چرا خداوند به برخی از افراد قدرت های ماورا الطبیعه می بخشد
قدرتهای غیرعادی به خودی خود نه نشان عرفان است و نه ضدعرفان تلقی میشود و در این میان دستهای از قدرتهای غیرعادی هم چون طیالارض و ورود با عالم مثال و ذهن خوانی و تخلیه روح مشترک بین مؤمن و کافر است. از طرف دیگر باید دانست که ورود به بعضی از عوالم و درک تجربه توحیدی ناب (مکاشفات ذاتیه و سریه)[64] مرتبه ای است که فقط برای موحدین امکانپذیر است.

چرا خداوند به برخی از افراد قدرت های ماورا الطبیعه می بخشد
قدرت فوق العاده
قدرتهای غیرعادی چه توجیهی دارند؟
برای پرداختن به پاسخ، مطلبی بسیار اساسی و راهگشا ذکر میشود و آن این نکته است که- از مدعیان دروغین که بگذریم – اعمالی مثل ارتباط با ارواح، تسخیر و ارتباط با جن، تله پاتی، طی الارض هیچکدام به خودی خود دلیل بر حقانیت انجام دهنده آن نیست.
به عبارتی در صورتی که این امور توسط کسی انجام یابد، او نه به قطب و مرشد تبدیل میشود و نه صحبتهای او و ادعاهایش برای دیگران وظیفه شرعی و اخلاقی ایجاد میکند. اولیاء دین میگویند: انسان میتواند با انجام کارهای مشکل و ریاضتهای سخت، قدرتهای غیرعادی روح و نفس خود را بازیابد و اصولاً خداوند متعال این قدرتها را به نفس انسانی عطا کرده است و توانایی انجام این امور از خواص نفس انسانی است و ارتباطی مستقیم به ایمان و تقوای افراد ندارد، تا جائی که گفتهاند لازمه ارتباط با اجنه کافر، توهین کردن شخص احضار کننده به دین حق است. به همین جهت ارباب معرفت مکاشفه را به دو نوع رحمانی و شیطانی تقسیم کردهاند. یعنی عامل مکاشفه ممکن است فرشته باشد و ممکن است شیطان. ملاک تشخیص این دو از همدیگر را تعالیم قرآن و سنت معصومین ذکر نمودهاند. یعنی هرچه در مکاشفه بهدست آید اگر با مضامین و دستورات قرآن و روایات معصومین همخوانی دارد «مکاشفه ربانی» است در غیر این صورت دست شیطان صحنهگردان نمایش بوده است. بنابراین حتی اگر ثابت شود مکاشفه رحمانی بوده است نه فقط سخنان او در حق دیگران حجت نیست بلکه دلیل بر این که صاحبش مربی کامل شده هم نمیباشد.
اما این که فرق عارفان حقیقی با صاحبان اعمال غیرعادی (مثل مرتاضان) چیست؟ پاسخ را در قالب تمثیلی چنین گفتهاند «اگر کسی در کویری بیآب، برای یافتن آب به حفر زمین بپردازد و بعد از تلاش پیگیر، به چند سکه طلا دست یابد هرچند طلا ذی قیمت است، اما او نباید فراموش کند به دنبال آب و این منبع حیات بوده است و در این بیابان چند سکه طلا، مشکل تشنگی او را برطرف نمیکند. او موقتاً خوشحال میشود اما اگر دست از ادامه کار بکشد در واقع دنبال آب نبوده است و ممکن است از تشنگی هلاک شود، اما اگر حفر را ادامه دهد هم به آب میرسد و هم طلا را دارد. بزرگان دین فرمودهاند: دست یافتن به این قدرتها برای اولیاء دین «نقل و نبات» راه است که خداوند به دوستانش عطا میکند و آن هم در مواردی که مصلحتی بر اعطاء این قدرت وجود داشته باشد. دست یافتن به این قدرتها، فطرت تشنه بشر را سیراب نمیکند و این فطرت باید به اصل خود برگردد. فراتر از آب، سراب است که اثر حقیقی ندارد. آنچه هدف سالک حقیقی است «تحصیل روح تعبد و رسیدن به مقام زلال بندگی» است نه رسیدن به قدرتهای ویژه. راه رسیدن به بندگی حقیقی خداوند، «شریعت» است. به عبارت دقیقتر «شریعت، طریقتِ حقیقت است» و «قرآن و عرفان و برهان» همه یک حقیقتاند.
ابنعربی میگوید: «هر که از شریعت فاصله بگیرد، اگر تا آسمان هفتم بالا رفته باشد به چیزی از حقیقت دست نخواهد یافت!… چرا که حقیقت عین شریعت است. شریعت مانند جسم و روح است که جسمش احکام است و روحش حقیقت».[61]
به ابوسعید ابیالخیر گفته شد: فلان کس بر روی آب راه میرود. پاسخ گفت: «سهل است، «قورباغه» نیز روی آب راه میرود. گفتند: «فلان کس در هوا میپرد» جواب داد: «مگس نیز بر هوا میپرد». گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود». جواب داد: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میرود. این چیزها قیمتی ندارند. مرد آن است که میان مردم زندگی کند و با آنها رفت و آمد و داد و ستد کند؛ زن بگیرد و با دیگران معاشرت داشته باشد و یک لحظه از خدای خود غافل نباشد»[62].
نقل شده در زمان امام صادق(علیه السلام) شخصی مدّعی بود که قادر است از اشیایی که دیگران پنهان کردهاند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمی و تفریح از راههای مختلف وی را امتحان کردند. آن فرد برخلاف انتظار حاضرین به خوبی از پس امتحانات برآمد، تا اینکه امام صادق(علیه السلام) سر رسید، اوضاع را جویا شد، جریان را شرح دادند. حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسید؛ در دست من چه چیزی است؟ او بعد از لحظاتی تأمل و فکر، با حالت تحیّر و تعجّب به امام خیره شد.
امام(علیه السلام) پرسید چرا جواب نمیدهی؟ گفت جواب را میدانم ولی در تعجبم شما از کجا آن را آوردهاید. آن شخص ادامه داد: در تمام کره زمین همه چیز مسیر طبیعی خود را میگذراند فقط در یک جزیره مرغی دو تا تخم گذاشته که یکی از آنها مفقود شده و آنچه در دست توست باید همان تخم باشد. حضرت تصدیق کردند.
امام(علیه السلام) از او پرسید چگونه به اینجا رسیدی؟ جواب داد: «با مخالفت با هوای نفس»، هرچه دلم خواست خلافش را انجام دادم. حضرت از او خواست مسلمان شود. جواب داد، دوست ندارم.
امام(علیه السلام) فرمود؛ مگر قرار نبود با هوای نفست مخالفت کنی؟ طبق عهد خودت الان باید مسلمان شوی، چون دوست نداری مسلمان شوی. زمینه فراهم بود؛ هم به قدرت معنوی امام پی برد و هم در مقابل استدلال امام پاسخی نداشت. بعد از مسلمان شدن، قدرت غیبی خود را از دست داد. سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود «قبلاً که مسلمان نبودم این قدرت را داشتم الان که خدا را پذیرفتم قدرتم را از دست داده ام! این چه دینی است؟»
امام(علیه السلام) فرمود: «تاکنون متحمّل زحمتی شده بودی و خداوند در همین عالم مزد زحمت تو را میداد و بعد از دریافت مزد، طلبی از خدا نداشتی چون با خدا بیگانه بودی و از الان آنچه عمل میکنی خداوند برای آن جایی که به آن نیازمندی ذخیره میکند و آنچه که قبلاً داشتی برای نیل به سعادت ابدی، سودی به تو نمیرساند».[63]
سخن آخر این که قدرتهای غیرعادی به خودی خود نه نشان عرفان است و نه ضدعرفان تلقی میشود و در این میان دستهای از قدرتهای غیرعادی هم چون طیالارض و ورود با عالم مثال و ذهن خوانی و تخلیه روح مشترک بین مؤمن و کافر است. از طرف دیگر باید دانست که ورود به بعضی از عوالم و درک تجربه توحیدی ناب (مکاشفات ذاتیه و سریه)[64] مرتبه ای است که فقط برای موحدین امکانپذیر است. مانند درک اسماء و صفات الاهی و ورود به عالم خلوص و درک توحید مطلق که آرزوی هر سالک طریق عرفان راستین است.
[61] . فصوص، ج1، 35.
[62]. نفحات الانس، عبدالرحمن جامی، ص 305.
[63] . مصباح یزدی، محمد تقی،کشف و کرامت.
[64] . رساله سیر وسلوک، علامه تهرانی، ص 218.
منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسشها و پاسخها «عرفان و سراب» .
سلام من ۲ سال مشکل داشتم البته الان میخوام اون مشکلم برگرده
اول صدا های جیغ و داد یه زن و میشنیدم ولی صدای عادی زنونه نداشت خیلی نازک و ترسناک بود مخصوصا قبل خواب هیچ وقت ازم چیزی نخواست و راجب چیزی باهام حرف نمیزد وقتی رفتم پیش روانشناس بهم گفت خیالات و یه بیماری گفت ازت چیزی میخواد گفتم ن ولی تا جایی ک تحقیق کردم آدمایی ک بیماری اینجوری دارن اون صداها ازشون خواسته دارن ولی مال من عجیب بود کم کم اتفاقای عجیبی هم واسم میوفتاد ولی هیچ وقت ندیدمش نمیدونم ولی یه دفتر واسه خودم درست کردم چون نقاشیم خوبه چشم شیطانو کشیدم بچه بودم نمیدونستم دستمو بریدم و خونشو روی نقاشیم ریختم بعد یه حروف الفبا و یه بله و خیر نوشتم ۲ سال داشتمش چشمام و میبستم و ازش خواهش میکردم کلی هم تمر کز ک جواب سوالامو بده یه تیکه برگهتو دستام میگرفتم و تکون میدادم بعد چشمامو میبستم و بالای برگه ول میکردم میوفتاد روی بله و خیر همیشه روی دایره جواب میوفتاد همیشه هم جواباش درست بود روی کلمات هم همین کارو میکردم ولی بعدش یهو همه چی بد تر شد وقتی تنها میشدم حالم بد میشد و چیزای عجیب میدیدم و مثل یه سایه یا یهو آیفون زنگ میخورد اونم چند بار ولی کسی پشت در نبود یا یه دفعه در محکم بسته میشد یه بارم در یخچالمون بازو بسته شد بهم میگفتن توهمی تا اینکه رفتم پیش امام جمعه بهم یع دعا داد گفت تنها نمون خونه هیچ وقت و وقتی احساس ترس کردی اینو بخون بعد یه ماه دیگه اتفاقی برام نیوفتاد و چیزی نشنیدم میخوام بازم مثل قبل بشم شاید این یه نعمت بود ک از دستش دادم
سلام علیکم
از قسمت مشاوره یک نوبت مشاوره بگیرید بررسی و راهنمایی کنیم.
وفقکم الله لکل الخیر
راستش را بخواهید من … ولی دیدنشان موجب وحشت من است.
سلام علیکم
می توانید یک وقت مشاوره با بنده بگیرید ودر این زمینه گفتگو کنیم. یا به آیت الله ناصری اصفهانی در اصفهان در این مسئله مراجعه کنید.
وفقکم الله لکل الخیر
با سلام خدمت شما سوالی داشتم که میخواستم بپرسم زیرا رو در رو این سوال بسیار سخت است. چیز هایی میبنم که دیگران نمیبینند راستش را بخواهید جنیانی میبینم که قصد دارند مرا در وسوسه بیاندازند ولی هر بار که ایمانم را قوی تر میکنم بیشتر میشوند و مرا میترسانند خداوند نعمت های دنیایی زیادی برای من نازل میکند هرچه از یک آذوقه ام میخورم پایان نمی یابد و مانند دفعه قبل میشود با خواندن نماز نوری به اعماق اسمان میبینم از برخی انسان ها میترسم چون چهره انان مانند چهره سگان خوک ها و جنیانی آتشین است فرشتگانی که دائم در هنگام عبادت به پشتم میایستند همه اینها برایم عذاب اور است احساس تفاوت میکنم در حالی که نیستم تجلی خاصی از چند پیامبر خاص مانند حضرت مریم و حضرت عیسی و حضرت مهدی و مادرشان نرجس میبینم همیشه از بلا ها در میگذرم در ها و پنجره ها و هرشی دیگری به اراده ام تکان میخورند میترسم به گناه بیفتم به حکمت و دور اندیشی من افزوده شده و هرگاه که سخن میگویم همه به تعجب در می ایند یک بار شیطان حمله ای خصمانه به سویم کرد و یک ماه در بیمارستان بودم فکر کنم به علت بی اعتنایی من به مادرم بود کمکم کنید خواهش میکنم نمی دانم چه کنم میتوانم چیزهایی که دیگران قصد گفتنش را دارند بفهمم هرگاه جنیان به سمتم می ایند نوری مرا احاطه کرده و حفظ میکند این نور تجلی چیست من چه کرده ام که خدا این همه لطف به من عنایت کرده و به خاطر کوچک ترین گناه مجازات میکند؟
سلام علیکم
حرز امام جواد علیه السلام را به همراه آیت الکرسی به همراه داشته باشید، اگر دیدید ادامه دار هست یک چکاب کامل بروید، هورمون ها و … همه چک بشود. پس از آن حتما با یک روانپزشک هم صحبت کنید تست ها و علائم بالینی را بررسی کنید پارانوئید نباشد. گاهی با یک سیر دارویی و مشاوره به خوبی درمان می شود. اگر همه این مسیر ها را رفتید و حل نشد یک وقت مشاوره با بنده بگیرید تا برخی از ادعیه و توصیه ها را خدمتتان داشته باشم.
وفقکم الله لکل الخیر
سلام. بر شما برادر، من میخاستم یک سری اطلاعات به دست بیارم، اینکه بدونم آیا یک سوره یا آیه ایی وجود داره که همراه نماز و عبادت بخونیم تا خداوند علم ماورایی به ما عطا کنه، علمی که من میخام از اون برای خدمت به مردم استفاده کنم، و اینکه من توبه سنگینی کردم و خدا رو شکر هنوز توبه رو نشکستم، لطفا بیاین واتساپ گفتگو کنیم.
سلام علیکم
دقت بکنید، علوم الهی با خواندن ذکر یا مانند آن نیست بلکه مقام است، یعنی باید سالها با اخلاص زحمت بکشید، مطالعه بکنید، اگر مصلحت بود خداوند عنایت می کند، زندگی حضرت آیت الله بهجت را بخوانید.
گاهی برخی در این ریاضات درگیر اجنه و شیاطین می شوند، لذا باید مراقب باشید. به تعبیر حافط: تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ***که دوست خود روش بنده پروری داند
شما بندگی بکنید خداوند اگر صلاح دید عنایت می کند.
خدمت به مردم از این راه ها نیست برادر عزیزم، خدمت به مردم از راه یادگیری علم و دانش و دستگیری از مومنان است به این مطلب توجه بکنید.
وفقکم الله لکل الخیر
اول و اخر فقط الله الله الله رحمن و رحیم خالق و مالک هستی مهربانترین و بخشنده ترین