آیا باید به خدا معتقد باشیم
آیا باید به خدا معتقد باشیم
معقولیت خداگرایی
آیا حتماً باید به خدا معتقد باشیم؟ نمیشود اصلاً به خدایی معتقد نباشیم؟
1. با توجه به فطری و بدیهی بودن وجود خدا و دلایل متقن بسیار بر وجود او مگر میتوان از اعتقاد به وجود خدا دست کشید و بیاعتنا بود؟
2. اگر نگاهی به طول تاریخ و اطراف خود داشته باشیم، به روشنی آشکار میشود که به طور معمول افراد خداباور از آرامش روحی و روانی بیشتری نسبت به دیگر افراد بهرهمندند و پیامبران و انسانهای با ایمان از هدفمندی و زندگی پرمعنایی نسبت به دیگران برخوردارند نمیتوان از کارکرد خوب یک عقیده، درستی آن را نتیجه گرفت. لکن اگر کسی نه دلیل بر اثبات چیزی دارد و نه دلیل بر ردّ آن، اولویت با آن است که عقیدهی با کارکرد بهتر را بر عقیدهی با کارکرد نامناسب ترجیح دهد. از این رو به طور بدیهی برای کسی که نمیداند آیا خدا وجود دارد یا نه، اعتقاد به وجود او معقولتر از انکار وجود اوست. پس آنکه در مورد وجود خدا شک دارد نمیتواند به بهانهی شک داشتن، طریقهی انکار را در پیش بگیرد؛ بلکه به حکم عقل باید فرض را بر وجود خدا گذاشته و به تحقیق بپردازد؛ چون اگر حتّی یک در میلیون هم این احتمال درست باشد، انکار آن موجب خسران ابدی میگردد.
همچنین خوب است، کارکردهای اسلام و دیگر ادیان را بررسی نماید و آن را که بهترین و بیشترین کارکرد مثبت را دارد برگزیند.
برای مثال آنکه اعتقاد به خدا و روز قیامت دارد، طبیعی است که دردها و رنجهای تحمیلی از جانب محیط را بهتر تحمّل کند؛ امّا آنکه اعتقادی به خدا و آخرت ندارد، چه بسا در مقابل این دردها و رنجها آستانه تحمل را از دست بدهد و خودکشی کند تا از این رنجها و دردها رها گردد و یا به توصیههای «ریلکس» عرفانهای نوظهور پناه آورد و انسان بیتفاوت و بدون ابتکار عمل شود.
پس عقیده به وجود خدا امید به زندگی میدهد امّا انکار وجود خدا آسیب خودکشی و یا بیتفاوتی را به دنبال دارد و یا برای حل بحرانها به فساد و جنایت رو میآورد و بحران شدیدتر به وجود میآورد. اما کسی که خدا را باور داشته باشد، آسانتر رنجها را تحمّل نموده و با حکمت و بردباری به حل مشکل اقدام میکند. پس عقل سلیم حکم میکند با توجه به کارکردهای دین داری در برابر انکار دین، امتیاز خداباوری و دین داری را از دست ندهیم.
پس آنکه در مقام شک در وجود خدا، بنا را بر وجود خدا بگذارد، میتواند میتواند قائل به اصول اخلاقی باشد؛ میتواند قوانین عمومی را محترم بشمارد امّا آنکه در این حالت بنا را بر عدم وجود خدا میگذارد، چه بسا به راحتی بشریت را به نابودی بکشاند؛ چنان که در طول تاریخ، همواره چنین افرادی بودهاند که جوامع را آشفته نمودهاند.
پس اگر کسی وجود جوامع بشری و وجود قوانین عمومی و اصول اخلاقی و حقوق متقابل را معقول میداند، منطقاً باید بپذیرد که اعتقاد به وجود خدا نیز معقولتر از انکار وجود خداست.
این همان برهان معقولیت است که میگوید: به فرض که برهانی بر وجود خدا یا آخرت نیست، باز معقولتر آن است که به وجود او عقیده داشته باشیم.
- منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، خداشناسى / مؤلف محمدرضا كاشفى
ویژه نامه اعتقادات و پاسخ به شبهات