آدم وسواسی اسلام را قبول ندارد؟!
آدم وسواسی اسلام را قبول ندارد
فهرست این نوشتار:
حجت الاسلام قرائتی
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث این جلسه درباره وسوسه و وسواسی است آدمهایی هستند در فكرشان، در عملشان، در نجس و پاكی، نسبت به زنشان بدبین هستند نسبت به شوهرشان بدبین هستند، نسبت به دختر و پسرش، در همه مسائل وسوسه دارند و این یك بلایی است از حالت طبیعی بیرون میروند.
سیمای وسواسی:
آدم وسواسی التقاطی است، بعد از انقلاب افرادی بودند التقاطی یعنی میگفتند هم اسلام را قبول داریم و هم بعضی افكار غیر اسلامی را با اسلام قاطی میكردند و قبول داشتند مثل افرادی كه هم ریش میگذارند هم كراوات میزنند در طبیعت هم هست كلـــة ملخ شكل اسب است پایش شكل چی و دم آن شكل چی. . . التقاطی یعنی یكدست نیست معجونی از چند تا چیز.
آدم وسواسی اسلام را قبول ندارد میگوید اسلام درست است ولی سلیقــة من هم هست، چون اسلام میگوید پاك شد ایشان میگوید پاك نشد. وسواسی انكار عملی میكند صاف نمیآید بگوید پیغمبر را قبول ندارم اما عملاً میگوید فعلاً بگذارید آن چیزی كه من میگویم انجام بشود در عمل گوش به حرف اسلام نمیدهد.
وسواسی سوءظن به مردم دارد همه مردم را نجس میداند میگوید روی كرة زمین دو تا آدم وسواسی هست یكی من هستم یكی هم یك وسواسی دیگر باقی مردم لاابالی هستند. وسواسی اسرافكار است، با اینكه این همه سفارش شده است «وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» الأنعام/141 خدا اسرافكار را دوست ندارد و اسراف از گناهان كبیره است. وسواسی شهرت طلب است یك جوری وضو میگیرد كه همه نگاهش كنند، امتیاز طلبی یك مرض است مثلا همه چای میخورند ایشان میگوید به من آب جوش بدهید دلش میخواهد یك كاری بكند برخلاف دیگران.
وسواسی عمرش را تباه میكند بدنش را رنجور میكند فكرش متحجر است چون از اسلام فقط پوست را میگیرد. در نماز حضور قلب ندارد ولی توی(والضالین) گیر میكند.
وسواسی منزوی است چون میخواهد پاك باشد خانــة كسی نمیرود كسی هم او را به خانهاش راه نمیدهد سعی میكند با كسی تماس نگیرد. وسواسی حق دیگران را ضایع میكند بخاطر اینكه آنطور كه خودش میخواهد عمل بشود بسیاری از حقوق را نادیده میگیرد پا روی حق همه میگذارد برای اینكه به سلیقــة خودش برسد.
چگونه انسان وسواسی میشود؟
اصولاً سیاست ایشان سیاست گام به گام است یكمرتبه آدم از خواب بیدار نمیشود وسواسی بشود یك ذره یك ذره وسواسی میشود «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ» البقرة/168(خطوات جمع خطوه) یعنی گام به گام، حدیث داریم(من حام حول الحمى أوشك أن یقع فیه) بحارالأنوار ج67 ص83- كسی كه دور چراگاهی كه نباید بچرد گوسفندش را ببرد و بچراند گوسفندی كه تا لب مرز رفت آنطرف مرز هم میرود، تمام تریاكیها دروازه ورود به تریاكشان سیگار است.
تعبیرات قرآن درباره قرآن اول اینست(إلی) یعنی بسوی دوم تماس سوم نفوذ چهارم میگوید هم نشین «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ» طه/120 یعنی شیطان بسوی او چراغ میزند اگر رفتی با شما تماس میگیرد «مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیْطَانِ» الأعراف/201 یعنی شیطان تماس میگیرد، اگر تماس گرفت نفوذ میكند «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» الناس/5 بعد وقتی نفوذ كرد و شما به او جا دادی و مخالفت نكردی دیگر بیرون نمیرود «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» الزخرف/36 یعنی دیگر میاید تو و میایستد دیگر بیرون هم نمیرود شیطان ذره ذره آدم را گول میزند شما با یك ذره آب باید بتوانی وضو بگیری اگر گفتی والله من با یك لیوان آب وضو گرفتن به دلم نمینشیند این دیگر خدا نیست چون یا خدا یا دل ما برای این نیستیم كه ببینیم دلمان چی میخواهد قرآن آیات زیادی دارد كه حكم خدا معلوم است اما با هوا و هوس اینها جور در نمیآید «جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُهُمْ» المائدة/70 یك چیزی میگوید كه به دلش نمیچسپد ما نیامدهایم تا ببینیم دلمان چه میخواهد اگر پیغمبر گفت پاك است دیگر پاك است.
شخصی آمد نزد امام و گفت اگر شما بگویی این میوه حرام است و این میوه حلال من قبول میكنم امام فرمود(رحمك الله) رحمت خدا بر تو باد كه تابع دل نیستی تابع فرمان وحی هستی تابع وحی هم «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى» النجم/4 «وَمَا یَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» النجم/3 پیغمبر هم تابع خودش نیست پیغمبر معصوم است آنچه میگوید از خدا میگوید بنابراین ما نیامدهایم ببینیم دلمان چی میگوید.
دوم جهل به مسئله است، بسیاری از آدمهای وسواسی افرادی هستند كه به حكم خدا جهل دارند یك آیت الله العظمی نمیتواند وسواسی باشد طلبه ممكن است وسواسی باشد. سه تا چیز خورده آدم را اذیت میكند یكی پول خورده است یكی خورده قرض یكی خورده علم مشكی كه آب كم توی آن هست لق لق میكند پر كه شد دیگر لق لق نمیكند.
خوارج گروهی بودند كه میگفتند هر كس گناه كبیره بكند كافر است امام میفرماید بخاطر اینكه جهل داشتند اینقدر به خودشان سخت گرفتند. آدمی كه شنا بلد نیست هی دست و پا میزند جان میكند و راه هم نمیرود ولی آدمی كه شنا بلد است خیز میگیرد و با یك خیز دو متر جلو میرود بسیاری از اینهایی كه جان میكنند و حركت نمیكنند بلد نیستند.
از عواملی كه آدم را وسواسی میكند بیكاری است، بیكار است مینشیند و فكر میكند یك كسی زن بدی داشت گفتند او را طلاق بده گفت والله وقت نمیكنم چون آدم وقتی بیكار است میگوید من گفتم پرده را اینطرف بزن تو چرا پرده را آنطرف زدی من گفتم این كار را اینطور انجام بده چرا. . . تمام اختلافات داخلی برای این است كه پدر و مادرها وقت بیكار دارند اگر بدانید كه چقدر كار هست دیگر فرصت پیدا نمیكنید.
امكانات: این هم آدم را وسواسی میكند اگر آب لوله كشی نبود و این خانم مجبور بود كه با كوزه آب را از دو كیلو متری بیاورد و بابت آن پول میداد دیگر وسواسی نبود همینطور شیر باز است و پولش را هم شوهرش میدهد و این هم. . . یك سری امكانات هست این امكانات آدم را وسواسی میكند نان كه توی سفره هست آدم را وسواسی میكند نان كه توی سفر نباشد آدم تا آخر میخورد. اگر یك هفته توی ایران قحطی بشود دیگر یك ذره خورده نان پیدا نمیشود اینكه كامیون كامیون نان از پادگانها بیرون میبرند بخاطر این است كه نان هست فتیر میپزد.
5- دوست وسواسی، كه این هم آدم را وسواسی میكند. 6- عوامفریبی، میخواهد بگوید من خانمی هستم كه تمام خانهام تمیز است 7- غفلت از خطرات وسوسه. امام میفرماید این آقایی كه وسواسی است یك مرتبه هم شده است كه در زكات و خمس وسواسی كند؟ اینها دین ندارند چون اگر تو خیلی با احتیاط هستی یكبار هم در پول دادن احتیاطاً بیشتر بده چرا احتیاطاً هی آب میریزی؟
امام میفرماید بعضیها امر به معروف و نهی از منكر نمیكنند برای اینكه میبینند كه نانشان قطع میشود اگر بگوید خانم حجابت را درست كن میگوید اگر بگویم هفت جفت جوراب از دستمان میرود امام میفرماید اینهایی هم كه میروند نماز بخوانند چون نماز پول ندارد اگر نماز هم پولی بود اینها نماز نمیخواندند از این مسلمانهای آبكی. میفهمد كه كی رشوه گرفت و كی رشوه داد اما میگوید اگر بگویم من را از اداره بیرون خواهند كرد دنبال نان است نهی از منكر نمیكند بخاطر نان امام علی(علیه السلام) میفرماید جلوی نهی از منكر را بگیرید از نان نترسید روزی كسی قطع نمیشود ممكن است شما را بیرون كنند ولی خدا میبیند كه شما را بیرون كردند درهای دیگر به روی تو باز میشود.
یكی از علما میگفت توی اتاق نشسته بودیم با یك نفر در محضر امام بعد امام بلند شدند و رفتند ما دو نفری بودیم صحبت میكردیم یك مدتی شد دیدیم امام آمد پرده را كنار زد به ما نگاه كرد و رفت گفتیم نكند امام كاری داشت گفتیم آقا امری داشتید؟ امام فرمود من رفتم آن اتاق دیدم این چراغ روشن است گفتم نكند این لامپ روشن است و اسراف میشود آمدم لامپ را خاموش كنم دیدم شما نشستهاید برگشتم. نقل شد كه امام وقتی آب میل میكند نصف لیوان آب را دور نمیریزد كاغذ را سر آن میگذارد عصر هم كه تشنهاش میشد همان نصفه آب را میخورد میفرمود دور ریختن اسراف است حدیث داریم با ده سیر آب میشود وضو گرفت و با سه كیلو آب میشود غسل كرد ولی افرادی دورة آخر الزمان میآیند میگویند این آب كم است بعد حضرت فرمود كسانی كه با سه كیلو آب نتوانند غسل كنند اینها مسلمان نیستند یعنی در خط من نیستند نه اینكه یعنی كافرند، اما مسلمانی كه پیغمبر آنها را دوست دارد نیستند.
آیت الله بروجردی در وقت شك میكرد كه آیا ظهر شده است یا نه، یك مرجعی تقلیدی در آن زمان بوده بنام ابوالمعالی فهمیده كه این طلبه دچار وسواسی شده است سر ظهر رفته بود و دست او را گرفته بود و گفته بود الساعه باید نماز ظهر بخوانی گفته بود من مرجع هستم به تو دستور میدهم كه نماز بخوان گفته بود آخر هنوز ظهر نشده است گفته بود آقا بگو من چهار ركعت نماز ظهر قبل از ظهر باطل میخوانم الله اكبر! بعد به طلبههای دیگر گفته بود كه نگذارید آقای بروجردی تا شب نمازش را تكرار كند بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
یك كسی بود در نجف میگفت هر كسی مسئله بگوید من قبول ندارم باید خود آقا بگوید گفتند آقا این رسالــة آقاست گفت شاید چاپخانه اشتباه چاپ كرده! گفت آقا این مسئله گو از خانــة خود آقا آمده گفت شاید كج شنیده است! گفت میخواهم از خود آقا بشنوم بعد میرفت از خود آقا میپرسید بعد شك میكرد كه این آقا خودِ خودش است كتف آقا را میگرفت میگفت خودتی! یعنی گاهی وسوسه آدم را بیچاره میكند.
وسوسه كم كم آدم را به شرك میكشاند از عمل وارد عقائد میشود. ما یك اصل داریم(كل شی طاهر) هر چیزی پاك است تا بتوانی بگویی والله نجس است. از امام سوال كردند كه آقا برف و باران آمده سگ نجس آمده توی كوچهها میدود خوب بدود باقی كوچهها پاك است تو چكار داری، یك خورده باید مبارزه كرد یعنی نسبت به شیطان باید هجوم برد. وسواسی میرسد به اینكه مستكبر میشود چون كسی كه خودش را بهتر از دیگران بداند مستكبر است امام فرمود هر كس خودش را بهتر از دیگران بداند مستكبر است.
ما یك اصلی داریم كه هر چیزی حلال است شما خانــة كسی میروی چكار داری كه خمس داده است یا نه؟ بله اگر یقین داری كه خمس نمیدهد حساب او جداست. تازه اگر هم خمس نمیدهد معلوم نیست این غذایی كه به تو داده است خمس نداده باشد شاید درآمد امروز او باشد كه خمس به آن تعلق نمیگیرد اصل اینست كه همه مردم و همه چیز و همه جا پاك است. یك مسلمان كه چیزی را به تو میفروشد اصل اینست كه مال خودش است گاهی خبر ندارد كه ارزان میفروشد نه اینكه چون دزدی است ارزان میفروشد. یك چیزی را كه از بازار مسلمانها گرفتی پاك است ولو توی بازار مسلمانها چند غیر مسلمان هم باشد.
یك بچهای توی خانه متولد شده این پدر میگوید این به ما نمیخورد نه شكل من است نه شكل برادر من است نه شكل. . . نسبت به زنش بدبین میشود حتی یك چیز بالاتر اگر خدایی ناكرده زنی زناكار بود بعد از مدتی بچه دار شد شوهر نمیتواند بگوید این بچه مال همان كار زنا بوده است باید بگوید كه مال خودم است برای اینكه اصل اینست كه زن تو بوده است حالا یك گناه كبیره كرده است اگر یك بچهای شكل ما نیست نمیتوانیم بگوئیم كه این بچــة ما نیست(الولد للفراش) بچه مال صاحب خانه است. فرق بین وسواسی و كثیر الشك اینست كه كثیر الشك شك دارد كه انجام داده است یا نه وسواسی انجام داده میگوید خوب انجام دادهام یا نه، یك قاعده داریم كه نماز را از سر نگیرید بلكه وصله كنید فقط پنج جا نماز را از سر بخوان: اگر الله اكبر نگفتهای، ركوع نبوده، سجده نبوده، اما سر اینكه فلان كلمه را جابجا گفتهای نباید نماز را از سر بگیری، چون آدم تا یك غلطی را دید نماز را از سر بخواند وسواسی میشود.
علامه طباطبایی میآمد مشهد نماز بخواند جمعیت چند هزار نفر آن صفهای آخر میایستاد و تكبیر میگفت و حال آنكه جلوی علامه طباطبایی یك مشت آدمهایی بودند كه آدم قیافهشان را میدید به حسب ظاهر اطمینان داشت كه اینها حمد و سورهشان درست نیست
درمان وسوسه:
1- بی اعتنایی 2- با آدمهای عادی معاشرت كنیم 3- جیره بندی كند به خودش سهمیه بدهد بگوید من امروز میخواهم با همین لیوان آب وضو بگیرم 4- توجه به خطرات وسوسه اصولاً علم و شك وسواسی ارزشی ندارد وسواسی تو جامعه خودش را خوار میكند و حدیث داریم كه اسلام اجازه نداده كه خودش را خوار كند هیچ مسلمانی حق ندارد كه بگوید بنده قابل نیستم در غذایی هم كه به مهمان میدهی حق نداری كه بگویی آقا این غذا قابل شما را ندارد. اگر كسی با لباس نجس نماز میخواند لازم نیست كه بگوئیم آقا لباست نجس است آقا دارم نماز میخوانم روی لباسهایم هم خون است آقای قرائتی پشت شما چند قطره خون است تو چكار داشتی كه بگوئی، فضولی!
رهبر انقلاب فرمودهاند كه اعتنا به وسوسه حرام است و وسواسی اگر هر عملش را بیش از یك مرتبه انجام دهد حرام است اصولاً آدم وسواسی دین را چپه نشان میدهد هر چیزی چپه بشود آدم نمیترسد كفش، پیراهن، كُت. . . هر چیزی را آدم دمر كند نمیترسد جز پوستین، امام علی میفرماید بعضیها هستند اسلام را بد عمل میكنند و اسلام اگر بد عمل شود مثل پوستین میشود یعنی لولو میشود امام رضا(علیه السلام) فرمود اگر اسلام را همانطوری كه هست به مردم بگوئید مردم عاشق اسلام میشوند نصف اینهایی كه اسلام را قبول ندارند چون اسلام واقعی معرفی نشده است.
برای وسواسی چه كنیم؟
دعاهایی داریم امام فرمود بگو لا اله الا الله لا حول و لا قوه الا بالله دعاهایی هست برای وسواسی كه سفارش شده است. بعضیها در گفتن تكبیر وسواس میكنند مثلاً نماز میخواند خیال میكند كه باید خورد خدا بدهد من دو ركعت نماز صبح میخوانم خوب پس چغندر پوست میكَنی! وایستادی اینجا چه كنی؟ مگر شما وقتی میخواهی شلوار پا كنی میگویی من پای چپ را در پاچــة چپ و پای راست را در پاچــة راست میكنم اینها گفتنی نیست همین كه میخواهی این كار را بكنی پیداست. . . آمد خدمت امام گفت آقا میخواهم نماز بخوانم نیتام نمیآید امام فرمود بی نیت نماز بخوان به گردن من بعد كه رفت بی نیت نماز بخواند دید بی نیت هم نمیشود نیتاش آمد.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»
منبع:هدانابرگرفته از درسهایی از قران