وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

جريان رحلت حضرت زهرا عليهاالسلام به نقل از اسماء بنت عميس

0

جريان رحلت حضرت زهرا عليهاالسلام به نقل از اسماء بنت عميس

اسماء بنت عميس جريان وفات فاطمه زهرا سلام الله عليها را چنين تعريف مىنمايد هنگامي كه رحلت حضرت فاطمه نزديك گرديد به من فرمود:

 

جبرئيل در موقع رحلتپدر بزرگوارم مقدارى كافور برايش آورد پدرم آن را سه قسمت نمود؛ يك قسمت را براى خودش برداشت، يك قسمت را به على عليه السلام اختصاص داد و قسمت سوم را به من داد.

منقسمت خود را در کناري نهاده و اينك بدان نياز دارم شما آن را برايم حاضر نما.اسماء حسب الامر فاطمه زهرا كافور را حاضر كرد. آنگاه حضرت خودش ‍ را شستشو داد و وضوگرفت و به اسماء فرمود، لباسهاى نمازم را حاضر ساز و بوى خوش برايم بياور. اسماءلباسها را حاضر كرد آنگاه پوشيده و بوى خوش استعمال نمود و رو به قبله در بسترشخوابيد و به اسماء فرمود من استراحت مي كنم تو ساعتى صبر كن پس مرا صدا كن اگر جوابترا نشنيدى بدان كه من از دنيا رفته و مرده ام آنگاه على عليه السلام را زود از رحلتمن خبر كن.

 

راوى گويد اسماء لحظه اى حضرت فاطمه سلام الله عليها را به حالخويش ‍ واگذار نمود. سپس آن حضرت را صدا كرد، اما جوابى نشنيد. صدا زد اى دختر حضرتمحمد مصطفى! اى دختر كسى كه در مقام قرب به پروردگار به قاب قوسين اوادنى رسيد! ولىجوابى نداد. چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت مشاهده كرد كه از دنيا مفارقتنموده است خود را به روى حضرت انداخت و در حالتي كه او را مى بوسيد گفت: اى فاطمه آنهنگام كه پدر بزرگوارت را ملاقات نمودى سلام اسماء بنت عميس را به آن حضرت ابلاغ كن.آنگاه گريبان چاك زد و از خانه بيرون آمد. حسنين (ع ) به او رسيده از حال مادرپرسيدند او ساكت شد و پاسخى نداد آنان وارد خانه شده، ديدند مادر دراز كشيده است. امام حسين (ع ) حضرت را تكان داد ديد رحلت نموده است. رحلت مادر را به برادرش حسن (ع ) تسليت گفت فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصيبت مادر اجر و پاداش بدهد. امام حسن(ع)خود را بر روى مادر انداخت و او را مى بوسيد. وى گفت اى مادر با من تكلم نما قبلاز اين كه روح از بدنم جدا شود. حسين جلو آمد و پاهاى حضرت را مى بوسيد و مي گفت مادرمن پسرت حسينم با من سخن بگو پيش از آن كه قلبم منفجر شود و بميرم.آنگاه اسماءبه حسنين(ع ) گفت: اى فرزندان رسول الله برويد نزد پدرتان على(ع )، و او را از مرگمادر مستحضر نمائيد. آن دو بزرگوار از منزل به جانب مسجد روانه شدند و صداشان به يامحمداه و يا احمداه بلند شده بود تا به مسجد رسيدند صحابه به استقبال ايشان دويدند سببگريه و ناله از آنان پرسيدند. گفتند مادر ما از دنيا مفارقت كرده است. چون اميرالمؤمنين على عليه السلام اين خبر را شنيد بر روى زمين افتاد و از هوش ‍ رفت وبا پاشيدن آب آن حضرت بهوش آمد و چنين گفت: اي دختر حضرت ختمى مرتبت محمد(ص ) منبعد از تو خود را به كه تسلى دهم. هرگاه غمها و مصائب جهان به من رو مى آوردتو وسيله دلداريم بودى اما بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسليت من خواهد گرديد .گويى زبان حال على با فاطمه عليهاالسلام اين بوده است:

 

بعد پيغمبر ز اشرارعرب

 

آنچه ديدم ظلم و طغيان و غضب

 

بودم از هر ابتلا بىواهمه

 

شادكام از وصل تو اىفاطمه

 

گر بخون دامان دل آلودهبود

 

چون تو بودى خاطرم آسودهبود

 

چون تو بندى از جهان بارسفر

 

در فراقت بگذرد آبم زسر

 

اى انيس و مونس ديرينهام

 

داغ خود چون مى نهى بر سينهام

 

از چه ترك آشنائى كردهائى

 

وز على فكر جدائى كردهائى

 

وجود مقدس اميرالمومنين على عليه السلامبعد از رحلت حضرت فاطمه سلام الله عليها به شدت ناراحت شد و گريه و ناله اش بلند شد ودر فراق آن حضرت اين اشعار را سرود:

 

لكل اجتماع من خليلينفرقته

 

و كل الذى دون الفراققليل

 

و ان افتقادى فاطما بعداحمد

 

دليل على ان لا يدومخليل

 

يعنى: هر اجتماعى از دو دوست آخر به جدائىمنتهى مى شود و هر مصيبتى كه غير از جدايى و مرگ است اندك است و رفتن فاطمه بعد ازحضرت ختمى مرتبت پيش من دليل است بر آن كه هيچ دوستى باقى نمى ماند. و در روايت معتبرآمده است كه چون على عليه السلام ، خانم را در هفت پارچه كفن كرد و پيش از آن كه بند كفن را ببندد، صدا زد: يا ام كلثوم يا زينب يا فضه يا حسن يا حسين هلموا و تزودوا من امكمالزهرا فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة.

 

ام کلثوم، زينب، حسنين بيائيد و از مادرتان بهره بگيريد كه هنگامفراق و جدائى رسيده و ديدار و ملاقات فاطمه به بهشت افتاد در اين موقع بود كه حسنين )دو قرة العين) زهرا جلو آمده و مي گفتند آه و واحسرتا كه به مصيبتى بزرگ روبرو شديمو به فقدان جدمان حضرت محمد مصطفى و مادرمان فاطمه زهرا مبتلا شديم. مادرجان هنگامي كهجدمان را ملاقات نمودى سلام ما را برسان و به آن بزرگوار بگو ما بعد از تو در داردنيا يتيم گرديديم. حضرت على عليه السلام مي فرمايد: من شهادت و گواهىمي دهم كه در آن هنگام فرياد و ناله فاطمه زهرا بلند شد و دستهاى خود را دراز نمود ودو نور چشمانش حسن و حسين را در بغل گرفت و آهسته آنان را بر سينه خود چسبانيد. در اينموقع سروش غيبى و هاتف آسمانى ندا در داد: اى ابوالحسن! حسنين را از روى سينه مادرشانفاطمه بردار، به خدا سوگند اين منظره ملائكه را به گريه انداخته است.

 

حضرتآنها را از روى سينه مادر مهربان بلند نموده، بند كفن را بست و همراه سايرين بر فاطمه نماز خواند و آنان حسن، حسين، عقيل، عمار،سلمان، مقداد و ابوذر بودند كه در نماز بر آن حضرت شركت داشتند.

 

و سپس حضرت را دفن کرد. چون حضرتش را در لحد نهاد فرمود: بسم اللهالرحمن الرحيم بسم الله و بالله و على ملة رسول الله محمد بن عبدالله . اى فاطمهصديقه من تو را به كسى تسليم كردم كه از من اولى و شايسته تر است. براى تو آنچهمورد رضاى الهى است، همان را پسنديدم. و در حديث معتبر ديگردر بحارالانوار علامه مجلسى روايت شده است : هنگامي كه بدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها سرازيرقبر مبارك گرديد دستى از قبر بيرون آمد و او را گرفته و بازگشت نمود.

 

نظريه برخي اين است كه آن دست رسول الله صلى الله عليه و آله بوده است كهپاره تن خود فاطمه را از على تحويل گرفته است.

 

و نيز در حديث آمده كه على عليه السلام صورت هفت يا چهل قبر در بقيع ساخت. وقتي بزرگان مدينه از جريان رحلت حضرت فاطمه عليهاالسلام و دفن شبانه ايشان مطلع شدند؛ گفتند قبورتازه اى که در قبرستان بقيع ايجاد شده و تشخيص ‍ قبر حضرت فاطمه را بر آنان دشوار کرده؛ بايد توسط عده اى از زنان مسلماننبش شوند تا با بيرون آوردنجسد فاطمه ما بر آن بدن نماز بخوانيم.

 

اين خبر به اميرالمؤمنين على عليهالسلام رسيد و فورا براى جلوگيرى از نقشه آنان در حالي كه آن مظهر قهر و غضب الهىبسيار غضبناك و خشمگين شده بود و لباس زردى كه در شرايط ناگوار و دشوار آن را بر تن مىپوشيد را بر تن داشت و ذوالفقار را به دست يداللهى خويش گرفته و از منزل خود بيرون آمده وسوگند ياد كرد و فرمود: قسم به ذات قهارالهى اگر دست به يكى از اين قبور بزنيد و يكسنگ از آن را جابجا نمائيد، هر آينه شمشير در بين شما خواهم نهاد. عُمر و عده اىاز يارانش به او رسيده گفتند اى ابوالحسن چرا اين كار را انجام دادى؟ به خدا قسم ما قبرشرا نبش مى كنيم و بر او نماز مي خوانيم.

 

در اين هنگام حضرت امير از جا جست وگريبان عمر را گرفته او را بر زمين كوبيد گفت: اى عمر اين كه ديدى من از حقخود دست برداشتم بدان جهت بود كه مردم مرتد نگردند و از دينشان برنگردند (يعنىمصلحت اسلام و وحدت مسلمين را رعايت نمودم) ولى در مورد قبر و اراده شومى كه نمودهايد به خدائى كه جانم در دست اوست اگر سنگى از آن جابجا شود من زمين را از خون شماسيراب مى كنم.

 

ابوبكر با كمال عجز و لابه جلو آمد و آن حضرت را به رسول اللهسوگند داد كه دست از عمر بردارد حضرت امير هم تقاضاى ابوبكر را پذيرفت و عمر رابه حال خود رها نمود و مردم هم متفرق و پراكنده گرديدند.

 

براىرسوايى غاصبين حق فاطمه و آن مردمى كه ظلم در حق دختر پيغمبر نموده اند همين بس است كه حضرتفاطمه وصيت فرموده كه على عليه السلام شب جسد او را دفن نمايد. اين كار به تمام اهلعالم اعلام مي كند كه فاطمه زهرا سلام الله عليها از عده شناخته شده اي بيزارى جسته وراضى نشده كه در تشييع جنازه اش شركت نمايند و يا بر حضرتش ‍ نماز بخوانند چه حضرتشاز آنها اذيت و آزار ديده نه اينکه فاطمه اذيت و آزار ديده كه آنها كه او را اذيت كرده اند و با اين کار رسولخدا را آزار نموده و در نتيجه خدا را آزار كرده و كفر و شرك و ظلم خودرا بر كرسى اثبات نهاده اند.

 

روايت شده كه حضرت اميرالمومنين على عليه السلام بعداز دفن جسد حضرت فاطمه سلام الله عليها متوجه قبر حضرت رسول الله شد و عرض كرد: سلامبر تو اى رسول خدا از من و از جانب دختر عزيزت كه به زيارت تو آمده است و در جوار توو بقعه تو خوابيده است. خداوند او را در ميان اهل بيت اختيار كرد كه زودتر به تو ملحقگردد. تا آنجا كه عرض نمود:يا رسول الله دخترت بر آنچه از ناحيه امت از ظلم وستم و غصب حق واقع شده همه را به شما گزارش مي دهد كيفيت حال را از خودش بپرس چه بسيارغمها كه در سينه او روى هم نشسته بود كه به كسى اظهار نمى نمود و به زودى همه را به عرضشما خواهد رسانيد و خدا از براى او حكم خواهد كرد و او بهترين حكم كنندگان است.

 

 

 

 

تاريخ شهادت حضرت فاطمه (س)

تاريخ شهادت حضرت بر چند روايت در تاريخ ذکر شده است ولي روايت معروف سيزدهم جمادى الاولى و روايت اصح سوم جمادى الثانيه سال 11هجرى است كه بنا برقول اول 75 روز و بنا بر روايت دوم 95 روز بعد از رحلت رسول الله زندگىنموده است.

 

 

 

مخفى بودن قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها

اگرچه موضع قبر و محل دفن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها براى ائمه اطهار آشكار است ولى بر حسب حكم و اسرارى كه در كار بوده موظف به اظهار و افشاء آننبوده اند مخصوصا كه خود حضرت فاطمه(س ) در توصيه و سفارشات خود بر اخفاء محل دفنخود اصرار داشته است.

اما در عين حال اهل تحقيق از آن صرف نظر ننموده بلكهكنجكاوى بسيار داشته اند كه بر محل دفن آن بزرگوار اطلاع حاصل نمايند در نتيجه باقرائن و امارات به سه نقطه به عنوان محل دفن حضرت فاطمه زهرا دخت گرامى حضرت خاتمالانبياء محمد مصطفى صلوات الله عليهما ظن قوى پيدا كرده اند.

 

اول روضه رسول اللهپدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها.

 

دوم خانه خود حضرت فاطمه زهرا سلام اللهعليها.

 

سوم در بقيع. كه مدفن و موضع قبر آن حضرت از اين سه نقطه خارج نيست در كتابمناقب ابن شهر آشوب آمده :شيخ طوسى رحمةالله عليه گفته است قولصحيح تر در مورد قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اين است كه آن حضرتدر خانهخودش يا در روضه پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله و سلم دفن شده است و مويد و شاهداين قول حديثي است كه از حضرت رسول الله نقل گرديده كه فرموده است بين قبر من ومنبرم روضه و باغى است از باغهاى بهشت.

 

علامه مجلسى رحمةالله عليه در كتاببحارالانوار از ابن بابويه نقل نموده كه گفته نزد من به صحت رسيده كه پيکر مطهر حضرتفاطمه زهرا سلام الله عليها را در بيت خودش مدفون نمودند و بعد از آن كه بنى اميهمسجد را توسعه دادند قبر فاطمه عليهاالسلام در مسجد واقع و جزء مسجد شد. صاحب كشفالغمه مى نويسد: مشهور آن است كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را در بقيع دفنكردند.

 

نظر به اين كه جسد حضرت فاطمه زهرا پاره تن حضرت محمد مصطفى عليها افضل التحية والثناء در روضه منوره پدرش دفن گرديده است اصح واصوب از تمام اقوال است و شاهد و مويد اين نظريه آن است كه حضرت اميرالمومنين علىعليه السلام در روضه پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم بر حضرت فاطمهعليهاالسلام نماز خواند و سپس پيغمبر را مخاطب ساخت و فرمود سلام من و دخترت كه درجوارت قرار گرفت بر تو باد يا رسول الله و اين كه دستى از قبر مبارك بيرون آمد وفاطمه را در برگرفت و مسلم است كه آن دست مبارك پيغمبر پدر بزرگوار فاطمه زهراىاطهر بوده است.

 

و نيز دارد كه از حضرت مولانا على بن محمد الهادى عليه الصلوة والسلام، به صورت كتبي سوال شده است. در اين مورد سائل مى پرسد: اگر صلاح مي دانيد محل بيتمادرتان حضرت فاطمه زهرا را بفرمائيد و خبر دهيد.

 

أ هى فى طيبتهاو كما يقول الناس فى البقيع؟ فكتب هى مع جدى صلوات الله عليه و آله.

 

آيا محل دفن مادرتان در طيبه است يعنى در مدينه منوره يا همانطور كه بين مردم مشهور استكه و مي گويند در بقيع است؟ حضرت امام هادى عليه السلام در پاسخ مرقومفرمود و نوشت آن حضرت با جدم رسول الله صلوات الله عليه و اله مى باشد و اين فرمايشحضرت تاييد و شاهد ديگرى است بر نظريه ما كه بگوئيم حضرت فاطمه زهرا با پدربزرگوارش ‍ حضرت رسول الله مى باشد.

 

در عين حال وظيفه ما شيعيان و محبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اين است كه در تمام اماكن نامبرده آن حضرت رازيارت نمائيم و در مقام زيارت بگوئيم:

 

السلام عليك يا سيدةنساء العالمين.

 

السلام عليك يا والدة الحجج على الناس اجمعين.

 

السلام عليكايتهاالمظلومة الممنوعة حقها.

 

السلام عليك يا بنت رسول الله . السلام عليك يابنت نبى الله.

 

السلام عليك يا بنت حبيب الله . السلام عليك يا بنت خليلالله.

 

السلام عليك يا بنت صفى الله . السلام عليك يا بنت امين الله.

 

السلام عليكيا بنت خير خلق الله . السلام عليك يا بنت افضل انبياء الله و رسله و ملائكته.

 

السلام عليك يا بنت خيرالبريه. السلام عليك يا سيدة نساء العالمين من الاولينو الاخرين.

 

السلام عليك يا زوجة ولى الله و خير خلقه بعد رسول الله. السلام عليكيا ام الحسن و الحسين سيدى شباب اهل الجنة.

 

السلام عليك يا ام المومنين. السلامعليك يا ايتها الصايقة الشهيده.

 

السلام عليك ايتها الرضية المرضيه.

 

السلام عليكايتها الفاضلة الزكيه. السلام عليك ايتها الحوراء الانسيه.

 

السلام عليك ايتهاالتقية النقيه. السلام عليك ايتها المحدثة العليمه.

 

السلام عليك ايتها المعصومة المظلومه.

 

السلام عليك يا فاطمه بنت محمد رسول الله و رحمة الله و بركاته.

 

مرحوم محدث قمى رضوان الله تعالىعليه مي گويد:

 

بايد اعتراف نمود كه بيان فضائل و كمالات نامتناهيه حضرت فاطمه زهراسلام الله عليها از حيطه احصاء خارج است و احدى نمى تواند از عهده بيان نعت و مدحاين بانوى عظيمة الشان برآيد جز اين كه اقرار به عجز خود نمايد.

 

كتاب فضل فاطمه هرگز تمام نتوانكرد

 

اگر مداد شود ابحر و قلماشجار

 

كسى كه دم زند از فضل بى نهايت او

 

چو مرغكى است كه از بحر تر كندمنقار

 

فاطمه زهرا عليهاالسلام انسانى است ملكوتى و جبروتىو لاهوتى صفات. و اوست كه ميزان تام انسانيت و الگوى كامل آدميت است و اوست كه امابيها و ام الائمه است و بايد بسيار قدر بدانيم.

 

درآخربا توسل به ذيل عنايت آن حضرتاعلام مى نماييم.

 

يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا قرة عينالرسول يا سيدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بك الى الله و قدمناك بين يدى حاجاتنا.يا وجيهة عندالله اشفعى لنا عندالله.

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.