وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

زیارت ناحیه مقدسه با ترجمه

در ابتدای این زیارت نام ۲۲ تن از انبیای الهی ذکر شده و پس از آن بر تک‌تک اصحاب کساء با ذکر برخی از خصوصیاتشان سلام داده شده است. در این زیارت سلام بر امام حسین(ع) گاهی با ذکر نام و فضائل و عملکرد ایشان و گاهی بر اعضا و جوارح با بیان مصیبت وارده بر آنها آمده است.

0

زیارت ناحیه مقدسه با ترجمه

زیارت ناحیه مقدسه از زیارتنامه‌های امام حسین(ع) که در روز عاشورا و غیر آن خوانده می‌شود. دو زیارت به این نام وجود دارد که یکی زیارت ناحیه مشهور است و دیگری زیارت الشهدا نام دارد و در آن نام یاران امام و قاتلان آنها آمده است.

زیارت مشهور، با سلام بر پیامبران الهی و ائمه اطهار(ع) آغاز می‌شود و سپس با سلام بر امام حسین(ع) و یاران ایشان ادامه می‌یابد. پس از آن، به شرحی از اوصاف و کردار امام، زمینه‌های قیام، شرح شهادت و مصائب ایشان و عزادار شدن تمام عالم و موجودات زمینی و آسمانی می‌پردازد. این زیارت با توسل به ائمه و دعا به درگاه خداوند پایان می‌یابد.

در انتساب این دو زیارت به امام زمان(عج) نظرات مختلفی وجود دارد.

 

أَلسَّلامُ عَلی ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی شَیث وَلِی اللهِ وَ خِیرَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِدْریسَ الْقآئِمِ للهِ بِحُجَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی صالِح الَّذی تَوَّجَهُ اللهُ بِكَرامَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مُوسَی الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی شُعَیب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلی اُمَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیهِ مِنْ خَطیئَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی سُلَیمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَیوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یونُسَ الَّذی أَنْجَزَ اللهُ لَهُ مَضْمُونَ عِدَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی عُزَیر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی زَكَرِیا الصّابِرِ فی مِحْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یحْیی الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ،

سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش، درود بر شیث ولی خدا و بهترینِ بندگانش، سلام بر ادریس كه برای خدا حجّتِ او را بپا داشت، درود بر نوح كه دعایش قرینِ اجابت بود، سلام بر هود كه كمك و یاری خدا مَدَدِ او بود، درود بر صالح كه خداوند تاج كرامت بر سرش نهاد، سلام بر ابراهیم كه خدا مقامِ خُلّت و رفاقت رابه او عطا نمود، درود بر اسماعیل كه خداوند ذبحی عظیم از بهشت را فدای او نمود، سلام بر اسحاق كه خداوند پیامبری را در نسل او قرار داد، درود بر یعقوب كه خداوند به رحمت خود بینائی چشمش را به او بازگرداند، سلام بر یوسف كه خداوند به عظمتِ خود او را از قعر چاه رهائی بخشید، درود بر موسی كه خداوند به قدرتِ خود دریا را برایش شكافت، سلام بر هارون كه خداوند پیامبری خود را به وی اختصاص داد، درود بر شعیب كه خدا او را بر اُمّتش پیروز نمود، سلام بر داوود كه خداوند از لغزش او درگذشت، درود بر سلیمان كه بخاطر شوكتش جنّ به فرمان او درآمد، سلام بر ایوب كه خداوند او را از بیماریش شفا بخشید، درود بر یونس كه خداوند به وعده خود برایش وفا نمود، سلام بر عُزَیر كه خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید، درود بر زكریا كه در رنج و بَلا شكیبا بود، سلام بر یحیی كه خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد،
أَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ وَ كَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِی بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِی أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاِْ جابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاَْ ئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سَیدِ الاَْوْصِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خَدیجَةَ الْكُبْری، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفا، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلی غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلی قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلی ساكِنِ كَرْبَلآءَ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیتُهُ الاَْزْكِیآءُ، أَلسَّلامُ عَلی یعْسُوبِ الدّینِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنازِلِ الْبَراهینِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْئِمَّةِ السّاداتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْجُیوبِ الْمُضَرَّجاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلی حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
درود بر عیسی روح خدا و كلمه او، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او، درود بر فرمانروای مؤمنان علی بن ابیطالب، كه برادری رسول خدا به وی اختصاص یافت، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله، درود بر حسن بن علی وصی و جانشین پدرش، سلام بر حسین كه جانش را تقدیم نمود، سلام بر آن كسی كه در نهان و آشكار خدا را اطاعت نمود، سلام بر آن كسی كه خداوند شفا را در خاكِ قبرِ او قرار داد، سلام بر آن كسی كه (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست، سلام بر آن كسی كه امامان از نسل اویند، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران، سلام بر فرزند سرور جانشینان، سلام بر فرزند فاطمه زهراء، سلام بر فرزند خدیجه كبری، سلام بر فرزند سدرة المنتهی، سلام بر فرزند جنّة المأوی، سلام بر فرزند زمزم و صفا، سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آنكه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحابِ كساء، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان، سلام بر مقتولِ دشمنان، سلام بر ساكنِ كربلاء، سلام بر آن كسی كه فرشتگانِ آسمان بر او گریستند، سلام بر آن كسی كه خاندانش پاك و مطهّرند، سلام بر پیشوای دین، سلام بر آن جایگاه‌های براهین و حُجَجِ الهی، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان‌های چاك شده، سلام بر آن لب‌های خشكیده، سلام بر آن جان‌های مُستأصل و ناچار، سلام بر آن ارواحِ (از كالبد) خارج شده، سلام بر آن جسدهای عریان و برهنه، سلام بر آن بدن‌های لاغر و نحیف، سلام بر آن خون‌های جاری، سلام بر آن اعضای قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،
أَلسَّلامُ عَلَیك َ وَ عَلی ابآئِك َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیك َ وَ عَلی أَبْنآئِكَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیك َ وَ عَلی ذُرِّیتك َ النّاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیك َ وَ عَلَی الْمَلآئِكَةِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَی الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلی أَخیهِ الْمَسْمُومِ، أَلسَّلامُ عَلی عَلِی الْكَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلینَ فِی الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَدْفُونینَ بِلا أَكْفان، أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَظْلُومِ بِلاناصِر، أَلسَّلامُ عَلی ساكِنِ التُّرْبَةِ الزّاكِیةِ، أَلسَّلامُ عَلی صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیةِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میكآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّتُهُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ اُریقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَی الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَنْحُورِ فِی الْوَری، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُری، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسامِ الْعارِیةِ فِی الْفَلَواتِ، ***********، أَلسَّلامُ عَلَیك َ یا مَوْلای وَ عَلَی الْمَلآ ئِكَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِك َ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِك َ،
سلام برتو (ای حسین بن علی) و بر پدرانِ پاك و طاهِرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یاری دهنده‌ات (به دین الهی)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن كشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر علی اكبر، سلام بر آن شیر خوارِ كوچك، سلام بر آن بدن‌های برهنه شده، سلام بر آن خانواده‌ای كه نزدیك (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاك افتادگان در بیابان‌ها، سلام بر آن دور افتادگان از وطن‌ها، سلام بر آن دفن شدگانِ بدون كفن، سلام بر آن سرهای جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش برای خدا) و شكیبا، سلام بر آن مظلومِ بی‌یاور، سلام بر آن جای گرفته در خاكِ پاك، سلام بر صاحبِ آن بارگاهِ عالی رتبه، سلام بر آن كسی كه ربّ جلیل او را پاك و مطهّر گردانید، سلام بر آن كسی كه جبرئیل به او مباهات می‌نمود، سلام بر آن كسی كه میكائیل در گهواره با او تكلّم می‌نمود، سلام بر آن كسی كه عهد و پیمانش شكسته شد، سلام بر آن كسی كه پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن كسی كه خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنكه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنكه از جام‌های نیزه‌ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومی كه خونش مباح گردید، سلام بر آنكه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنكه اهل قریه‌ها دفنش نمودند، سلام بر آنكه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بی‌یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاك آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه، سلام بر آن دندانِ چوب خورده، سلام برآن سرِ بالای نیزه رفته، سلام بر آن بدن‌های برهنه و عریانی كه در بیابان‌ها (ی كربلاء)*********، سلام برتو‌ای مولای من و برفرشتگانی كه بر گِردِ بارگاه تو پَر می‌كِشند، و اطرافِ تُربتت اجتماع كرده‌اند،
الطّآئِفینَ بِعَرْصَتِك َ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِك َ، أَلسَّلامُ عَلَیك َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیك َ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیك َ، أَلسَّلامُ عَلَیك َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِك َ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایتِك َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَی اللهِ بِمَحَبَّتِك َ، الْبَریءِ مِنْ أَعْدآئِك َ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِك َ مَقْرُوحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِك َ مَسْفُوحٌ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ، الْوالِهِ الْمُسْتَكینِ، سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقاك َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیوفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ، وَ جاهَدَ بَینَ یدَیك َ، وَ نَصَرَك َ عَلی مَنْ بَغی عَلَیك َ، وَ فَداك َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِك َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِك َ وِقآءٌ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِینَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَیك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِیابِ، أَشْهَدُ أَ نَّك َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ، وَ اتَیتَ الزَّكوةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیتَهُ، وَ تَمَسَّكْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَ دَعَوْتَ إِلَی الرَّشادِ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ الْجِهادِ، وَ كُنْتَ للهِِ طآئِعاً، وَ لِجَدِّك َ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ تابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبیك َ سامِعاً، وَ إِلی وَصِیةِ أَخیك َ مُسارِعاً، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاةِ مُقارِعاً، وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً، وَ لِلْفُسّاقِ مُكافِحاً، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً، وَ لِلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً،
و در آستانِ تو طواف می‌كنند، و برای زیارت تو وارد می‌شوند، سلام بر تو من به سوی تو رو آورده ام، و به رستگاری درپیشگاه تو امید بسته ام، سلام بر تو سلامِ آن كسی كه به حُرمتِ توآشناست، و درولایت و دوستی تو مُخلص و بی‌ریا است، و به سببِ محبّت و ولای تو به خدا تقرّب جسته، و از دشمنانت بیزار است، سلام كسیكه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشكش به هنگام یاد تو جاری است، سلام كسیكه دردناك و غمگین و شیفته و فروتن است، سلام كسیكه اگر با تو دركربلاء می‌بود، باجانش(دربرابرِ) تیزی شمشیرها از تو محافظت می‌نمود، و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ می‌سپرد، و در ركاب تو جهاد میكرد، و تورابرعلیه ستمكاران یاری داده،جان وتن ومال وفرزندش رافدای تو می‌نمود، وجانش فدای جان تو، وخانواده‌اش سپربلای اهل بیت تومی بود، اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا ازیاری تو بازداشت، و نبودم تا با آنانكه باتو جنگیدند بجنگم، و با كسانیكه با تو اظهاردشمنی كردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو مویه میكنم، وبه جای اشك برای تو خون گریه میكنم، ازروی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائی كه برتو وارد شد، تا جائی كه از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم، گواهی میدهم كه تو نماز رابپاداشتی، وزكات دادی، وامربه معروف كردی، واز منكر وعداوت نَهی نمودی، و اطاعتِ خداكردی و نافرمانی وی ننمودی، و به خداوریسمان اوچنگ زدی تا وی را راضی نمودی، و از وی درخوف و خشیت بوده نظاره گر ِاو بودی، و او را اجابت نمودی، و سنّت‌های نیكو به وجود آوردی، وآتش‌های فتنه را خاموش نمودی، و دعوت به هدایت و استقامت كردی، و راه‌های صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندی، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودی، و فرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودی، و شنوای كلام پدرت علی بودی، و پیشی گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودی، و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار و سركوب كننده طغیان، وكوبنده سركشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودی، در هنگامی كه در شدائدِ مرگ دستوپا میزدی، و مبارزه كننده با فاسقان بودی، و قیام كننده باحُجَج و براهین الهی، و ترحُّم كننده بر اسلام و مسلمین بودی،
وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً، وَ لِلدّینِ كالِئاً، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً، تَحُوطُ الْهُدی وَ تَنْصُرُهُ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ، وَ تَكُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِی مِنَ الشَّریفِ، وَ تُساوی فِی الْحُكْمِ بَینَ الْقَوِی وَ الضَّعیفِ، كُنْتَ رَبیعَ الاَْیتامِ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْكامِ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ، سالِكاً طَرآئِقَ جَدِّك َ وَ أَبیك َ، مُشْبِهاً فِی الْوَصِیةِ لاَِخیك َ، وَفِی الذِّمَمِ، رَضِی الشِّیمِ، ظاهِرَ الْكَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِی الظُّلَمِ، قَویمَ الطَّرآئِقِ، كَریمَ الْخَلائِقِ، عَظیمَ السَّوابِقِ، شَریفَ النَّسَبِ، مُنیفَ الْحَسَبِ، رَفیعَ الرُّتَبِ، كَثیرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ، جَزیلَ الْمَواهِبِ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ، حَبیبٌ مَهیبٌ، كُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَلَداً، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً [مُنْقِذاً:خل] وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً، وَ فِی الطّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ، ناكِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ [وَ:خل[باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَویلَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ، زاهِداً فِی الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إِلَیها بِعَینِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها، امالُك َ عَنْها مَكْفُوفَةٌ، وَ هِمَّتُك َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ، وَ أَلْحاظُك َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، وَ رَغْبَتُك َ فِی الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ، حَتّی إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ، وَ دَعَا الْغَی أَتْباعَهُ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّك َ قاطِنٌ، وَ لِلظّالِمینَ مُباینٌ، جَلیسُ الْبَیتِ وَ الْمِحْرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذّاتِ وَ الشَّهَواتِ، تُنْكِرُ الْمُنْكَرَ بِقَلْبِك َ وَ لِسانِك َ، عَلی حَسَبِ طاقَتِك َ وَ إِمْكانِك َ، ثُمَّ اقْتَضاك َ الْعِلْمُ لِلاِْنْكارِ، وَ لَزِمَك َ [أَلْزَمَك َ:ظ]أَنْ تُجاهِدَ الْفُجّارَ، فَسِرْتَ فی أَوْلادِكَ وَ أَهالیك َ،
یاری گرِ حق بودی، در هنگام بلاء شكیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودی،(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یاری مینمودی، عدل و داد را گسترش داده و وسعت می‌بخشیدی، دین و آئینِ الهی رایاری نموده آشكار می‌نمودی، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیری میكردی، حقّ ضعیف را از قوی باز میستاندی، در قضاوت و داوری بین ضعیف و قوی برابر حُكم مینمودی، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودی، نگاهبان و حافظ مردم بودی، مایه عزّت و سرافرازی اسلام، معدنِ احكام الهی، هم پیمان نیكی و احسان بودی، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودی، وفادار به پیمانها، دارای سجایای پسندیده، و باجود و كَرَمِ آشكار بودی، شب زنده‌دار (به عبادت) در دلِ شب‌های تاریك، معتدل ومیانه رو در روش‌ها،باسجایاواخلاقِ كریمانه،دارای سوابقِ باعظمت و ارزشمند، دارای نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه‌های رفیع وعالی، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشت‌ها و طبیعت‌های مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودی، حلیم وصبور، هدایت شده، بازگشت كننده بسوی خدا، باجود و سخاوت دانا توانا و قاطع، پیشوای شهید، بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودی، تو برای پیامبر كه درود خدا بر او و آل او باد فرزند، و برای قرآن پشتوانه{نجات دهنده}،و برای امّتِ اسلام بازوی توانا، و در طاعتِ حقّ كوشا بودی، تو حافظِ عهد و پیمانِ الهی، دوری كننده از طُرُقِ فاسقان بودی، {و} توآنچه در توان داشتی (برای اِعلاءِكلمه حقّ) بذل نمودی، دارای ركوع و سجود طولانی بودی، تو مانند كسی كه از دنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودی، و مانند كسانی كه ازدنیا در وحشت وهراس بسر می‌برند به آن نگاه می‌كردی، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، و همّت و كوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بربسته، و اشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنكه جور و ستم دستِ تعدّی دراز نمود، و ظلم وسركشی نقاب از چهره بركشید، وضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند، با آنكه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودی، و از ستمكاران فاصله گرفته بودی، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّت‌ها وشهوات دنیوی كناره گیر بودی، وبرحسب طاقت و تَوانَت مُنكَر را با قلب و زبانت انكار می‌نمودی، پس ازآن علم و دانشت اقتضای انكارِ آشكارنمود، و برتو لازم گشت [لازم نمود[بابدكاران رؤیاروی جهادكنی، بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات،
وَ شیعَتِك َ وَ مَوالیك َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَ الْبَینَةِ، وَ دَعَوْتَ إِلَی اللهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّغْیانِ، وَ واجَهُوك َ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ [الاْیعادِ إِلَیهِمْ: خل]، وَ تَأْكیدِ الْحُجَّةِ عَلَیهِمْ، فَنَكَثُوا ذِمامَك َ وَ بَیعَتَك َ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّك َ وَ جَدَّ ك َ، وَ بَدَؤُوك َ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُجّارِ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ، مُجالِداً بِذِی الْفَقارِ، كَأَنَّك َ عَلِی الْمُخْتارُ، فَلَمّا رَأَوْك َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیرَ خآئِف وَ لاخاش، نَصَبُوا لَك َ غَوآئِلَ مَكْرِهِمْ، وَ قاتَلُوكَ بِكَیدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوك َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ، وَ ناجَزُوك َ الْقِتالَ، وَ عاجَلُوك َ النِّزالَ، وَ رَشَقُوك َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ، وَ بَسَطُوا إِلَیك َ أَكُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یرْعَوْا لَك َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیك َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَك َ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَك َ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِی الْهَبَواتِ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِك َ مَلآئِكَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِك َ مِنْ كُلّ ِالْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوك َ بِالْجِراحِ، وَ حالُوا بَینَك َ وَ بَینَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یبْقَ لَك َ ناصِرٌ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِك َ وَ أَوْلادِك َ، حَتّی نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِك َ، فَهَوَیتَ إِلَی الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُك َ الْخُیولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُك َ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُك َ وَ یمینُك َ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیاً إِلی رَحْلِك َ وَ بَیتِك َ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِك َ عَنْ وُلْدِك َ وَ أَهالیك َ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُك َ شارِداً، إِلی خِیامِك َ قاصِداً، مُحَمْحِماً باكِیاً، فَلَمّا رَأَینَ النِّسآءُ جَوادَك َ مَخْزِیاً،
وپیروان ودوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را آشكار نمودی، و باحكمت و پند و اندرزِ نیكو (مردم را) بسوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدودِ الهی، و طاعتِ معبود امر نمودی، و از پلیدی‌ها و سركشی نهی فرمودی، ولی آنها به ستم و دشمنی رؤیاروی تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستی پس ازآنكه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودی [آنها رابه عذابِ الهی تهدید نمودی]، و حجّت را بر آنها مؤكّد فرمودی، ولی عهد و پیمان وبیعت تو را شكستند،و پروردگار تو جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زد و خورد و پیكار استوار شدی، ولشكریان فاجر راخُرد و آسیا نمودی، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتی، وچنان با ذوالفقار جنگیدی، كه گویا علی مرتضی هستی، پس چون تورابا قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مكر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از در ِنیرنگ و فساد با تو قتال نمودند، وآن ملعون لشكریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگو مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگ‌ها بسوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز كردند، و حُرمتی برای تو مراعات نكردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه دركشتن آنها دوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (باری)تو در گَرد و غُبارهای جنگ پیش تاختی، و آزار و اذیتهای فراوانی تحمّل نمودی، آنچنان كه فرشتگانِ آسمان‌ها ازصبر و شكیبائی توبه شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم‌ها و جراحت‌ها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تاآنكه هیچ یاوری برایت نماند، ولی توحسابگر(عمل خویش برای خدا)و صبوربودی، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودی، تاآنكه تورااز اسبِ سواری ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط كردی، درحالیكه اسب‌ها تورابا سُم‌های خویش كوبیدند،وسركشان باشمشیرهای تیزِشان برفرازت شدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حركت بود، پس گوشه نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالی كه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشغول بودی، اسبِ سواری‌ات با حال نفرت شتافت، شیهه كشان و گریان، به جانبِ خیمه‌ها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پای تو را خوار و زبون بدیدند،
وَ نَظَرْنَ سَرْجَك َ عَلَیهِ مَلْوِیاً، ********، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلی مَصْرَعِك َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِكَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِك َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِك َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَك َ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَكَنَتْ حَوآسُّك َ، وَ خَفِیتْ أَنْفاسُك َ، وَ رُفِعَ عَلَی الْقَناةِ رَأْسُك َ، وَ سُبِی أَهْلُك َ كَالْعَبیدِ، وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناقِ، یطافُ بِهِمْ فِی الاَْسْواقِ، فَالْوَیلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِك َ الاِْسْلامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْكامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ، وَ هَمْلَجُوا فِی الْبَغْی وَالْعُدْوانِ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِوَ الِهِ مَوْتُوراً، وَ عادَ كِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً، وَ فُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ، وَ ظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیك َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّك َ الرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ، فَنَعاك َ إِلَیهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلایا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُك َ وَ فَتاك َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُك َ وَ حِماك َ، وَ سُبِیتْ بَعْدَك َ ذَراریك َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِك َ وَ ذَویك َ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَكی قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِك َ الْمَلآئِكَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِك َ اُمُّك َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِكَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباك َ أَمیرَالْمُؤْمِنینَ، وَ اُقیمَتْ لَك َ الْمَاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ی خیمه) خارج شدند،******، بر صورت‌ها طپانچه می‌زدند و نقاب ازچهره‌ها افكنده بودند، وبه صدای بلندشیون می‌زدند،و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو می‌شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مباركت نشسته، و شمشیرخویش رابرگلویت سیراب می‌نمود، بادستی مَحاسنِ شریفت را درمُشت می‌فِشرد، (وبادست دیگر) باتیغِ آخته‌اش سر از بدنت جدا می‌كرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحركت ایستاد، نَفَس‌های مباركت درسینه پنهان شد،و سرِ مقدّست برنیزه بالارفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیری رفتند، و درغُل و زنجیر آهنین بر فراز جهازِشتران دربند شدند، گرمای (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان می‌سوزاند، درصحراها وبیابان‌ها كشیده می‌شدند، دستانشان به گَردَن‌ها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده می‌شدند،‌ای وای براین سركشان گناهكار!، چه اینكه باكُشتنِ تو اسلام را كُشتند، و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، و سُنّت‌ها و احكام(دین) راازبین برده شكستند، و پایه‌های ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف كرده، در (وادی)جنایت و عداوت پیش تاختند، براستی رسولِ خدا «كه درود خدابر او وآل او باد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلوم واقع شد)، و كتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروك گردید، وآنگاه كه تومقهور و مغلوب گشتی، حقّ وحقیقت موردِ خیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تكبیرِ خدا و كلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی ازبین رفت، و پس از تو تغییر و تبدیلِ (احكام)، كفرو اِلحاد و بی‌سرپرستی دین، هوی وهوس هاوگمراهی‌ها، فتنه‌ها و باطل‌ها جملگی (برصفحه روزگار) ظاهر شد، پس پیكِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «كه رحمتِ بی‌پایانِ خداوندی بر او و آلِ او باد» ایستاد، وبااشكِ ریزان خبرِ مرگِ تو را به وی داد، و اینگونه گفت كه:‌ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانواده‌ات وارد شد، پس (از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناكَش بگریست، و فرشتگان وانبیاء (بخاطر مصیبتِ تو) او راتسلیت وتعزیت گفتند، و مادرت زهراء (ازاندوهِ مصیبتِ تو) دردناك شد، و دسته‌های ملائكه مقرّبین در آمد و شد بودند، پدرت امیرمؤمنان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم و سوگواری برای تو در اعلاعلیین برپا شد،
وَ لَطَمَتْ عَلَیك َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَكَتِ السَّمآءُ وَ سُكّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَكَّةُ وَ بُنْیانُها،:خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها، وَ الْبَیتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِلُّ وَ الاِْحْرامُ، أَللّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَكانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیك َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَكْرَمَ الاَْكْرَمینَ، وَ یاأَحْكَمَ الْحاكِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیینَ، رَسُولِك َ إِلَی الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَكینِ، عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّكِی عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَینِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدینَ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی قِبْلَةِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِی بْنِ مُوسی ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِی قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِی بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِی الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اكْتُبْنی فِی الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِی الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَی الْباغینَ،وَاكْفِنی كَیدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَكْرَ الْماكِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیدِی الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَینی وَ بَینَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و ساكنانش، بهشت‌ها و نگهبانانش، كوه‌ها و كوهپایه‌ها، دریا‌ها و ماهیانش، [شهرمكّه و پایه هایش]، فردوس‌ها و جوانانش، خانه كعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مكانِ رفیع، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست، و مرا در زمره آنان محشور فرما، و به شفاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان، بار خدایا! من به تو توسّل می‌جویم‌ای سریع‌ترینِ حسابگران، و‌ای بخشنده‌ترین كَریمان، و‌ای فرمانروای حاكمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهان‌ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانی میان پُر، آن دانشمندِ عالی مرتبه، یعنی علی فرمانروای مؤمنان، و به (حقِّ) فاطمه سروَرِ بانوانِ جهانیان، و به (حقِّ) حسنِ مجتبی كه پاك و مبرّا و پناهگاه مُتّقین است، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گرامی‌ترینِ شهداء، و به (حقِّ) فرزندانِ مقتولش، و خانواده مظلومش، و به (حقّ) علی بن الحسین زیورِ عابدان، و به محمّد بن علی قبله توبه كنندگان، و جعفر بن محمّد راستگوترینِ صادقان، و موسی بن جعفر آشكار كننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاورِ دین، و محمّد بن علی اُسوه و الگوی هدایت شوندگان، و علی بن محمّد زاهدترینِ پارسایان، و حسن بن علی وارثِ جانشینان، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان، اینكه درود فرستی بر محمّد و آلِ او، آن راستگویانِ نیكوكار، همان آلِ طه و یس، و اینكه مرا در قیامت از كسانی قرار دهی كه (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافته‌اند، بارخدایا! (نامِ) مرا در زُمره مسلمین نگاشته، و مرا به صالحین ملحق فرما، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهای آتیه نیكو قرار ده، و مرا بر علیه ظالمین یاری ده، و از مكرِ حسودان حفظ فرما، و (نیز) حیله حیله گران را از من برگردان، و دست ستمكاران را از من (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سرورانِ با میمنت در اعلاعِلّیین جمع بفرما،
مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِك َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ، أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیك َ بِنَبِیك َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُكْمِك َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیك َ الْمَكْتُومِ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، الْمُوَسَّدِ فی كَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْمَظْلُومُ، أَنْ تَكْشِفَ ما بی‌مِنَ الْغُمُومِ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، أَللّهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِك َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِك َ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِك َ وَ كَرَمِك َ، وَ باعِدْنی مِنْ مَكْرِك َ وَ نِقْمَتِك َ، أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ، وَ سدِّدْنی فِی الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِی وَ بِفَضْلِك َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَ نَفِّسْ كُرْبَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیتی، أَللّهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُكَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ كَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ، وَ لامالا إِلاّ كَثَّرْتَهُ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیتَهُ، وَ لاشَرّاً إِلاّ كَفَیتَهُ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیتَهُ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیتَهُ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ، وَ لاسُؤالا [سُؤْلا:ظ [إِلاّ أَعْطَیتَهُ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُك َ خَیرَ الْعاجِلَةِ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِك َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِك َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُك َ عِلْماً نافِعاً،
همراه باكسانی كه برآنها اِنعام فرمودی یعنی پیامبران، و راستگویانِ درعمل و گفتار و شهداء و نیكویان، به رحمتت‌ای مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تو را سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُكمِ حتمی و قطعی ات، و به حقّ نهی پنهانی ات، و بحقّ این آرامگاهی كه (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد می‌آیند، و این امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تكیه زده، اینكه غم و غصّه‌ها را از من بر طرف فرمائی، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمی را از من برگردانی، و مرا از آتش(عذابت) كه دارای بادهای سوزان است پناه دهی (و نگاهداری)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایای خود راضی وخوشحال فرما، وبه جود و كَرَمَت مرا بپوشان، و از مكر و انتقام خود دورَم ساز، بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتاروكردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگی ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، و مرا به مولای و سرورانم برسان و به فضل(وكَرَمِ) خویش مرا به بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا بر محمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشكِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشی فرما، و حُزن واندوه مرا زائل كن، و گناهم را برمن ببخشای، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِ والامقام و در این محلّ گرامی، برایم وامَگُذار گناهی را مگرآنكه ببخشی، و نه عیبی را مگر آنكه مستورنمائی، و نه غم وغصّه‌ای را مگربرطرف فرمائی، و نه رزقی را مگر گسترش دهی، ونه قدر و منزلتی را مگر باقی بداری، و نه فسادی را مگر اصلاح فرمائی، و نه آرزوئی را مگر نائل كنی، و نه دعائی را مگر اجابت فرمائی، و نه تنگنائی را مگر بگشائی، و نه هیچ پراکندگی را مگر جمع و برقرار نمائی، ونه امری را مگر تمام فرمائی، و نه مالی را مگر فراوانی بخشی، و نه خُلق و صفتی را مگر نیكوگردانی، و نه انفاقی را مگرجایگزین فرمائی، و نه حالی را مگر آباد فرمائی، و نه حسودی را مگر ذلیل نمائی، ونه دشمنی را مگر هلاك گردانی، ونه شرّی را مگر منع فرمائی، ونه بیماریی رامگرشفابخشی، و نه (امرِ) دوری را مگر نزدیك فرمائی (ودردسترسم قراردهی)، و نه تفرّق واختلالی رامگرجمع (و اصلاح)نمائی، و نه خواهشی [خواسته ای] را مگر عطا فرمائی، بارخدایا! من از تودرخواست می‌كنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنی كن، و به فضل و احسانت از جمیع خلق بی‌نیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست می‌كنم دانشی مفید،
وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یقیناً شافِیاً، وَ عَمَلا زاكِیاً، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا، أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُكْرَ نِعْمَتِك َ عَلَی، وَ زِدْ فی إِحْسانِك َ وَ كَرَمِك َ إِلَی، وَاجْعَلْ قَوْلی فِی النّاسِ مَسْمُوعاً، وَ عَمَلی عِنْدَك َ مَرْفُوعاً، وَ أَثَری فِی الْخَیراتِ مَتْبُوعاً، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّدالاَْخْیارِ، فی اناءِ اللَّیلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ، وَاكْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّارِ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیك َ وَ أَخَواتِی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِك َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.[۱۰]
قلبی خاشع، یقینی سلامت بخش، عملی صالح و پاك، صبری زیبا، و اجری عظیم را، بارالها! شكر نعمتت بر من را روزیم كن، و احسان و كَرَمَت برمن زیاد فرما، و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر،و آثار باقی‌مانده مرا در امورِ خیر مورد پیروی قرارده، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او كه نیكانند، درتمامی لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (كثافاتِ) گناهان و سنگینی وِ زر و وَبال پاك و مُبرّا گردان، واز آتش (عذابت) پناهم ده، و در سرای جاوید وارد فرما، و (گناهانِ) مرا و تمامی خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشای، به رحمتت‌ای مهربان‌ترین مهربانان.

 

علت نام‌گذاری
نوشتار اصلی: ناحیه مقدسه
ناحیه مقدسه اصطلاحی است که شیعیان، از زمان امام هادی (ع) تا پایان غیبت صغری برای اشاره به امام معصوم (ع) استفاده می‌کردند.[۱] چون این زیارت توسط یکی از نائبان خاص امام زمان (عج) نقل شده است زیارت ناحیه مقدسه نامیده می‌شود.[نیازمند منبع]

زیارت ناحیه مشهور و غیر مشهور
در میان زیارتنامه‌های امام حسین(ع)، دو زیارت منسوب به ناحیه مقدسه است:

۱. زیارت مشهور، که توسط یکی از نائبان خاص امام زمان (عج) به دست ما رسیده است. این زیارت در منابع زیر آمده است: شیخ مفید (مزار، مخطوط)، المزار الکبیر، بحار الانوار، کتاب الدعا و الزیاره، رمز المصیبه، الصحیفه الهادیه، الصحیفه المهدویه، کلمة الامام المهدی علیه‌السلام.

فرازی از زیارت ناحیه نصب شده در رواق حرم حضرت معصومه
۲. زیارت دیگر که به زیارت الشهدا معروف است زیارتی است که توسط شیخ محمد بن غالب اصفهانی در سال ۲۵۲ق به دست ابو منصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادی رسیده است و در آن اسامی هشتاد نفر از یاران امام حسین (ع) و نام قاتلانشان آمده است. این زیارتنامه با توجه به تاریخ صدورش مربوط به امام هادی(ع) (شهادت ۲۵۴) یا امام حسن عسکری(ع) است و در آن تاریخ امام مهدی(عج) به دنیا نیامده بود، مگر اینکه در نقل تاریخ صدور روایت تصحیف صورت گرفته باشد.[نیازمند منبع] متن این زیارت در کتابهای: اقبال الاعمال، بحار الانوار،[۲] عوالم، ناسخ التواریخ، کتاب الدعا والزیاره، رمز المصیبه، انصار الحسین آمده است.

متن و محتوای زیارت ناحیۀ مشهور
زیارت ناحیه مقدسه با درود بر پیامبران و اهل بیت، امام حسین(ع) و یارانش درکربلا آغاز می‌شود: «السلام علی آدم صفوة الله من خلیفته…» پس از آن، به شرح اوصاف و کردار امام حسین پیش از جنگ، زمینه‌های جنگ او، شرح کشته شدن و سختی‌های او و یارانش، و عزادار شدن تمام عالم و موجودات زمینی و آسمانی می‌پردازد. در پایان، با توسل به اهل بیت و دعا پایان می‌پذیرد.(دانلود صوت)

سلام
در ابتدای این زیارت نام ۲۲ تن از انبیای الهی ذکر شده و پس از آن بر تک‌تک اصحاب کساء با ذکر برخی از خصوصیاتشان سلام داده شده است. در این زیارت سلام بر امام حسین(ع) گاهی با ذکر نام و فضائل و عملکرد ایشان و گاهی بر اعضا و جوارح با بیان مصیبت وارده بر آنها آمده است.

در بخش بعد به یاران و همراهان امام سلام داده می‌شود.

اشاره به جایگاه دینی و اجتماعی امام
در این بخش به جایگاه والای امام و پاره‌ای از فضایل امام اشاره شده هم چون: اقامه نماز، پرداخت زکات، امربه معروف و نهی از منکر و زشتی و ستم، برپاداشتن سنت‌های الهی، خاموش ساختن آتش فتنه ها، فراخواندن مردم به هدایت وکمال،آشکار ساختن راه‌های استوار حقیقت، برافراشتن پایه دین، ریشه کن کردن ستم و گردنکشی،خیرخواهی برای امت پیامبر(ص).[۳]

پاره ای از حالات و آرزوها وانگیزه‌های زائر
در این بخش به معرفی برخی ازحالات، انگیزه‌ها و آرزوهای زائر اشاره شده مانند: معرفت او به جایگاه امام، اخلاص ورزی در راه ولایت او، تقرب به خدا با محبت امام، بیزاری از دشمنانش، جریحه داربودن قلبش از مصیبت امام، جاری بودن اشکش هنگام یاد امام، آرزوی حضور در کربلا و سپر بلای امام شدن و تقدیم جان در راهش. [۴]

پاره ای از علل قیام امام
در بخش بعد اوصافی از امام حسین و جایگاه او بیان شده و به بخشی از زمینه‌ها و علت‌های قیام عاشورا اشاره می‌شود مانندگسترش یافتن ستم، افتادن نقاب از چهره ظلم و بیداد، فراخوانی ضلالت و گمراهی از پیروانش. در ادامه زیارت خطاب به امام می خوانیم: «علم به شرایط موجود تو را واداشت تا پرچم مخالفت برداشته و با مخالفان کارزار کنی، با فرزندان و خاندان و پیروان و دوستان به راه افتادی و با حکمت و پند و اندرزهای نیکو به سوی خداوند خواندی، و به بر پا داشتن حدود و فرمانبری از معبود امر نمودی و از پلیدی و سرکشی بازداشتی و با ظلم و ستم مقابله کردی».[۵]

توصیف واقعه عاشورا
در این قسمت در توضیح برخی از حوادث روز عاشورا چنین آمده است:

پس از آنکه آنان را از کار خود بازداشتی و حجت و دلیل تأکید نمودی؛ بیعتت را شکستند و بر پروردگار و جدّت خشم گرفته و با تو جنگیدند. و آن شخص ملعون به لشکریانش دستور داد تو را از آب و وارد شدن به آن بازدارند… تیرها و سنگ‌ها را به سوی تو پرتاب کردند و دست‌های جنایتکارشان را برای نابودی‌ات گشودند… از هر سو تو را محاصره کردند و زخم‌های عمیق بر تو وارد ساختند… تا اینکه از اسب مجروح بر زمین افتادی، اسب‌ها با سُم‌هایشان بر تو تازیدند و ستمگران شمشیرهای بُرّانشان را بر تو فرود آوردند…وَ الشِّمرُ جالِسٌ عَلی صَدرِكَ، وَ مولغٌ سَیفَهُ عَلی نَحرِكَ، قابِضٌ عَلی شَیبِكَ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهنَّدِهِ: در حالی که شمر بر روی سینه‌ات نشسته و شمشیرش را بر گودی زیر گلوی تو فرو برده و محاسنت را با دستش گرفته بود، سرت را با شمشیر خود برید!
توصیف مصیبت بعد از عاشورا
این بخش زیارت به حوادث پس از شهادت امام حسین(ع) می‌پردازد: «سرت بر فراز نیزه قرار داشت و خانواده‌ات همچون بندگان اسیر و در غل و زنجیر قرار گرفتند. چهره‌شان از گرما می‌سوخت و در بیابان‌ها و دشت‌های پهناور پیش برده می‌شدند، دست‌هایشان به گردن آویخته و در بازارها آنان را می‌گرداندند».[۶]

امام زمان(عج) این ضایعه را مساوی با کشتن اسلام و… بیان می‌فرماید: «وای بر سرکشان گنهکار! به کشتنت اسلام را کشتند و نماز و روزه را بیهوده و مهمل گذاشتند. سنت‌ها و احکام را شکستند و پایه‌های ایمان را نابود کردند. آیات قرآن را تحریف و در فساد و دشمنی سخت تلاش نمودند… کتاب خدا رها شد و به حق خیانت گردید». «با رفتن تو، الله اکبر، لااله الاالله، حرام و حلال، تنزیل و تأویل از میان رفت. پس از تو تغییر، تبدیل، بی‌دینی، کفر، خواهش‌های نفسانی، گمراهی‌ها، آشوب‌ها، بیهودگی‌ها و باطل‌ها آشکار شد».[۷]

بازتاب این مصیبت در هستی
عظمت این مصیبت به نحوی است که سرتاسر هستی، عزادار و به ماتم و سوز و گریه نشستند: «پیامبر آشفته‌خاطر شد و دلش گریست و به خاطر تو فرشتگان و پیامبران به او تسلیت گفتند و به خاطر تو مادرت زهرا سوگوار و مصیبت‌زده شد. فرشتگان مقرب برای سوگواری و تسلیت گفتن به پدرت امیر مؤمنان نزد او می‌رفتند و برایت در اعلی علیین مجلس عزا و ماتم بر پا شد… آسمان و ساکنانش، بهشت و خزانه‌دارانش، و کوه‌های گسترده بر روی زمین و کرانه‌هایش، و دریاها و ماهیانش، و جنیان و فرزندانشان و خانه خدا و مقام ابراهیم و مشعر الحرام و حل و حرم برای تو گریستند».[۸]

بخش پایانی و دعا
بخش پایانی این زیارت به استغفار و دعا برای زائر و سایر مؤمنین اختصاص داشته و با نماز زیارت به پایان می‌رسد.در این بخش بیش ازهفتاد دعا از پیشگاه خداوند در خواست شده مانند: مصونیت از لغزش‌ها و خطاها، ازبین رفتن غم و اندوه، پذیرش توبه ، توسعه روزی، رسیدن به آرزوها، استجابت دعاها، هلاکت دشمنان، شفای بیماری‌ها، بهره‌مندی از دانشی مفید، دلی خاشع، یقینی صادق، عملی پاک، صبری جمیل، پاداشی فراوان. [۹]

سند زیارت
قدیمی‌ترین منبع موجود این زیارت، کتاب المزار الکبیر ابن المشهدی (متوفای ۵۹۵ق) است. وی این زیارت را با حذف سند نقل کرده[۱۱] و در آغاز کتابش تصریح می‌کند که این زیارات با سند متصل به او رسیده ولی برای اختصارِ کتاب و اطمینانی که به صدور زیارات از معصوم داشته، سندها را حذف کرده است.[۱۲] اما آیت الله خویی، اعتبار کتاب المزار الکبیر ابن المشهدی را نمی‌پذیرد و وی را شخصی مجهول الهویه می‌داند.[نیازمند منبع] محمدهادی یوسفی غروی نیز در مستند بودن این زیارت تردید کرده است او می‌گوید سه نوع زیارت ناحیه متداخل وجود دارد که با هم متناسب نیستند و همچنین برخی از مطالب این زیارت با مسلّمات تاریخ و اخبار معتبر مقتل سازگاری ندارد.[۱۳]

در مقابل بیشتر عالمان ابن مشهدی را توثیق و تأیید کرده و اعتبار کتاب المزار الکبیر را پذیرفته‌اند؛ از جمله شهید اول[۱۴] شیخ حر عاملی،[۱۵] علامه مجلسی (در بحارالانوار)، محدث نوری (در مستدرک الوسائل)، شیخ عباس قمی،[۱۶] سید محسن امین[۱۷] و آقا بزرگ تهرانی.[۱۸]

منابع قدیمی‌تری نیز برای این زیارت بیان شده است. گفته شده: سید مرتضی (متوفای۴۳۶ق)، که شاگرد شیخ مفید بود، در کتاب مصباح الزائر از این زیارت یاد کرده است بدون اینکه آن را به ناحیه مقدسه منتسب کند. البته این کتاب اکنون موجود نیست و تنها نشانه‌ای که از آن در دست داریم عبارات سید بن طاووس در مصباح الزائر است.[۱۹]

مجلسی در چند جای بحار از این زیارت سخن به میان آورده است. وی هنگام نقل این زیارت می‌گوید: شیخ مفید(متوفای۴۱۳ق) آن را در کتاب المزار خویش جزء اعمال روز عاشورا ثبت کرده است[۲۰] ولی در نسخه‌های موجود المزار این متن وجود ندارد.[۲۱] مجلسي قبل از بيان اين زيارت در یک مورد تصریح دارد: « از جمله زيارات امام حسين(ع) كه سيد و غير او ذكر كرده‌اند [همين زيارت ناحیه است] و ظاهراً اين زيارت از تاليفات سيد مرتضي است… »؛[۲۲] در ادامه، همان زيارت مشهدي را با اندک تفاوت در بیان الفاظ نقل کرده است؛ سپس مجددا مجلسی بعد از ذکر این زیارت تصريح دارد: « ظاهراً اين زيارت از تاليفات سيد و [شيخ ]مفيد است، و شايد راجع به كيفيت نماز زيارت، خبري به آنها رسيده باشد…»[۲۳].

مجلسی در جایی دیگر از کتاب المزار، زیارت دیگری را شبیه همان زیارت مشهدی با همان عبارات بیان نموده[۲۴]، سپس در ادامه تصریح دارد: « می‌گویم مولف مزار کبیر گفته: این زیارت دیگری است که روز عاشورا از ناحیه به یکی از ابواب خارج شد»؛ سپس مجلسی در ادامه تصریح دارد: در توجیه اختلافاتی که میان دو زیارت مشهدی و آنچه به سیدمرتضی نسبت داده شده می‌توان گفت: شاید این اختلاف به تعدد نسخ باز گردد و اظهر آن است که سید این زیارت را گرفته و از طرف خود بر آن عباراتی را اضافه کرده است».[۲۵]

شرح‌های زیارت ناحیه
برای این زیارتنامه شرح‌هایی نوشته شده که از آن جمله است:

الذخیرة‌الباقیه، محمدجعفر شاملی شیرازی، (فارسی).
الشمس الضاحیه، جمعی از علما، (فارسی).
تحفه قائمیه، حاج شیخ محمدباقر فقیه ایمانی (فارسی).
کشف داحیه، برخی از علمای هند، (اردو).
همره نور، شرح زیارت ناحیه مقدسه، سید هدایت‌الله طالقانی.
سلام موعود، (بیان تحلیلی و توصیفی زیارت ناحیه مقدسه)، دکتر محمد رضا سنگری.[۲۶]
زیارت ناحیه غیر مشهور (زیارت الشهداء)
نوشتار اصلی: زیارت الشهدا
یکی دیگر از زیارات ناحیه، زیارتی است که سید بن طاووس در اقبال، ضمن اعمال روز عاشورا به سند خویش روایت کرده است. این زیارت مشتمل بر نام شهدای کربلا است و با جمله: «اَلسّلامُ عَلَی اَوّلِ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ» آغاز می‌شود.[۲۷] پیش از سید بن طاووس این زیارت در المزار شیخ مفید[۲۸] و مزار کبیر ابن المشهدی[۲۹] آمده است.

مطالعه بیشتر
خوش‌نصیب، مرتضی و داداشپور، محمد و عظیم عابدینی، کاوشی در اعتبار و متن زیارت ناحیه، قم، انتشارات باقرالعلوم(ع)، ۱۳۹۳ش.
پانویس
↑ دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، ص۲۷۱
↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۶۴.
↑ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْعُدْوانِ، وَأَطَعْتَ اللَّهَ وَما عَصَيْتَهُ، وَتَمَسَّكْتَ بِهِ وَبِحَبْلِهِ فَأَرْضَيْتَهُ وَخَشيتَهُ، وَراقَبْتَهُ وَاسْتَجَبْتَهُ، وَسَنَنْتَ السُّنَنَ، وَأَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَدَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ وَأَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَجاهَدْتَ فِي الله حَقَّ الْجِهادِ وَكُنْتَ للهِِ طائِعاً، وَلِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ تابِعاً
↑ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِكَ، اَلْمُخْلِصِ في وِلايَتِكَ اَلْمُتَقَرِّبِ إِلَى الله بِمَحَبَّتِكَ، اَلْبَري‏ءِ مِنْ أَعْدائِكَ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِكَ مَقْرُوحٌ، وَدَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِكَ مَسْفُوحٌ،
↑ ثُمَّ اقتِضاكَ العِلْم لِلاِنکارِ، وَ لَزمَكَ اَن تُجاهِدَ الفُجّارَ، فَسِرْتَ فِی اَولادِكَ وَ اَهالیكَ وَ شیعتِكَ وَ مَوالیكَ
↑ وَ رُفِعَ عَلَی القَناةِ رَأسُكَ وَ سُبِی اَهلُكَ کالعَبیدِ، وَ صُفِّدوا فِی الحَدیدِ، فَوقَ اَقتابِ المَطِیاتِ، تَلفَحُ وُجوهُهُم حَرَّ الهاجِراتِ، یساقونَ فِی البَراری وَ الفَلَواتِ، اَیدیهِم مَغلولَةٌ اِلی الاَعناقِ، یطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ
↑ وَ فَقَدَ بِفَقدِكَ التَّکبیرُ وَ التَّهلیلُ و التَّحریمُ وَ التَّحلیلُ و التَّنزیلُ وَ التّأویلُ وَ ظَهَرَ بَعدَكَ التَّغییرُ وَ التّبدیلُ وَ الاِلحادَ و التّعطیلُ وَ الاَهواءُ وَ الاَضالیلُ وَ الفِتَنُ وَ الاَباطیلُ
↑ وَاُقيمَتْ لَكَ الْمَاتِمُ فِي أَعْلا عِلِّيّينَ، وَلَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعينُ وَبَكَتِ السَّماءُ وَسُكَّانُها، وَالْجِنانُ وَخُزَّانُها، وَالْهِضابُ وَأَقْطارُها، وَالْبِحارُ وَحيتانُها وَالْجِنانُ وَوِلْدانُها، وَالْبَيْتُ وَالْمَقامُ، وَالْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَالْحِلُّ وَالْأَحْرامُ.
↑ أَللَّهُمَّ لاتَدَعْ لي في هذَا الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُكَرَّمِ ذَنْباً إِلّا غَفَرْتَهُ، وَلا عَيْباً إِلّا سَتَرْتَهُ، وَلا غَمّاً إِلّا كَشَفْتَهُ، وَلا رِزْقاً إِلّا بَسَطْتَهُ، وَلا جاهاً إِلّا عَمَّرْتَهُ، وَلا فَساداً إِلّا أَصْلَحْتَهُ، وَلا أَمَلاً إِلّا بَلَّغْتَهُ،
↑ ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹
↑ زیارة أخری فی یوم عاشورا لأبی عبدالله الحسین ممّا خرج من الناحیة إلی أحد الأبواب. قال: تقف علیه و تقول: السلام علی آدم صفوة الله… ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹.
↑ فإنّی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات…. ممّا اتصلت به من ثقات الرواة إلی السادات. المزار الکبیر، ۲۷
↑ بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا
↑ ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، مقدمه، ص۶
↑ ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۶
↑ قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۴۰۹، مکتبة الصدر، تهران، بی‌تا
↑ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۰۲،‌دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۳ه‍.ق
↑ تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، ج۲۰، ص۳۲۴، چاپ دوم،‌دار الاضواء، بیروت، بی‌تا
↑ زیارة ثانیة بألفاظ شافیة یزاربها الحسین صلوات اللّه علیه زاربها المرتضی علم الهدی رضوان الله علیه قال: فإذا أردت الخروج فقل: أللّهمّ إلیک توجهت…. ثم تدخل القبة الشریفة و تقف علی القبر الشریف و قل: السلام علی آدم صفوة الله… مصباح الزائر، ۲۲۱
↑ قال الشیخ المفید قدس الله روحه فی کتاب المزار ماهذا الفظه: زیارة أخری فی یوم عاشورا بروایة اخری، إذا أردت زیارته بها فی هذا الیوم فقف علیه(ع) و قل: السلام علی صفوة اللّه…مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ۳۱۷.
↑ دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، ص۲۷۲
↑ مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج98، ص231.
↑ مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق ج98، ص251
↑ مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج98، ص322
↑ مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق ج98، ص328.
↑ سایت پژوهه
↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ص۲۶۹-۲۷۴.
↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۸، ۲۷۴
↑ ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۸۵

منابع
ابن المشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۷۸ش
امین، سید محسن، اعیان الشیعه،‌دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۳ه‍.ق.
انصاری قمی، ناصرالدین، مجله موعود، اسفند ۸۲؛ شماره ۴۲.
آیتی، بررسی تاریخ عاشورا.
تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، چاپ دوم،‌دار الاضواء، بیروت، بی‌تا.
طبسی، نجم الدین، تا ظهور، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، تهران، ۱۳۸۸ش.
طبسی، نجم الدین، مجله انتظار، بهار ۸۶، شماره ۲۰.
قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، مکتبة الصدر، تهران، بی‌تا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة الاطهار،‌ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات‌دار الحدیث، ۱۳۸۸ش.

ویکی شیعه

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.