وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

آداب غذا خوردن / شریک کردن دیگران در غذا / پرخوری و کم خوری

0

آداب غذا خوردن / شریک کردن دیگران در غذا / پرخوری و کم خوری

فهرست این نوشتار:

(مقدّمه:) از احاديث و روايات معصومين علیهم السلام استفاده مى‌شود كه خوردن غذاهاى لذيذ و خوراندن آن به مردم و به زحمت افتادن در پاكيزگى و خوبى غذا شايسته است. و سزاوار نيست انسان غذاهاى لذيذ را بر خود حرام كند. البتّه بى‌شك، غذا بايد حلال باشد و آن‌قدر نخورد كه او را از عبادت و پرستش پروردگار بازدارد و نبايد همانند حيوانات، پيوسته براى خوردن و آشاميدن بكوشد، بلكه بايد هدفش از خوردن و آشاميدن، آمادگى براى اطاعت خداوند باشد و به گونه‌اى خرج كند كه نسبت به شأن و جايگاه وى اسراف محسوب نشود كه خداوند اسرافكاران را دوست نمى‌دارد. (به روايات زير توجّه كنيد:)

 

شريك كردن ديگران در غذاى خود

1. در روايتى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام بسى نان و غذاى لذيذ به مردم مى‌داد تا بخورند و مى‌فرمود: «هرگاه خداوند بر ما توسعه دهد و امكانات ما را وسيع گرداند، ما نيز بر مردم توسعه مى‌دهيم. و چون خداوند بر ما تنگ گيرد و امكانات محدود شود، ما نيز (به ناچار) دايره كمك به مردم را محدود مى‌كنيم».[1] 
2. در روايتى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «غذا را طبخ كن و يارانت را دعوت نما و با آنها بخور».[2] 
 
 

از غذاى حلال نمى‌پرسند

1. نيز در روايتى معتبر آمده است كه آن حضرت فرمود: «سه چيز است كه خداوند متعال در قيامت مؤمن را در مورد آن بازخواست نمى‌كند: غذايى كه مى‌خورد، لباسى كه مى‌پوشد، همسر شايسته‌اى كه ياور اوست و او را از آلودگى‌ها بازمى‌دارد».[3] 
2. در حديث است كه ابوخالد كابلى مى‌گويد: خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم. حضرت دستور داد صبحانه آوردند. با حضرت غذايى خوردم كه پاكيزه‌تر و بهتر از آن نخورده بودم. حضرت فرمود: «نظر تو در مورد غذاى ما چيست؟» عرض كردم جانم به فدايت، هرگز غذايى به اين خوبى نخورده بودم ليكن به ياد اين آيه شريفه افتادم كه مى‌فرمايد: (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ): «سپس در آن روز (همه شما) از نعمت‌هايى كه داشته‌ايد بازپرسى خواهيد شد».[4]  حضرت فرمود : «منظور از نعيم در آيه شريفه، ولايت اهل بيت علیهم السلام است كه در روز قيامت از شما مى‌پرسند».[5] 
3. در روايتى معتبر مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند متعال كريم‌تر از آن است كه از مؤمن در مورد خوردنى‌ها و نوشيدنى‌هايى كه در دنيا بر او حلال كرده سؤال كند».[6] 
 
 

غذا خوردن در حال سيرى

1. از حضرت رسول صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «غذا خوردن در حال سيرى، عامل بيمارى پيسى (برص) است».[7] 
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خداوند صاحب سه چيز را دشمن مى‌دارد: خواب (بسيار) بدون شب‌زنده‌دارى، خنديدن در غير محل تعجّب، خوردن به هنگام سيرى».[8] 
3. در حديث است كه ابوجحيفه خدمت حضرت رسول صلی الله عليه و آله رسيد در حالى كه از سيرى، آروغ مى‌زد. حضرت فرمود: «از آروغ زدن بپرهيز (كمتر بخور تا آروغ نزنى)، زيرا هر كه در دنيا سيرتر است در قيامت گرسنه‌تر است». پس از اين فرمايش رسول خدا، ابوجحيفه سير غذا نخورد تا از دنيا رفت.[9] 
4. در روايتى آمده است كه پيامبر خدا صلی الله عليه و آله فرمود: «خداوند هيچ چيز را همچون شكم پر از غذا، دشمن نمى‌دارد».[10] 
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه شكم سير شود، موجب طغيان و فساد مى‌گردد».[11] 
6. در حديثى ديگر فرمود: «ريشه هر درد و بيمارى پرخورى است، جز تب كه ناگهانى ظاهر مى‌شود».[12] 
7. در روايتى آمده است كه حضرت عيسى عليه السلام فرمود: «اى بنى‌اسرائيل، تا گرسنه نشويد چيزى نخوريد و چون گرسنه شديد سير نخوريد، زيرا هرگاه سير بخوريد فربه مى‌شويد و پروردگارتان را به دست فراموشى مى‌سپاريد».[13] 
8. در حديث است كه پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله پنج كار را موجب بيمارى برص و پيسى برشمرده است: «نوره كشيدن در روزهاى جمعه و چهارشنبه، وضو گرفتن و غسل كردن با آبى كه در آفتاب گرم شده باشد، خوردن در حال جنابت، آميزش با زوجه حائض، غذا خوردن در حال سيرى».[14] 
9. در حديثى ديگر فرمود: «خداوند هيچ چيز را مانند شكم پر از غذا دشمن نمى‌دارد».[15] 
 

 
كم‌خورى و سلامت تن

1. از حضرت امير مؤمنان عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت عيسى عليه السلام به شهرى رسيد كه مرد و زنى با هم درگير بودند و فرياد مى‌كشيدند. جوياى سبب آن شد. مرد گفت: اين همسرم و زنى شايسته است و هيچ عيبى ندارد، امّا او را دوست ندارم و مى‌خواهم طلاقش دهم. حضرت پرسيد: چرا؟ 
عرض كرد: چون صورتش طراوت ندارد، با آنكه پير نشده است. حضرت عيسى رو به آن زن فرمود: مى‌خواهى طراوت صورت تو بازگردد؟ زن گفت : آرى. حضرت فرمود: شكم را از غذا پر نكن، زيرا طعام بسيار، آب صورت را از بين مى‌برد و چهره را بى‌طراوت مى‌سازد. آن زن به دستور حضرت عيسى عمل كرد و طراوت چهره‌اش بازگشت و محبوب شوهرش شد».[16] 
2. از امام كاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «اگر مردم در غذا خوردن زياده‌روى نكنند بلكه ميانه‌رو باشند، هميشه بدنشان سالم خواهد بود».[17] 
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كفران نعمت الهى است اينكه كسى بگويد: فلان غذا را خوردم مرا آزار داد» (شايد اين زيان بر اثر زياده‌روى در خوردن غذا بوده نه خود غذا).[18] 
4. در حديث است كه روزى براى رسول خدا صلی الله عليه و آله شير و عسل آوردند. حضرت اندكى از آن تناول كرد و باقى را بر زمين نهاد. پرسيدند: اى رسول خدا، آيا خوردن اين غذا حرام است؟ فرمود: «نه، امّا براى رضاى خدا فروتنى مى‌كنم (و كم مى‌خورم)».[19] 
5. در حديث است كه پالوده خوشبويى نزد امير مؤمنان على عليه السلام آوردند. حضرت از آن اندكى خورد، سپس فرمود: «خوردن آن حرام نيست، امّا نمى‌خواهم خود را به چيزى كه به آن عادت نكرده‌ام، عادت دهم».
و در روايتى ديگر فرمود: «خوردن آن حرام نيست، ولى هرگز چيزى را كه رسول خدا صلی الله عليه و آله نخورده، نمى‌خورم».[20] 
6. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «انسان براى كسب نيرو و تجديد قوا ناگزير است غذا بخورد، ولى لازم است بخشى از شكم را به غذا و بخشى ديگر را به آب اختصاص دهد و بخش سوم را براى تنفّس، خالى بگذارد. و براى فربه كردن خود نكوشيد چنانكه حيوانات را براى كشتن، فربه مى‌كنند».[21] 
 

 
كمترين اسراف در غذا خوردن

از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «سركه نانِ خورش خوبى است. و كمترين اسراف آن است غذايى را كه نزد انسان مى‌آورند (با بى‌اعتنايى) نخورد».[22] 
[1] . محاسن، ص 400، ح 84؛ كافى، ج 6، ص 279، ح 1.
[2] . محاسن، ص 410، ح 137؛ كافى، ج 6، ص 280، ح 6.
[3] . محاسن، ص 399، ح 80؛ كافى، ج 6، ص 280، ح 2.
[4] . سوره تكاثر، آيه 8.
[5] . محاسن، ص 399، ح 82؛ كافى، ج 6، ص 280، ح 5.
[6] . محاسن، ص 399، ح 81؛ كافى، ج 6، ص 280، ح 3.
[7] . خصال، ج 1، ص 245، ح 8؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 334، ح 16.
[8] . خصال، ج 1، ص 114، ح 21؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 332، ح 9.
[9] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 38، ح 113.
[10] . همان، ص 36، ح 89.
[11] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 225، ح 1052.
[12] . محاسن، ص 447، ح 341؛ كافى، ج 6، ص 269، ح 8.
[13] . محاسن، ص 447، ح 342.
[14] . خصال، ج 1، ص 245، ح 8.
[15] . عيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 36، ح89.
[16] . علل الشرايع، ج 2، ص 497، باب 252، ح 1.
[17] . محاسن، ص 439، ح 296.
[18] . همان، ص 450، ح 362.
[19] . محاسن، ص 409، ح 133؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 114، ح 384.
[20] . محاسن، ص 409، ح 134.
[21] . محاسن، ص 440، ح 298؛ كافى، ج 6، ص 269، ح 9.
[22] . محاسن، ص 441، ح 303.

منبع: کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.