ساختهای و باغ و بستان مردمان گرفتهای و کیسهها از اندوختهها پرداختهای. اینک، حساب خود را نزد من فرست و بدان که حسابرسی خدا، از حسابرسی آدمیان، دشوارتر است. والسلام. (نهجالبلاغه، نامه 40)
عبدالله بن عباس، از طرف امیر مؤمنان (ع)در بصره و نواحی اهواز و کرمان و… سمت کارگزاری داشت. او، زیاد بن ابیه را که چندان هم خوشنام نبود، عامل بصره کرد. امام اعمال او را زیر نظر داشت و این نامه را برای او نوشت که: و انی أقسم بالله قسما صادقا، لئن بلغنی أنک خنت من فیء المسلمین شیئا صغیرا أو کبیرا، لأشدن علیک شدة تدعک قلیل الوفر، ثقیل الظهر، ضئیل الامر.و السلام؛ به خدای سوگند، سوگندی راست ! که اگر آگاه گردم که در مال مسلمانان به کم و بیش خیانت ورزیدهای، چنان بر تو سختگیرم که اندک مال گردی و گران پشت از فاقه، و خوار مایه گردی. و السلام. (نهجالبلاغه، نامه 20)/.کیهان
امتیاز بینندگان:5 ستاره