اهمیت یادگیری آداب تجارت و کسب و کار

اهمیت یادگیری آداب تجارت و کسب و کار
فهرست این نوشتار:
فراگيرى احكام تجارت واهمّيّت آن
1. در حديث است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر فراز منبر مىفرمود: «اى تاجران، اوّل مسائل واحكام شرعى تجارت را فرا گيريد بعد مشغول تجارت شويد». حضرت اين جمله را سه بار تكرار كرد. سپس فرمود: «به خدا سوگند، ربا در اين امّت از جاى پاى مورچه بر روى سنگ سخت پنهانتر است. وقسم دروغ نخوريد، به درستى كه تاجر فاجر است وفاجر در جهنّم، مگر كسى كه حق بگيرد وحق بدهد».[1]
2. در روايتى ديگر فرمود: «جز كسانى كه مسائل خريد وفروش را مىدانند در بازار ننشينند، (زيرا) هر كس بدون اطّلاع از مسائل شرعى تجارت كند در ربا فرو مىرود».[2]
3. در حديثى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود:
«خطرناكترين نقطه زمين بازار است. آنجا ميدان شياطين است. شيطان هر روز صبح پرچم خود را در بازار مىزند وبر صندلى خود مىنشيند وفرزندان خود را در آن پخش مىكند، تا يكى را فريب دهند كه از ترازو بكاهد وديگرى كيل وپيمانه را كم كند، وديگرى ذرع[3] را بدزدد وديگرى رأس المال وسرمايه را دروغ بگويد.
سپس خطاب به فرزندانش مىگويد:
شما كه پدرتان زنده است وظيفه داريد كسانى را كه پدرشان (حضرت آدم) مرده است، رها نكنيد وفريب دهيد؛ بنابراين، شيطان با اوّل كسى كه وارد بازار مىشود وارد وبا آخرين نفر خارج مىشود. وبهترين نقطه روى زمين نزد خدا مساجد است. ومحبوبترين مردم نزد خدا كسى است كه زودتر به مسجد رفته وديرتر بيرون آيد».[4]
كارهايى كه به هنگام تجارت بايد ترك كرد
1. از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «كسى كه داد وستد مىكند از پنج چيز بپرهيزد: رباخوارى، قسم خوردن، پنهان كردن عيب كالا، مدح وستايش كالايى كه مىفروشد، مذمّت چيزى كه مىخرد».[5]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه مؤمنى را (در معامله) فريب دهد از ما نيست».[6]
3. در حديث است كه امام کاظم عليه السلام به هشام فرمود: «در تاريكى و زير سقف، كالاى خود را نفروش كه (ممكن است) متاع خوب جلوه كند (وعيوب آن مخفى بماند) واين غش در معامله است كه حلال نيست».[7]
4. در حديث است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آب كردن در شير نهى كرد.[8]
5. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «كسى كه خريد وفروش مىكند، روزى خود را به دست مىآورد. وكسى كه كالاى (مورد نياز مردم) را براى گران شدن نگه مىدارد ملعون است».[9]
6. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كسى كه به هنگام خريد وفروش همواره قسم مىخورد، خداوند در قيامت نظر رحمت به او نمىكند».[10]
7. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «در معاملات قسم نخوريد، زيرا هر چند كالا را به فروش مىرساند امّا بركتش را مىبرد».[11]
8. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «به استقبال كاروانهاى تجارتى در خارج از شهر نرويد، بلكه اجازه دهيد وارد شهر شوند وكالاهايشان را به عموم مردم عرضه كنند. ودر خريد وفروش، شهرنشين وكيل روستايى وباديهنشين نشود، زيرا خداوند برخى مسلمانان را به سبب برخى ديگرروزى مىدهد».[12]
9. در روايتى مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس تمام شب براى كسب وكار بيدار باشد وبهره چشمانش را از خواب ندهد، كسبش حرام است».[13]
آداب تجارت
1. در حديث است كه حضرت على عليه السلام هر روز صبحگاهان تازيانه (كوتاهى) بر دوش خود گذاشته، در بازار كوفه مىگشت ومىفرمود: «هنگامى كه مشغول خريد وفروش مىشويد نخست خير خود را از خداوند طلب كنيد وخريد وفروش را به آسانى انجام دهيد وكار را بر يكديگر سخت نگيريد تا بركت پيدكند. با مشتريان مهربانى كنيد، صبر وبردبارى را زينت خود قرار دهيد واز قسم خوردن ودروغ گفتن بپرهيزيد وبر مردم ستم نكنيد وبا مظلومان از در انصاف وارد شويد وبه ربا نزديك نشويد وپيمانه ووزن را كامل كنيد واز ترازو دزدى نكنيد».[14]
2. در روايتى ديگر آمده است: «هنگامى كه قصد دارى به دنبال كارى بروى وآفتاب طلوع كرده واندكى بلند شده وسرخى شعاعش برطرف شده است، دو ركعت نماز بگزار ودر ركعت اوّل پس از حمد، سوره قل هو الله احد ودر ركعت دوم سوره قل يا أيّها الكافرون وپس از سلام نماز اين دعا را بخوان: اللّهُمَّ إِنِّي غَدَوْتُ، أَلْتَمِسُ مِنْ فَضْلِکَ كَمَا اَمَرْتَني، فَارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِکَ رِزْقآ حَسَنآ وَاسِعآ، حَلالاً طَيِّبآ وَاَعْطِني فيما رَزَقْتَنِى الْعافِيَةَ، غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ، غَدَوْتُ بِغَيْرِ حَوْلٍ مِنِّي وَلا قُوَّةٍ وَلـكِنْ بِحَوْلِکَ وَقُوَّتِکَ وَاَبْرَأُ إِلَيْکَ مِنَ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ. اَللّهُمَّ إِنّي أَسْألُکَ بَرَكَةَ هـذَا الْيَوْمِ، فَبارِکْ لي في جَميعِ اُمُورِي يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ».[15]
دعاى هنگام وارد شدن به بازار
1. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس صبح وشام به بازار رود وهنگام ورود به بازار بگويد: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها.[16]
خداوند متعال به فرشتهاى مأموريّت مىدهد كه تا هنگام بازگشت به خانهاش از او وكالايش محافظت كند. وآن فرشته به او گويد: امروز از شرّ اين بازار واهل آن امان يافتى وامروز به امر خداوند، خير اين بازار واهل آن روزى تو شد. وهنگامى كه در مغازهاش بنشيند بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ رِزْقآ حَلالاً طَيِّبآ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ اَظْلِمَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ كاذِبَةٍ.[17] وهنگامى كه اين دعا را بخواند فرشته مأمور محافظت از او واموالش به وى مىگويد: بشارت مىدهم به تو كه امروز بهره هيچكس در بازار بيشتر از تو نيست، چرا كه در جمعآورى ثوابها ومحو گناهان از ديگران سبقت گرفتى. به زودى آنچه خداوند روزى تو گردانيده به صورت حلال وطيّب ومبارك نصيبت مىشود».[18]
2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس داخل بازار شود وبگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اَعُوذُ بِکَ مِنَ الظُّلْمِ وَالْمَأْثَمِ وَالْمَغْرَمِ[19] خداوند به تعداد آنچه در آن بازار است از سخنگو وغير سخنگو، به او ثواب مىدهد».[20]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس هنگام وارد شدن به بازار بگويد: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ وَلا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُالْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ[21] ،خداوند به تعداد تمام مخلوقاتش تا قيامت به او ثواب مىدهد».[22]
4. از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه مردم مشغول دنيا هستند شما در بازار بسيار ياد خدا كنيد تا كفّاره گناهانتان باشد وباعث افزايش حسنات شماشودوشمارادرزمره غافلان ننويسند.[23] وهر زمان بخواهيد
اجناس مورد نياز خود را از بازار تهيّه كنيد به هنگام وارد شدن به بازار بگوييد : اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ فاجِرَةٍ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ بَوارِ الاَْيِّمْ».[24]
خواندن دعا در بازار
1. در روايتى صحيح مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه وارد بازار مىشوى اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها. اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَنْ اَظْلِمَ اَوْ اُظْلَمْ، اَوْ اَبْغي اَوْ يُبْغى عَلَىَّ، اَوْ أعْتَدي اَوْ يُعْتَدى عَلَىَّ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ اِبْليسَ وَجُنُودِهِ، وَمِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالعَجَمِ وَحَسْبِىَ اللهُ لا اِلـهَ اِلّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ».[25]
2. نيز در حديثى صحيح مىخوانيم كه فرمود: «هر كس وارد بازار يا مسجدى شود ويك مرتبه بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاللهُ اَكْبَرُ كَبيرآ وَالْحَمْدُ للهِِ كَثيرآ وَسُبْحانَ اللهِ بُكْرَةً وَاَصيلاً وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ[26] اين كار برابر با يك حجّ مقبول است».[27]
3. در حديثى معتبر آمده است كه هر كس در بازار بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» خداوند هزار حسنه براى او مىنويسد».[28]
دعاى هنگام خريد وپس از آن
1. در روايتى صحيح ومعتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه بخواهى كالا يا چيز ديگرى بخرى سه مرتبه الله اكبر بگو، سپس سه بار اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ خَيْرِکَ، فَاجْعَلْ لي فيهِ خَيْرآ. اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فيهِ مِنْ فَضْلِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ فَضْلاً. اَللّهُمَّ اِنِّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ رِزْقِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ رزقآ».[29]
2. نيز در روايتى معتبر مىخوانيم كه فرمود: «هنگامى كه بخواهى چيزى بخرى اين دعا را بخوان: يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا دائِمُ يا رَؤُفُ يا رَحيمُ، اَسْاَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَقُدْرَتِکَ وَما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، اَنْ تَقْسِمَ لى مِن التِّجارَةِ الْيَوْمَ اَعْظَمُها رِزْقآ وَاَوْسَعُها فَضْلاً وَخَيرُها عاقِبَةً، فاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ».[30]
3. در حديثى ديگر از آن حضرت مىخوانيم كه فرمود: «هر زمان بخواهى مركبى (چهارپايى) بخرى سه مرتبه اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ عَظيمَةَ الْبَركَةِ، فاضِلَةَ الْمَنْفعَةِ، مَيْمُونَةَ الناصِيَةِ، فَيَسِّر لى شِرائَها و اِنْ كانَتْ غَيْرَ ذلِکَ فَاصْرِفنى عَنْها اِلَى الَّذى هُوَ خَيْرٌ لى مِنْها، فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ وَلا اَقْدِرُ، وَاَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبَ».[31]
4. در روايتى آمده است: امام رضا عليه السلام بر روى كالايى كه مىخريد مىنوشت بَرَكَةٌ لَنا؛ خدايا آن را بر ما مبارك گردان».[32]
5. در كتاب فقه الرّضا آمده است: «هنگامى كه (كالايى خريدى و) بخواهى آن را ببندى ونگاه دارى، آية الكرسى بخوان وبنويس ودر ميان آن كالا بگذار واين دعا را نيز به همراه آية الكرسى بنويس: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ. لا ضَيْعَةَ عَلَىَّ مَا حَفِظَ اللَّهُ، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لاَ إِلـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.[33] اگر اين كار را انجام دهى آن كالا از هر بلايى حفظ مىشود».[34]
وفرمود: «اگر مال تو تلف شد اين دعا را بخوان: اللّهُمَّ إِنِّي عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَفِي قَبْضَتِکَ، نَاصِيَتِى بِيَدِکَ، تَحْكُمُ فِيمَا تَشَاءُ وَتَفْعَلُ مَا تُرِيدُ. اللّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ قَضَائِکَ وَبَلائِکَ. اللّهُمَّ هُوَ مالُکَ وَرِزْقُکَ وَأنَا عَبْدُکَ، خَوَّلْتَنِي حينَ رَزَقْتَنِي. اَللّهُمَّ فَألْهِمْنِي شُكْرَکَ فِيهِ وَالصَّبْرَ عَلَيْهِ حِينَ اُصِبْتُ وَاُخِذْتُ. اَللّهُمَّ أنْتَ أعْطَيْتَ وَأنْتَ أصَبْتَ. اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنِي ثَوابَهُ وَلا تَنْسَني مِنْ خَلْفِهِ في دُنْياىَ وَ آخِرَتي إنَّکَ عَلى ذلِکَ قادِرٌ. اللّهُمَّ أنَا لَکَ وَبِکَ وَإلَيْکَ وَمِنْکَلا أمْلِکُ لِنَفْسي نَفْعآ وَلا ضَرًّا».[35]
با چنين كسانى معامله نكنيد
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با كسانى كه كار برايشان بسته شده، معامله نكنيد كه معامله با آنها بركت ندارد».[36]
2. در حديثى ديگر فرمود: «با مردم پست كه از دشنام دادن وشنيدن آن پروا ندارند، داد وستد نكنيد».[37]
3. نيز در روايتى فرمود: «با نوكيسگان معامله نكنيد، بلكه با كسانى معامله كنيد كه در ميان مال ونعمت بزرگ شده باشند».[38]
برخى معاملات مكروه
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «براى فرزندت شغل صرّافى در نظر نگير كه صرّاف (غالباً) از ربا سالم نمىماند. واو را به كفنفروشى تشويق نكن كه كفنفروش آرزوى مرگ مردم مىكند واز مرگ ومير فراوان خوشحال مىشود. وسفارش به تجارت گندم وجو نكن كه از احتكار ونگهدارى به منظور گران شدن آن در امان نيست. وشغل قصّابى وسلّاخى[39] برايش انتخاب نكن كه رحم از دلش مىرود وسنگدل از خدا دور است».[40]
2. در احاديث آمده است كه: اگر مزد حجامت را اوّل شرط نكند وآنچه بعد از حجامت به وى مىدهند قبول كند، اشكال ندارد.[41]
3. در برخى روايات از بافندگى (به سبك قديم) نيز نهى شده است.[42]
درآمد واجرت معلّم قرآن
1. در حديث است كه كسى از امام صادق عليه السلام پرسيد: تعليم دادن اطفال وكودكان چه حكمى دارد؟ فرمود: «اشكال ندارد، ولى دستمزد نگيريد». عرض كرد: اگر كتابهاى شعر ومانند آن بخوانند واز اوّل اجرت را معيّن كنم چطور؟ فرمود: «اشكال ندارد، مشروط بر اينكه بچّهها نزد تو برابر باشند وبرخى را بر برخى ديگر برترى ندهى».[43]
2. در حديثى ديگر آمده است كه از آن حضرت پرسيدند: برخى مىگويند كسب معلّم حرام است؟ فرمود: «اين دشمنان خدا دروغ مىگويند تا اطفال مردم قرآن فرا نگيرند. اگر كسى به مقدار ديه فرزند خود را به معلّم بدهد بر وى حلال است، ولى بهتر است اوّل شرط مزد نكند وهرچه دادند بگيرد».[44]
خريد وفروش ودستمزد كتابت قرآن
1. در احاديث معتبر آمده است: «هنگامى كه قرآن مىفروشيد قصد فروش كاغذ وجلد آن را داشته باشيد، نه نوشتههاى آن».[45]
2. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مزد گرفتن براى نوشتن قرآن مانعى ندارد».[46]
[1] . كافى، ج 5، ص 150، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 121، ح 519.
[2] . كافى، ج 5، ص 154، ح 23؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 513.
[3] . «ذرع» مقياس اندازهگيرى طول وعرض اشياست وكمى بيشتر از يك متر است.
[4] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124، باب السوق، ح 1.
[5] . كافى، ج 5، ص 150، ح 2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 515.
[6] . عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 29، ح 26.
[7] . كافى، ج 5، ص 160، ح 5؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 172، ح 770.
[8] . كافى، ج 5، ص 160، ح 6، كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 172، ح 770.
[9] . كافى، ج 5، ص 165، ح 6.
[10] . همان، ص 162، ح 3.
[11] . همان، ح 4.
[12] . همان، ص 168، باب التلقى، ح 1.
[13] . بيشتر علما اين روايت را حمل بر كراهت كردهاند. كافى، ج 5، ص 127، ح 6؛ تهذيب، ج 6، ص 422، ح 180.
[14] . كافى، ج 5، ص 151، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 120، ح 514.
[15] . ترجمه: «بار خدايا، شب را به صبح رساندم در حالى كه خواستار فضل تو هستم آنگونه كه به من فرماندادى. پس، از فضل خود روزى نيكو ووسيع وحلال وپاكيزهاى روزىام كن ودر آنچه روزىام مىكنىعافيتم ده. (خدايا) به قدرت وتوانايى تو صبح كردم نه به قدرت وتوانايى خودم وبلكه به قدرت وتوانايى توواز اينكه بر قدرت و توانايى خودم تكيه كنم به سوى تو بيزارى مىجويم. بار خدايا، بركت امروز را از تومىخواهم، پس تمام كارهايم را براى من مبارك بگردان، اى مهربانترين مهربانان ودرود خداوند بر محمّدوآل پاكش باد». مكارم الأخلاق، ص 256.
[16] . ترجمه: «بار خدايا، از تو بهترين كالاهاى بازار و(معامله با) بهترين ساكنان آن را طلب مىكنم.»
[17] . ترجمه: «گواهى مىدهم كه معبودى جز الله كه يگانه است وشريك ندارد نيست. وگواهى مىدهم كهمحمّد9 بنده ورسول اوست. بار خدايا، از تو روزى حلال وپاكيزه درخواست مىكنم وبه تو پناه مىبرم ازاينكه به كسى ستم كنم (يا به من ستم شود) وپناه مىبرم به تو از خريد وفروش زيانآور وسوگند دروغ».
[18] . كافى، ج5، ص155، باب من ذكرالله تعالى فىالسوق، ح1؛ كتاب منلايحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 542.
[19] . ترجمه: «شهادت مىدهم معبودى جز الله كه يگانه است وشريكى ندارد نيست. وگواهى مىدهممحمّد9 بنده وفرستاده اوست. بار خدايا، از ظلم وگناه وغرامت وخسارت به تو پناه مىبرم».
[20] . امالى طوسى، ج 1، ص 144.
[21] . ترجمه: «منزّه است خداوند. وحمد وستايش مخصوص اوست. وهيچ معبودى جز الله، كه يگانه استوشريكى ندارد، نيست. بزرگى وحكومت وحمد وستايش از آنِ اوست. زنده مىكند ومىميراند، در حالىكه او زندهاى است كه نمىميرد. كليد تمام خيرات در دست قدرت اوست واو توانا بر همه چيز است».
[22] . عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 31، ح 42.
[23] . خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1.
[24] . خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1. ترجمه مشابه آن گذشت.
[25] . ترجمه: «بار خدايا، از تو بهترين كالاها وبهترين فروشندگان بازار را طلب مىكنم. واز شرّ وبدىهاى بازاربه تو پناه مىبرم. بار خدايا، به تو پناه مىبرم از اينكه ظلم كنم يا مورد ظلم واقع شوم. ستم كنم يا به من ستمشود. به حقوق ديگران تجاوز كنم يا به حقوقم تجاوز شود. بار خدايا، از شرّ شيطان ولشكريانش واز شرّبدكاران عرب وعجم به تو پناه مىبرم. وخداوند براى من كافى است ومعبودى جز الله نيست، بر او توكّلكردم واو پروردگار عرش بزرگ است». كافى، ج 5، ص 156، ح 2؛ تهذيب الأحكام، ج 7، ص 12، ح 32.
[26] . ترجمه: «شهادت مىدهم معبودى جز الله نيست. او يگانه است وشريكى ندارد. وخداوند بزرگتر از آناست كه به وصف درآيد. وستايش فراوان مخصوص اوست. ودر هر صبح وشام تسبيح خدا مىگويم. وهيچپناهگاه و قدرتى جز به واسطه قدرت خداوند بزرگ والامرتبه نيست. ودرود خدا بر محمّد وآلش باد».
[27] . محاسن، ص 40، ح 48؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 541.
[28] . محاسن، ص 40، ح 47. در مصدر هزار هزار حسنه آمده است.
[29] . ترجمه: «بار خدايا، آن را خريدم وخير از سوى تو در آن درخواست مىكنم. پس در آن خيرى براى من قرارده. بار خدايا، آن را خريدم وفضل تو را در آن درخواست مىكنم، پس در آن فضلى براى من قرار ده. بارخدايا، آن را خريدم وروزى تو را در آن درخواست مىكنم، پس روزى مرا در آن قرار ده». كافى، ج 5، ص156، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 545.
[30] . ترجمه: «اى حىّ قيّوم، اى هميشه پايدار، اى مهربان، اى رحيم، به عزّت وقدرتت وبه آنچه كه علم تو آن رادر بر گرفته، از تو مىخواهم امروز از تجارت بالاترين روزى ووسيعترين فضل و بخشش وبهترين آن را ازنظر عاقبت نصيبم كنى ؛ زيرا چيزى كه عاقبت ندارد خيرى هم ندارد». كافى، ج 5، ص 157، ح 3.
[31] . ترجمه: «بار خدايا، اگر بركتش زياد وسودش بسيار وخوشقدم است خريدن آن را بر من آسان گردان،واگر غير از اين است مرا از آن منصرف وبه سوى بهتر از آن هدايت فرما، زيرا تو مىدانى ومن نمىدانم، توتوانايى ومن توانايى ندارم وتو عالم به اسرار غيب هستى». كافى، ج 5، ص 157، ح 4.
[32] . احتمالاً حضرت اين جمله را با انگشت مىنوشت. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 546.
[33] . ترجمه: «ودر پيش روى آنان سدّى قرار داديم ودر پشت سرشان سدّى ؛ وچشمانشان را پوشاندهايم ؛ لذانمىبينند. آنچه را كه خداوند براى من حفظ كند ضايع نمىشود. اگر آنها (آن ظالمان و مفسدان از حق) روىبگردانند، نگران نباش) بگو: «خداوند مرا كفايت مىكند؛ هيچ معبودى جز او نيست ؛ بر او توكّل كردم ؛ واوپروردگار عرش عظيم است».
[34] . فقه الرّضا 7، ص 400.
[35] . ترجمه: «بار خدايا، من بنده تو وفرزند بنده وفرزند كنيز تواَم. وزمام امر من به دست تو است. آنطور كهمىخواهى فرمان مىدهى وآنطور كه اراده كنى انجام مىدهى. بار خدايا، بر قضا وآزمايش نيكويت سپاس.بار خدايا، آن، مال ورزق تو بود ومن بنده تواَم كه به هنگام روزى دادن به من عطا كردى. بار خدايا، شكر خودرا به من الهام كن وصبر را به هنگام مصيبت وگرفتن آن. بار خدايا، تو عطا كردى وتو گرفتى. بار خدايا، ازپاداش آن مرا محروم نكن وپس از آن، چه در دنيا وچه در آخرت مرا فراموش نكن ، زيرا تو بر آن توانايى. بارخدايا، من از براى تو وبه سوى تو واز آنِ تواَم واز براى خود مالك هيچ نفع وضررى نيستم».
[36] . كافى، ج 5، ص 157، ح 1؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 1.
[37] . كافى، ج 5، ص 158، ح 3 و6؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 2.
[38] . كافى، ج 5، ص 158، ح 5؛ علل الشرايع، ج 2، ص 526، باب 308، ح 2.
[39] . «سَلّاخ» پوست كن، كسى كه در كشتارگاه حيوانات را پوست مىكَند (فرهنگ عميد).
[40] . كافى، ج 5، ص 114، ح 4؛ علل الشرايع، ج 2، ص 530، باب 314، ح 1.
[41] . كافى، ج 5، ص 115، ح 1.
[42] . ابن ميثم، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 324.
[43] . كافى، ج 5، ص 121، باب كسب المعلّم، ح 1.
[44] . همان، ح 2.
[45] . همان، باب بيع المصاحف، ح 1.
[46] . قرب الإسناد، ص 212، ح 1054؛ السرائر، ج 3، ص 573.