وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

استغفار امامان برای گناهان شیعیان

«رسول خدا فرمودند: يا على، اعمال شيعيان تو در هر جمعه بر من عرضه مى شود پس به خاطر اعمال صالحشان شاد مى شوم و براى اعمال بدشان استغفار مى كنم».

0

استغفار امامان برای گناهان شیعیان

آيا عصمت امامان (عليهم السلام) در دورى شيعيان از گناه نيز تأثير دارد؟ آيا اين درست است كه امامان براى گناهان شيعه استغفار مى كردند؟

در نگاه عرفانى، همه موجودات عالم، شئون وجودى انسان كامل اند. نسبت عالم خلقت به انسان كامل چونان نسبت بدن به روح است. از همين رو در ادبيات عرفانى از آن ذوات مقدّس و حقايق نورانى تعبير به جان عالم و جان جانان مى شود.

بر اين اساس، انسان كامل از خوبى ديگر انسان ها و موجودات خشنود و از بدى آنها غمگين مى شود، همان سان كه روح ما از آسيبى كه به عضوى از بدنمان مى رسد احساس رنج نموده و از خيرى كه به عضوى مى رسد احساس لذّت و خشنودى مى كند. البتّه نسبت همه مخلوقات به انسان كامل يكسان نيست يعنى برخى از موجودات، چون ملائكه و شيعيان خاصّ، همچون قواى تجرّدى انسان كاملند. اين درست شبيه نسبت عقل ما به روحمان مى باشد،. 121

همچنين رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّكَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»(1) «اى اباذر تو از ما اهل بيت هستى».

نيز آن حضرت فرمودند: «إِنَّ الشِّيعَهَ الْخَاصَّهَ الْخَالِصَهَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»(2) «همانا شيعه خاصّ و خالص از ما اهل بيت است».

برخى از ديگر موجودات چون ديگر شئون انسان كامل اند مانند نسبت شهوت و غضب به ما، كه صلاح ما و آن قوا در آن است كه آنها را در حدّ امكان كنترل و در جهت درست رهبرى كنيم. نسبت افراد شرور به انسان كامل همين گونه است لذا انسان كامل كه مظهر رحمت الهى است، تا آنجا كه ممكن است به نابودى آنها نمى انديشد، بلكه مى كوشد تا آنها را به حدّ اعتدال بازگرداند و از ابتلا به عذاب الهى ايمن سازد. از اين رو هنگامى كه دندان مبارك نبى خدا (صلى الله عليه و آله) در جنگ اُحد شكست و اصحاب از حضرتش خواستند كفّار را نفرين كند، دست به سوى آسمان برداشت و عرض كرد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمِى إِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ»(3) «خدايا قوم مرا ببخش، همانا آنها نمى دانند».

حال كه آن بزرگواران براى دشمنان خود اين گونه دل مى سوزانند و برايشان استغفار مى كنند، روشن است كه با دوستانى كه از شئون خاصّه آنهايند چگونه خواهند بود.

اكنون به چند روايت اشاره مى شود تا بدانيم رابطه اهل بيت (عليهم السلام) و شيعيان، در بيانات شريفشان چگونه ترسيم شده است:

1 قال النّبى (صلى الله عليه و آله): «يَا عَلِىُّ أَعْمَالُ شِيعَتِكَ تُعْرَضُ عَلَىَّ فِى كُلِّ جُمُعَهٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَيِّئَاتِهِم»(4) «رسول خدا فرمودند: يا على، اعمال شيعيان تو در هر جمعه بر من عرضه مى شود پس به خاطر اعمال صالحشان شاد مى شوم و براى اعمال بدشان استغفار مى كنم».

2 ابن ابى نجران گويد: از امام رضا (عليه السلام) شنيدم فرمود: «هر كس با شيعيان ما دشمنى كند با ما دشمنى كرده شده اند».

هر كس آنها را دوست بدارد ما را دوست داشته و هر كس با آنها دشمنى كند با ما دشمنى كرده است، شيعيان ما با نور خداوند مى نگرند و در رحمت خداوند غوطه مى خورند، و از كرامت خداوند برخوردار مى باشند و از مراحم او بهره مند هستند. هر يك از شيعيان ما كه بيمار گردند ما در اثر بيمارى او بيمار مى شويم، و چون اندوهگين شوند ما اندوهگين مى گرديم و اگر خوشحال شوند ما خوشحال مى شويم. شيعيان ما اگر در شرق يا غرب عالم باشند آنها را از نظر دور نمى داريم.

هرگاه يكى از شيعيان ما وام داشته باشند ما ادا مى كنيم، اگر مالى از آنها بماند به ورثه اش تعلّق دارد. شيعيان ما كسانى هستند كه نماز مى گذارند و زكات مى دهند و حجّ خانه خدا را به جاى مى آورند و ماه رمضان را روزه مى دارند.

آنها اهل بيت را دوست مى دارند و از دشمنان آنها بيزارى مى جويند، اين جماعت اهل تقوى و ايمان مى باشند و پرهيزگار و با ورع هستند، هر كس بر آنها ايراد بگيرد، به خداوند ايراد گرفته است هر كس آنها را رد كند خداوند را رد كرده است. آنها بندگان خداوند هستند و حقّ عبوديّت را ادا كرده اند، و آنها دوستان راستين خداوند مى باشند، به خداوند سوگند يكى از آنها روز قيامت از گروهى مانند قبيله ربيعه و مضر شفاعت مى كند و خداوند هم شفاعت آنها را قبول مى كند.»(5)

3 رميله يكى از اصحاب خاص اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود، از او روايت شده كه گفت: در زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) سخت بيمار شدم، كم كم حالم بهبودى يافت و روز جمعه اى احساس كردم كمى سبك شده ام. با خود گفتم: بهترين كار اين است كه امروز غسلى كنم و به مسجد بروم و پشت سر امام (عليه السلام) نماز بخوانم، و اين كار را كردم. وقتى امام (عليه السلام) در مسجد جامع كوفه، بر فراز منبر نشست، همان بيمارى به من عود كرد، پس از اين كه امام (عليه السلام) از مسجد بيرون رفت، پشت سرش راه افتادم، نگاهى به من كرد، و فرمود: تو را افسرده مى بينم؟ دريافتم كه بيمارى؟ و با خود گفتى: كارى بهتر از اين نيست كه غسلى كنى و براى نماز جمعه در مسجد حاضر شوى و با ما نماز بخوانى؟ و كمى احساس سبكى كردى؟ و وقتى كه نماز خواندى و من به رميله گويد: به امام (عليه السلام) عرض كردم، به خدا سوگند، از داستان من يك حرف كم و زياد نكردى؟

فرمود: اى رميله هيچ مؤمنى بيمار نمى شود، مگر اين كه ما هم به خاطر او بيمار مى شويم و اندوهى به او نمى رسد، جز اين كه ما هم اندوهگين مى شويم و هيچ دعايى نمى كند، مگر اين كه برايش آمين مى گوييم و هرگاه ساكت باشد، برايش دعا مى كنيم؟ رميله گويد: عرض كردم، اين مسئله نسبت به كسانى است كه در اين شهر با شما ساكن هستند، ولى كسانى كه در اطراف و جاهاى دور، سكونت دارند، چطور؟ فرمود: اى رميله هيچ مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نيست، مگر اين كه او با ماست و ما با اوييم».(6)

4 ابوبصير مى گويد: من با يكى از اصحاب وارد بر امام صادق (عليه السلام) شديم، محضرش عرض كردم: اى فرزند رسول خدا فدايت شوم: گاهى مغموم و محزون مى شوم بدون اين كه سببى برايش سراغ داشته باشم، جهت آن چيست؟ حضرت فرمودند: حُزن و سرورى كه به شما مى رسد از ناحيه ماست زيرا هر وقت ما محزون يا مسرور شويم به واسطه آن شما نيز محزون و مسرور مى گرديد و جهتش آن است كه ما و شما از يك نور يعنى نور حقّ عزّ و جلّ مى باشيم خدا طينت ما و شما را يكى قرار داده و اگر طينت شما به حال خود واگذارده مى شد به همان نحو كه اخذ و برداشته شده محقّقاً ما و شما يكسان مى بوديم ولى طينت شما با طينت دشمنانتان ممزوج شده و بدين ترتيب از مرحله و مرتبه تساوى با ما خارج شديد و اگر اين معنا اتّفاق نمى افتاد هرگز گناهى از شما سر نمى زد.

راوى مى گويد: محضر مباركش عرضه داشتم: فدايت شوم آيا طينت و نور ما به اصل و ابتدائش برمى گردد؟ حضرت فرمودند: آرى، به خدا سوگند. به من بگو اين شعاع درخشان قرص آفتاب وقتى طلوع و ظهور پيدا مى كند آيا به قرص متّصل بوده يا از آن جدا مى باشد؟ عرض كردم: فدايت شوم، برنگشته و به آن متّصل نشده همان طورى كه ابتدا و قبل از طلوع متّصل به آن بود؟ عرض كردم: آرى. فرمود: به خدا سوگند شيعيان ما همين طور بوده و از نور خدا خلق شده و به همان نور بازمى گردند به خدا سوگند روز قيامت شما به ما ملحق مى شويد و ما به طور قطع شفاعت خواهيم نمود و شفاعتمان پذيرفته مى شود. و به خدا قسم شما نيز شفاعت كرده و شفاعتتان مقبول مى گردد، و نيست احدى از شما مگر آن كه از جانب چپش دوزخى و از سمت راستش بهشتى به پا مى گردد پس دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به دوزخ داخل مى كند.(7)

(1) همان، ج 74، ص. 75
000 (2) الكافى، ج 8، ص. 333
000 (3) همان.
000 (4) بحارالأنوار، ج 65، ص. 41
000 (5) بحارالأنوار، ج 65، ص. 168
000 (6) إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 2، ص. 282
000 (7) علل الشرايع، ج 1، ص. 94

پرسمان

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.