اهمیت برنامه ریزی در زندگی
يكى از تفاوتهاى اساسى ميان انسان و حيوان اين است كه حيوان فقط در زمان حال زندگى مىكند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آينده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصميمگيرى است، و آينده سكوى رشد و ارتقاء. انسان با تجزيه و تحليل رويدادهاى گذشته، دست به برنامه ريزى زمان حال مىزند و آينده را رقم مىزند.
اهمیت برنامه ریزی در زندگی
برنامه ريزى … چرا و چگونه!؟
دكتر حسين خنيفر
برنامه ريزى چيست؟ چرا اهميّت دارد؟ اصول آن كدامند؟ لوازم آن چيست؟
يكى از تفاوتهاى اساسى ميان انسان و حيوان اين است كه حيوان فقط در زمان حال زندگى مىكند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آينده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصميمگيرى است، و آينده سكوى رشد و ارتقاء. انسان با تجزيه و تحليل رويدادهاى گذشته، دست به برنامه ريزى زمان حال مىزند و آينده را رقم مىزند.
متخصصان برنامه ريزى مىگويند:
نگرش انسان نسبت به آينده بايد از زاويه سه افق صورت گيرد: افق باز؛ افق دور و افق روشن.
افق باز: افق باز ضامن مانورِ فكرى آدمى نسبت به مصالح و مسائل پيرامونى و يكى از عوامل دورى آدمى از انديشههاى محدود و برنامههاى جزئى نگرى است. هر انسانى كه از افق باز بهرهمند است، در برابر معادلات زندگى، به صورت خطى نمىانديشد؛ بلكه نگرش او حالت شبكهاى و گسترده دارد و راهحلهاى مختلف را فقط از زاويه يك راه نمىبيند و به اصطلاح پژوهشگران، به ورطه تك سبب بينى نمىافتد، لذا راههاى مختلف را آزمايش مىكند. افق باز روش مؤثرى در نگرش است و در همه فعاليتهاى هدفمند به كار مىآيد.
افق دور: يكى از خصلتهاى ممتاز انسان، خصلت دور انديشى (roridence) است. افق دور در نگاه و نگرش آدمى، ضامن شفاف شدن ابهامات آينده است و تصميمات آتى را رقم مىزند. افراد دور انديش در مقايسه با ديگران، تصويرى شفافتر در مسائل، رفتارها، عكس العمل، رويدادها و اتّفاقات دارند.
افق روشن: بهره مندى انسان از زاويه روشن و كم ابهام، با استفاده از دو افق قبلى ميسّر است. افق روشن محصول دو افق دور و باز است. افقِ روشن، ميوه انسان در اصل برنامه ريزى بهينه و كارآمد براى آينده در حال اتّفاق است.
محصول اين سه افق، بحث شناخت (Recognition) است. بنابراين سه افق، اساس برنامه ريزى عبارت است از:
1. خودشناسى.
2. جهت بخشى فعاليتها.
3. بهبود كيفيت زندگى در ظرف زمان.
تا شناخت موجود نباشد، ضمانتى براى آينده وجود ندارد.
مىتوان آينده را به زمان حال منتقل نمود، يعنى مىتوان زمينه ساختن پله هاى آينده را در زمان حال بررسى نمود و آنها را شكل داد.
تعداد بسيار اندكى از مردم وقت كافى در اختيار دارند. همه از كمبود وقت مىنالند. طبق تخمينها و برآوردهاى انجام شده، حدود 30 الى 40 درصد توان انسانها به كار گرفته مىشود و محاسبات نشان مىدهد كه افراد 60% از زندگى كارى خود را هدر مىدهند. بيشتر وقتها، انرژىها، توانايىها و استعدادها به هدر مىروند، چون شناخت كافى وجود ندارد، هدفها روشن نيست و برنامه ريزىها و اولويت گذارىها دقيق نمىباشد.
عمر ما محدود است. ما يكبار فرصت زندگى كردن داريم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، يك انسان با اميد به زندگى طولانى، حداكثر 000/ 200 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، در اختيار دارد.
استفاده از سرمايه عمر: استفاده بهينه و بهتر از «زمانِ» محدود و ارزشمند، تنها از طريق برنامه ريزى و «مديريت زمان» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده باشد، فراهم مىشود. مديريت زمان كه در واقع، همان برنامه ريزى است، به معناى تسلط و كنترل بر فرصتها و جهت دادن به فعاليتهاست.
برنامه ريزى فرصتها: براى طراحى برنامه مناسب جهت استفاده از فرصتها، لازم است كه هر فرد شبانه روز خود را به سه بخش تقسيم نمايد:
بخش اول: صبح تا ظهر
بخش دوم: بعد از ظهر
بخش سوم: شب
بايد هر كدام از اين بخشها را دو قسمت كرد و هر قسمت را به فعاليتهاى دو ساعته تقسيم كرد.
بهتر است فعاليتهاى علمى، اجرايى، شغلى و تفريحى خود را در قالب اين زمانها تعريف كنيم و هر قسمت را بين يك الى يكونيم ساعت و حداكثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسيم نماييم. افراد شاغل يا در حال تحصيل ممكن است كل صبح يا بعد از ظهر يا صبح و بخشى از بعد از ظهر را به شغل و تحصيل خود اختصاص دهند. آنها روى وقت باقيمانده مىتوانند برنامه ريزى نمايند.
با اين تقسيم بندى، در هر هفته ما مىتوانيم 42 قالب زمان را احياء كنيم و فعاليتهاى خود را در قالب آن تعريف كنيم و اگر اين قالبها يك ساعتى باشند، باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند؛ يعنى با احتساب اينكه 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را براى فعاليتهاى علمى، پژوهشى و … خارج كرده باشيم، باقيمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا مىبينيم كه در هفته، چقدر ما زمان را قربانى و فدا كردهايم. و اين يعنى ذبح زمان! يعنى نابودى فرصتها؟
سرمايه عمر آسان به كف نيامده است، كه آسان از دست رود. برنامه ريزى كمك مىكند كه به فعاليتهاى خويش، نظام يافته بنگريم و اين نكته را مد نظر داشته باشيم كه:
«زمان در عصر ما، ساعتها و روزها و هفتهها نيست؛ بلكه زمان، با دقيقه و ثانيه و لحظه مورد بحث و بررسى قرار گرفته و فعاليتها در قالب آن تعريف مىشوند».
يك جوانِ پشت كنكورى رشته رياضى سؤالهاى متعددى از من پرسيد. از او سؤال كردم: چند وقت ديگر به كنكور باقىمانده است؟ او پاسخ داد: 75 روز، يعنى 1700 ساعت كه با ساعتهاى باقيمانده امروز تا شب كه 11 ساعت است، مىشود 1711 ساعت.
ضمن تشويق، به نگرش او آفرين گفتم و اضافه كردم: انشاءا … از اين به بعد، زمان را در قالب دقيقه و ثانيه ببين و بنگر چه فرصتهايىدارى و چه فرصتهايى را هر روز ما از بين مىبريم.
بايد در «امروز»، فرداها را ديد و ماههاى بعد را به تصوير كشيد، حتّى سال آينده را در قالب زمان حال به تماشا نشست.
بعد از شهادت آيت ا … دكتر بهشتى، كه به وقت تقويم ايشان نگريستند، فهميدند كه او برنامه ريزى خود را تا 6 ماه آينده ترسيم كرده بود.
از آنجا كه قصدمان اين است كه سخن به درازا كشيده نشود، پيش در آمد اين مقاله را در اينجا به پايان مىرسانيم و اميدواريم كه در فرصتهاى ديگر، ادامه بحث را در خصوص:
سارقين زمان؛
برنامه ريزى زخمى؛
برنامه ريزى بيولوژيك؛
تكثير زمان تا 2 برابرو غيره ادامه دهيم.
منابعى براى مطالعه بيشتر:
1. مديريت برتر زمان، راجيو ستى، ترجمه نازلى سيد گرگانى.
2. چگونه برنامه ريزى كنيم، كيت كنان، ترجمه قاسم كريمى.
3. مديريت زمان، لوتارجى بسى ورت، ترجمه منصور توكلىنيا.
منبع: هدانا برگرفته از نرم افزار گلشن معرفت.