وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

 آب مايه حيات موجودات زنده از منظر تفسیر علمی قرآن

0

 آب مايه حيات موجودات زنده از منظر تفسیر علمی قرآن

 آب، مايه حيات موجودات زنده

 

 

«وَ جَعَلنَا مِنَ الماءِ كُلَّ شَى ءٍ حَيٍّ»[78]؛ هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم.

اگر طراحى بسيار دقيق خداوندى در همه مراحل آفرينش هستى نبود، زندگى به هيچ عنوان در روى زمين شكل نمى گرفت؛ زيرا حتى يك اختلال ساده در طراحى اين مراحل، سبب مى شد زمين، شكل و ويژگى هاى كنونى خود را نداشته باشد. علاوه بر اين، زمين هم داراى طراحى بسيار دقيقى است تا قابليت حيات، در آن به وجود آيد؛ اين طراحى شامل مواردى چون: تنظيم فاصله از خورشيد به عنوان منبع انرژى، سرعت حركت وضعى و انتقالى، مايل بودن و نوسان محور زمين، شدت ميدان مغناطيسى و ضخامت پوسته آن مى شود.

موجودات زنده براى ساختن جسم خود به تعداد زيادى عنصر طبيعى نيازمندند، به همين دليل همه عناصر توليد شده توسط ستارگان هستى با نسبت هاى متفاوت در پوسته زمين فراهم شده است. چين خوردگى هاى زمين هم به طرز ماهرانه اى ايجاد شده است به گونه اى كه اين سياره، داراى مناطق پستى است كه مى تواند آب را در خود جاى دهد؛ همچنانكه مناطق مرتفعى در آن وجود دارد كه آب، نمى تواند آن را در بر گيرد و همين امر سبب شده انواع مختلف حيات در زمين به وجود آيد.

جوّ زمين به گونه اى طراحى شده كه محتويات اوليه آن با محتويات كنونى اش متفاوت است. اين بدان خاطر است كه جوّ اوليه زمين كه گازهاى هيدروژن، آمونياك، متان و بخار آب را در خود جاى داده بود نقش بسيار مهمى در تشكيل مواد آلى ساده ايفا كرد؛ موادى كه براى ظهور حيات در زمين الزامى بود.

با توجه به نقش بسيار مهم آب در ايجاد حيات بر روى زمين، لازم دانستيم مقاله اى را به اين امر اختصاص دهيم تا درآن ويژگى هاى اثبات شده آب از نظر علم و نقش آن در تشكيل حيات در زمين را مورد بررسى قرار دهيم؛ امرى كه در قرآن كريم از آن سخن به ميان آمده است: «وَ جَعَلنَا مِنَ الماءِ كُلَّ شَى ءٍ حَيٍّ أفَلَا يُؤمِنُونَ»؛ و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم، پس آيا ايمان نمى آورند؟

زمين شناسان، ميزان آب موجود در زمين را 16 ميليارد كيلومتر مكعب، معادل 16 ميليارد تن تخمين مى زنند؛ بدين معنى كه مجموع آب كره زمين 25 هزارم كل جرم اين سياره را تشكيل مى دهد. بخش اعظم اين مقدار آب كه 13 ميليارد كيلومتر مكعب بر آورد مى شود در طبقات پايينى واقع در زير پوسته زمين قرار دارد و به علت حرارت بالاى موجود در اين طبقات، آب آن به صورت بخار فشرده در آمده است.

نيمى از اين سه ميليارد كيلومتر مكعب آب باقيمانده وارد تركيب سنگ ها و فلزات موجود در پوسته زمين شده و نيم ديگر را مى توان در اقيانوسها، درياها و رودخانه ها يافت. بيشتر آب موجود در سطح زمين در اقيانوس ها و درياها جمع شده است؛ اما نزديك به صد ميليون كيلومتر مكعب آب در خشكى قرار دارد كه در آبراهه ها، درياچه ها، رودخانه ها و خاك، به صورت مايع و در مناطق كوهستانى و قطبى به شكل يخ مى باشد.

دانشمندان بر اين باورند كه آب موجود در سطح زمين از درون آن بيرون آمده است؛ بدين معنى كه پس از سخت شدن پوسته زمين، آب به شكل بخار همراه با گدازه هاى آتشفشانى به سطح زمين رسيد. قرآن در اين باره مى فرمايد: «وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِكَ دَحاها * أخرَجَ مِنهَا ماءَها وَ مَرعاها»[79]؛ پس از آن زمين را گستراند و آب و چراگاه را از آن بيرون آورد.

زمين شناسان آب هاى خروجى از درون زمين را سالانه حدود يك كيلومتر مكعب معادل هزار ميليون تن برآورد مى كنند و بر اين باورند كه اين مقدار براى ايجاد ذخاير اجمالى در سطح زمين با گذشت ميلياردها سال از تشكيل اين سياره كافى است. اين آب در آغاز پيدايش زمين به خاطر حرارت بالاى سطح اين سياره به صورت بخار، جو زمين را پر كرده بود. پس از سرد شدن سطح زمين، بخار آب متراكم شده به صورت باران هاى تند به سمت زمين فرود آمد؛ اين باران ها نقش زيادى در ايجاد برخى برجستگى هاى زمين مانند دره ها و دشت هاى پر خاك ايفا كرد.

اگر همه آب موجود در داخل كره زمين به سطح آن مى آمد اقيانوس ها گنجايش آن را نداشتند و ارتفاع آب در سطح زمين، به 30 كيلومتر مى رسيد؛ اما به لطف الهى 90 % اين آب به شكل بخار در زير پوسته زمين قرار گرفته است. در صورت كمبود آب در سطح زمين ـ به خاطر پخش شدن آن در فضاى خارجى يا آميزش دائمى آن با برخى عناصر و تركيبات زمينى ـ  ذخيره عظيم آب موجود در زير پوسته زمين، كمبود آب در سطح آن را جبران مى كند.

اگر سطح كره زمين، همانند دوران اوليه شكل گيرى آن صاف مى بود همين مقدار آب موجود در سطح آن، كافى بود تا به ارتفاع 3 كيلومتر تمامى سطح زمين را بپوشاند اما با تدبير الهى و به خاطر فشار عظيم آب بر سطح زمين ـ كه در آغاز نرم و نازك بود ـ برخى اجزاى زمين آرام آرام تحت تاثير فشار آب پايين رفت و گود شد و به همين سبب توانست آب زيادى را جذب خود كند؛ اين كار ادامه يافت تا اينكه آب ها در يك سوى زمين جمع شد و طرف ديگر زمين به خاطر فشار معكوس از داخل زمين بر پوسته بالا آمده و خشكى تشكيل شد.

اين حقيقت هنگامى روشن شد كه زمين شناسان كشف كردند اقيانوس هاى كنونى در آغاز يك اقيانوس واحد و قاره هاى فعلى در ابتدا يك قاره واحد بوده اند؛ اما به دليل حركت صفحه تشكيل دهنده پوسته زمين، قاره اوليه با روندى بسيار كند به چند قاره تقسيم شد؛ اين پديده را اشتقاق قاره ها مى نامند.

هم اكنون اقيانوس ها نزديك به هفتاد درصد سطح زمين را پوشانده، در حالى كه خشكى ها سى درصد سطح زمين را به خود اختصاص داده اند. متوسط ارتفاع خشكى ها از سطح دريا نزديك به يك كيلومتر است در حالى كه ميانگين عمق اقيانوس ها از سطح دريا تقريبا به چهار كيلومتر مى رسد. تعيين ميزان مساحت خشكى نسبت به اقيانوس ها، كوركورانه انجام نشده است بلكه اندازه گيرى آن به شكل دقيق صورت گرفته است، به گونه اى كه پژوهش ها نشان داده است هر گونه افزايش در اين زمينه ممكن است مانع تشكيل حيات بر روى زمين شود.

ميانگين كنونى درجه حرارت در سطح زمين به 15 درجه مى رسد و در صورت تغيير مساحت خشكى ها و درياها، بر اثر اختلاف حرارت آنها ميانگين درجه حرارت زمين تغيير مى كند؛ همچنين تغيير مساحت خشكى ها و اقيانوس ها موجب افزايش يا كاهش ميزان دى اكسيد كربن در اتمسفر مى شود؛ زيرا ميزان جذب اين گاز ـ كه مهمترين منبع غذايى براى همه موجودات زنده به شمار مى رود ـ در خشكى ها و اقيانوس ها متفاوت است؛ همچنين ميزان آبى كه بر سطح خشكى ها و درياها مى بارد، دچار تغيير خواهد شد.

ممكن است بگوييد ميزان فراوان آب موجود در اقيانوس ها بيشتر از نياز موجودات زنده است و اقيانوس هايى با عمق كمتر هم براى اين نياز كافى به نظر مى رسد. بايد گفت در پس وجود ميزان آب موجود در اقيانوس ها، حكمتى عظيم نهفته است و آن اينكه بخشى از آب باران توسط رودخانه ها به اقيانوس ها باز مى گردد؛ رودخانه ها به همراه خود مقادير زيادى نمك را از سطح خشكى به اقيانوس ها منتقل مى كنند؛ اين امر سبب مى شود به مرور زمان، شورى آب اقيانوس ها افزايش يابد.

اگر اين شورى از حد معينى فراتر رود، بى شك همه موجودات زنده اقيانوس ها از ميان خواهند رفت (بهترين نمونه اين امر را مى توان در بحرالميت اردن مشاهده كرد) اما با تدبير و فضل الهى و به خاطر اين مقدار فراوان آب در اقيانوس ها ميزان شورى موجود در آنها همچنان پايين تر از حدى است كه مانع ادامه زندگى موجودات زنده شود، در حالى كه بيش از چهار هزار ميليون سال است كه رودخانه ها همه ساله مقادير زيادى نمك را وارد اقيانوس ها مى كنند. خداوند در قرآن مى فرمايد:

«وَ مَا يَستَوِى البَحرانِ هَذَا عَذبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هَذَا مِلحٌ أجاجٌ وَ مِن كُلٍّ تَأكُلُونَ لَحما طَرِيًّا وَ تَستَخرِجونَ حِليَةً تَلبَسُونَهَا»[80]؛ دو دريا با هم برابر نيستند يكى شيرين و نوشيدن آن گوارا و ديگرى شور و تلخ است اما از هر دو گوشت تازه مى خوريد و زيور آلاتى براى پوشيدن استخراج مى نماييد.

از ميان سيارات منظومه شمسى تنها زمين از اين همه آب در سطح خود برخوردار است. پس از اينكه دانشمندان سفينه هاى فضايى را به سيارات منظومه شمسى فرستادند، مطمئن شدند كه در سطح اين سيارات هيچگونه آبى مشاهده نمى شود. اين سوال همچنان براى دانشمندان مطرح است كه آب موجود در سطح اين سيارات به چه سرنوشتى دچار شده است؟ و حال آنكه طرز تشكيل آب در سطح آنها دقيقا مشابه زمين بوده است.

بى شك در تمامى اين سيارات، آب و ساير عناصر و تركيبات طبيعى وجود داشته است؛ اما اشتباه است كه فكر كنيم اگر در سياره اى آب تشكيل شود، ناگزير بايد اقيانوس ها و درياها هم همانند زمين در سطح آن به وجود آيند؛ زيرا شرايطى كه سياره در طى آن شكل مى گيرد، وضعيت آب در سطح آن را مشخص مى كند؛ بدين معنى كه تضمين ظهور آب در سطح يك سياره، به اندازه گيرى بسيار دقيق در روند اتفاقاتى بستگى دارد كه هنگام تشكيل، در آن رخ مى دهد تا جايى كه حتى يك اشتباه ساده در روند اين اتفاقات، كافى است تا مانع ظهور آب در سطح سياره شود.

برخى سيارات، در طبقات درونى خود آب دارند اما اين آب به سطح سياره نيامده است. علل بى شمارى براى اين امر وجود دارد؛ به عنوان مثال ممكن است پوسته سياراتى كه نسبت به زمين فاصله بيشترى با خورشيد دارند، سريع تر از زمين تشكيل شده باشد و همين امر مانع از خروج آب از درون آنها توسط آتشفشان ها شده باشد و يا اينكه به علت سرماى شديد، آب در اين دسته از سيارات، منجمد و در طبقات پوسته يا قطب ها گرد آمده باشند؛ نيز ممكن است در سيارات نزديك به خورشيد، آب در اثر حرارت بالاى سطح سياره به تدريج به فضاى خارجى رفته باشد؛ همچنين اين احتمال وجود دارد كه به علت ضخامت زياد پوسته، آب در لايه هاى مختلف آن گرفتار شده و نتوانسته به قسمت هاى داغ داخل سياره نفوذ كند تا از آنجا به صورت بخار همراه گدازه به سطح سياره برسد.

خداوند مى فرمايد: «وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ مَاءا بِقَدَرٍ فَأسكَنَّاهُ فِى الأرضِ وَ إنَّا عَلَى ذَهابٍ بِهِ لَقَادِرونَ»؛ و از آسمان آبى به اندازه نازل كرديم و آن را در زمين جاى داديم و بى شك مى توانيم آن را از ميان ببريم.

انتقال آب از اقيانوس ها و توزيع آن در خشكى ها با مكانيسم هاى بسيار دقيق انجام مى گيرد، به گونه اى كه براى تبخير آب از انرژى خورشيدى استفاده مى شود؛ بى آنكه لازم باشد دماى آب به درجه جوش برسد. دانشمندان ميزان آب تبخير شده در طول يكسال را چهار هزار كيلومترمكعب در اقيانوس ها و شصت هزار كيلومتر مكعب در خشكى برآورد مى كنند. براى تبخير اين ميزان آب از اقيانوس ها به انرژى عظيمى نياز است؛ دانشمندان اين ميزان انرژى مورد نياز را سالانه، دويست وپنجاه ميليون ميليارد كيلو وات ساعت تخمين مى زنند.

خورشيد از طريق اشعه خود كه به صورت امواج نورانى و گرمايى به زمين مى رسد، اين ميزان انرژى فوق العاده را براى تبخير آب فراهم مى كند. با تدبير نيكوى الهى اين انرژى تبخيرى به هدر نمى رود بلكه هنگام تراكم بخار آب در جو مورد استفاده قرار مى گيرد؛ بدين ترتيب كه اين انرژى آزاد شده و به ويژه در طول شب، جوّ زمين را گرم مى كند. پس از آنكه بخار آب، به همراه جريانات بالارونده هوا به لايه هاى بالايى جوّ مى رسد، به علت سرماى شديد موجود در اين لايه ها، متراكم شده و به شكل ابر در مى آيد. خداوند مى فرمايد:

«هُوَ الَّذِى يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَى رَحمَتِهِ حَتَّى إذا أقَلَّت سَحابا ثِقالاً سُقنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأنزَلنَا بِهِ الماءَ فَأخرَجنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ كَذَلِكَ نُخرِجُ المَوتَى لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ»[81]؛ اوست كه بادها را به مژده رحمت خود مى فرستد تا اينكه ابرهاى سنگين را حمل كنند ما اين ابرها را به سرزمينى مرده هدايت مى كنيم و از آن، آب نازل مى نماييم و به وسيله اين آب، همه نوع ميوه را بيرون مى آوريم و نيز اين چنين مردگان را بيرون مى آوريم، باشد كه پند گيريد.

بالا بردن اين مقدار عظيم آب تا ارتفاع چندين كيلومترى سطح دريا، به انرژى عظيمى نياز دارد كه كمتر از انرژى مورد نياز براى تبخير آن نيست. خورشيد از طريق گرم كردن هواى موجود در سطح زمين، اين انرژى را فراهم مى كند؛ هواى گرم شده همراه با بخار آب، به سمت بالا حركت مى كند و اين بدان سبب است كه تراكم هواى گرم از هواى سرد، كمتر است. به هنگام بارش باران، اين انرژى از طريق تبديل انرژى پتانسيل به انرژى حركتى، به طور كامل به زمين باز گردانده مى شود.

هنگام برخورد قطرات باران به سطح زمين، بخش زيادى از اين انرژى حركتى به انرژى گرمايى تبديل مى شود و اما بخش باقيمانده، به عنوان انرژى حركتى، رودها، سيل ها و جوى ها را از قسمت بالايى كوه ها به اقيانوس ها، درياها و درياچه ها منتقل مى كند. ازاين انرژى حركتى موجود در آب باران براى انتقال خاك از قله كوه هاى بلند به دشت هاى باز زراعى استفاده مى شود؛ اگر اين تدبير نبود دشت ها به مرور زمان، عناصر و تركيبات حياتى خود را از دست مى دادند.

انسان در سده هاى گذشته از اين انرژى حركتى براى راه اندازى چرخ هاى آبى و آسياب ها استفاده مى كرد؛ همچنانكه هم اكنون از آن براى توليد انرژى برق بهره مى گيرد.

بخار آبى كه به سمت لايه هاى مختلف جو بالا رفته است متراكم شده و ابر را تشكيل مى دهد. باد، اين ابرها را به سمت خشكى ها حركت داده و قطره هاى ريز آب شكل مى گيرد؛ اين قطره ها به صورت باران، برف و تگرگ بر زمين مى بارد؛چنانكه خداوند در اين باره مى فرمايد:

«ألَم تَرَ أنَّ اللهَ يُزجِى سَحابا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَينَهُ ثُمَّ يَجعَلُهُ رُكاما فَتَرَى الوَدقَ يَخرُجُ مِن خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبالٍ فيها مِن بَرَدٍ فَيُصيبُ بِهِ مَن يَشاءُ وَ يَصرِفُهِ عَن مَن يَشاءُ يَكادُ سَنَا بَرقِهِ يَذهَبُ بِالأبصارِ * يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِى ذَلِكَ لَعِبرَةً لِأولِى الأبصارِ»[82]؛

آيا نديده اى كه خداوند ابر را به آرامى مى راند آنگاه ميان آن پيوند برقرار مى كند سپس آن را متراكم مى سازد، پس باران را مى بينى كه از ميان آن بيرون مى آيد. خداوند از كوه هاى آسمان (ابرهاى كوه مانند) تگرگ نازل مى كند و هر كه را بخواهد به وسيله تگرگ، مورد اصابت قرار مى دهد و آن را از هر كه بخواهد دور مى كند؛ نزديك است درخشش آذرخش آن، چشم ها را ببرد. خداوند روز را به شب و شب را به روز تبديل مى كند، همانا در اين امر عبرتى است براى دانايان.

اگر تدبير الهى بر اين قرار مى گرفت كه اين همه بخار آب، يكباره بر سطح همه قاره ها نازل مى شد ارتفاع آب، به ده متر مى رسيد؛ اما به لطف الهى 370 هزار كيلومتر مكعب از آن بر سطح اقيانوس ها مى بارد و تنها 90 هزار كيلومتر مكعب از آن، در خشكى ها فرو مى ريزد. اگر رقم اخير به طور مساوى در تمام خشكى ها توزيع مى شد به هر متر مربع خشكى، يك متر مكعب آب مى رسيد. يكى ديگر از الطاف الهى اين است كه باران در طى چند ماه بر سطح خشكى ها مى بارد؛ زيرا بارش اين مقدار باران در طول يك روز و يا حتى يك هفته، فجايع هولناكى را به بار خواهد آورد. خداوند مى فرمايد:

«وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ ماءا بِقَدَرٍ فَأسكَنَّاهُ فِى الأرضِ وَ إنَّا عَلَى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرونَ * فَأنشَأنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِن نَخيلٍ وَ أعنَابٍ لَكُم فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنهَا تَأكُلُونَ * وَ شَجَرَةً تَخرُجُ مِن طُورِ سيناءَ تَنبُتُ بِالدُّهنِ وَ صِبغٍ لِلآكِلينَ»[83]؛ و از آسمان آبى به اندازه فرستاديم پس آن را در زمين جاى داديم و بى شك مى توانيم آن را ببريم؛ پس به وسيله آن براى شما باغ هاى خرما و انگور ايجاد نموديم كه در آن، ميوه هاى بسيار است و از آن مى خوريد همچنانكه درختى را مى رويانيم كه در طور سينا قرار دارد و روغن و نان خورش براى خورندگان توليد مى كند.

عذابى كه قوم نوح بدان گرفتار آمدند ناشى از اين مسئله بود كه بارش باران از حد طبيعى خود فراتر رفت و خداوند چه نيكو اين صحنه عجيب را به تصوير كشيده است:

«فَفَتَحنَا أبوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنهَمِرٍ * وَ فَجَّرنَا الأرضَ عُيونا فَالتَقَى الماءُ عَلَى أمرٍ قَد قُدِرَ * وَ حَمَلنَاهُ عَلَى ذاتِ ألواحٍ وَ دُسُرٍ * تَجرِى بِأعيُنِنا جَزاءا لِمَن كانَ كَفَرَ»[84]؛ پس درهاى آسمان را گشوديم تا آب ريزان از آن بيرون آيد و چشمه هاى زمين را جوشانديم پس آب ها براى امرى كه مقدر شده بود به هم پيوستند و او را بر مركبى از الواح و ميخ هاى ساخته شده، سوار كرديم؛ مركبى كه زير نظر ما حركت مى كرد تا كافران را مجازات نماييم.

آن مقدار از آب باران كه بر سطح خشكى ها فرو مى ريزد و 90 هزار كيلومتر مكعب برآورد مى شود، در نهايت به اقيانوس ها و درياها بر مى گردد؛ بدين ترتيب كه 30 هزار كيلومتر مكعب از آن مستقيما از طريق رودخانه ها وارد درياها و اقيانوس مى شود و 60 هزار كيلومتر مكعب باقيمانده هم به صورت غير مستقيم از طريق تبخير به اقيانوس ها و درياها باز مى گردد؛ البته بعد از آنكه همه موجودات زنده از اين آب استفاده كردند و به ويژه گياهان كه از طريق جذب آب از خاك، قسمت اعظم آن را به مصرف مى رسانند. شايان ذكر است كه ميانگين مصرف ساليانه آب توسط انسان براى مصارف زراعى، خانگى و صنعتى تنها سه هزار كيلومتر مكعب معادل 3 هزار ميليارد متر مكعب تخمين زده مى شود.

توزيع آب باران در سطح خشكى ها به طور يكسان صورت نمى گيرد و اين موضوع با توجه به چين خوردگى هاى زمين و دورى و نزديكى خشكى از دريا و اقيانوس متفاوت است؛ به گونه اى كه همه ساله در مناطق ساحلى مقدار زيادى باران مى بارد اما هر چه از سواحل دور مى شويم از ميزان باران كاسته مى شود. خداوند با فضل و رحمت خود مكانيسم هايى را ايجاد نموده كه طى آن مناطق كم باران نيز از نعمت آب برخوردار مى شوند؛ يكى از اين مكانيسم ها ايجاد رودخانه هاست تا آب را از مناطق پر باران به سمت مناطق خشك و بيابانى هدايت نمايد؛ به عنوان مثال مى توان به رود نيل اشاره كرد كه آب را از حبشه به سودان و مصر منتقل مى كند و همچنين رودهاى دجله و فرات كه از تركيه سرچشمه گرفته و دشتهاى عراق و سوريه را سيراب مى كنند. همه رودهاى زمين اين گونه اند، خداوند مى فرمايد:

«أمَّن جَعَلَ الأرضَ قَرارا وَ جَعَلَ خِلالَها أنهارا وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَينَ البَحرَينِ حاجِزا أ إلَهٌ مَعَ اللهِ بَل أكثَرُهُم لايَعلَمونَ»[85]؛ يا آنكه زمين را جايگاه امن و آسايش قرار داد و كوه ها در آن نهاد و ميان دو دريا مانعى قرار داد آيا معبودى همراه خدا هست ؟ بلكه بيشتر آنان نمى دانند.

از شگفتى هاى طراحى رودها اين است كه شيب زمين آنقدر دقيق است كه با وجود جريان هزاران كيلومترى رودخانه ها، آب از سرچشمه تا مصّب تعيين شده رودخانه ها به صورت طبيعى به حركت در مى آيد. خداوند مى فرمايد:

«وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الأرضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أنهارا وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوجَينِ اثنَينِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ إنَّ فِى ذَلِكَ لاَياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ»[86]؛ اوست كه زمين را گسترد و در آن كوه ها و رودها قرار داد. از همه ميوه ها دو جفت در آن ايجاد كرد و اوست كه روز را با شب مى پوشاند، همانا در اين امر نشانه هايى است براى مردمى كه مى انديشند.

در بيشتر خشكى ها باران تنها در ماه هاى معينى مى بارد به همين خاطر خداوند متعال براى حفاظت از آب باران، ابزارهاى مختلفى را فراهم نموده است تا موجودات زنده در طول سال از نعمت آب برخوردار باشند. يكى از اين ابزارها برف هايى است كه قله كوه هاى بلند را سفيد پوش كرده و در تابستان ذوب مى شود تا مقادير فراوانى آب به رودها، چشمه ها و درياچه هاى آب شيرين اضافه نمايد؛ لايه هاى سنگ ها نيز مقادير زيادى از آب هاى زيرزمينى را ذخيره مى كنند؛ اين آب ها به صورت چشمه از زمين مى جوشند و تقريبا در همه جاى دنيا يافت مى شوند.

از عجايب تدبير الهى آن است كه گاه چشمه ها در مناطق كاملا خشك و بى باران جارى مى شوند بدين ترتيب كه آب هاى زير زمينى از مناطق دور دست از طريق لايه هاى صخره اى به مناطق مذكور رسيده و به شكل چشمه از زمين مى جوشند. خداوند مى فرمايد:

«أ لَم تَرَ أنَّ اللهَ أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِى الأرضِ ثُمَّ يُخرِجُ بِهِ زَرعا مُختَلِفا ألوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَجعَلُهُ حُطاما إنَّ فِى ذَلِكَ لَذِكرَى لِأولِى الألبابِ»[87]؛

آيا نديده ايد كه خداوند از آسمان آبى فرستاد، پس آن را به صورت چشمه ها در زمين جارى ساخت، آنگاه به وسيله آن كشت هاى رنگارنگ مى روياند، آنگاه آن كشت ها خشك مى شود، پس آن را زرد مى بينى پس آن را در هم مى شكند و خرد مى كند. همانا در اين امر تذكرى است براى اصحاب خرد. و نيز مى فرمايد:«وَ أرسَلنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأنزَلنَا مِنَ السَّماءِ ماءا فَأسقَيناكُمُوهُ وَ ما أنتُم لَهُ بِخازِنينَ»[88]؛ و بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم پس از آسمان آبى فرو ريختيم و به وسيله آن شما را سيراب نموديم در حالى كه شما نمى توانيد آن را ذخيره نماييد.

بسيارى از موجودات زنده تنها چند روز مى توانند بدون آب به حيات خود ادامه دهند، به همين خاطر خداوند متعال منابع آب را در همه نقاط زمين قرار داده است تا انسان و ساير موجودات زنده، در تمام مناطق زمين پراكنده شوند. خداوند مى فرمايد:

«وَ هُوَ الَّذِى أرسَلَ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَى رَحمَتِهِ وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ ماءا طَهورا * لِنُحيِيَ بِهِ بَلدَةً مَيتا وَ نُسقِيَهُ مِمَّا خَلَقنَا أنعاما وَ أناسيَّ كَثيرا * وَ لَقَد صَرَّفنَاهُ بَينَهُم لِيَذَّكَّرُوا فَأبَي أكثَرُ النَّاسِ إلَّا كُفورا»[89]؛ اوست كه بادها را به مژده رحمت خود فرستاد و از آسمان آبى پاك نازل كرديم تا بدان، سرزمين مرده را زنده گردانيم و چهار پايان و مردم بسيارى را سيراب نماييم. ما اين آب را در مناطق مختلف توزيع كرديم تا مردم پند گيرند، اما بيشتر مردم تنها بر كفر اصرار مى ورزند.

همانگونه كه خداوند، قدرت حركت را به حيوانات بخشيده است تا بتوانند به منابع آب و غذا دسترسى پيدا كنند، در همين حال مكانيسم هاى پيچيده اى را طراحى نموده تا گياهان ثابت و بى حركت نيز از آب برخوردار شوند؛ بدين ترتبب كه خاك، زمين و صخره هاى زير آن طورى ساخته شده اند كه آب باران را تا مدت هاى طولانى در خود نگاه مى دارند تا انواع مختلف گياهان بتوانند در مواقع عدم بارش باران، نياز خود به آب را تامين نمايند.

خداوند اين گياهان را به ريشه هايى مجهز كرده كه قادرند تا اعماق خاك و صخره ها پيش روند و خود را به آب برسانند. خداوند مى فرمايد: «وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ مَاءا بِقَدَرٍ فَأسكَنَّاهُ فِى الأرضِ وَ إنَّا عَلَى ذَهابٍ بِهِ لَقَادِرونَ * فَأنشَأنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِن نَخيلٍ وَ أعنَابٍ لَكُم فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنهَا تَأكُلُونَ»[90].

بديهى است اين سوال مطرح شود كه چه عاملى سبب شده آب يكى از مهمترين عناصر حيات باشد؛ حياتى كه نه در زمين و نه در هيچ سياره ديگرى بدون آب شكل نخواهد گرفت؟ براى پاسخ به اين سوال بايد به يكى از حقايق مهم حيات اشاره نمود: موجودات زنده قادرند با استفاده از عناصر و تركيبات موجود در زمين توليد مثل كنند.

كار توليد مثل در همه موجودات زنده از سلولى آغاز مى شود كه نوار وراثتى آن همه ويژگى هاى بدن موجود زنده را در بر دارد؛ اين نوار دستوراتى را به برخى از مواد تشكيل دهنده سلول مى فرستد و كار توليد موجود زنده از همين طريق انجام مى پذيرد. موجودات زنده براى ساخت جسم خود به مواد مختلف با ويژگى هاى مشخص نياز دارند؛ ساخت اين مواد از طريق خاك انجام مى گيرد كه خود، همه منابع طبيعى توليد شده توسط ستارگان هستى را در بر دارد.

كار ساخت موجودات زنده و مواد آلى مورد نياز براى اين كار، بدون دخالت هيچ نيروى خارجى صورت مى پذيرد؛ به همين خاطر اين مواد بايد خود اقدام به ساخت خود كنند و خود جايگاه خود را در بدن موجود زنده بيابند. اين مواد براى حركت و انجام وظايف، هيچ گونه دست يا پايى در اختيار ندارند بنابراين در صورت باقى ماندن در محل هاى استقرار خود در خاك زمين، قادر نخواهند بود اين كار را انجام دهند؛

تنها راهى كه حركت اين مواد را تسهيل مى كند آن است كه در يك مايع ذوب شوند تا مولكول هاى آن از طريق پديده انتشار بتوانند حركت كنند؛ در چنين مايعى مولكول هاى مختلف مواد مى توانند با آزادى عمل، به حركت در آيند و همين امر سبب مى شود مولكول ها با هم برخورد نمايند.

برخورد مولكول ها با هم باعث انجام فعل و انفعالات شيميايى ميان آنها مى شود كه خود باعث توليد مواد پيچيده ترى مى گردد. وجود چنين مايعى اولين شرط تشكيل حيات در همه نقاط هستى است؛ زيرا مواد جامد خارج از محيط مايع دائما به اشخاصى نيازمندند كه آنها را با هم مخلوط كرده تا كنش هاى شيميايى در ميان آنها رخ دهد، اما در صورت حل شدن آنها در مايع قادرند خود به خود به علت ويژگى انتشار به حركت در آيند.

دانشمندان بر اين نكته تاكيد مى كنند كه تشكيل حيات بر روى زمين از ويژگى هاى عجيب و منحصر به فرد آب است و بدون اين ويژگى ها امكان تشكيل حيات وجود نخواهد داشت. آنچه شگفتى دانشمندان را موجب شده اين است كه همه ويژگى هاى فيزيكى و شيميايى آب، ويژگى هاى نادرى است كه با ويژگى هاى ساير مواد يا تركيبات مشابه تفاوت دارد. همين امر موجب شد ايگور پتريانوف ـ دانشمند شيمى فيزيك روس ـ در كتاب خود با عنوان (آب اين ماده شگفت انگيز) آن را عجيب ترين ماده هستى بنامد.

اولين ويژگى آب اين است كه در ميان همه مايعات طبيعى تنها مايعى است كه مى تواند واسطه مناسب براى انجام فعل و انفعالات شيميايى باشد؛ فعل و انفعالاتى كه براى ساختن مواد مورد نياز موجودات زنده ضرورى است. دانشمندان در يافته اند كه آب به علت بالا بودن ميانگين عايق الكتريكى، بهترين حلال به شمار مى رود. اين ويژگى براى حيات بسيار مهم است؛ زيرا موجودات زنده به هزاران نوع مولكولى كه بايد در داخل اين آب ساخته شود نيازمندند و اين در صورتى است كه اين مولكول ها قابل حل شدن در آب باشند. آب مى تواند عناصر و تركيبات مختلف آلى و غير آلى را چه جامد باشند چه مايع و چه گاز در خود حل كند.

ويژگى دوم آب كه كم اهميت تر از ويژگى نخست نيست آن است كه آب مى تواند انواع مختلف مولكول هاى ضرورى براى حيات را يونيزه كند؛ بدين معنى كه مولكول ها به يون هاى مثبت و منفى تجزيه مى شوند؛ اين امر شرط ضرورى انجام فعل و انفعالات شيميايى در ميان مواد مختلف به شمار مى رود؛ شگفت آورتر آنكه آب مى تواند برخى مولكول هاى خود را هم يونيزه كند.

اين پديده هم براى انجام بسيارى از فعل وانفعالات شيميايى درون سلول هاى زنده ضرورى است. مثلا مولكول يونيزه شده آب، يون مثبت هيدروژن را كه مسئول پديده اسيدى است و يون منفى هيدروكسيد را كه مسئول پديده بازى است توليد مى نمايد. دانشمندان دريافته اند كه برخى از آنزيم ها تنها در ميزان مشخصى از اسيد شدن يا بازى شدن آب (كه به آن PH مى گويند) مى توانند عمل كنند.

اما ويژگى سوم آب، توان بالاى آن در پيوند با اشياى مورد تماس است. اين ويژگى كمك مى كند تا آب به آسانى در بدن موجودات زنده پخش شده و به همه سلول هاى بدن كه بدون آب قادر به ادامه حيات نيستند برسد. از آنجايى كه آب تنها در حالت مايع مى تواند اين نقش را ايفا كند به همين خاطر لازم است در درجات مختلف حالت مايع خود را حفظ كند.

دانشمندان دريافته اند كه وجه تمايز آب نسبت به ساير مايعات، وجود تفاوت بسيار ميان درجه انجماد و جوش آن است، به گونه اى كه در دماى صفر درجه منجمد و در دماى 100 درجه سانتى گراد به جوش مى آيد؛ بنابراين فاصله ميان درجه انجماد و جوش آب 100 درجه سانتى گراد است.

اين ويژگى تفاوت زيادى با هيدرات هاى مشابه دارد؛ در صورت مقايسه آب با هيدرات هاى مشابه مى بايست آب در دماى صد درجه زير صفر منجمد و در هشتاد درجه زير صفر به جوش بيايد. از شگفتى هاى آفرينش و تدبير الهى اين است كه تفاوت دما در بيشتر مناطق زمين به گونه اى است كه آب، حالت مايع خود را از دست نمى دهد.

به همين خاطر بيشتر آب هاى موجود در سطح زمين به صورت مايع است و شگفت تر آنكه موجودات زنده كه در مناطق سردسير زندگى مى كنند و دماى اين مناطق گاه به زير صفر مى رسد به مكانيسم هايى مجهز شده اند كه مانع از يخ زدن آب در بدن آنها مى شود؛ اين در حالى است كه بيش از 80 درصد وزن بدن آنها را آب تشكيل مى دهد.

ويژگى چهارم آب آن چنان شگفت انگيز است كه نشان مى دهد آفريننده آن كاملا مى دانسته كه آب چه نقش مهمى در ايجاد حيات بر روى زمين ايفا مى كند. خلاصه اين ويژگى آن است كه بيشترين چگالى آب هنگامى رخ مى دهد كه دماى آن 4 درجه سانتيگراد باشد؛

بدين معنى كه آب در حالت جامد سبك تر از حالت مايع است و اين درست به عكس ساير مايعات است كه در صورت كاهش دما در آنها چگالى افزايش مى يابد. اين ويژگى براى اين ضرورى است كه بيشترآب سطح زمين به حالت مايع باقى بماند.

اگر وضعيت آب همانند ساير مايعات بود، همه اقيانوس ها و درياهاى زمين به استثناى سطح نازك روى آن كه در معرض نور خورشيد است يخ مى زدند اما به خاطر اين ويژگى عجيب، در صورت پايين آمدن دما در سطح اقيانوس ها و رسيدن آن به چهار درجه سانتى گراد آب به سمت پايين مى رود و آب هاى گرمتر پايين اقيانوس جايگزين آن مى شوند؛ به همين خاطر سطح اقيانوس يخ نمى زند.

در صورت ادامه اين روند و رسيدن دماى كل اقيانوس به چهار درجه سانتى گراد ابتدا سطح آب شروع به يخ زدن مى كند و بدين ترتيب لايه اى از يخ سطح اقيانوس را پوشانده و مانع انجماد بقيه آب مى شود. اين مكانيسم شگفت انگيز، زندگى امنى را براى همه موجودات زنده دريايى در دماى حداقل 4 درجه سانتى گراد فراهم مى نمايد. خداوند مى فرمايد: «وَ خَلَقَ كُلَّ شَى ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقديرا»؛ او همه چيز را آفريد و آنها را به دقت اندازه گيرى نمود.

ويژگى پنجم آب كه كم اهميت تر از ساير ويژگى ها نيست، بالا بودن دماى ويژه ثابت (ظرفيت گرمايى ويژه) آن است؛ به گونه اى كه در ميان همه عناصر و تركيبات موجود در زمين، بالاترين دماى ويژه ثابت را در اختيار دارد. گاه دماى ويژه آب به صد برابر دماى ويژه ثابت بسيارى از فلزات مى رسد.

دماى ويژه ثابت، معيار سنجش ميزان انرژى است كه مقدار معينى از ماده هنگام افزايش دماى يك درجه اى، آن را ذخيره مى كند. هنگام گرم كردن مواد، ميزان انرژى ذخيره شده آن با جرم، مقدار افزايش دما و دماى ويژه ثابت آن متناسب مى شود. اين مواد هنگام سرد شدن؛ همه انرژى ذخيره شده را به فضاى اطراف مى دهند؛ اين در صورتى است كه دماى آنها دقيقا به دماى قبلى پيش از گرم كردن كاهش يابد.

اين دماى ويژه بالا در آب است كه درجه حرارت مناسب را براى زندگى در سطح زمين براى موجودات زنده فراهم كرده است؛ اگر اين همه آب در سطح زمين نبود ـ به خاطر پايين بودن دماى ويژه ثابت مواد تشكيل دهنده پوسته زمين ـ دماى سطح زمين بسيار كاهش مى يافت اما آب اقيانوس ها كه هفتاد درصد مساحت سطح زمين را پوشانده است در طول روز مقدار زيادى انرژى خورشيد را جذب كرده و آنگاه شب ها اين حرارت را به جوّ زمين مى دهد تا درجه حرارت سطح زمين را در حد طبيعى و معمول نگاه دارد.

اما ويژگى ششم آب شفافيت آن در برابر نور است به گونه اى كه نور خورشيد با كمترين ضايعات ممكن از آن عبور مى كند. اين ويژگى براى تداوم حيات در درياها و اقيانوس هاى زمين بسيار با اهميت است؛ زيرا حيات همه جانداران دريايى به مواد آلى توليد شده توسط جلبك ها وابسته است.

اين جلبك ها از عناصر و تركيبات حل شده در آب استفاده كرده و از طريق فتوسنتز و با وجود انرژى خورشيد، مواد آلى را مى سازند. در صورت عدم شفافيت آب، اشعه خورشيد نمى توانست به جلبك هايى برسد كه در لايه هاى بالايى آب اقيانوس ها زندگى مى كنند؛ در نتيجه ساخت مواد آلى كه همه موجودات دريايى از آن تغذيه مى كنند متوقف مى شد.

شفافيت آب به جانداران دريايى كمك مى كند تا از طريق سيستم بينايى كه خداوند آنها را بدان مجهز نموده است اطراف را ببينند؛ همچنين شفافيت آب سبب مى شود انسان ها و حيوانات، آلودگى هاى مضر آب را قبل از نوشيدن تشخيص دهند.

ويژگى هفتم آب امكان تبديل آن به بخار در دماى بسيار پايين تر از نقطه جوش مى باشد كه از طريق تبخير معمول آب با مقادير فراوان انجام مى گيرد. حيات همه جانداران ساكن خشكى به اين ويژگى وابسته است؛ بدين ترتيب كه جريانات هوا، بخار آب تشكيل شده در سطح اقيانوس ها را به سمت لايه هاى بالايى جو مى برند، آنگاه بخار آب به ابر تبديل شده و به وسيله باد به سمت خشكى ها پيش مى رود و در نهايت به صورت باران به زمين باز مى گردد تا آب مورد نياز جانداران ساكن خشكى را فراهم كند.

ويژگى هشتم آب اين است كه درجه انجماد آب، در صورت وجود مواد محلول در آن از صفر درجه سانتى گراد كمتر مى شود. اين ويژگى براى موجودات زنده بسيار اهميت دارد؛ زيرا جانداران در مناطق سردسير در معرض درجه حرارت كمتر از صفر قرار مى گيرند اما آب بدن اين موجودات به خاطر مواد محلول موجود در آن منجمد نمى شود. اگر وضعيت غير از اين بود موجودات زنده به محض رسيدن دما به زير صفر در اندك زمانى جان خود را از دست مى دادند.

نهمين ويژگى آب خاصيت مويين آن است كه از اصطكاك بالاى سطح آب ناشى مى شود. اين ويژگى كمك مى كند تا آب به رغم وجود نيروى جاذبه زمين و بدون نياز به پمپاژ آن به سمت بالا در لوله هاى مويين بالا رود. اين ويژگى سبب مى شود كه آب از ريشه درختان به بيشتر اجزاى درخت با وجود ارتفاع زياد از زمين برسد؛ همچنين به خاطر اين ويژگى است كه آب در سلول هاى همه موجودات زنده با وجود تفاوت در محل هاى سلول ها به صورت يكسان يافت مى شود. اگر اين ويژگى نبود آب به خاطر تاثير جاذبه زمين در قسمت هاى پايينى بدن جانداران جمع مى شد.

و اما ويژگى دهم آب بى بو و بى مزه بودن آن است؛ اگر غير از اين بود مزه و بوى آب بر مزه و بوى همه مواد داراى آب غالب مى آمد به ويژه موادى همانند ميوه ها، شكوفه گياهان، گوشت و شير حيوانات كه در بدن جانداران يافت مى شوند. نقش آب تنها به اين منحصر نمى شود كه تنها مايعى است كه فعل و انفعالات شيميايى ميان مولكول هاى مواد مورد نياز در ساخت بدن موجودات زنده را تسهيل مى كند بلكه در تركيب مواد آلى توليد شده توسط سلول هاى زنده نيز حضور دارد.

مواد آلى اساسا از چهار عنصر كربن، هيدروژن، اكسيژن و نيتروژن تشكيل مى شوند؛ البته مقادير اندكى كلسيم، منيزيم، پتاسيم، آهن، فسفر و يُد نيز در مواد آلى يافت مى شوند. منبع اصلى كربن و اكسيژن، دى اكسيد كربن موجود در آب يا هواست. منبع هيدروژن هم آب مى باشد. و اما منبع نيتروژن، هوايى است كه موجودات زنده كوچك آن را در خاك و آب هاى زمين تثبيت مى كنند.

كار ساخت مواد آلى از مواد اصلى تشكيل دهنده آن يا مواد خام آن ابتدا از طريق ساخت قند گلوكز در سلول هاى گياهان و جلبك ها انجام مى گيرد؛ آنگاه اين قند براى ساخت انواع مختلف مواد آلى مورد استفاده قرار مى گيرد. ساخت قند گلوكز از دى اكسيد كربن و آب در داخل پلاست هاى سبز موجود در سلول هاى گياهان و جلبك ها از طريق فتوسنتز انجام مى شود.

در اين فرايند 6 مولكول دى اكسيد كربن و 6 مولكول آب تركيب شده و يك مولكول قند گلوكز و شش مولكول اكسيژن توليد مى شود. سيستم توليد قند گلوكز از آب و دى اكسيد كربن آنقدر پيچيده است كه دانشمندان همچنان در تقليد از اين كار ناتوان به نظر مى رسند؛ اين در حالى است كه تكنولوژى پيشرفته در آزمايشگاه ها و كارخانه ها در اختيار آنان قرار گرفته است.

دانشمندان ميزان آب جذب شده توسط گياهان و جلبك ها را از دريا، سالانه چهار صد وده ميليارد تن تخمين مى زنند. مقدار دى اكسيد كربن كه گياهان از هوا و جلبك ها از دريا مى گيرند، سالانه پانصد ميليارد تن و ميزان انرژى دريافتى توسط گياهان و جلبك ها از نور خورشيد سالانه يك دو هزارم مجموع انرژى خورشيدى دريافتى توسط زمين برآورد مى شود. در مقابل، پلاست هاى موجود در گياهان و جلبك ها، سيصد و چهل و يك ميليارد تن قند گلوكز، دويست و پنج ميليارد تن آب و سيصد و شصت و چهار ميليارد تن اكسيژن توليد مى كنند.

از شگفتى هاى تدبير الهى آن است كه قند گلوكز پس از تجزيه و استفاده از انرژى ذخيره شده در آن، اين مقادير عظيم آب و دى اكسيد كربن را به طبيعت باز مى گرداند تا دوباره مورد استفاده واقع شوند؛ در صورت عدم وجود چنين تدبيرى، مدت ها پيش، همه آب و دى اكسيد كربن موجود در زمين به پايان مى رسيد.

آب، درصد بالايى از وزن بدن موجودات زنده را به خود اختصاص مى دهد به گونه اى كه 65 تا 90 درصد وزن بدن جانداران، از آب تشكيل شده است. اين ميزان ما را به ياد ميزان مساحت سطح اقيانوس ها به مساحت كلى سطح زمين كه نزديك به هفتاد درصد است مى اندازد. پيش از اين گفتيم كه اين مقدار آب به خاطر دماى كيفى (ظرفيت گرمايى ويژه) بالاى آب براى نگه داشتن دماى سطح زمين در حدود متناسب با نيازهاى جانداران ضرورى است.

اين امر در مورد بدن موجودات زنده هم صدق مى كند؛ بدين ترتيب كه مقدار آب موجود در بدن جانداران به سيستم حفظ دما كمك مى كند تا دماى بدن را در ميزان مشخصى نگه دارد؛ اين امر بدان سبب است كه دماى آب به علت بالابودن دماى كيفى (ظرفيت گرمايى ويژه) به سرعت تحت تاثير تغييرات دمايى محيط قرار نمى گيرد.

با توجه به نقش مهم آب در تشكيل حيات بر روى زمين، در قرآن بسيار از آن سخن به ميان آمده است؛ بسيارى از آيات قرآن درباره اهميت آب، روش هاى تشكيل و توزيع آن در مناطق مختلف زمين، ابزارهاى ذخيره سازى آن در زمين و نقش آن در آفرينش حيات بر روى اين سياره و تداوم حيات جانداران سخن مى گويند. قرآن كريم بر اين نكته تاكيد دارد كه حيات بدون آب شكل نخواهد گرفت «أوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أنَّ السَّماواتِ وَ الأرضَ كَأنَتا رَتقا فَفَتَقناهُما وَ جَعَلنَا مِنَ الماءِ كُلَّ شَى ءٍ حَيٍّ أفَلايُؤمِنُونَ»[91]؛ آيا كافران نمى بينند كه آسمان ها و زمين به هم پيوسته بودند سپس آن ها را از هم جدا كرديم و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمى آورند.

قرآن بر اين نكته تاكيد دارد كه همه جانداران آز آب آفريده شده اند: «وَ اللهُ خَلَقَ كُلَّ دابَّةٍ مِن ماءٍ فَمِنهُم مَن يَمشِى عَلَى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَن يَمشِى عَلَى رِجلَينِ وَ مِنهُم مَن يَمشِى عَلَى أربَعٍ يَخلُقُ اللهُ ما يَشاءُ إنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ»[92]؛ خداوند هر جنبنده اى را از آب آفريد. برخى جانوران بر روى شكم، برخى بر روى دو پا و برخى بر روى چهار پا راه مى روند.

خداوند هرچه بخواهد مى آفريند همانا او بر هر كارى تواناست. و نيز مى فرمايد: «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا فَأخرَجنَا بِهِ ثَمَراتٍ مُختَلِفا ألوانُها»[93]؛ آيا نديدى كه خداوند از آسمان، آبى فرو فرستاد سپس به وسيله آن ميوه هاى رنگارنگ بيرون آورديم.

همچنين قرآن روش هاى توزيع آب در همه مناطق زمين را برشمرده است: «أوَ لَم يَرَوا أنَّا نَسوقُ الماءَ إلى الأرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعا تَأكُلُ مِنهُ أنعامُهُم وَ أنفُسُهُم أفَلا يُبصِرونَ»[94]؛ آيا نديده اند كه ما آب را به طرف زمين خشك  مى رانيم و به وسيله آن كشت ها بيرون مى آوريم تا هم انسان ها و هم چهارپايان از آن بخورند، آيا نمى بينيد؟

همچنين در قرآن به روش هاى ذخيره آب چه در سطح زمين يعنى درياچه ها و چه در حوضچه هاى زير زمينى و بيرون آوردن آب به شكل رودخانه و چشمه اشاره رفته است: «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِى الأرضِ ثُمَّ يُخرِجُ بِهِ زَرعا مُختَلِفا ألوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرّا ثُمَّ يَجعَلُهُ حُطاما إنَّ فِى ذَلِكَ لَذِكرَى لِأولِى الألبابِ»؛ آيا نديدى كه خداوند از آسمان، آبى فرستاد پس آن را به صورت چشمه هايى در زمين جارى ساخت آنگاه به وسيله آن، كشت ها و محصولات رنگارنگ را بيرون آورد آنگاه خشك مى شود و آن را زرد مى بينى، سپس آن را درهم مى شكند همانا در اين امر تذكرى است براى خردمندان.

قرآن به انسان ها هشدار مى دهد كه آب باران مى تواند به آسانى در اعماق پوسته زمين فرو رود؛ اما خداوند لايه هاى بالايى پوسته زمين را چنان طراحى كرده است كه آب را در فاصله نزديك به سطح زمين نگه داشته و از فرو رفتن آن در دل زمين جلوگيرى كنند: «وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ مَاءا بِقَدَرٍ فَأسكَنَّاهُ فِى الأرضِ وَ إنَّا عَلَى ذَهابٍ بِهِ لَقَادِرونَ»[95]؛ واز آسمان آبى به اندازه نازل كرديم و آن را در زمين جاى داديم و بى شك مى توانيم آن را از ميان ببريم.

و نيز مى فرمايد: «قُل أرَأيتُم إن أصبَحَ ماءُكُم غَورا فَمَن يَأتيكُم بِماءٍ مَعينٍ»[96]؛ بگو اگر آب در زمين فرو مى رفت چه كسى آب جارى و گوارا براى شما مى آورد؟

قرآن بر اين نكته تاكيد مى كند كه آب، در سطح همه خشكى ها طورى توزيع گشته است كه حيات را براى همه جانداران ساكن خشكى تضمين مى كند: «وَ هُوَ الَّذِى أرسَلَ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَى رَحمَتِهِ وَ أنزَلنَا مِنَ السَّماءِ ماءا طَهورا * لِنُحيِيَ بِهِ بَلدَةً مَيتا وَ نُسقيهِ مِمَّا خَلَقنَا أنعاما وَ أناسيَّ كَثيرا * وَ لَقَد صَرَّفناه بَينَهُم لِيَذَّكَّرُوا فَأبَي أكثَرُ النَّاسِ إلَّا كُفورا»[97]؛ اوست كه بادها را به رحمت خود فرستاد و از آسمان آبى پاكيزه نازل نموديم تا بوسيله آن سرزمين مرده اى را زنده گردانيم و از مخلوقات خود چهار پايان و مردم بسيارى را سيراب نماييم و ما اين آب را ميان آنها گردانيديم تا متذكر شوند، اما بيشتر مردم تنها كفر را برگرفتند.

قرآن تاكيد دارد كه مقدار ريزش آب بر سطح خشكى ها چنان به اندازه است كه اختلال در مقدار بارش بر روى زمين منجر به نابودى حيات در سطح آن مى شود: «وَ الَّذِى نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءا بِقَدَرٍ فَأنشَرنا بِهِ بَلدَةً مَيتا كَذَلِكَ تَخرُجونَ»[98]؛ او كسى است كه از آسمان آبى به اندازه نازل كرد پس به آن وسيله سرزمين مرده اى را زنده گردانيديم شما نيز اين چنين از قبر خارج مى شويد.

و نيز مى فرمايد: «أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا فَسالَت أودِيَةٌ بِقَدَرِهَا»[99]؛ از آسمان آبى فرو فرستاد پس هر دره اى به ميزان خود پر از آب شد.

در قرآن بر نقش مهم باد در انتقال ابرهاى باران زا و توزيع آن در همه خشكى ها تاكيد شده است: «وَ هُوَ الَّذِى يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرَى بَينَ يَدَى رَحمَتِهِ حَتَّى إذَا أقَلَّت سَحابا ثِقالاًسُقناهُ إلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأنزَلنَا بِهِ الماءَ فَأخرَجنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ كَذَلِكَ نُخرِجُ المَوتَى لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ»[100]؛ اوست كه بادها را به مژده رحمت خود مى فرستد تا ابرهاى سنگين را به طرف سرزمين مرده منتقل كنند؛ سپس از اين ابرها آب نازل مى كنيم و به وسيله آب همه نوع ميوه را بيرون مى آوريم؛ به همين ترتيب مردگان را بيرون مى آوريم شايد مردم متذكر شوند.

و نيز مى فرمايد: «و أرسَلنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأنزَلنَا مِنَ السَّماءِ ماءا فَأسقَينَاكُمُوهُ وَ مَا أنتُم لَهُ بِخازِنينَ»[101]؛ بادها را براى لقاح (بارور كردن ابرها و گياهان) فرستاديم، پس از آسمان آبى نازل كرديم و شما را از آن سيراب نموديم در حالى كه شما قدرت ذخيره آن را نداريد.

قرآن به اين نكته اشاره مى كند كه هر گونه اشتباهى هر چند ساده در مواد تشكيل دهنده جو يا خاك زمين ممكن است آب شيرين را به آب ترش يا شور تبديل نمايد: «أفَرَأيتُمُ الماءَ الَّذِى تَشرَبونَ * أ أنتُم أنزَلتُموهُ مِنَ المُزنِ أم نَحنُ المُنزِلونَ * لَو نَشاءُ لَجَعَلناهُ أجاجا فَلَو لاتَشكُرونَ»[102]؛ آيا آبى را كه مى نوشيد ديده ايد آيا شما آن را از ابر نازل كرده ايد؟ يا ما اگر بخواهيم آن را تلخ مى كنيم، پس چرا شكر نمى كنيد؟

قرآن كريم تاكيد مى كند كه حيات از زمان پيدايش به آب به عنوان يك عامل اساسى نيازمند بوده است؛ در اين كتاب آسمانى به گِل به عنوان اولين مرحله آفرينش جانداران اشاره شده است و همانطور كه همه مى دانيم گِل، مخلوطى از خاك وآب است:«الَّذِى أحسَنَ كُلَّ شَى ءٍ خَلقَهُ وَ بَدَأ خَلقَ الإنسانِ مِن طينٍ»؛ او كسى است كه همه چيز را نيكو آفريد وآفرينش انسان را از گل آغاز نمود.

نقش مهم آب در حيات جانداران را زمانى مى توان درك نمود كه وضعيت زمين قبل وبعد از بارش باران بر آن را با هم مقايسه كنيم؛ زمين پيش از بارش باران، خشك و خالى از گياه است اما پس از بارش باران، سرسبز و شاداب مى شود. خداوند مى فرمايد:«وَ تَرَى الأرضَ هامِدَةً فَإذَا أنزَلنَا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت وَ أنبَتَت مِن كُلِّ زَوجٍ بَهيجٍ»[103]؛ و زمين را خشكيده مى بينى پس آنگاه كه آب بر آن نازل مى كنيم به جنبش در آمده و ورم مى كند وهر گونه گياه زيبا را مى روياند. و نيز مى فرمايد: «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا فَتُصبِحُ الأرضُ مُخضَرَّةً إنَّ اللهَ لَطيفٌ خَبيرٌ»[104]؛ آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد كه پس از آن زمين سبز مى شود همانا خداوند دقيق و آگاه است.

و نيز مى فرمايد: «وَ هُوَ الَّذِى أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءا لَكُم مِنهُ شَرابٌ وَ مِنهُ شَجَرٌ فيهِ تُسيمونَ * يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرعَ وَ الزَّيتونَ وَ النَّخيلَ وَ الأعنابَ وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ إنَّ فِى ذَلِكَ لاَيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ»[105]؛ او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد كه آب آشاميدنى شما از آن است و روييدنى هايى كه رمه هاى خود را در آن مى چرانيد نيز از آن است و بدان وسيله براى شما كشتزارها، باغ هاى خرما و انگور و همه نوع ميوه را مى روياند. همانا در اين امر نشانه اى است براى مردم اهل تفكر.

منابع:

1. بداية الخلق فى القرآن الكريم، د. منصور العبادى، دارالفلاح للنشر و التوزيع، عمان، الاردن، چاپ 2000 ميلادى

2. آب اين ماده عجيب، تاليف ايگور پتريانوف، ترجمه عيسى مسوح، دار (مير) للطباعه و النشر، مسكو

3. الماء و الحياة، استاد فراس نور الحق، دايرة المعارف اعجاز علمى در قرآن وسنت

4. طبيعت حيات، تاليف فرانسيس كريك، ترجمه احمد مستجير، عالم المعرفة ـ مى1988 م. الكويت

[78]. سوره انبيا: آيه 30.
[79]. سوره نازعات: آيات 31ـ30.
[80]. سوره فاطر: آيه 12.

[81]. سوره اعراف: آيه 57.
[82]. سوره نور: آيات 44ـ43.
[83]. سوره مؤمنون: آيات 20ـ18.
[84]. سوره قمر: ايات 14ـ11.
[85]. سوره نمل: آيه 61.

[86]. سوره رعد: آيه 3.
[87]. سوره زمر: آيه 21.
[88]. سوره حجر: آيه 22.
[89]. سورف فرقان: آيات 50ـ48.
[90]. سوره مؤمنون: آيات 19ـ18.
[91]. سوره انبيا: آيه 30.
[92]. سوره نور: آيه 45.

[93]. سوره فاطر: آيه 27.

[94]. سوره سجده: آيه 27.
[95]. سوره زمر: آيه 21.
[96]. سوره ملك: آيه 30.
[97]. سوره فرقان: آيات 50ـ48..
[98]. سوره زخرف: آيه 11.
[99]. سوره رعد: آيه 17.
[100]. سوره اعراف: آيه 57.
[101]. سوره  حجر: آيه 22.
[102]. سوره واقعه: آيات 70ـ68.
[103]. سوره حج: آيه 5.
[104]. سوره حج: آيه 63.
[105]. سوره نحل: آيات 11ـ1

سایت هدانا برگرفته از اعجاز علمى قرآن كريم ـ مقالاتى از: دكتر زغلول نجار ـ دكتر نظمى خليل ابوعطا – دكتر منصور العبادى و هارون يحيى

ترجمه: على عباسى و آيت اله خزائى، کارشناس زمین شناسی : عزت الله محمدپور، کارشناس زیست شناسی : محسن رسولی.

 

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.